عطنا - روزهای پرالتهاب و دشواری را در کشور خود تجربه میکنیم. جا دارد هر یک از ما به وضعیت جامعه و خود نگاهی بیندازیم؛ تا چه اندازه با این مفاهیم انسانی و دینی خود از جمله: «سعهی صدر و رحمت و شفقت، صلح و بخشندگی، خِرد و حمایت از مظلوم و پرهیز از خشونت» همدل هستیم یا از آنها دوریم؟!
آیا در تعامل با خود و یکدیگر این مفاهیم ارزشمند حضور دارند؟ تا چه اندازه عشق به همنوع، درک انسانی، احترام به تفاوت نگاهها، و آرامش و حاکمیت عقلانیت و خردورزی در تدبیر سیاست کشور و تعاملات میان مردم ما وجود دارد؟ ما را چه شده است؟!
شوربختانه اکنون شاهدیم به جای مهر و تعاملات انسانی روادارانه، در وجود و خانه و میهنمان؛ خشم، درگیری، خشونت و بیاعتمادی لانه کرده است. آیا حاضر هستیم طرز بینش و عملکرد خویش را به بوته نقد سپرده، نگاهی نو بیندازیم؟ آیا حاضر هستیم که برای به سر منزل منزل مقصود رسیدن، در این رودخانه مواج و خروشان تحولات پارو بزنیم؟
البته این را به خوبی میدانیم که سهم حاکمیت و قدرت در گسترانیدن این مفاهیم بسیار کلیدی و مهم است؛ همچنان که سیاستگذاری، نقش بسیار پررنگی در هدایت کشتی کشور و جامعه دارد. روشن است که سکانداران امروز ایران میتوانند به عمق تحولات کنونی جامعه و مردم واقف باشند، به شرط آنکه برای بهتر دیدن، به روی خود آوردن و تلاش برای درک و پاسخگویی متناسب، آمادگی داشته باشند. اگر این آمادگی وجود ندارد، تلخکامانه باید استنباط کرد که ارادهاش وجود ندارد.
در هر صورت ما مردمان ایران زمین قرنها تجربه کرامتطلبی و صلحجویی مبتنی بر فرهنگ دینی و هویت ایرانی را در ناخودآگاه جمعی خود داریم. شهروندان ایرانی به فراست و نیک میدانند که لازمهی ایجاد نتیجهای جمعی و سازنده، آشنایی بیشتر با حقوق شهروندی خود و تداوم مطالبهگری، در عین آرامش و همدلی است.
در عمق این تعبیر امام موسی صدر که رسالت اساسی دین را «دعوت مردم از تاریکی به سوی نور و خدمت به انسان» یادآور شد، تأمل کنیم. به خود یادآوری کنیم که ایران برای همه مردم ایران است، با همه تنوعهایی که در فکر و باور داریم و پذیرش این تکثر به صورت طبیعی منجر به پذیرفتن تفاوت سبکهای زندگی میشود. هر مدل حقبهجانبی که فضای مردم ما را دوقطبیتر کند، ناگزیر فضای سیاسی کشور را به وضعیت «بیسیستمی» میرساند.
وقت آن است که همه ما برای ایجاد و مطالبهی بستر فرهنگی و سیاسی، متناسب با همزیستی مسالمتآمیز و همدلانه، در جامعه و کشورمان تلاش کنیم. در این میان، ضروری است که حاکمیت با درک مسئولیت تاریخی خویش و انعطاف خردمندانه، این خیزش نوین مطالبات مردمی و واقعیت تغییر نسلی را به رسمیت شناخته، آن را فرصتی برای نوسازی و کارآمدی مؤثر خود ببیند. تجربهی چگونگی تعامل مردم و حاکمیت در طول دهههای اخیر گویای آن است که اگر مردم ایران کنش و رویکرد متناسب، مبتنی بر درک تحولات و پذیرش تنوع و تکثر را ببینند، راه تعامل سازندهای را که میتواند به تقویت روند توسعه کشور منجر شود، طی خواهند کرد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: