عطنا - سال ۱۹۹۸، شرکت ارتباطات کینگستون، نخستین شرکت بریتانیایی لقب گرفت که توانست یک سرویس VOD کاملاً تجاری را راه اندازی کند. این سرویس برای نخستین بار، پخش تلویزیونی و دسترسی به اینترنت را از طریق تنها یک «ست تاپ باکس » و با استفاده از انتقال IP روی ADSL ادغام می کرد. ویدئو به درخواست یا VOD سیستمهایی هستند که به کاربران اجازه می دهند محتواهای صوتی یا تصویری را هر زمان که خودشان خواستند گوش یا تماشا کنند. در این سیستم کاربران مجبور نیستند برنامه ها را در زمان پخش سراسری تماشا کنند.
از این دست تعاریف در اینترنت در مورد وی او دی ها بسیار زیاد است به همین علت در این نوشته فارغ از تعاریف کلیشه ای از ،Vod بیشتر به مسائل اصلی و مهم این سیستم ها می پردازیم. در ابتدا ویژگی مهم این سیستمها را باید دور زدن محدودیت مکانی و زمانی دانست. ماهیت اصلی این سیستمها حاصل یک همگرایی در بین تلویزیون، اینترنت و سینما است. وجود چنین ساختاری توانست در مدت کوتاه فرهنگ تماشا را متحول کند. برای مثال تا چند سال پیش شما برای تماشای یک فیلم مجبور به تهیه بلیت بودید؛ بعد از خرید بلیت موظف بودید سر ساعت مشخص در سینما حضور پیدا کنید و در صندلی که برای شما ترتیب داده شده بود، بنشینید تا بتوانید فیلم را ببینید. البته این انتهای کار نیست؛ شما تا پایان فیلم ملزم به رعایت مسائل مختلف دیگری هم بودید؛ مثاً تا انتهای فیلم به جهت برهم نخوردن نظم سالن حق سروصدا نداشتید. از طرفی هم اگر در حین پخش فیلم تصمیم به ترک سالن برای دقایقی داشتید، این کار به قیمت از دست دادن تماشای قسمتی از فیلم برای شما تمام می شد.
با رشد سیستم های ویدئو به درخواست و رواج آن در میان مردم، فرهنگ تماشا دستخوش تغییر شد به همین علت دیگر لازم نیست شما برای تماشای یک فیلم و حتی یک سریال مجبور به حضور در سینما باشید، می توانید در هر ساعت از شبانه روز در هرجایی که هستید محتوای صوتی و تصویری خود را مشاهده کنید. البته بحث بر سر این نیست که دیگر امکان تماشای فیلم در سینما نیست، بحث بر سر این است که امکان جدیدی توسط VOD ها برای مخاطب به وجود آمده است.
پس از رواج سیستم های پخش آنلاین در میان مردم این پلتفرم ها هدف جدیدی را برای خود تعریف کردند. شاید در ابتدا هدف از درست شدن چنین ساختارهای تماشا، صرفاً ایجاد محل و یا بستری برای تماشای محتواهای پخش شده یا در حال پخش بوده باشد؛ اما در ادامه این سیستم ها نقش تولیدکننده محتوای صوتی و تصویری را هم بازی کردند. برای مثال
فیلیمو که یکی از پلتفرمهای پخش محتوای صوتی و تصویری در ایران است در سال 1393 با نام آپارات فیلیمو شروع به کارکرد. فیلیمو بعد از موفقیت خود در پخش محتواهای صوتی و تصویری از سال 1397 بخش محتوای اختصاصی خود را راه انداخت. محتواهایی مثل نهنگ، ممیزی، هزار و ده شب و... از اولین محتواهای اختصاصی بودند که فیلیمو با کمک آنها توانست مخاطبان جدیدی را به سمت خود بکشد.
به این جمله توجه کنید؛ «اگر یک نفر از دوران مس سنگی تا همین امروز بی وقفه فیلم ببیند (یعنی 6 هزار و 849 سال) تازه می تواند ترافیکی به اندازه تماشای فیلم در اسفند 98 رو ایجاد کند .» این جمله که در گزارش سالانه فیلیمو به مخاطبان در سال 1399 منتشر شد، بسیار مهم است. اسفند سال 1398 همزمان با شیوع گسترده کرونا، فیلیمو توانست رکورد حجم مصرف اینترنت در یک ماه را بشکند؛ مصرف بیش از 48 میلیون گیگابایت حجم اینترنت در یک ماه، پیروزی بود که فیلیمو در اسفند 98 به دست آورد؛ رکوردی که تا به الان هم در دستان خودش است. زمانی که صداوسیما برای پر کردن کنداکتور خود در وضعیت سرگردانی قرارگرفته بود، فیلیمو گوی سبقت را ربود و محل اصلی تماشای محتوای صوتی و تصویری کشور شد. هم گناه، آقازاده، می خواهم زنده بمانم، ملکه گدایان و... توانستند بازار تماشای ایران را به دست بگیرند. اتفاقی که در حال حاضر توسط جیران، جوکر، شبهای مافیا از فیلیمو و مهمونی، خسوف و نوبت لیلی از نماوا صورت می گیرد.
مسئله قابل تأمل در این پلتفرمها تا حدی تعامل با مخاطب است. پلتفرمها متغیّر «مدت تماشا » و « رفتار مخاطبین » بر روی دستگاه های مختلف را بررسی می کنند. ژانر سریال هایی که ساخته می شود از تعاملی که با مخاطب در بستر پلتفرم یا در فضای مجازی صورت می گیرد به راحتی به دست می آید و موجب می شود که تولیدات این سیستمها بیشتر به سمت علاقه مخاطب برود. درنهایت رشد سیستم های پخش آنلاین در سال های اخیر در ایران موجب شده است که صداوسیما رقیب جدی برای خود در عرصه تولید محتوای صوتی و تصویری داشته باشد که از جهتی نوع واکنش صداوسیما در برابر این رخداد می تواند ضامن بقای آن باشد.
نویسنده: محمد حسین کهوندی فاضل، نشریه حیفا، شماره 28، هقته چهارم اردیبهشت 1401
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: