۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۳۵
کد خبر: ۳۰۳۵۹۱

«عملکرد جمهوری اسلامی در بحث تحول علوم انسانی» طی میزگردی با حضور جمعی از اساتید دانشگاه و کارشناسان بررسی شد.

به گزارش عطنا و به نقل از فارس، به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبائی میزگردی با عنوان « عملکرد جمهوری اسلامی در بحث تحول علوم انسانی» با حضور حسام‌الدین خلعتبری رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی، سید مجتبی امامی معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام صادق (ع)، سید جواد میری عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و فرشته روح‌افزا استاد و پژوهشگر حوزه زنان و سبک زندگی برگزار شد.

علوم انسانی از لحاظ گفتمانی به اندازه‌ای متحول شده است

سید مجتبی امامی  معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام صادق (ع) در ابتدا با اشاره به چیستی علوم انسانی و تحول آن اظهار داشت: منظور از علوم انسانی گفتمان قالب و محتوای علوم است. علوم انسانی موجود در غرب مثل علوم انسانی آلمان یا آنگلوساکسون، با یکدیگر تفاوت دارد. تحول می‌تواند به معنی بومی‌شدن یا ارتقا آن در جامعه، حل مسائل کشور و یا به معنای علومی که سازگار با مبانی فکری ما باشد.
وی در ادامه افزود: علوم انسانی از لحاظ گفتمانی به اندازه‌ای متحول شده است.

معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام صادق (ع) افزود: نظامات اجتماعی از لحاظ ارتقا علوم انسانی جلوتر از نظامات رسمی ما هستند. مثلاً در وزارت علوم هنوز درک درستی از علوم انسانی شکل نگرفته است. تحول علوم انسانی با تحول زندگی مردم متحول می‌شود.

غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند/ خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود

وی گفت: در زمینه تحول علوم براساس مبانی اسلامی نیز تحولاتی در جامعه رخ داده است. البته باید توجه داشت که تحول آن‌چنان مورد عنایت نبوده هر چند مسئولین در تحول نقش دارند اما اصل تحول باید در خود جامعه اتفاق بیفتد.

امامی ادامه داد: از لحاظ معنای سوم (اسلامی‌سازی) اقداماتی صورت گرفته است. اینکه چه دستاوردهایی داشته در سال‌های آینده خواهند گفت اما در حل مسئله و ورود آن به مباحث کلاس و درس از لحاظ میزان عملکرد، میزان کمی به خود اختصاص داده است.

سکولاریزاسیون به معنای ضددینی نیست؛ بلکه به معنای غیرکلیسایی از دین است

در ادامه سید جواد میری عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: در ابتدا باید یک تمایز مفهومی بین انقلاب و نظام جمهوری قائل شویم و بعد به وضعیت علوم انسانی در نظام سیاسی کشور بپردازیم.

وی ادامه داد: چیزی که باید در آن دغدغه داشت این است که در ساختار نظام اسلامی، ادعایی شکل گرفت که چون علوم انسانی غربی با مبانی دینی ما سازگاری ندارد ما می‌خواهیم یک نظام بدیلی در مقابلش قرار دهیم. آن نظام بدیل در ایران نبود و توسط نظریه‌پردازان در بیرون ایران شکل گرفت.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در داخل هم، افرادی مثل سید حسین نصر و نقیب العطاس در مالزی بودند. این افراد اسلامی کردن علوم را به معنای عام در برابر سکولار می‌دانستند. از نظر آنها سکولار یک مفهوم ضددینی بود. آنها به این نتیجه رسیدند که سکولاریزاسیون را به عنوان یک نظام بدیل ارائه دهند.

میری تاکید کرد: نهاد علم در برابر سکولاریزاسیون، اسلامیزاسیون را با عنوان نظام بدیل معرفتی معرفی کرد اما باید توجه داشت که سکولاریزاسیون به معنای ضددینی نیست؛ بلکه به معنای غیرکلیسایی از دین است.
وی گفت: در علوم انسانی بدیل، یک اشکالی به وجود می‌آید و آن اینکه ما دچار اشتراک لفظی شدیم. مثلاً علمی که در زبان فارسی آن را علم می‌نامیم اقلاً صد یا صد و ده معنی بر آن مترتب است. لفظ  sienceیا علمی که ما به کار می‌گیریم به معنای علمی که در اسلام عقبه‌ای داشته یا نه یک بحث مستحبسه است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگ ادامه داد: کسانی‌ که در ایران یا خارج، صحبت از علوم انسانی اسلامی می‌کنند واژه science را مفروض می‌گیرند و می‌گویند ما می‌خواهیم یک علمی را تعریف کنیم که آن علم، علم انسانی و اجتماعی اسلامی است در حالی‌که وقتی به ریشه بحث نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که علم اسلامی در ایران را می‌توان فقه الاجتماع خواند. یعنی ریشه‌اش به مبانی فقهی بر می‌گردد.

وی تاکید کرد: کسانی که می‌گویند در مبانی دینی ما اساساً این مفهوم علم وجود داشته به این توجه نمی‌کنند که این خدمتی به دین یا مذهب نیست؛ چون برآمده از مفهوم سوژه خودبنیاد است و به مشیت الهی باور ندارد بلکه بر این باور است که انسان قدرت تصرف در جهان را داشته باشد. اینکه بگوییم علوم انسانی اسلامی دقیقاً می‌خواهد در مقابل علوم انسانی اسلامی غربی قرار بگیرد، مفهوم علم آن به صورت دقیق مورد نقادی قرار نگرفته است.

غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند

حسام‌الدین خلعتبری در پاسخ به این سوال که عملکرد جمهوری اسلامی در تحول علوم انسانی را چگونه ارزیابی می‌کنید اظهار داشت: چگونگی عملکرد جمهوری اسلامی تاکنون دارای دو بعد است؛ اینکه در تحول علوم، جامعه بر اساس مبانی تحولی شکل بگیرد نیازمند زمان است.

وی افزود: تاریخ، پیشینه علمی این بحث را به جناب ابوالأعلی مودودی از علمای پاکستان نسبت می‌دهد که در سال ۱۹۳۰ دغدغه اسلامی شدن علوم و دانشگاه‌ها را در سر می‌پروراند و زمینه تأسیس دانشگاه اسلامی را فراهم کرد. البته این دغدغه در مرحله ابتدایی تحول بود اما وقتی دیدند که دانش‌آموزان با انتخاب رشته تجربی و علوم اجتماعی در دانشگاه گرایش‌های الحادی پیدا می‌کنند، به فکر اسلامی کردن دانشگاه‌ها افتادند. درباره اینکه این جریان چگونه باشد؟ اتفاق خاصی نیفتاده است.

غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند/ خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود

خلعتبری با تأکید بر اینکه بحث اسلامی شدن صرفاً به جهان اسلام بر نمی‌گردد، افزود: برای مثال، برخی در غرب بحث سیاست دینی را مطرح می‌کنند. بعد از پیروزی انقلاب، اندیشمندان در این زمینه ورود کردند و عده‌ای در ستاد انقلاب فرهنگی بحث علم دینی و اسلامی شدن دانشگاه‌ها را مطرح کردند و موجب تأسیس پژوهشگاه همکاری حوزه و دانشگاه شدند و حتی بعدها عده‌ای مقابل آن مقاومت می‌کردند.

وی ادامه داد: در زمینه تحول، ما نیازمند انقلابی هستیم و وقتی بحث از انقلاب فرهنگی می‌شود منظور این است که تحولات بنیادینی در حوزه مباحث علوم انسانی، تحقق پیدا کند.

خلعتبری افزود: بحث روش اسلامی‌سازی و علم دینی روشن نبود و کسانی که در تحول علوم انسانی تدریس‌هایی داشتند گمان می‌کردند با طرح این مباحث، آموخته‌های آنان باید به کناری ریخته شود و این ترس‌ها یکی از موانع این هدف بود. علاوه‌بر آن گرایش‌هایی در سطح جامعه و حکمرانی جامعه مطرح می‌شد. همچنین میزان سرمایه‌گذاری در این زمینه کم بود. غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند و چندین سال زمان برد.

وی در ادامه گفت: باید این نکته را مدنظر داشت که تغییر مبنای انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی به این راحتی‌ها نیست و نیاز به یک اراده‌سازی در عرصه‌های علمی دارد.

خلعتبری افزود: یکی از عواقب تدریس علوم غربی در دانشگاه‌ها این است که دانش آموز، پس از انتخاب رشته تجربی یا علوم اجتماعی در دانشگاه، دچار تغییراتی می‌شود که این تغییرات براساس مبانی لیبرالیستی غرب است. هر چند نتیجه‌ها و مقاصد را بیان می‌کنند اما این نتایج مبتنی بر مبانی هست که دانشجو به آن رسیده و گمان می‌کند که مبانی درستی است. باید زمان طولانی بگذرد تا مسیر تحول پیش برود.

نمی‌توانیم راهی که غربی‌ها می‌روند را برویم

فرشته روح‌افزا استاد و پژوهشگر حوزه زنان و سبک زندگی در خصوص عملکرد جمهوری اسلامی در بحث تحول علوم انسانی بیان کرد: این بحث دو مقوله دارد؛ در بحث نوشتاری در دانشگاه‌ها، سند تحول آموزش و پرورش، سند مهندسی فرهنگی و تحول علوم در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد. برای نوشتن این اسناد از افراد متخصص در این حوزه کمک گرفته شده اما اسناد در حقیقت تأثیری در سبک زندگی افراد جامعه نداشته است.

روح‌افزا در ادامه افزود: درباره اسناد نوشتاری مرتبط با حوزه تحول، بزرگان علم فلسفه و رشته‌های مختلف تمامی نظریات خود را نوشته و رأی‌گیری انجام گرفته است اما قابل اجرا نیست. در زمینه نوشتاری ما نیاز به نوشتن سند جدیدی نداریم.

وی گفت: به عنوان مثال، سند تحول آموزش و پرورش که نوشتن هر باب آن، یک جلسه را به خود اختصاص داده حدود هشت سال است که خاک می‌خورد. در بحث تحول باید به این نکته توجه کنیم که ما چه تحولی را می‌خواهیم؟ در این رابطه هدف معلوم است اما روش‌ها مقداری متفاوت است. این سوال مطرح می‌شود که چه حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که همه این هم‌اندیشی‌ها، نشست‌ها و نوشتار و گفتارها هنوز نتوانسته نتایج آن را به سبک زندگی ما وارد کند و اگر بخواهیم علوم انسانی اسلامی را دنبال کنیم نمی‌توانیم راهی که غربی‌ها می‌روند را برویم.

ما در غرب هم با یک علوم انسانی مواجه نیستیم

سید مجتبی امامی در پاسخ به این سوال که در حوزه اسلامی‌سازی علوم انسانی چه خلأ‌ها و ضعف‌هایی دیده می‌شود اظهار داشت: سال‌هاست مباحث تحول، علم و دین و اسلامی‌سازی طرح می‌شود و یک پیش‌انگاره در ذهن غالب ما وجود دارد که خود مانع بسیاری از حرکت‌ها می‌شود. اینکه ما یک غرب داریم، یک علم دارد و ما می‌خواهیم مقابل علم او، علم دیگری را بنیان‌گذاری کنیم. این پیش‌انگاره‌ درستی نیست.

وی تصریح کرد: ما در غرب هم با یک علوم انسانی مواجه نیستیم. جالب است بدانید علوم انسانی در ایران با یک‌سری نگاه‌های فرانسوی در دانشگاه‌ها شکل گرفته است به همین دلیل اگر در دانشگاه تهران، دانشگاه علوم انسانی راه انداخته‌اند نام آن را دانشکده «ادبیات و علوم انسانی» گذاشته‌اند. شما نه در کشورهای آلمان‌ زبان و نه در کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس، عطف ادبیات و علوم انسانی را نمی‌بینید و عنوان هیومن ساینس (Human science) به کار برده می‌شود.

معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام صادق (ع) افزود: آن چیزی که به نام علوم اجتماعی و یا سوشال ساینس طرح می‌شود از دانشگاه‌های آنگلوساکسون به ایران آمده است که یک ترکیب ناهمگونی در دانشگاه‌های ما ایجاد کرده است و حتی خود اینها با هم تقابل‌هایی هم دارند و در دانشگاه‌های ما بحران معرفتی نیز ایجاده کرده است.

وی تاکید کرد: ما با یک علوم انسانی و اجتماعی مواجه نبوده‌ایم که حالا با یک چیز بخواهیم مقابل آن بایستیم. خود آن‌ها متفاوت بوده‌اند. چرا شما نسخه خودتان را ندارید؟ آیا غرب هنوز هم معتقد به همان science است؟ چرا فکر می‌کنید جلوی شما یک هویت وجود دارد و آنها علمی عَلَم کرده‌اند و ما می‌خواهیم مقابل علم آنها قد علم کنیم؟ آنها محصولات معرفت‌های عالمانی بوده که زحمت کشیده‌اند و خواسته‌اند جامعه‌شان و زندگی اجتماعی و انسانی‌شان را بهبود ببخشند ما هم می‌خواهیم زندگی اجتماعی و انسانی‌مان را بهبود ببخشیم.

وی تاکید کرد: اگر ما اندیشیدیم، این اندیشه محصول جدیدی با پیش‌انگاره‌های و فکر و مسئله جدید، به ما خواهد داد. مگر غربی‌ها الان به مسئله جدیدی می‌پردازند دانش جدیدی تولید نمی‌شود؟ پس اگر شما آمدید با مبانی و با مسائل جدید به زندگی انسانی و اجتماعی خود پرداختید دانش‌های جدیدی تولید می‌شود این همان «تحول» است و مهم‌ترین عنصر تحول محسوب می‌شود. زیست‌بوم ما، اسلام همه، بخشی از این تحول است. ما قرار است به حیات اجتماعی و انسانی خودمان بپردازیم.

وی ادامه داد: آنچه امروزه به عنوان علوم انسانی در شرق و غرب است هویت‌‌های متعددی دارد. تحول علوم انسانی با بحت‌های کلی، خواندن چند کتاب فارسی، مطالعه نکردن سنت و کتب دینی و غربی جواب نمی‌دهد و فایده ندارد. باید توجه داشت این مسیر نیازمند تلاش، فهم، عمق و گفت‌وگو است. چون علوم انسانی با زبان و حواس و انسان طرف است.

باید دانشمندان علوم انسانی‌مان از نظر مبانی این زیست‌بوم، اکثری بشوند

خلعتبری رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در ادامه اظهار داشت: ما باید توجه کنیم که اساساً منظور از تحول چیست؟ اگر بدانیم منظور از تحول روزآمدی، کارآمدی و بومی‌سازی و در عین حال مسئله اسلامی‌سازی است آن زمان باید به این مسئله بپردازیم که در این زمینه خلأهایی داریم. دانشمند ما در حوزه علوم تجربی، علوم انسانی، آیا بر اساس این نیازمندی‌ها حرکت می‌کند؟ آیا اگر روان‌شناس و جامعه‌شناس ما بحثی را مطرح می‌کند آیا بر اساس الزاماتی است که در این زیست‌بوم وجود دارد؟ یا آنچه در اندیشه او وجود دارد مربوط به جامعه دیگری است؟

وی افزود: لذا اگر ما به این نکته پی ببریم آن زمان ما باید تولید علم کنیم و در تولید علم موضوعات میان‌رشته‌ای، معضلات اجتماعی و... علوم انسانی می‌تواند مطابق با زیست بوم ما وارد شود و در اینجا براساس تعالیمی که داریم برای انسان دستورالعمل داشته باشیم. یقیناً حل این معضلات، با پیوست‌های الهیاتی که جزو این زیست‌بوم است می‌تواند زمینه‌ساز تولید علم باشد.

خلعتبری ادامه داد: تمام حرف ما این است که دانشمندان ما به زبان زیست‌بوم این معضلاتی که وجود دارد با توجه به آورده‌های این جامعه حل و فصل کند.

وی با اشاره به کمبودها و راهکارهای موجود در این حوزه افزود: مباحث روشی مباحثی است که می‌تواند مشترک باشد. ما می‌توانیم روش‌های مختصی داشته باشیم که برای حل مسائل به کار گرفته شود. ما برای اینکه دانشگاه‌هایمان وارد این مسائل بشوند باید دانشمندان علوم انسانی‌مان از نظر مبانی این زیست‌بوم، اکثری بشوند.

وی ادامه افزود: باید گروه مدرسیِ مطالعات علوم انسانی تأسیس کنیم و در حوزه فلسفه علم سرمایه‌گذاری کنیم. به مبانی قرآنی به عنوان حقیقت اصلی در این زیست‌بوم، بسیار توجه کنیم، همچنین باید به فلسفه‌های مضاف نیز توجه داشته باشیم- فلسفه جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، حقوق- و اینها را براساس داده‌های علمی خودمان بنویسیم. این‌ها از کمبودهای ما در این حوزه است.

خلعتبری با تاکید بر اصلاح برخی از ساختارها و قوانین بیان کرد: باید نظام‌های ارتقا در وزارت علوم براساس تحول تنظیم بشوند و ساختار باید تغییر کند و بخشی از قوانین اصلاح شود. اگر این اصلاح صورت بگیرد یقیناً دانشمندان ما در زمینه این سیاست وارد می‌شوند و برای مباحث علمی زمینه‌سازی می‌کنند. دیگری، کار فرهنگی بر مسئولان نظام است که بدانند مسئله تحول یکی از مسائل بسیار مهم است. اگر بخواهند انقلاب به تمدن بزرگ اسلامی نزدیک بشود و ما جامعه‌ای اسلامی بسازیم بدانند با الگوی غربی جامعه اسلامی ساخته نمی‌شود.

وی گفت: خیلی از مسائل در بعد ساختاری و بعد از آن در ابعاد ماده‌های درسی و نقش دانشکده‌های الهیات بایستی برجسته شود. مسائل تجربی ما باید براساس مبانی فکری ما باشد و تبدیل به علم شود و در دانشگاه‌ها مورد تدریس قرار بگیرد.

علم زمانی می‌تواند علم باشد که به امر عام بپردازد

سید جواد میری در انتقاد به برخی از مسائل بیان شده در خصوص علم بومی بیان کرد: علم زمانی می‌تواند علم باشد که به امر عام بپردازد. اگر بخواهد به امر خاص بپردازد علم نمی‌شود. برای مثال مفهومی را کارل مارکس مطرح کرد به عنوان طبقه، که این مفهوم هم در انگلیس می‌تواند جواب بدهد هم در آمریکا و جامعه ایران. اگر علم بر اساس زیست‌بوم خودمان باشد علم نیست و باورهای ما است.

غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند/ خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود

میری تصریح کرد: باورهای ما زمانی می‌تواند تبدیل به یک مفروض شود که به صورت بیناذهنی باشد نه اینکه فقط در ذهن من باور درستی باشد. science به معنای علم نیست و یک امر مستحبسه است که از قضا ما در ایران و جهان اسلام هنوز به جایی نرسیده‌ایم که تولیدکننده آن باشیم.

وی ادامه داد: ما اگر خیلی بخواهیم حرکت کنیم مصرف‌کننده آن هستیم. مفهوم ساینس بر روی ایده سوژه خودآگاه شکل گرفته که قدرت تصرف در عالم را می‌خواهد انجام بدهد. تمدن اسلامی نمی‌تواند با فقه الاجتماع جلو برود چون اساس فقه‌الاجتماع بر تصرف در عالم نیست بر اساس این است که در پدیده‌ها و آیات خداوند، تعقل کند تا مایه هدایت آن برای رسیدن به خداوند عالم باشد.

خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود

فرشته روح‌افزا در ادامه با تأکید بر اینکه تحول علوم انسانی باید روی یک روش مشخص انجام بشود اظهار داشت: در علوم مهندسی و طبیعی نیز تحول بر اساس یک روش معین پیش می‌رود. در علوم مهندسی اگر اشتباه کنیم ضرر آنچنانی نمی‌بینیم فوقش ضرر مالی و اندکی وقت از بین می‌رود اما علوم انسانی این‌گونه نیست. اندکی ضرر در آن کل جامعه را درگیر می‌کند و ذهن و اندیشه را متحول می‌کند.

وی گفت: اینکه کشورهای غربی هر کدام روش و متد خود را دارند درست و یک بحث علمی است. آنها در روش و جمع‌بندی تحول علوم انسانی به یک نتیجه مشترک رسیده‌اند.

این پژوهشگر حوزه زنان و سبک زندگی با اشاره به نتیجه تأسیس شورای تحول در علوم انسانی افزود: اینکه ما با تأسیس شورای تحول در علوم انسانی به نتیجه رسیده‌ایم یا نه خیلی روشن است. چراکه اگر به نتیجه رسیده بودیم الان نباید بحث می‌کردیم. خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود که ما با چهارتا کتاب و .... آن را تمام کنیم؛ بلکه علوم انسانی باید در زندگی ما اثر بگذارد. بحث در علوم انسانی بحث باور نیست. بحث درباره بنیاد اندیشه است.

غربی‌ها علوم خود را براساس زیست‌بوم خود نوشتند/ خروجی تحول در علوم انسانی تنها به دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود

وی افزود:‌اینکه ما بخواهیم به کجا برسیم خیلی مهم است. غرب نیز دارد روش تحول در علوم انسانی را دنبال می‌کند. روش علوم انسانی در غرب مشکلی ندارد این مقصد و نتیجه است که غلط بوده و غرب دارد در علوم شناختی کار می‌کند. چرا که شناخت اذهان خیلی مهم است. آنها اول ذهن‌ها و زیر‌ساخت‌های شناخت علوم را شناسایی می‌کنند.

روح افزا ادامه داد: در حال حاضر از هوش مصنوعی و از زبان و خیلی چیزهای دیگر استفاده می‌شود. وی ادامه داد: آن چیزی که در کشور ما نبوده این است که ما از روش خاصی استفاده نکردیم.

وی گفت: غرب روشی دارد و طبق آن پیش می‌رود و ما هم باید در علوم انسانی بفهمیم هدفمان چیست تا با یک روش درست به سمت هدف پیش برویم نه اینکه از غرب تقلید کنیم و بعد از رسیدن به یک نتیجه غلط بخواهیم تغییر ایجاد کنیم.

روح افزا یادآور شد: اگر ما به منابع اسلام الهی تکیه نکنیم راه را اشتباه می‌رویم؛ چون این اندیشه‌ها برتر هستند و مثل بشر راه خطا را نرفته است.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار