عطنا – یک استاد فلسفه معتقد است: «وظیفه نخست فیلسوف آن است که دردها و کژیهای جامعه را دریابد و برای آن درمان ارائه کند. از این حیث دنیای اسلام هم اکنون از عقل دور است و دستگاه فکری فارابی کمک میکند که از خشونت دوری کنیم و مبنا را بر عقلانیت بگذاریم.»
چهارشنبه 26 آبان ماه وبنیاری با موضوع فارابی پژوهی و بررسی کتاب «فارابی و الحروف: جستاری در تأملات زبانی- فلسفی فارابی» با حضور مولف، دکتر قاسم پورحسن و برخی از اساتید کشور قزاقستان در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار میشود. به این بهانه خبرنگار عطنا با دکتر قاسم پور حسن درزی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی گفتگویی انجام داده است.
قاسم پورحسن، در گفتگو با عطنا با اظهار امیدواری نسبت به اینکه این وبینار باعث شود زمینه همکاریهای مشترک بین دانشگاه های قزاقستان و دانشگاه علامه طباطبائی فراهم شود، گفت: «قرار است گفتگویی با اساتید این کشور در باب فارابی پژوهی و به خصوص کتاب «فارابی و الحروف» داشته باشم تا زمینه نشست حضوری در سال آینده در دانشگاه الفارابی قزاقستان صورت بگیرد.»
وی با بیان اینکه قزاقستان جایزه جهانی برای فارابی پژوهی دارد، گفت: «در حدود 8 ماه است که بعد از چاپ کتاب «فارابی و الحروف» و حتی قبل از آن ارتباط مستمری با قزاقستان داریم. این کشور تا حدودی پیرامون فارابی فعالیت میکند ولی کتاب «فارابی و الحروف» برای نخستین بار است که در چنین حجمی دست به تفسیر مهمترین اثر فارابی زده است.»
نخستین بازخوانی کتاب «فارابی و الحروف»
پورحسن با تأکید بر اینکه سعی کردم بازخوانی سه فیلسوف مهم که تاکنون در درون خرد ایرانی و حکت مشرقی کار نشده بودند را انجام دهم، بیان کرد: «در اثر «فارابی و الحروف» سعی کردم بازخوانی فلسفی از تفکر فارابی انجام دهم؛ چراکه تاکنون خوانش فلسفی از کتاب الحروف فارابی صورت نگرفته است.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در این اثر درباره علوم عقلی، نحو، لغت و چگونگی پیدایش واژهها و رشد و تکامل و تطور آنها بحث شده است، افزود: «ضمن ترجمه رساله از عربی به فارسی، شرحی تحقیقی بر موضوعات و مسائل مطرح در کتاب نوشته و در قالب ۱۰ جستار، مقدمهای مفصل درباره وضعیت فلسفه و جریانهای فلسفی در عصر فارابی نیز به کتاب افزوده شده است.»
وی با اشاره به اینکه این کتاب پاسخ به نیاز جامعه است، گفت: «فارابی به مثابه یک فیلسوف در باب اخلاق جامعه، سعادت مردمان، فرهنگ و قدرت در جامعه اندیشیده است. بخش اول این کتاب، به «خوانش فلسفی از الحروف» اختصاص دارد. در این بخش از کتاب تلاش شده تا ناکارآمدی تفسیرهای غیرفلسفی از اندیشه فارابی نشان داده شود.»
پورحسن ادامه داد: «تحقیقات محسن مهدی بر روی الحروف صرفاً آن را به عنوان تفسیر متافیزیک و کتاب قاطیغوریاس ارسطو ارائه میدهد که با این تفسیر، مقام فارابی به عنوان یک فیلسوف نادیده گرفته میشود.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «بخش دوم کتاب به ترجمه و شرح کتاب «الحروف» اختصاص دارد و در بخش سوم، شرح متن با تفسیرهای تطبیقی مفصل همراه شده است.»
پورحسن با بیان اینکه این کتاب التفات مهمی به وضعیت دنیای اسلام دارد، تصریح کرد: «فارابی پس از رصد واقعیات مهم، راهکار ارائه میدهد، راهکاری عقلانی که برای همه زمانهای دنیای اسلام است، اما متأسفانه تاکنون به خوبی مطالعه نشده و آنچنان که باید پژوهشی روی این کتاب صورت نگرفته است.»
وی ادامه داد: «در مورد این کتاب دیدگاههایی از سوی مورخان عرب ارائه شده و الحروف را شرح مقولات ارسطو دانستهاند یا تنها بررسیهای زبانی و منطقی صرف قلمداد کردهاند.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه الحروف پاسخ یک فیلسوف به اقتضائات دنیای اسلام است، عنوان کرد: «این اثر، بنیادی با نام شالوده عقل را فراهم میآورد که همزمان به پرسش ها و پاسخ های دنیای اسلام می پردازد؛ از این رو برای فهم آینده دنیای اسلام راهی به غیر از بازخوانی میراث فارابی نیست.»
وی با بیان اینکه پاسخ فراهم شده فارابی فقط برای یک دوره تاریخی در دنیای اسلام نیست، گفت: «این پاسخ مبتنی بر این است که جامعه چگونه میتواند به سمت مسیری مطلوب و معقول سیر کند. دنیای اسلام در حال حاضر درگیر خشونت است به این خاطر که از بنیانهای عقلی و آموزههای اصیل دین جدا شده است.»
وی با اشاره به اینکه فارابی در دو کتاب «المله» و «السياسه المدنيه» بیان کرده که در چه صورتی جامعه به انحراف میرود، عنوان کرد: «یکی از بحثهای مهمی که فارابی مطرح میکند این است که اگر فیلسوفی نتواند در جامعه نقش ایفا کند و کژیهای فرهنگی، نااخلاقی و فکری را در جامعه گوشزد نکند، جامعه به تباهی میرود؛ فارابی معتقد است این وظیفه به دوش فیلسوف است.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «وظیفه نخست فیلسوف آن است که دردها و کژیهای جامعه را دریابد و برای آن درمان ارائه کند. از این حیث دنیای اسلام هم اکنون از عقل دور است و دستگاه فکری فارابی کمک میکند که از خشونت دوری کنیم و مبنا را بر عقلانیت بگذاریم.»
وی اظهار کرد: «تا زمانی که دنیای اسلام به قول شهید مطهری نتواند به آگاهی عقلانی دست پیدا کند بیدار نمیشود و اگر این اتفاق رخ ندهد، نمیتوان دوران انحطاط را پشت سر گذاشت و وضع مطلوب و معقول را در پیش گرفت.»
اثر ابنسینا و خرد ایرانی
وی در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه پروژه ابنسینا سه جلد دارد و درباره موضوعاتی است که تاکنون خوانده نشده، افزود: «جلد اول که نزدیک به 1000 صفحه است، دو مسئله مهم در آن طرح میشود؛ نخستین مسئله تفسیر مجدد حکمت مشرقی است که متأسفانه در میان مورخان و محققان عرب مانند الجابری به درستی خوانده نشده است چون آنان تفسیری ایدئولوژیک پیرامون این مسئله داشتند.»
پورحسن با اشاره به اینکه تقریباً نزدیک به 150 صفحه از کتاب را به بازخوانی حکمت مشرقی ابنسینا که در درون خرد ایرانی است، اختصاص دادهام، گفت: «بخش دوم به نظام فکری و هستیشناسی ابنسینا اختصاص داده شده که مجموع اینها در مجلد اول است. مجلد دوم انسانشناسی است که کمتر کار شده و همچنین از بحثهای مهم ابنسینا نیز است و مجلد سوم مسئله اخلاق و نسبت آن با جامعه است.»
وی اظهار کرد: «متأسفانه در کتابهای تاریخ فلسفه، فارابی و ابنسینا مورد غفلت قرار گرفتند و به عنوان فیلسوفان مشاهیر خوانده میشوند و حتی محققان بنام ما هم فکر میکنند که فارابی و ابنسینا ادامه یونان هستند.»
پنج بنیان مهم در باب تحول علوم انسانی
این استاد دانشگاه سپس به پنج بنیان مهم در باب تحول علوم انسانی اشاره کرد و با بیان اینکه اولین بنیان آن است که باید دریابیم علوم انسانی محصول عقل بشری است، گفت: «البته منظور عقل صحیح است، نه لزوماً عقلی که در تضاد با بنیانهای دین باشد. به عبارتی فارابی و ابنسینا میراث یونان را خواندند، هضم کردند و اندیشه جدیدی را عرضه نمودند. دستاورد عقل جمیع بشر را نمیتوان کنار زد و با بازخوانی مستمر باید از آن بهره گرفت.»
پورحسن در خصوص دومین بنیان گفت: «اگر بخواهیم در علوم انسانی سهمی داشته باشیم باید دست به تولید تفکر بزنیم. تا زمانی که تفکر ظهور نکند سهمی در علم نداریم. به صرف ادعا هیچ جامعهای نمیتواند شراکتی در علم داشته باشد. بنابراین متفکران، نخبگان و از همه مهمتر دانشگاه باید از این موضوع حمایت بکند.»
وی عنوان کرد: «در جامعه اسلامی نیازمند علوم انسانی هستیم، اما علوم انسانی غرب فقط برای آموختن خوب است چون با نیازهای غرب مناسبت دارد. باید بر اساس پرسشها و نیازهای جامعه، متفکران در علوم انسانی شراکت بکنند و این امر بنیان سوم است.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در بنیان چهارم باید در نظر داشته باشیم که علوم انسانی، جهانی است، عنوان کرد: «بنیان آخر اشاره دارد که هیچ جامعهای بدون علوم انسانی که علم مولد است نمیتواند دست به ظهور تمدن بزند.»
پورحسن در پایان خاطرنشان کرد: «اگر بخواهیم در 100 سال آینده، تمدن اسلام را شکوفا کنیم باید از حالا شروع کنیم و گام اول بازخوانی میراث خودمان است گرچه از دانش و دستاوردهای دیگران هم باید بهره بگیریم.»
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید