- بهرام امیراحمدیان | استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل استراتژیک
آب کلیدیترین عنصر منازعات آینده در جهان بهویژه در مناطقی خواهد بود که دچار تغییرات اقلیمی و رشد جمعیت هستند. نبود برنامههای توسعه پایدار(که در دهه80 قرن بیستم از سوی سازمان ملل قویا به کشورها، بهویژه جهان سوم توصیهشدهبود)، نداشتن برنامه آمایش سرزمین، توزیع جغرافیایی نامناسب جمعیت، اقتصادهای ناپایدار و در یک مفهوم کلی، نبود تفکر سیستمی و استراتژیک در بین دولتمردان موجب بحرانهای سیاسی و از همه مهمتر بحران آب شده یا خواهد شد.
چندین دهه است که انسان آب را کماهمیت جلوه داده و آن را بدون ملاحظه به مصرف رسانده و از آبهای زیرزمینی و آبهای فسیلی در روندی غیرمتعارف بهره گرفته است که آینده بشر را با خطرات زیادی مواجه ساخته است.
اگر در نظر گرفته شود که آب آشامیدنی یا همان آب شیرین در مقایسه با آبهای کره زمین به قدری ناچیز است که در آینده کفاف نیاز مصرف را نخواهد داد، دولتها ناگزیر به مدیریت بهینه و کاهش رشد جمعیت خواهند شد.
انسان برای تامین آب مورد نیاز بخش کشاورزی و صنعتی و همچنین آب مورد نیاز جمعیت شهرنشین و استقرارگاههای روستایی به مهار آبهای جاری و سطحی اقدام میکند و با احداث سدها و مخازن آب، موجب افزایش سطح آبهای شیرین و درنهایت افزایش سطح تبخیر بیشتر آب از چرخه زیستی و از بین رفتن تعادل طبیعی زمین میشود.
در آغاز انقلاب اسلامی، جمعیت ایران براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال1355، برابر 34میلیون نفر بود. در سرشماری سال1395 برابر 80میلیون و اکنون جمعیت کشور حدود 84میلیون نفر است. به این ترتیب طی بیش از 4دهه، 50میلیون نفر بر جمعیت کشور افزوده شده است. میزان شهرنشینی از 47درصد در سال1355 به74درصد در سال1395 رسیده است.
به بیانی دیگر دوسوم جمعیت کشور در شهرها زندگی میکنند. تغییر الگوهای مصرف و تولید اقتصادی نیز بیتأثیر نبوده است. افزایش فعالیتها در معادن، صنایع فولاد و کاشی و سرامیک و از این قبیل، همچنین کشت و تولید و مصرف و صادرات محصولات کشاورزی آببر با مصرف آب زیاد (آب مجازی) و افزایش نسبت شهرنشینی با الگوی مصرف آب خارج از استاندارهای معقول جهانی، به مقدار زیادی بر بحران کمآبی دامن میزند.
افغانستان سال1355 حدود 13میلیون و سال1395 حدود 35میلیون نفر(و اکنون 40میلیون نفر) جمعیت داشته است. طی این 40سال بر تعداد جمعیت 2کشور حدود 70میلیون نفر افزوده شده است.
اکنون مقدار نزولات جوی نهتنها افزایش نیافته بلکه در اثر تغییرات اقلیمی کاهش داشته و بر متوسط دمای کره زمین نیز افزوده شده است اما منابع آب همان یا حتی کمتر از آغاز دوره است. حال سؤال اینجاست که چه باید کرد؟
ایران و افغانستان هر دو در قلمرو کمربند نیمهخشک جهان قرار دارند. مسئله آب و خشکسالی در ایرانزمین از دوران باستان مطرح بوده است. در کتیبههای هخامنشی 25قرن قبل هم از اهورامزدا خواسته شده که این کشور را از جنگ و دروغ و خشکسالی در امان نگه دارد.
تمدن ایران از نخستین تمدنهایی بوده که درباره ذخیرهسازی(سدسازی) آبهای جاری در فصول پربارش و مصرف آن در دوره کمآبی چارهاندیشی کرده و توانسته است با ابداع هنر قناتسازی سفرههای آبهای زیرسطحی را به سطح رسانده و از آن در مناطق کمبارش برای مصرف آشامیدنی و آبیاری مزارع و باغات بهره گیرد.
در ایران نقاط تجمع جمعیتی بهطور غالب منطبق بر قلمروهای کوهستانی در امتداد شرق-غرب(رشتهکوههای البرز) و شمالغربی-جنوبشرقی(رشتهکوههای زاگرس) استوار است. توزیع جغرافیایی جمعیت در ایران براساس منابع آبی است و هر برنامه توسعه ناگزیر از این عنصر اساسی تبعیت کرده است. با تغییرات در تعداد و اسکان جمعیت در مناطق کمتر بهرهمند از منابع آبی در اثر ضرورتهای پیشبینی نشده، موجب ایجاد نابسامانی و بحران کمبود منابع آب شده است.
جابهجایی منابع آب از مراکز برخوردار به مراکز کمبرخوردار، تعادل زیستمحیطی را بر هم زده و موجب ایجاد تنشهای منطقهای بین جمعیتهای درون یک واحد سیاسی میشود. این موضوع در چارچوب رودخانههای مرزی و فرامرزی و حوزههای مشترک آبهای زیرزمینی و فسیلی و دریاچههای آبشیرین مشترک در آینده موجب بر هم خوردن نظم منطقهای خواهد شد.
روند بحران کمآبی بهویژه در استانهای شرقی کشور هممرز با افغانستان و پاکستان که خود با دشواریهای جمعیتی و بحرانهای سیاسی دست به گریبانند، بیشتر است. رودهای فرامرزی که طی سدههای تاریخی امکان پدید آمدن استقرارگاههای شهری و روستایی در مسیر را پدید آوردهاند، از اهمیت زیادی برخوردارند.
2رود مهم افغانستان که از کوههای هندوکش در شمالشرقی افغانستان سرچشمه میگیرند و به سوی غرب کشور روانه میشوند، نقشی اساسی در پدید آمدن استقرارگاههای شهری و روستایی هم در ایران(در شرق) و هم افغانستان داشته و دارند.
هر نوع تغییرات در دسترسی به تامین آب شیرین در هر دو سو موجب برهمخوردن تعادل میشود. یکی هیرمند که رودی فرامرزی و مصب آن در دریاچه هامون در مرز ایران و افغانستان است و دیگری هریرود که رودی فرامرزی برای ایران و مرزی برای ایران و ترکمنستان است.
در سالهای اخیر افغانستان در مسیر هر دو رود به سوی غرب، اقدام به تکمیل سدهای نیمهساخته «سد کمالخان» روی «هیرمند» و «سد سلما» روی «هریرود» کرده است و در گام نخست برای افزایش سطح زیرکشت محصولات زراعی و تولید مواد غذایی جهت تامین نیاز جمعیت فزاینده خود(که وظیفه هر دولتی است) اقدام کرده است.
دولت افغانستان در گام بعدی میخواهد از این وضعیت بهعنوان ابزاری برای تحمیل اراده سیاسی استفاده کند(که مورد اخیر خارج از عرف حقوق بینالملل است). محدود کردن دسترسی به آب برای همسایه با احداث سد که در منطقهای گرم و خشک میتواند تبعات انسانی و زیستمحیطی داشته باشد، به بحران منطقهای دامن زده و افغانستان بحرانزده را اینبار با دوستان همسایه درگیر خواهد کرد.
بند سلما سدی است روی هریرود که در ولسوالی چشت شریف ولایت هرات واقع شده است. این سد در ۱۵خرداد۱۳۹۵ به بهرهبرداری رسید. بند سلما با ۲۰کیلومتر طول و ۳کیلومتر عرض، ظرفیت ۶۴۰میلیون مترمکعب آب را دارد. بند سلما علاوهبر تأمین آب مورد نیاز برای بیش از ۷۵هزار هکتار زمین کشاورزی، ظرفیت تولید سالانه ۴۲مگاوات برق را نیز داراست.
بند سلما بزرگترین پروژه کشور هندوستان برای بازسازی افغانستان است که با ارزش ۳۰۰میلیون دلار احداث شده است. در محدوده این رودخانه در ایران سد دوستی مشترکی بین ایران و ترکمنستان احداث شده است. تا پیش از احداث این سد رودخانه هریرود(به نام تجن) در مصب خود وارد شنزارهای قره قوم و از چرخه مصرف ناپدید میشد. کاهش حجم آب خروجی از افغانستان از این رودخانه تعادل زیستی پاییندست رود را بر هم خواهد زد.
بند کمالخان یکی از پروژههای مهم کنترل آب در افغانستان است که در ولایت نیمروز بالای رود هیرمند قرار دارد. این بند در ۹۵کیلومتری شهر زرنج در ولسوالی چهاربرجک قرار دارد. بنا به اظهار وزیر انرژی و آب افغانستان، این بند میتواند بیش از ۸۰هزار هکتار زمین را آبیاری و بیش از ۹مگاوات انرژی برق تولید کند.
سد در آغاز سال جدید میلادی به بهرهبرداری رسید. سخنان افتتاحیه رئیسجمهور افغانستان(و شعرخوانی شاعری در همین زمینه) دال بر معاوضه آب با نفت ایران است؛ مشابه موضع ترکیه در قبال سوریه و عراق: «ترکیه آب دارد و عراق نفت. بیایید آب را با نفت مبادله کنیم. خدا به ما آب داده است و به شما نفت».
این در حالی است که آب نزولات آسمانی است و برای تولید آن هزینهای انجام نمیشود درحالیکه نفت یک ماده معدنی است که برای تهیه آن سرمایهگذاری و نیروی انسانی به کار گرفته میشود. این سخنان را رئیسجمهور تاجیکستان به ازبکستان هم گفته است.
چطور است که ایران هم میزان مصرف آب میلیونها پناهنده افغانی مقیم ایران را محاسبه و از افغانستان آب مصرفی آنها را طلب کند؟ این یک روند شکستخورده و غیرقابل قبول در مجامع بینالمللی است. در این زمینه قوانین و مقررات مرتبط با تقسیم آبهای فرامرزی و مرزی و حوضههای مشترک وجود دارد.
از سوی دیگر، میتوان گفت از سخنان آقای اشرف غنی رئیسجمهور افغانستان سوءبرداشت شده است. منظور ایشان از معاوضه آب با نفت، در مورد مقدار آب اضافی بر سهمیه حقابه قانونی ایران از آب هیرمند است که در پشت سد ذخیره شده و در صورت نیاز ایران، به قیمت بازار با نفت تهاتر شود. این امر متفاوت با گروکشی نفت با آب است.
همانطور که مرور شد ایران و افغانستان هر دو با افزایش طبیعی جمعیت روبهرو هستند ولی در ایران موازنه جمعیت و آب منفی و در افغانستان در شرایط کنونی به سبب موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مثبت است. همکاری 2کشور همسایه در جهت ایجاد تعادل در روند همسایگی مورد تأیید سران ایران و افغانستان است. باید از این فرصتها در راستای بهینهسازی روابط، حسن همجواری و کمک به همسایگان بهره گرفت.
منبع: روزنامه همشهری