دکتر ناصر برکپور در «نشست تابآوری شهری و اپیدمیکرونا» گفت: مدیریت شهری و محلی باید جایگاه اصلی خودش را پیدا کند و قانون و و هماهنگی اجرا شود و این موضوع نیازمند تحولات بنیادی و اساسی است اما باید در شهر در سطوح مختلف این تغییرات بنیادی اتفاق بیفتد تا این مدیریت یکپارچه صورت پذیرد.
به گزارش عطنا، نشست «تابآوری شهری و اپیدمیکرونا» به مناسبت هفته پژوهش، به همت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، شنبه، 15 آذرماه بهصورت برخط برگزار شد.
در این نشست دکتر خلیل حاجیپور، عضو هیئت علمیشهرسازی دانشگاه شیراز، دکتر محمد شیخی، دانشیار برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، دکتر رضا خیرالدین، دانشیار شهرسازی دانشگاه علم و صنعت، دکتر مجتبی رفیعیان، دانشیار شهرسازي دانشگاه تربیت مدرس، دکتر ناصر برکپور، دانشیار شهرسازی دانشگاه هنر، دکتر فرزانه ساسانپور دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه خوارزمی، دکتر مائده هدایتیفرد، دانشآموختۀ دکتری شهرسازی دانشگاه علم و صنعت و دکتر غلامرضا لطیفی، دانشیار برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی به بیان دیدگاههای خود پرداختند.
دکتر ناصر برکپور، دانشیار شهرسازی دانشگاه هنر در این نشست گفت: «بحران کرونا بیش از آنکه یک بحران پزشکی باشد یک بحران سیاسی است.
شرایط امروز جامعه بشر را با دورۀ شیوع طاعون سیاه در قرون وسطی مواجه کرد. طبیعتاً در این چند سال ما دستاوردهای پزشکی فراوانی داشتیم و میتوانیم آن را مهار کنیم. البته یک مقدار شاید طولانی شده باشد اما در هر صورت افقهای روشنی هم باز شده است و از این بابت موضوع را طرح میکرد.
اگر در دو سطح بتوانیم انتخاب درستی را انجام دهیم زودتر میتوانیم از پس این بحران بر بیاییم. دوسطح با وجه سیاسی موضوع ارتباط دارد. در سطح بینالمللی اشاره میکرد به اینکه آیا کشورها سراغ انزوای ملی خواهند رفت یا به همبستگی جهانی روی میآورند یا در سطح محلی اشاره به این دوگانه میکرد که آیا دولتها از وضعیتی که به وجود آمده استفاده میکنند برای اینکه کنترل و نظارت بر عرصههای عمومی و خصوصی جامعه را گسترش دهند یا این که سعی میکنند به سمت توانمندسازی شهروندی روی بیاورند و برای غلبه بر مشکل از ظرفیت اجتماعی استفاده کنند.
پایداری تبدیل به پارادایم قالب توسعه شده است
چهار دهه است که پایداری تبدیل به پارادایم قالب توسعه شده است و خیلی از محققان معتقدند این مفاهیم مکمل و همتراز همدیگر هستند.
زمانی یک جامعه شهری میتواند تابآور باشد که بتواند پایدار باشد.
اما این دو مفهوم یک تفاوتی هم دارند و آن این است که معمولاً پایداری فرایندی تدریجی است اما تابآوری ظرفیت و توانایی مواجهه با بلایای طبیعی، شوکهای ناگهانی مثل سیل طوفان زلزله و از جمله ویروس کرونا است که مثل یک گردبادی آمد اما ماندگار شد.
از این بابت میشود گفت اصطلاح خیلی مناسب باشد برای نوع مواجهه ما. اما آن چیزی که روزنه را برای بحث ما باز میکند چه در مباحث پایداری و تابآوری معمولا ابعاد مختلفی طرح میشود بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیط زیستی و بعد از مباحث توسعه بعد نهادی هم به اینها اضافه شد.
در واقع تصور بر این است که زمانی ما میتوانیم امیدوار باشیم که شهر و جامعه پایدار یا تابآور داشته باشیم که بتوانیم از وجه نهادی ظرفیت حل مسئله را داشته باشیم اما این بعد نهادی معمولاً تعابیر متفاوتی دارد و گاهی از آن به عنوان مجموعه ظرفیت نهادی سرمایه اجتماعی یاد کردند بعضی از آن به عنوان توانایی مدیریت را یا راهبری گفتند من از همان مفهوم حکمروایی محلی استفاده میکنم و صحبتهایم را روی وجه نهادی تابآوری متمرکز میکنم.
یک نکته مهم این است که در مباحث تابآوری و توسعه معمولاً این وجه نهادی تفاوت نسبتاً اساسی با ابعاد دیگر دارد ممکن است یک شهر یا یک جامعه از منابع محیطی یا ظرفیتهای اقتصادی خوبی برخوردار باشد.
اگر آن ظرفیتهای نهادی لازم را نداشته باشند نمیتواند تا به آن سطح مورد انتظار از توسعه برسد.
بنابراین میتوان گفت به یک معنا بعد نهادی بعد مهم تر و تاثیرگذارتر نسبت به ابعاد دیگر تابآوری و پایداری است اما زمانی که این بحران پیش آمد ما چه کار کردیم. ما چه مواجههای داشتیم.
نیمی از درگذشتگان کرونا مربوط به شهر تهران بودند. نسبت درگذشت به میزان ابتلا در کشور ما نسبتاً بالاست بنابراین من تصور میکنم با این فاکتور میشود به این نکته اشاره کرد که آن طور که باید و شاید موفق نبودیم و این بحران جدای تحقیقاتی که قبلاً در حوزه مدیریت محلی و شهری انجام شده است خود این بحران یک آزمون عملی برای سنجش توانایی مدیریت ما برای مواجهه بود تاسفبارتر این که مدیریت شهری بسیار منفعل بود در این قضیه.
این انفعال شاید ناخواسته بوده شاید چارچوب سیاستگذاری و مدیریت تولید طراحی و اجرا شده است که نقش مهمی را برای مدیریت شهری قائل نمیشود حتی تا جایی بود که ما دیدیم در شهر تهران یک عضو شورای شهر راجع به تعداد درگذشتگان اظهار نظر میکند متاسفانه برخورد میشود و بعداً با مصاحبه معاون وزیر بهداشت مواجه میشویم.
مدیریت شهری در تهران منفعل عمل میکند
در هر صورت انفعال مدیریت شهری در شهری مثل تهران که سرمشق شهرهای دیگر است بسیار تاسف بار بود.
من از این موضوع میخواهم به دوگانهای که عرض میکنم بپردازند ما با سه سناریو مواجه هستیم.
من از تعابیر جدیدی که در چند سال اخیر در جامعه تحقیقاتی خودمان رواج پیدا کرده استفاده میکنم.
ما با دوگانه مدیریت یکپارچه شهری یا مدیریت یکدست شهری مواجه هستیم.
منظور از مدیریت یکپارچه هم خیلی مشخص است یعنی نهاد محلی نهاد مدیریت محلی و نهاد مدیریت شهری با تعبیری که رایج است از شورا و شهرداری بتوانند نقش کلیدی و مرکز ثقل تصمیمگیری و اجرا را به عهده داشته باشند.
شهرداران و اعضای شورا بتوانند به معنای رهبران شهری باشند میتواند در آن شهر دولت هم باشد و سایر نهادها و کنشگران وجود داشته باشند اما آن مجموعه تنها راهبری و هدایت و هماهنگ میکند باید به عهده نهاد محلی باشد.
اتفاقاتی که در کشورهای دیگر هم وجود دارد اصلاحاتی که در حکومتهای محلی بوده به همین سمت بوده.
بخش دیگرش مدیریت یکدست شهری است من در یک کار گروهی که مربوط به مدیریت یکپارچه است و همین روزها هم در جریان است گفتم ما بخشی از صاحبان نفوذ و قدرت در ایران در مجلس و در نهادهای دیگر ممکن است به مدیریت یکپارچه اشاره کنند ولی منظورشان مدیریت یک دست باشد حتی در یک دورهای چند سال گذشته قدمهایی هم برداشته شد.
شورای تاسیس شده، شهرداری تا حدی نسبت به قبل هویت مستقلتری پیدا کرده اند اما بعضیها در مجلس طرحهایی را مطرح کردند که کوچکترین اختیارات شورا هم از آن بگیرند یعنی انتخاب شهردار که خوشبختانه به نتیجه نرسید چون اختیارات شورا بسیار حداقلی است. اختیار ساده شورا که نامگذاری کوچه و خیابان در شهر هست با مشکل مواجه میشود و اگر شهرداری بخواهد اسم گل و گیاه روی خیابان بگذارد مشکلی پیش نمیآید ولی اگر صحبت یک شخصیت فرهنگی محلی و شهری میشود میبینیم با انواع محدودیتها مواجه میشود.
در هر صورت پس یک وجه دیگر این دوگانه هم موضوع مدیریت یک دست است اگر یک دست کردن در قالب انحلال شورا و دوباره زیر نظر وزارت کشور و استانداری بردن شهرداری نباشد میشود طوری دیگر نیز این کار را کرد.
میشود قانون را تغییر داد قانون شورا که واقعاً تعجب آور است. وصله پینهای که دائما به این قانون میخورد و مقایسه کنیم با چیزی که در قانون اساسی جایگاه شورا مطرح شده است واقعاً تعجب میکنیم. اگر با همین روند بریم دیگر نیازی نیست که شورا منحل شود.
عملاً جایگاهی ندارد و شهرداری هم این نقشه راهبری را نمیتواند ایفا کند این دوگانه مهم ما برای مواجهه با مسائل و مشکلاتی مثل کرونا است. خیلی به وجه بهداشتی و پزشکی ایران میپردازند اما کرونا یک مسئله است مثل خیلی چیزهای دیگر ما قبلا هم با اینها با شکلهای دیگری مواجه بودیم در هر صورت ما سه سناریو داریم این دوره که امیدوار هستم کوتاهتر باشد و هم برای دوره بعد از کرونا است یکی تداوم وضع موجود یعنی ما شورا داریم و نداریم شورا داریم ولی شورا اختیار ندارد.
مدیریت محلیمان اختیار ندارد انواع نهادها و سازمآنها و دستگاهها سردرگم است. یک نهاد سردرگم است شهرداریها هنوز که هنوز است اگر چه میگویند هویت مستقلتری پیدا کرده است اما همین شهرداری از نظر بعضی از محققان و مدیران به عنوان یک نهاد خدماتی شناخته میشود. حتی کسانی که انتظار نداریم این ذهنیت را نسبت به شهرداری داشته باشند. بنابراین با همین مسئله مواجه خواهیم بود.
قبل از کرونا ترافیک و آلودگی هوا نابودی باغها و تبدیل باغ به برج و مال و انواع تخلفات ساخت و ساز حالا یک بار نیامده اینها را تحت فشار قرار داده و آنقدر سنگین و شدید است برای مدتی آن را فراموش میکنیم ولی بعد دوباره این ادامه پیدا خواهد کرد.
دوباره آن مسائل سر باز خواهد کرد. الان اگر تحقیقات زیادی انجام شده مسئله عدم پایبندی به قانون و قانونمندی موضع ضعف شفافیت قانونمندی پاسخگویی همه اینها در مدیریت محلی بوده و دوباره در این دوره هم ادامه پیدا خواهد کرد نتیجه اینها میشود تنزل کیفیت زندگی. دوباره با آن مسائل مواجه خواهیم شد.
یک سناریو یک دست سازی که بعضیها دنبالش هستند این را بیشتر سراغش بروند و سعی کنند در شکل قانونگذاری و قوانین جدید و به هر شکل دیگری آن را یک دست کند اما مگر قبل از شورا ما چه وضعیتی داشتیم اگر این مدیریت شهری یکدست شود دوره طلایی شروع میشود؟
مثلاً برگردیم به قبل از سال ۷۷ و ۷۸ مگر چه اتفاقی در شهرداری ما میافتد از همان موقع شروع شد در شهر تهران بدترین مشکلی که در حوزه شهرداری داریم تراکم فروشی قبل از شورا بود گزینه محتمل است ولی گزینه ناخوشایندی است مورد آخر سناریوی سوم این است که برویم به سمت تعریفی که از مدیریت یکپارچه کردن مدیریت یکپارچه محلی عمومیمنتخب و به معنای واقعی مردمسالار.
در این سناریو باید آن جایگاهی را که مدیریت شهری و محلی داشته باشد پیدا کند. آن قانون و مرکز ثقل سیاستگذاری و تصمیمگیری و هماهنگی و اجرا باشد اما تحقق این گزینه نیازمند تحولات بنیادی و اساسی است اما باید در شهر در سطوح مختلف این تغییرات بنیادی اتفاق بیفتد تا این مدیریت یکپارچه صورت پذیرد و این سناریو به یک تعبیری سناریو خوشبینانه است و متاسفانه تجربه من و بعضی از دوستان همکاران ما این است که معمولاً سناریوهای خوشبینانه کمتر محقق میشود.