یک منبع ناشناس گفت: «ساعت ۲۱:۱۵ روز سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، یک سفینۀ فضایی را در کوچهی البرز تهران مشاهده کرده است». وی ادامه داد: «این سفینه حدود ۱۰ دقیقه روی زمین نشست. در این حین دو آدمفضایی از آن پیاده شدند و گشتوگذاری در اطراف فضاپیما زدند، سپس به داخل آن بازگشتند. بعد از بسته شدن درِ عبور و مرور، سفینه با ایجاد صدای به نسبت بلندی مجدداً از زمین برخاست، به هوا پرید و در آسمان شب ناپدید شد». تیمی از خبرنگاران انصاف نیوز با حضور در این محل که در نزدیکی دفتر این رسانه قرار دارد، اطلاعات بهدستآمده از این شخص را به دقت راستیآزمایی کردند و به تطبیق ادعاهای او با سایر گزارشها پرداختند.
بیبیسی فارسی در ۱۱ مرداد ۹۹ خبری را درمورد آمار مربوط به کرونا به نقل از یک «منبع ناشناس» منتشر کرد. در این خبر ادعا شده بود میزان مبتلا «۲ برابر» آمار اعلامی و میزان مرگ «۳ برابر» است. بیبیسی بعد از گذشت چند روز از انتشار این خبر -در ۲۰ مرداد ۹۹- این بار خبری را به نقل از شخصی به اسم محمدرضا محبوبفر منتشر کرد. این شخص ادعا کرده بود آمار مبتلا و مرگ، «۲۰ برابر» آمار رسمیِ اعلامیِ توسط دولت ایران است. بیبیسی این خبر را به نقل از روزنامهی «جهان صنعت» منتشر کرد. روزنامهی جهان صنعت ادعا کرده بود محبوبفر عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا است و بیبیسی هم این ادعا را در خبر خود بازنشر کرد. در صورتی که شخصی با این نام اصلا در ستاد ملی مبارزه با کرونا وجود ندارد. کسب اطلاع از این موضوع کار بسیار آسانی است؛ چون اسامی اعضای این ستاد کاملا مشخص است.
در داخل هم گاهاً میبینیم رسانههایی خبرهایی را به نقل از «منبع ناشناس»، «منبع آگاه»، «منبع مسئول» و … منتشر میکنند. مثلا خبرگزاری ایلنا در ۲۱ مرداد ۹۹ خبری را به نقل از یک «منبع آگاه» دربارهی مذاکره ایران با آمریکا -با واسطهی کشورهای اروپایی- منتشر کرد. ایلنا چند ساعت بعد از انتشار این خبر، آن را به نقل از یک «منبع مسئول» تکذیب کرد.
در مورد میزان حرفهای بودن خبرهایی که بیبیسی و بعضی از رسانههای داخلی به این نحو منتشر کردهاند تحقیق کرده است. دربارۀ میزان مرسوم بودن این نحوهی اطلاعرسانی در جهان و فواید یا معضلاتی که دارد با حمید ضیاییپرور، کارشناس و استاد ارتباطات، محمدمهدی فرقانی، متخصص و استاد روزنامهنگاری و محمدصالح مفتاح، فعال رسانهای اصولگرا) گفتوگو کرده ایم که مشروح آن را در زیر می خوانید.
حمید ضیاییپرور، استاد روزنامهنگاری درمورد استفادۀ بی.بی.سی از الفاظی مانند منبع ناشناس، گفت: «بهطور کلی یکی از نشانههای خبر جعلی، نادرست و کذب این است که به نقل از «منبع ناشناس»، «منبع آگاه»، «فردی که نمیخواهد نامش فاش شود» یا موارد شبیه به اینها منتشر میشود. بنابراین ما در دورههای خبرنویسی و مباحث مربوط به شناسایی اخبار فِیک -fake news- به دانشجوها میگوییم هر جا خبری به نقل از یک منبع ناشناس منتشر شده بود، به احتمال خیلی زیاد نادرست و فیک است. منتها باید بهدنبال عوامل و نشانههای دیگری هم بگردید؛ چون این بهتنهایی کفایت نمیکند. مثلا فرض کنید رسانهای یک سندی را گیر آورده و حاضر نیست بگوید چه کسی این سند را به او داده است؛ ولی خودِ آن سند بهتنهایی گویای ادعایی است که دارد. اگر خودِ سندی که منتشر میشود گویا باشد و قابلیت راستیآزمایی داشته باشد، میتوان به آن اعتماد کرد. ولی اگر سندِ مربوطه منتشر نشود، خبر قابل اعتماد نیست.
او ادامه داد: بیبیسی میگوید آقا یک فایلی به دست ما رسیده که از طرف کسی است که نخواسته نامش فاش شود. آن فایل اکسل را منتشر میکند که به ادعای آن شخص حاوی اسامی کل افرادی است که در ماجرای کرونا فوت کردند. آنگاه میگوید این نشان میدهد که آمار واقعی چند برابر آمار اعلامی دولت است! در چنین موردی نه خودِ سند منتشر شده و نه منبع ذکر شده است. فقط خودِ رسانه ادعا میکند که ما راستیآزمایی کردیم و صحت این ادعا برای ما احراز شده است. در اینگونه موارد نمیشود به لحاظ حرفهای به این خبر اعتماد کرد و ادعای رسانه را نشانهی درستی و صحت خبر دانست.»
ضیاییپرور در مورد انتشار خبر از طرف بیبیسی به نقل از «محمدرضا محبوبفر» که ادعا کرده آمار مبتلایان و فوتیها، ۲۰ برابر آمار واقعی است، گفت: «آقای محبوبفر وجود خارجی دارد؛ منتها صحبتهایی که کرده صرفا «برآورد او» بوده است. یعنی هیچ سند و مدرکی نداشت و خبری که داده بود دقیق نبود. ولی در هر صورت درج اطلاعات و اسناد در روزنامه بدون راستیآزمایی و صحتسنجی و بدون ذکر منبعِ معتبر و موثق، یکی از روشهای جاعلان خبر و یا سازندگان فیک نیوز است. ضدونقیضهایی در انتشار این اخبار وجود دارد؛ خودش اول میگوید آمار مبتلایان یا فوتیها «۲-۳ برابرِ» آمار واقعی است و بعد به نقل از یک منبع دیگر میگوید «۲۰ برابر» است! همین ضدونقیضی که در انتشار اخبار یک رسانه وجود دارد و در کمتر از یک ماه دو آمار کاملا ضدونقیض با هم اعلام میکند، نشان میدهد خیلی نمیشود به کل آن اعتماد کرد.»
این استاد دانشگاه در مورد انتشار اخبار، مشابه آنچه ایلنا در مورد مذاکرات انجام داده (به نقل از یک «منبع آگاه» ادعا کرده مذاکراتی با آمریکا درمورد ایران در جریان است و سپس در همان روز به نقل از یک «منبع مسئول» خبر را تکذیب کرده است)، گفت: «استفاده از الفاظی مثل «منبع آگاه» و درج نکردن نام فقط در مواردی «بسیار استثنائی» توسط منابع «بسیار معتبر» آن هم با درک این موضوع که اعلام نام آن منبع میتواند خطرات جانی برای آن فرد داشته باشد، قابل قبول است. بعضی از رسانههای معتبر در دنیا، بهطور استثنایی این کار را میکنند. حتی بعضی از این تیپ خبرها در دنیا «جایزهی پولیتزر» بردند! یعنی بعضی از رسانههای بزرگ دنیا، خبرهایی را به نقل از منبع آگاه منتشر کردند و به خاطر آن جایزهی پولیتزر بردند. پس بهصورت «استثنایی» ممکن است در دنیا این اتفاق بیفتد؛ ولی نه درمورد یک خبر معمولی یا کمی مهم مثل مذاکرات ایران و آمریکا. مذاکرات ایران و آمریکا خبر خیلی تاپی نیست و اینطور هم نیست که نشر آن خطر جانی برای منبع خبر داشته باشد. بنابراین من اگر مدیرمسئول آن رسانه باشم، وقتی منبعی که شجاعت اعلام نامش را ندارد چنین خبری را میدهد، از درج آن خودداری میکنم. این تیپ خبرها را هم میشود جزو فیک نیوز تلقی کرد.»
ضیاییپروز درمورد ادعای بیبیسی مبنی بر انجام «راستیآزمایی» گفت: «این کار به این معنی است که رسانه اعتبار خود را پشت یک خبر میگذارد تا درستی آن را القا کند. این تیپ خبرها را نه میشود رد کرد و نه تایید. با این کار، رسانه یک جنگ روانی راه میاندازد. میگوید آقا ما اثبات کردیم و مسئولیتش را برعهده میگیرد. این برعهده گرفتن مسئولیت به این معنی نیست که خبر درست است؛ بلکه میتوان آن را در چهارچوب عملیات روانی دستهبندی کرد. به هر حال معلوم است که بیبیسی مال کجاست، از کجا بودجه میگیرد و به نفع چه کشوری فعالیت میکند. لذا خیلی نمیشود به این دست اخبار اعتماد کرد. مگر اینکه آن فایل اکسلی که ادعا میکند لیست کل فوتشدگان کرونا است را منتشر کند و وزارت بهداشت آن را با لیست خودش تطابق دهد. بعد از اینکه اعلام رسمی شد میشود به آن سند اعتماد کرد.
وی افزود: یکی از معضلات ایران در حوزهی اطلاعرسانی این است که آمار و اطلاعات بهصورت شفاف منتشر نمیشود. به همین دلیل قدرت مقایسه و راستیآزمایی اطلاعاتی که رسانههایی مثل بیبیسی منتشر میکنند را نداریم. یعنی یک مقداری از مشکل هم از این طرف است. رسانههایی مثل بیبیسی میروند آمار را از جاهای مختلف درمیآورند، صدایی بلند هم دارند و پوشش آنها هم فراگیر است. پس با قدرت میآیند و ادعای خودشان را در قالب خبر اعلام میکنند. ولی ما اطلاعات کافی نداریم و رسانههای قدرتمند هم نداریم که بیایند ادعای آنها را صحتسنجی کنند و راست و دروغ آن را دربیاورند. بنابراین در چنین فضایی نمیتوان به اخباری که از منابع موثق و تاییدشده در داخل کشور منتشر نشده است اعتماد کرد.»
حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در بریتانیا در توییتی اظهار امیدواری کرده که رویکرد مدیر جدید بیبیسی که خواستار عدم دخالت دیدگاههای سیاسی و حزبی مجریان این شبکه در برنامهها شده است، بهطور غیر تبعیضآمیز اجرا شود.
ضیاییپرور در مورد توییت بعیدینژاد و تاثیری که روی کار آمدن مدیری که چنین دیدگاهی دارد میتواند روی نحوهی عملکرد بیبیسی بگذارد، گفت: «من این را نشنیدهام که مدیر بیبیسی چنین رویکردی را اعلام کرده باشد. ولی بهطور منطقی نباید دیدگاههای شخصی مدیران رسانهها در جریان خبر تاثیر بگذارد. ما در کار خبری و روزنامهنگاری یاد گرفتیم که چه خبرنگار، چه مدیر، چه مجری و چه سیاستگذاران رسانهها نظر خودشان را در قالب تحلیل، یادداشت و گزارش انتقال میدهند. این را به عنوان ویوز (views) منتشر میکنند نه نیوز (news)؛ ویوز و نیوز کاملا با هم متفاوتاند. مجریان، خبرنگاران و رؤسای رسانه حق ندارند «دیدگاه خود» را بهعنوان «خبر» جا بزنند. این یک چیز طبیعی و اصولی است. حالا هر رسانهای از جمله بیبیسی اگر رعایت نمیکرده، غیرحرفهای عمل میکرده است. هر رسانهای در هر سطحی بخواهد از این اصل تخطی کند، آن هم کار غیرحرفهای انجام داده است.»
او در پاسخ به این سوال که آیا اگر مدیر بیبیسی این رویکرد را با جدیت دنبال کند، ممکن است در نحوهی انتشار اخبار این رسانه تغییری ایجاد شود، گفت: «از بیبیسی هر چیزی برمیآید. یعنی باید منتظر بود و دید که آیا این تغییر و تحولی که میگویند اتفاق افتاده است، واقعا روی خط مشی آن هم تاثیر میگذارد یا نه. ولی پیشاپیش نمیشود قضاوت کرد.»
ضیاییپرور در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی بین استانداردهای بیبیسی فارسی و بیبیسی جهانی از لحاظ نحوهی انتشار خبر وجود دارد، گفت: «من چون خیلی مخاطب بیبیسی جهانی نیستم و فقط گاهگداری اخبارش را دنبال میکنم، خیلی نمیتوانم بین این دو مقایسه انجام دهم. البته بیبیسی فارسی نسبت به سایر شبکههای تلویزیونیِ خبری مثل ایران اینترنشنال، منوتو و ویاُواِی حداقل «یه آب شستهتر است!»؛ یعنی کمی از این شبکهها بهتر است. بعضی از تلویزیونها که اصلا کلا سرتاسر فیکاند! نهتنها اصول خبری را رعایت نمیکنند؛ بلکه حتی اصول اخلاقی، انسانی و ادبی را هم رعایت نمیکنند. ولی بیبیسی به این صورت است که با پنبه سر میبرد! یعنی مثلا ۹۰ درصد اخبارِ درست میگوید و ۱۰ درصد اخبارِ فیک قاطی آن میکند؛ بدون اینکه مخاطب بداند کدام خبر فیک است و کدامیک درست است.»
محمد مهدی فرقانی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامهطباطبایی در پاسخ به این سوال که چقدر کار بیبیسی حرفهای بوده است، گفت: «طبیعی است که منابع رسمی داخلی ایران نمیتوانند غیر از آمار رسمیِ اعلامی چیز دیگری را اعلام کنند. بنابراین اگر رسانه یا خبرنگاری به هر دلیلی به منابعی دسترسی داشت که اطلاعات متفاوتی با اطلاعات منابع رسمی میدادند، وظیفه دارد درمورد آن تحقیق کند. بعد از اینکه از صحت آن اطلاعات مطمئن شد و حداقل دو-سه تا منبع تایید کردند میتواند آن را منتشر کند. یعنی وظیفهی یک رسانه این نیست که فقط به اظهارات منابع رسمی استناد کند.
او ادامه داد: یک رسانه، اطلاعات منابع رسمی را اعلام میکند؛ که منابع رسمی تعداد مبتلایان را اینقدر، تعداد تلفات را اینقدر و تعداد بستری را اینقدر اعلام میکنند. ولی اگر همان رسانه دسترسی به منابعی داشت که اطلاعات موثقِ متفاوتی از اطلاعات منابع رسمی به او میدادند به لحاظ وظیفهی رسانهای میتواند منتشر کند. مانعی به لحاظ اصول حرفهای برای این کار وجود ندارد؛ به شرط اینکه یک) آن منبع از نظر خودِ رسانه شناختهشده و موثق باشد، دو) آن رسانه نسبت به صحت آنچه منتشر میکند اطمینان نسبی داشته باشد.
وی افزود: انتشار اطلاعات به این صورت اشکالی ندارد. این کار در فعالیت رسانهای و حرفهای در همهجا متداول است و جزو اصول اخلاقی و حرفهای است. اگر منبع شما «به هر دلیلی» نخواست نامش فاش شود، آنوقت شما میتوانید به اسم منبع آگاه، منبع ناشناس یا امثال اینها نقل کنید.
فرقانی تاکید کرد: البته باید توجه داشته باشید که اصولا استفاده از الفاظ «منابع آگاه»، «منابع مطلع»، «کارشناسان بر این باورند»، «مردم معتقند که»، «مخالفان بر این نظرند» و «موافقان چنین میگویند» در واقع یک «شگرد رسانهای» در جهان است. راجر فاولر (زبانشناس انگلیسی) از آن تحت عنوان «ایدئولوژی توافق» یاد میکند. به این معنا که میگوید رسانهها با استفاده از این الفاظ و اصطلاحات سعی میکنند نظری را بدون اینکه مستندی پشت آن وجود داشته باشد، «نظر غالب» معرفی کنند. در حالی که خیلی وقتها آن نظر فقط برداشت خبرنگار است یا مربوط به یک نفر یا دو نفر است؛ ولی آنها از طرف «یک جمع» یا تحت عنوان «نظر غالب» از آن یاد میکنند. این شگردی است که رسانهها دارند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: ولی از اینکه بگذریم؛ اگر رسانهای منابع شناختهشدهی مورد اعتمادی دارد که اطلاعات موثقی به آن میدهند اما نمیخواهند نامشان فاش شود این حق و اختیار را دارد که خبر را به این صورت منتشر کند. بر اساس اصل «حفاظت از منابع خبری گمنام» این اجازه به روزنامهنگاران داده میشود که منابعشان را معرفی نکنند. به لحاظ اخلاق حرفهای هم به رسانه این اجازه داده شده است که در صورتی که خودِ منبع نخواهد معرفی شود، از افشای نامش خودداری کند و این حق را دارد.»
این متخصص ارتباطات در پاسخ به این سوال که آیا تفاوتی بین «منبع آگاه» و «منبع مسئول» وجود دارد، گفت: «بله، منبع «آگاه» یک منبع رسمی نیست؛ یعنی منبعی نیست که متعلق به دستگاههای رسمیِ دیوانسالاری یادستگاههای دولتی باشد. هر کسی میتواند منبع آگاه باشد؛ یک کارشناس یا حتی گاهی یک شاهد عینی هم میتوانند منبع آگاه باشند. بنابراین منبع آگاه الزاما مسئولیت رسمی ندارد و در نتیجه «پاسخگو» هم نخواهد بود. ولی منبع «مسئول» هم باید اطلاعات داشته باشد و هم نسبت به صحت آنچه گفته است پاسخگو باشد. بنابراین این تفاوتها همیشه وجود دارد. به همین دلیل رسانهها کموبیش باید با دقت و حساسیت از این اصطلاحات استفاده کنند؛ یعنی بدانند که به چه دلیل دارند از این عناوین استفاده میکنند و معنای آن چیست.
فرقانی در پاسخ به این سوال که آیا وقتی رسانه از لفظ «منبع ناشناس» استفاده میکند به این معنی است که خودِ آن رسانه هم از آن منبع شناختی ندارد، گفت: نه، منبع ناشناس قاعدتا باید برای خودِ رسانه شناختهشده باشد. ولی برای مخاطبانِ آن رسانه ناشناس است چون معرفی نمیشود.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا در این زمینهها تفاوتی بین استانداردهای بینالمللی و داخلی وجود دارد، گفت: «میتواند وجود داشته باشد. این بستگی به «شیوهنامهی» هر رسانهای دارد. رسانههای بزرگ و مهم بینالمللی معمولا یک شیوهنامه دارند که براساس آن عمل میکنند. آن شیوهنامه خط مشی رسانه و وظیفهی خبرنگار یا روزنامهنگاری که در آن کار میکند را مشخص میکند. این شیوهنامه مشخص میکند یک خبر باید چه مشخصههایی داشته باشد برای اینکه از شبکههای اجتماعی قابل پخش باشد. مثلا ممکن است شیوهنامهی رسانهای بگوید وقتی از درستی خبری اطمینان ندارید، باید قید کنید و رسما اعلام کنید که ما نمیتوانیم صحت و سقم آن را تایید کنیم؛ در حالی که این ممکن است در شیوهنامهی رسانهی دیگری نباشد.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی بیان کرد: بنابراین رسانههای بزرگ و بینالمللی معمولا در چهارچوب شیوهنامهای اقدام میکنند که در آن اصول اخلاقِ حرفهای رعایت شده و امکان پاسخگویی مناسب برای عملکردشان وجود داشته باشد. این رسانهها در اصول کلی در بیشتر موارد با هم مشترک هستند؛ چون اخلاق حرفهای و شرافت حرفهای در همهجای جهان اصول مشترکی دارد. ولی در هر کشور یا تمدنی میتواند بندهایی که منبعث و برخاسته از زمینه و بستر فرهنگی، تاریخی و اعتقادی آن کشور است به اصول اخلاق حرفهای اضافه شود. ولی آن چیزی که اضافه میشود اولا نباید مغایر با اصول جهانی باشد و ثانیا میتواند مختص همان کشور باشد.»
فرقانی در پاسخ به این سوال که آیا رسانه میتواند از طرف منبع «ناشناسی» بعد از انجام «راستیآزمایی» و صرفا با ذکر اینکه راستیآزمایی انجام شده است خبری را منتشر کند، گفت: «من باز هم تاکید میکنم وقتی مینویسند منبع «ناشناس»، منظور این نیست که از نظر رسانه ناشناس است. البته ممکن است حتی از نظر رسانه هم ناشناس باشد؛ یعنی کسی یکسری آمار و اطلاعات را برای آنها فرستاده باشد. در این صورت تا زمانی که خود آن رسانه راستیآزمایی نکرده باشد معمولا خبر را منتشر نمیکنند.»
وی در مورد اینکه نتیجهی این حرف این است که اگر رسانه راستیآزمایی را انجام بدهد ولی منبع را نشناسد انتشار خبر مشکلی ندارد، گفت: «اشکالی ندارد. وقتی راستیآزمایی انجام داد و مطمئن شد که این اطلاعات درست است میتواند منتشر کند؛ حتی اگر -به قول شما- آن منبع را نشناسد و آن منبع صرفا «سر نخ» را به رسانه داده باشد. چون آن رسانه درمورد درستی آن تحقیق کرده است مشکلی ندارد.
او گفت: اصلاً بخش مهمی از گزارشهای تحقیقی جهان براساس سرنخی که منابع ناشناس به دست میدهند شکل میگیرد. یعنی یک اطلاعات اولیهای به شکلی غیرمستقیم و از طرف یک منبع ناشناس به خبرنگار داده میشود؛ منتها خبرنگار در پی تحقیق و بررسی و مطالعهی آن برمیآید و اگر تاییدش را گرفت و از صحت آن مطمئن شد میتواند منتشرش کند. در این صورت خللی به کار آن رسانه وارد نیست؛ به خاطر اینکه مسئول صحت آن اطلاعات خودش است. ضمانت صحت آن اطلاعات، اعتبار آن رسانه است که به مرور طی دهها سال شکل گرفته است؛ هیچ رسانهای معمولا حاضر نیست که به این سادگی اعتبارش را یکشبه از دست بدهد.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: در متن گزارشهایی که بیبیسی با این ادعا که اطلاعات را راستیآزمایی کرده است -به نقل از منبع ناشناس- منتشر میکند درمورد روشی که برای راستیآزمایی استفاده کرده چیزی نمیگوید. فرقانی درمورد اینکه چرا روش راستیآزمایی را توضیح نمیدهند، گفت: «دو دلیل دارد. یکی اینکه فکر میکنند حجم گزارش خیلی طولانی میشود و حاوی جزییاتی میشود که برای مخاطب کسلکننده خواهد بود. گاهی هم ممکن است آن روشی که استفاده کردند رواییِ علمی نداشته باشد. در این صورت اعتبار آن رسانه و اعتماد و باور مخاطب و تجربهی زیستهی سالیان سال مخاطب به او میگوید که چقدر میتواند به این خبر اعتماد کند.»
فرقانی در پاسخ به این سوال که آيا وجود مدیری که خواستار عدم دخالت دیدگاههای سیاسی و حزبی مجریان بیبیسی در برنامهها است، میتواند روی نحوهی نقل اخبار این شبکه تاثیرگذار باشد، گفت: «حتما، این کار [دخالت دیدگاههای سیاسی و حزبی مجریان در برنامهها] که اصلا نباید انجام بشود! اگر هم تا الان میشده تخلف بوده؛ یک تخلف اخلاقی و حرفهای بوده است. این کار در هر رسانهای تخلف است؛ مگر رسانههای حزبی و رسانههایی که تعلق سیاسیشان را از قبل اعلام میکنند. ولی رسانهای که ادعای بیطرفی و عینیگرایی دارد حق اینکه دیدگاههای مجریان، خبرنگاران یا دستاندرکارانش وارد جریان خبریاش شود را ندارد و باید بیطرفی و عینیگراییاش را حفظ کند. بنابراین اگر تا حالا اینطور انجام میشده تخلف بوده است و بعید است که بیبیسی با سابقهی چندین ده سالهاش بتواند به این راحتی با حذف یک نفر روند را عوض بکند.
وی اظهار کرد: از طرف دیگر یک «سنت رسانهای» در بیبیسی شکل گرفته است. این سنت رسانهای حرف اول را میزند؛ حتی اگر مدیرانش تغییر کنند. در مجموع گفتمان غالب، سنت رسانهای است نه الزاما سیاست یا برنامهی مدیر جدید. ادعای مجریان آنها این بوده است که هیچگاه دیدگاهها، سیاستها، خط مشیها، گرایشها و علایق شخصیشان را در جریان تولیدات رسانهایِ خود دخالت نمیدهند؛ حداقل تا به حال ادعایشان این بوده است. حالا اگر کسی میآید و خلاف این را میگوید باید دید که در آینده در عمل چه تجربیات و مشاهداتی حاصل خواهد شد؛ آیا واقعا سیاست بیبیسی تغییر میکند یا آن سنت رسانهای کار خودش را میکند.»
محمدصالح مفتاح، فعال رسانهای اصولگرا در پاسخ به این سوال که انتشار خبر به نقل از منابع ناشناس، مسئول و آگاه چقدر حرفهای است، گفت: «یکی از قواعدی که در رسانهها موجود است برای اینکه بتوانند فعالیت خود را بهصورت حرفهای ادامه دهند این است که منابعِشان را از تعرضات، انتقادات و پاسخگویی مصون بدارند. در همهی دنیا مرسوم است که رسانهها خیلی از منابعِ اخبار را منتشر نمیکنند. اما در کنار این موضوع استانداردهای دیگری وجود دارد که باید در فضای روزنامهنگاری به آن توجه شود تا یک خبر از نظر حرفهای صحیح تلقی شود. ازجملهی این استانداردها این است که باید از طرق مختلف و از منابع متعدد آن خبر را چک کنند تا بتوانند از صحت آن مطلع شوند و اسناد کافی -که قابل ارائه باشد- برای این موضوع داشته باشند.
او بیان کرد: اما در مثالی که درمورد بیبیسی میزنید تناقضی بین دو تا از منابع آن وجود دارد؛ یکی آمار را «۲ برابر» و دیگری «۲۰ برابر» اعلام میکند. وقتی منابع همدیگر را جلب میکنند و نظر همدیگر را رد میکنند نشاندهندهی این است که هیچکدامِ آنها قابل استناد نیستند. بنابراین اگر از جانب حرفهایگری به این موضوع نگاه کنیم؛ وقتی رسانهای برای هیچکدام از این دو خبری که در آن آمار ارائه داده است سندی ارائه نمیکند، اخبارش غیرحرفهای تلقی میشود.
وی افزود: اما این دفعهی اول نیست که این مساله درمورد بیبیسی رخ میدهد. بیبیسی فارسی علیرقم اینکه به مجموعهی شبکههای بیبیسی وابستگی دارد؛ اما از خیلی از قواعد حرفهای عدول میکند و معمولا به آنها پایبند نیست. ازجملهی این قواعدی که بعضا در رسانهها گفته میشود بحث «بیطرفی خبرنگار» است؛ خبرنگاری که در یک رسانه کار میکند حق موضعگیری -به نفع یا برعلیه کسی- ندارد. اما در بیبیسی فارسی اینگونه نیست. تمام کسانی که آنجا در حال فعالیت هستند، خودشان را «کنشگر سیاسی» هم تلقی میکنند. به دلیل وجود همین سوگیری، اینکه بقیهی موارد هم از قواعد حرفهای عدول کند چیز عجیبی نیست. اگر به گایدلاین بیبیسی برای فعالیت خبرنگارانش در شبکههای اجتماعی نگاه کنید، متوجه میشوید که خبرنگاران بیبیسی فارسی معمولا بهراحتی از این استانداردها عدول میکنند. آنها شیوهی دیگری را در فعالیت برمیگزینند و مورد انتقاد هم واقع نمیشوند؛ پس همین مسیر را ادامه میدهند.»
مفتاح تاکید کرد: این فعال رسانهای درمورد اینکه بیبیسی در خبرهایی که به نقل از منابع ناشناس منتشر کرده ادعا میکند راستیآزمایی انجام داده است و صحت دادهها را تایید میکند، گفت: «اگر صحتسنجی از طریق آمار و دادههای دیگری باشد، احتمال خطاهای دیگری هم وجود دارد. از جملهی این خطاها این است که عوامل قابل استناد درمورد موضوعات مربوط به محیطهای انسانی، عواملی نیستند که از نظر علمی ثابت باشند. یعنی شما نمیتوانید تمام شاخصهای دیگر را ثابت بگیرید و بعد ادعا کنید که آمار کشتهها حتما مربوط به کرونا است. ممکن است موضوعات دیگری باشد. ازجمله اینکه مثلا همان روزهای اول اعلام شد که آمار تصادفات کاهش پیدا کرده است. اگر کسی یکی از این عوامل را بهعنوان ثابتِ ماجرا بگیرد حتما به خطا میرود؛ چون دلایل دیگری که ممکن است در کنار این موضوع وجود داشته باشد را نمیشود نادیده گرفت. در حالی که اینها ادعا کردند که در محیط انسانی توانستهاند همهی عوامل را کنترل کنند و هیچ عامل دیگری نبوده است که دلیل احتمالی مرگ افراد باشد.
وی گفت: به نظر میرسد این دقیقا محل خطایی است که فرد ممکن است مرتکب شود. وقتی کسی چنین ادعایی میکند، سندی که ارائه میکند باید متناسب با همان ادعا باشد؛ حداقل چند منبع بهصورت مجزا باید این عدد را تایید کنند. قاعدتا کسی به این راحتی دسترسی به این آمار ندارد که بتواند چنین عددی را برای بیبیسی تایید کند. حالا اگر کسی این آمار را برای بیبیسی تایید کرد، آنوقت رسانه باید بهوسیلهی اسناد، صحت آن ادعا را ثابت کند؛ در حالی که این اتفاق نیفتاده است. صرفا بر مبنای یک حدس ریاضی آمدند گفتند که احتمالا عددی که این فرد ارائه کرده درست است.»
مفتاح در مورد چهارچوبهای استفاده از الفاظ «منبع آگاه» و «منبع مسئول» و نحوهی بهکارگیری آن توسط خبرگزاری ایلنا، گفت: «این موضوع که یک رسانه منبعی را پنهان کند قاعدتا خلاف اصل محسوب میشود. برای مطالبی که موضوعات عادی یا معمولِ عرصهی سیاسی یا اجتماعی تلقی میشوند استناد به این منابع باعث میشود که اعتبار اخبار در بین مخاطبین از بین برود؛ چون معمولا خودِ رسانه «منبع خبر» نیست بلکه «رسانندهی خبر» به دیگران است.
او خاطرنشان کرد: استفاده از الفاظی مانند منبع ناشناس، منبع آگاه یا شبیه اینها جز در موارد خیلی محدود در سایر موضوعات وجاهت ندارد و نمیشود به آن استناد کرد. معمولا اینگونه نیست که منبعی که خبری را منتشر کرده است اینقدر در معرض خطر باشد که ما برای مصون داشتن او مجبور به استفاده از این الفاظ شویم. بهخصوص اینکه خیلی از این موضوعات، بهراحتی قابل راستیآزمایی هستند و صحت یا کذب آنها بهزودی مشخص میشود. کمااینکه مثالی که درمورد ایلنا راجع به مذاکرات زدید، بهزودی توسط منابع رسمیتر و همهی کسانی که به این موضوع دسترسی داشتند تکذیب شد. و البته خسارتهای زیادی هم زد. خیلی از افراد با این کار وجاهت خود و اعتبار رسانهای خود را زیر سوال میبرند؛ وقتی اینگونه بیمحابا هرکسی هر شایعهای را به اطلاعشان میرساند منتشر میکنند. قاعدتا استفاده از دَبِلچک و گفتوگو با منابع معتبر یکی از راههایی است که میتواند از انتشار شایعات و اخبار بیپایه جلوگیری کند.»
مفتاح در مورد توییت بعیدینژاد و تاثیری که عوض شدن مدیر بیبیسی و رویکرد احتمالی او -مبنی بر وارد نشدن دیدگاه مجریان در برنامهها- میتواند روی نحوهی انتشار اخبار این رسانه بگذارد، گفت: «این موضوعِ جدیدی نیست؛ به خاطر اینکه ازجمله مواردی که در راهنمای «فعالیت خبرنگاران بیبیسی در فضای مجازی» آمده این است که خبرنگار نباید موضعگیری صریحی در عرصهی رسانهای-سیاسی داشته باشد. در حالی که خیلی از این افراد در گفتوگوهایشان در شبکههای اجتماعی کاملا موضعگیری دارند و این موضوع را بروز میدهند. این را میشود یک رصد اجمالی هم کرد. در حالی که در سایر بخشهای بیبیسی چنین موضوعی حتما با برخورد مواجه میشود. مثلا اگر خبرنگاری که در بیبیسی جهانی -BBC World News- کار میکند موضعگیری سیاسی بکند، حتما با او برخورد میشود. به نظر میرسد که بیبیسی فارسی را از جهاتی مستثنای از قواعد و استانداردهای بیبیسی جهانی دانستهاند که تا کنون با خبرنگارانش اینگونه رفتار شده است. بعید میدانم انگلستان فعلا تصمیم گرفته باشد که این موضوع را کنار بگذارد.
وی گفت: به هر حال در دورهای، بسیاری از تلویزیونهای بیبیسی (به زبانهای خارجی) تعطیل شدند یا محدودیتهایی در پخششان اتفاق افتاد، اما درمورد بیبیسی فارسی این اتفاق نیفتاد و بلکه توسعه پیدا کرد! این به این خاطر است که تامینکنندگان مالی بیبیسی -که وزارت امور خارجه هستند- منافعی پشت این اتفاق دارند و قاعدتا این منافع با موضعگیری سیاسی خبرنگارانشان تناقضی ندارد به همین خاطر از این موضوع جلوگیری نکردند.»