مراسم مجازی رونمایی از کتاب «همدلی بی مرز است» با حضور سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران، رئیس پژوهشکده فرهنگ پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی، نویسندگان کتاب و جمعی از استادان به همت پژوهشکده فرهنگ پژوهی دانشگاه علامه طباطبائی و نهاد میدیوتیک افغانستان برگزار شد.
به گزارش عطنا، در ابتدای این مراسم، ضیاءالدین صدر، مسئول مرکز نشراتی افغانستان امروز، ضمن ابراز امیدواری برای آغاز گفت و گوهای پایدار و گسترده تر که منجر به درک متقابل و اقتدار و عظمت جوامع و منطقه شود، گفت: کشور افغانستان شامل آسیای میانه، جنوب آسیا و خاورمیانه می شود و این سه منطقه دچار مسائل و مشکلات بزرگی شده اند. به ویژه خاورمیانه که گرفتار مصیبت های زیادی است. بدون هوشیاری ملت ها و نیز احیای همدلی، احتمال بازگشت عزت به حوزه بزرگ فرهنگی-تمدنی ما بسیار دشوار و ناممکن به نظر می رسد.
وی ادامه داد: هم خاورمیانه و هم جنوب آسیا دشمنان بیرونی و درونی دارند. این دشمنان پول و قدرت خویش را فقط و فقط در جهت تضعیف منطقه به کار می برند و به دنبال آسیب زدن به هستی و بودن ملت ها، فرهنگ ها و تمدن های ساکن در این منطقه هستند. آنها تحت نام های گوناگون و با امکانات بسیار زیاد، در دل منطقه حضور دارند و هر روز طرحی را برای خدشه وارد کردن به روابط مردم افغان و نیز ملت ها و جوامعی که در منطقه ساکن هستند می ریزند. آنها جنگ ها و تولید شکاف ها را به وسیله جاهلسازی مردمان منطقه پیش می برند. نسبت به زبان ها، اقوام، حکومت ها و نیز مذاهب بدبینی و توطئه خلق می کنند و عده ای نیز نادانسته و یا دانسته در این آتش می دمند.
صدر با بیان این سوال که چرا بحث منطقه ای اهمیت دارد؟ افزود: در اصل، توسعه یک امر منطقه ای است. یعنی کشوری به نام ایران با همسایگی کشورهایی چون، عراق، پاکستان و افغانستان که گرفتار انواع مشکلات هستند، ناممکن است به توسعۀ یکدست و مطلوب خود دست یابد. از سوی دیگر هنوز که هنوز است مجرمان و مخالفان مسلح افغانستان به کشورهای همسایۀ افغانستان پناهنده می شوند و حتی گاهی از سوی آنها جهت تضعیف حکومت مرکزی تجهیز می شوند. صلح منطقه ای و نیز تحکیم همدلی و همزبانی مردم دو طرف مرز می تواند تاثیر خوبی در روابط سیاسی و نیز اقتصادی داشته باشد و برای توسعه کشورها و ملت ها بی اندازه مفید باشد.
مسئول مرکز نشراتی افغانستان امروز گفت: دشمنان منطقه ما روزی نیست که به هویت، همدلی و همزبانی ساکنان منطقه حمله نکنند و اسباب همدلی که همان زبان، فرهنگ، دین و تاریخ مشترک است را مورد هجمه و حمله قرار ندهند. متولیان، فرهنگیان و دلسوزان منطقه باید این نکته را در نظر داشته باشند که حسن همجواری و روابط انسانی این منطقه را با هیچ چیزی نباید معامله کرد. همه می دانند که دولت ها رفتنی ولی ملت ها باقی و پایدار هستند.
وی بیان کرد: اشتراکات فرهنگی، زبانی و دینی بین ملت ایران و افغانستان و سایر ملت های منطقه، محکم و استوار است ولی سیاستمداران مزدور و سیاست های گسستمحور تلاش می کنند با تبلیغات سیاسی و جعل و دروغ سازی ها، روی اندیشه و قلب ملت های منطقه تاثیر افکنند. ما برنامه های مخرب را نه تنها متوجه می شویم بلکه فعالیت جریان هایی که پروسه تخریب و نابودی منطقه را پیش می برند به قدری عریان است که می توانیم روزانه آن را به چشم سر مشاهده کنیم.
صدر گفت: یکی از وظایف نهادهای فرهنگی و علمی کشورها باید این باشد که با اندیشه ها و نقشه های گسست محور سیاسی مبارزه کنند تا این اندیشه ها که چندی است در منطقه ما رخنه کرده است نتوانند پیوندهای معنوی و انسانی جوامع ساکن در منطقه ما را تحت الشعاع قرار دهند. باید نهادها و جریان های علمی و ملی منطقه در صدد تحکیم روابط مردم با مردم باشند و از این طریق تلاش نمایند تا روی سیاست ها و حکومت های گسست محور تاثیر بگذارند.
وی ادامه داد: در این چند دهه اخیر متوجه شدیم که شعار به تنهایی نمی تواند روابط مردم با مردم را تحکیم کند. اینکه در حد زبان گفته شود ایران و افغانستان پیشینه واحد دارند کفایت نمی کند. سیاستگران دو طرف باید به این حقیقت برسند که دسیسه های جاری به قدری قدرتمند هستند که با شعارهای سمبلیک نمی توان روابط را به شکلی که منطقه نیاز دارد حفظ کرد و گسترش داد. نیاز است تا سیاستمداران کشورهای همجوار نسبت به این مهم دقیق بیندیشند که اگر کشوری در منطقه منشا بحران شد، دیگر آن کشور نمی گذارد کاروان توسعه منطقه به سرمنزل مقصود نزدیک شود. بنابراین با شعارهای خشک و خالی نمی توان سلامت بنای همدلی را در جوامع ساکن منطقه تضمین کرد، بلکه وضعیت خطیر و بحران های عمیق در منطقه ایجاب می کند که این شعارها با پشتوانه عمیق به شناخت و درک متقابل و برنامه مستمر و قابل پیمایش بدل شود.
مسئول مرکز نشراتی افغانستان امروز عنوان کرد: مدیوتیک و مرکز نشراتی افغانستان امروز به عنوان نهادهای فرهنگی که از دل نیازهای فرهنگی جامعه برخاسته است، در حد توان خود کارهای قابل ملاحظه ای انجام داده است. تنظیم و نشر کتاب “همدلی بی مرز است” یکی از این اقدامات است. من به عنوان کسی که کتاب را تنظیم و آماده چاپ کردم، وقتی با نگاه نویسنده نسبت به ملت ها و کشورهای همجوار خود به ویژه افغانستان و مردم این کشور آشنا شدم، متوجه شدم که یک استاد ایرانی با شور و علاقه عجیبی به مسائل افغانستان نگاه می کند. وقتی به جوانان و عناصر مترقی افغانستان می نگرد چقدر عمیق می شود، ذوق می کند و روحش سرشار از شعف و شادی می شود. همچنین وقتی یک شاعر جوان افغانستانی را می بینم که سفرش به تهران را به شکل بسیار خیره کننده ای توصیف کرده و این سفر را از دانشگاه گرفته تا کوچه و شهر و نیز مزار فردوسی بزرگ، همه این ها که برای او شور و شعف خلق کرده است را به زبان شعر بیان می کند، گویی این شاعر از تماشای ایران و فضای فرهنگی آن، به جوهر درونی خود نزدیک شده است.
وی در پایان سخنان خود گفت: با دیدن و مطالعه این دو اثر، به این فکر افتادم که چه خوب است این دو سفرنامه را به عنوان یک کتاب واحد منتشر کنیم تا سندی جهت تلاش و اشتیاق برای درک همدیگر باشد. امیدواریم این کتاب بهانه ای برای این باشد که عنصر مهم و ارزشمند همدلی بین فرهنگیان و نهاهای علمی فرهنگی ایران و افغانستان نشان داده شود.
در ادامه این مراسم، فائز دین پرست، رئیس پژوهشکده فرهنگ پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی با قدردانی از نویسندگان و منتشرکنندگان کتاب، گفت: هنگام مطالعه کتاب احساس کردم غیر نام فعلی کتاب، با وام گرفتن از صحبت های نویسنده کتاب، آنجا که می نویسد: “جایی که دیگری خودی است” می توان نام دیگری بر آن گذاشت. در این کتاب ما با دو قلم مواجه هستیم. دو قلمی که هر کدام تلاش می کنند جایی را تصویر کنند که در عین حال که دیگری هستند اما خودی هم هستند. نویسنده ایرانی تبار در افغانستان یک دیگری است اما به گونه ای افغانستان را توصیف می کند و آنگونه همدلانه با زمینه این جامعه مواجه می شود که خیلی سخت است بپذیریم راوی این سفرنامه یک دیگری است. در قسمت مربوط به نویسنده افغانستانی تبار نیز با چنین وضعیتی مواجه هستیم.
وی ادامه داد: ما در داستان ایران و افغانستان به یک شکل دیگرگونی مواجه هستیم. بسیار گفته و شنیده ایم که دو ملت ایران و افغانستان برادرند و مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخی، تمدنی و دینی بسیاری دارند. کتاب از این گفتار فراتر می رود و این یگانگی و پیوند را به صورت بسیار ظریف و در عین حال عمیقی تصدیق می کند. این کتاب صمیمی است و ما احساس نمی کنیم با یک اثر پیچیده آکادمیک مواجه هستیم. هر کسی با اندک سوادی می تواند آن را مطالعه و با آن ارتباط برقرار کند. ما با دوقلم بسیار روان مواجهیم که هر چند به طور طبیعی تفاوت هایی دارند اما چون از دل بر می آیند، بر دل می نشینند.
دین پرست گفت: در بخش نخست این کتاب که نوشته دکتر رحمانی زاده دهکردی است، با یک روایت و شخصیت پردازی بسیار ارزشمند مواجه می شویم و می بینیم افراد مختلف که با بهانه های مختلف، نویسنده در مورد آنها صحبت می کند، آنها را به نحو خوبی شخصیت پردازی و به ما معرفی می کند. در این بخش درون نگری نویسنده را می بینیم که با فهم درونی و همدلی بی حد و حصر، تلاش می کند که از دل جامعه، پدیده هایی را به ما معرفی کند. نویسسنده در این اثر، نخبگان جامعه افغانستان را می بیند اما آنها را از بطن جامعه جدا نمی کند بلکه نخبگان و برآمدن آنها از بطن جامعه را برای ما تصویر می کند. بی مرزی را ما در این قسمت مشاهده می کنیم که چگونه برساخته های اجتماعی و سیاسی، بخشی از جمعیت جوان ما را محروم کرده است اما همین ظرفیت جوان به خوبی، زمینه تبدیل شدن به نخبگان را دارد و می تواند در ساختن جامعه و کشور خود ایفای نقش کند.
وی بیان کرد: بی مرزی در سطح فرهنگی هم قابل دیدن است. در این کتاب از مشاهیر مختلفی نام برده می شود و با مجموعه ای از شخصیت های بزرگ فرهنگی تمدن ایران زمین و فرهنگ ایران شهری ارتباط می گیریم بدون اینکه کوچکترین تکلفی در آن ببینیم. از فردوسی گذشته دور شروع می شود و تا معاصرترین و امروزی ترین شخصیت های فرهنگی و هنری بحث به انجام می رسد و در هیچکدام تکلف احساس نمی کنیم و برای خوانندگانی که در این سوی مرز یا آن سوی مرز زندگی می کنند به طور کامل آشنا هستند و این نقطه قوت کتاب است که بی مرزی را تصویر می کند.
رئیس پژوهشکده فرهنگ پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در این کتاب چیزی که برای من بسیار ارزشمند بود، تصویر همنشینی زبانی بود که در محیط افغانستان به زیبایی به تصویر کشیده می شود. تا به حال ندیده بودم نویسنده ای از ایران اینقدر با زبان پشتو ارتباط بگیرد و به جای دوگانه اندیشی، در سطح زبانی هم سعی می کند این بی مرزی را برقرار کند. بنابراین بخش نخست کتاب نه تنها برای خوانندگان ایرانی در این سوی مرز بسیار مفید است و می تواند در گسترش فهم و آگاهی و شناخت جامعه فرهنگی ایران از افغانستان کمک کند، برای آن سوی مرز هم می تواند موثر باشد، به این دلیل که از زاویه دید یک دیگری نزدیک مطرح می شود.
وی ادامه داد: من به عنوان فردی که به جامعه افغانستان بسیار علاقهمندم و چندین سفر به این کشور داشته ام، اما این کتاب نگاه جدیدی را برای من آشکار کرد و از این جهت بسیار لذت بردم. چیزی که در کتاب برای من بسیار پررنگ بود، امیدی بود که موج بود. البته در این کتاب زشتی ها و پلشتی ها هم گفته شده است، اما در عین حال نویسنده در زشتی ها متوقف نشده و سعی کرده بود در این موارد هم یک پیام امید و زندگی را القا کند. شور، سرزندگی، نشاط و حیات در سطر به سطر کتاب موج می زد و خواننده کمترین ارتباطی که با این کتاب می گرفت این بود که سرشار از زندگی و امید می شد.
دین پرست افزود: در قسمت دوم کتاب که با یک اثر شاعرانه روبهرو هستیم که یک موسیقی تمام عیار است. در این شعر که پیام سرزندگی است اجزای مختلف نگاه و دیدار شاعر از ایران وجود دارد که همه چیز را به شعر توصیف می کند. به غیر از موسیقی، نگارگری بسیار زیبایی هم در این اثر مشاهده می شود. در این اثر شاعر تلاش می کند، جای جای زندگی را نگارگری کند و بدون اینکه شعرش در وادی خیال و وهم بیفتد، زندگی جاری در این جامعه را از نگاه یک شهروند افغان تصویر می کند.
وی در پایان سخنان خود گفت: چه خوب است که این دو بخش کنار هم قرار گرفته اند. مشترکات بسیاری بین این دو بخش مشاهده می کنیم. به طور مثال نام بسیاری از بزرگان ادب و فرهنگ در هر دو قسمت تکرار می شود و بسیار زیباست که در هر دو بخش زنده بودن را احساس می کنیم. انتشار آثاری از این دست و تلاش هایی اینگونه می تواند مرزهای ناشناخته ای که امروزه بین دو جامعه کم نیست را برطرف کند. مرزهای فیزیکی و سیاسی واقعیتی است که ما به آنها احترام می گذاریم و در چارچوب آنها روابط رسمی را پیگیری می کنیم اما در عین حال ما نیازمند این هستیم که مرزهای شناختی را برداریم و بتوانیم دو ملتی که اشتراکات بسیاری دارند را نه فقط در سطح نخبگان که در سطح مردم هم با گوشت و پوست لمس کنیم تا برخوردهای نامناسب در هیچ کدام از دو سوی مرز نداشته باشیم. امیدوارم آثار دیگری هم در همین زمینه از این نویسندگان مشاهده کنیم. ما در پژوهشکده فرهنگ پژوهی دانشکده علامه طباطبائی مشتاق هستیم تا در ادامه به فعالیت هایی که تاکنون انجام شده است خدمات بیشتری در ارتباط با همدلی و توسعه تعاون با ملت های همجوار ارائه دهیم.
در بخشی از این مراسم نیز عبدالله رسولی، مدیر برنامه های میدیوتیک افغانستان با اشاره به فعالیت های این نهاد، گفت: با توجه به شرایط جهانی و منطقه ای، حسن همزیستی و همگرایی در معرض بیشترین تهدید قرار گرفته است. اندیشه انسانی و بومی و دینی ما ایجاب می کند از آیین همزیستی مسالمت آمیز، همگرایی و همدلی مانند مردمک چشم خود محافظت کنیم. به همین دلیل دانشگاه علامه طباطبائی و نهاد میدیوتیک افغانستان تصمیم گرفتیم تا با در نظر گرفتن شرایط موجود، یک مراسم مجازی به بهانه رونمایی از سفرنامه کابل، تهران و مشهد برگزار کنیم، تا پیرامون ناگفته های همدلی و همگرایی دو کشور و دوملت هم زبان و هم کیش صحبت شود و آغازی باشد برای زدودن ذهنیت های مغشوش در روابط دو کشوری که مشترکات فراوان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند.
در بخش دیگری از این مراسم، عبدالغفور لیوال، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران ضمن تبریک به مناسبت نشر کتاب “همدلی بی مرز است”، گفت: چاپ اثر یک نویسنده ایرانی و یک شاعر افغانستانی در یک جلد ابتکار بسیار جالبی است. اهمیت سفرنامه نویسی در مقدمه این کتاب ذکر شده است. اگر بخواهیم جوامع، کشورها و جاهای مختلف را بشناسیم، نیاز به نوشتن سفرنامه داریم. سفرنامه ها چه همزمان و معاصر و چه تاریخی باشند، در شناساندن زندگی مردم بهترین منبع هستند. سفرنامه های مشهور نه تنها ما را با وقایع تاریخی بلکه با طرز زندگی مردم از نزدیک آشنا می سازند و تصویری از زندگی اجتماعی کشورهای مختلف را نشان می دهد. در زمانی که دو کشور ایران و افغانستان به شناخت بیشتری از هم نیاز دارند اینگونه نوشته ها و یادداشت ها و سفرنامه ها برای ایجاد شناخت از یکدیگر اسناد دقیقی هستند.
وی ادامه داد: ما سالهاست که با هم و برای هم و از هم نزد دیگران به عنوان دو کشور هم فرهنگ، همسایه و دوست تعریف می کنیم اما آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که در حقیقت شناخت ما از یکدیگر چقدر است؟ هدف ما شناخت واقعی است نه به این معنا که ما از جغرافیا و تاریخ باخبر باشیم، بلکه منظور ما شناخت کافی و کامل از زندگی، افکار، اندیشه ها و فرهنگ یکدیگر است. هرچند ما ادعای اشتراک فرهنگی داریم اما از زندگی فرهنگی هم اطلاعات کمی داریم. با اینکه از لحاظ آکادمیک با هم ارتباط داریم ولی جا دارد این سوال را از خود بپرسیم که ما چند ایران شناس در افغانستان و چند افغانستان شناس در ایران داریم. افرادی که تخصص ویژه در شناخت زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی این دو کشور داشته باشند.
لیوال بیان کرد: من درسطرها و تصویرهای بسیار جالب این کتاب در مورد زبان های یک خانواده که در مجموع به آنها زبان های هند و اروپایی گفته می شود خواندم. متاسفانه در مورد دو زبان رسمی که در افغانستان وجود دارد هنوز اطلاعات کافی وجود ندارد. در زمینه زندگی اجتماعی و فرهنگی در ایران و افغانستان هم به همین صورت، شناخت کافی وجود ندارد. شناخت از افغانستان در حد تردد مهاجران و کسانی است که دنبال کار یا مهاجرت اقتصادی به ایران سفر کرده اند و یا رفت و آمدهای بسیار بسیار محدود و کم چند دوست فرهنگی است. چیزی که من می خواهم به آن اشاره کنم این است که ما برای شناخت خودمان کارهای درستی انجام نداده ایم. به طور مثال مراکز تحقیقی و فرهنگی که در هندوستان دیده ایم، شناختی که نسبت به فرهنگ، اقتصاد، تاریخ، دین و مذهب افغانستان دارند بسیار عمیق است و ما نیاز به اینگونه شناخت ها داریم.
وی در پایان سخنان خود گفت: چاپ و نشر اینگونه سفرنامه ها بسیار لازم است. من دوست داشتم افغانستان را از دید یک استاد ایرانی که به افغانستان سفر کرده است دوباره بشنوم و ببینم و همچنین دیدن ایران از نگاه یک شاعر جوان افغانستانی تازگی دارد. هر دو طرز نگاه برای من جالب و شیرین بود. در این کتاب ریشه های فرهنگی هر دو ملت یادآوری شده است و امیدوارم آغازی برای شناخت دو ملت دوست و همسایه باشد. شناختی که اساس علمی داشته باشد. شناختی که قضاوت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را بر آن استوار کنیم. شناختی که حقیقی و درست باشد و فقط از روایت های چند مهاجر و چند نفر که یک دید گذرا از همدیگر داشتند بیرون نیاید بلکه یک شناخت علمی و آکادمیک باشد.
در پایان این مراسم بهادر امینیان، سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان گفت: هویت محصول ریشه های تاریخی و فرهنگی است و مولفه هایی همچون باورها، زبان، ادبیات، خاطرات، تاریخ و زیست بوم مشترک دارد. در ماه های گذشته شاهد بودیم که در افغانستان برای ایجاد جو ایران ستیزی و برای ممانعت از حق پیوند دو کشور در اتفاقات خیلی خاص، سرمایه گذاری های سنگینی صورت گرفته است. دخالت آشکار سفارتخانه ها و حتی دولتمردان کشورهای دیگر را می بینیم که به طور آشکار به رسانه ها پول داده می شود، آگهی ها و فیلم های ضد ایرانی ساخته می شود. ما بسیج رسانه های وابسته را می بینیم. در داخل افغانستان حتی وقتی رسانه های افغانستان تحت فشار قرار می گیرند کمتر همراهی می کنند اما بخشی از رسانه های مزدور که از بقیه کشورها تغذیه می شوند و به آنها پول پرداخت می شود و از افغانستان هم نیستند، سعی می کنند اجازه ندهند تنش ها کاهش پیدا کند و به برخورد، درگیری، جنگ رسانه ای و جنگ روایت دامن می زنند.
وی ادامه داد: زمانی که این کتاب را دریافت کردم تا به طور کامل آن را نخواندم، آن را زمین نگذاشتم و احساس می کردم که چقدر جای اینگونه کتاب ها و روایت ها خالی است. ملت ایران و افغانستان سوابق تاریخی گسترده و پیوندهای مشترکی دارند. حتی میلیون ها نفر از اتباع افغانستان حدود ۴۰ سال است در ایران حضور دارند و این یعنی دو کشور کامل در هم تنیده هستند ولی شناخت دو جامعه از هم بسیار کم است و مثل غریبه ها هستند. دلیل این مسئله کم کاری نخبه های علمی و در اولویت نبودن همسایه ها برای یکدیگر است.
امینیان در پایان سخنان خود با اعلام آمادگی برای انجام هر نوع همکاری، گفت: امیدوارم نوشتن و انتشار این کتاب آغاز حرکت بسیار خوبی باشد. حضور صدها هزار دانش آموز و ده ها هزار دانشجوی افغانستانی در ایران، هنوز کمک شایسته ای به شناخت ما از همدیگر نکرده است. ما باید خود، اولویت هایمان را بشناسیم که بدون شک یکی از این اولویت ها شناخت عرصه مشترک فرهنگی همسایگانی چون افغانستان و تاجیکستان است. ما در طول سال های گذشته از این محیط غافل بوده ایم و اهمیت لازم را به این مسئله نداده ایم. خوشحالم که مثل همیشه دانشگاه علامه طباطبائی این بحث را درک کرده و در اولویت قرار داده است.
گفتنی است، این کتاب اثر مشترک حمیدرضا رحمانیزاده دهکردی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و هلال احمد محب فرشیدورد، شاعر افغانستانی و توسط نشر نشراتی افغانستان منتشر شده است. این کتاب تجربه سفری است از ایران به افغانستان و از افغانستان به ایران که دو نویسنده تجربه های مشترک و دوگانه خود را در قالب این کتاب به اشتراک گذاشتهاند. کتاب با همت موسسه مدیوتیک به چاپ رسیده است.
برای تهیه کتاب میتوانیدمن را کمک کنید؟
شماره تماس یا فروشگاهی که بشود این کتاب را در تهران خریداری کرد.