نشست تخصصی "علل پیوستن جوانان اروپایی به داعش" با حضور پرفسور اولیور شارل بروت رئیس مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه چستر انگلستان روز یکشنبه 25 بهمن ماه در سالن شهید ارشاد دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر تاج مزینانی اظهار داشت: ایشان انتشارات بسیاری در مورد اسلام و به خصوص شیعه هم دارند از جمله کربلا در لندن که به مراسم مسلمانان شیعه در لندن میپردازد یا اقلیت شیعه در جهان معاصر از کارهای ایشان هست. یکی از کارهای ایشان سرویراستاری سالنامه مسلمانان اروپا هستند که هر ساله منتشر می شود که وضعیت مسلمانان در کشورهای مختلف را مرور می کند. و همچنین در مورد ایران کارهایی را دارند. یک دغدغه مشترک بین ما و جوامع اروپایی هست صحبت کنند. موضوع اصلی بحث این است که دلایل پیوستن جوانان اروپا به داعش که دغدغهای برای جوامع اروپایی همچنین گروههای اسلامی در اروپا تبدیل شده است را بررسی کنیم.
بروت با اشاره به آمار پیوستن شهروندان اروپایی به داعش گفت: در شرایط رسانهای غرب این آمار و ارقام چیزی است که مشاهده میکنیم اما برای فهم عمیقتر مسئله باید به شرایط و بافتهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی مسلمانانی که به اروپا مهاجرت و به عنوان گروههای اقلیت زندگی کردند و شرایطی که برای آنها بوجود آمد، توجه کنیم. که متوجه شویم چه اتفاقی افتاد دخترانی که شرایط بسیار خوبی در کشورشان دارند به داعش می پیوندند.
اگر بخواهیم به شروع مهاجرت مسلمانان اشاره کنیم شاهد این هستیم که بعد از جنگ جهانی دوم شرایطی بوجود آمد که کشورهای اروپایی برای اینکه صنعت خود را بهبود بخشند نیاز به نیروی کار داشتند و برای تامین این نیرو به روابط تاریخی خود با کشورهایی که زمانی مستعمرهشان بودند برگشتند. برای مثال فرانسه از کشورهای آفریقای شمالی، انگلستان از کشورهای هند و پاکستان و آلمان از ترکیه افراد را به سمت کشورهای خودشان کشاندند.
اگر به شرایط اقتصادی و اجتماعی این افراد نگاه کنیم می بینیم که این افراد در کشورهای خود در مناطق محروم زندگی می کردند بی سواد بودند، آموزش ندیده بودند و در جامعه خود از در طبقات پایین و محروم جامعه قرار داشتند و در کشور خود چیزی برای از دست دادن نداشتند و تنها راه باری آنها مهاجرت به کشورهای اروپایی بود، زمانی که مسلمانان از کشورهای خود به اروپا مهاجرت کردند، محرومیت اقتصادی و اجتماعی آنها به نوعی در شهرهای اروپایی به عنوان اقلیت استمرار پیدا کرد، برای مثال افراد در کشورهای خود در روستا زندگی می کردند بعد از مهاجرت در قسمتهای پایین شهرهای اروپایی ساکن شدند.
بروت با اشاره به اینکه یکی از دلایل اصلی استمرار محرومیت مهاجران تمایل آنها برای بازگشت به وطنشان بود گفت: دلیل اولی که برای ادامه پیدا کردن این محرومیت و به حاشیه رانده شدن مهاجران در جوامع اروپایی توهم بازگشت بود که مهاجران معتقد بودند قرار نیست در آن جوامع ماندگار شوند، اما این اتفاق رخ نداد و آنها ماندگار شدند و حتی خانوادههای خودشان را به آن کشورها بردند. ولی همیشه این تصور بازگشت باعث شد که نیازی به سوادآموزی، ارتباط برقرار کردن و یادگیری زبان احساس کنند که دلیلی برای استمرار غریبگی آنان بود.
سرویراستار ارشد سالنامه مسلمانان اروپا با اشاره به اینکه کشورهای اروپایی نیز در محرومیت و انزوای مسلمانان نقش داشتند، ادامه داد: دلیل دیگراین بود که کشورهای پذیرنده نیز تمایل نداشتند تا مهاجران را بخشی از جامعه خود بپذیرند. چون تصور آنها این بود که مهاجران قرار نیست در آن کشورها ماندگار شوند حتی کشورهایی مثل آلمان و هلند کلاسهای زبان ترکی و عربی برای فرزندان مهاجران برقرار می کردند چون تصور آنها این بود که مهاجران نباید حضور مسمتری در آن کشورها داشته باشند؛ پس بایستی زبان خودشان را یاد بگیرند.
البته رویکرد کشورهای اروپایی در این زمینه متفاوت بود برای مثال کشورهای هلند و انگلستان به نوعی چند فرهنگی را قبول کرده بودند اما کشورهایی مثل فرانسه یا آلمان خواستار این بودند که مهاجران در فرهنگ آنها هضم شوند و تمایلی نداشتند که فرهنگها و زبانهای مختلف کنار هم وجود داشته باشند و معتقد بودند که مهاجران زبان آنها را یاد بگیرند و فرهنگ آنها شبیه فرهنگ کشور مقصد شود.
وی در ادامه با بررسی شرایط فرزندان مسلمانان در اروپا اظهار داشت: این شرایط ادامه پیدا کرد و نسل دوم ، سوم و چهارم مهاجران بوجود آمدند و مسائل هویتی برای این نسلها بوجود آمد. نسلهای بعدی مهاجران پیشزمینه زبانی و فرهنگی مربوط به کشور اصلی خودشان داشتند اما در یک کشور اروپایی زندگی میکردند، که تضادهایی برای آنها بوجود آورده بود. نکته دیگر در مورد هویت مذهبی، شکل اسلامی که نسل اول برداشت کرده بود برای نسلهای بعدی مهاجران مانوس نبود و بدلیل زندگی در فضای جدید با آن احساس غریبگی می کردند. و تنها ارتباطی که ممکن بود با این فرهنگ مذهبی زمانی بود که در زمان تعطیلات به کشور خود برمیگشتند.
و نکته دیگر علی رغم شرایط مناسب و موفقیتهایی که داشتند در کشورهای اروپایی که درآن بزرگ شده بودند و زندگی میکردند به دلیل اینکه جزء اقلیت بودند هرگز به طور کامل پذیرفته نشدند. بنابراین همیشه حس انزوا، غریبی و خارجی به دلایلی به مانند نژادپرستی،بیگانههراسی و اسلام هراسی همراه آنان بود.
بروت با ذکر این نکته که یکی از دلایل اصلی عدم ارتباط مسمانان جوان با اسلام شکل اجرای مناسک مذهبی بود، گفت: به دلیل رویکرد فردگرایانهای که در کشورهای اروپایی وجود داشت مسلمانان هرگز نمی توانشتند مناسک اسلامی که به صورت اجتماعی انجام دهند، بنابراین مفهوم جدیدی از اسلام و هویت اسلامی در ذهن آنان شکل گرفت که شبیه آنچه که در کشورهای اسلامی است نبود و در کشور مقصد هم به عنوان یک اقلیت تلقی میشد.
وی در ادامه راههای حل مشکل هویت مذهبی جوانان مسلمان را به این شکل عنوان کرد: یکی از راهها برای نسلهای سوم و چهارم مهاجران برای اینکه به بخشی از جامعه اروپایی تبدیل شوند این بود که اسلام را کنار بگذارند و شبیه جامعه مقصد شوند. اما گروه دیگر برداشت شخصی شده از اسلام را برای خود اتخاذ کردند، که معتقد بودن بعضی مناسک کاملا شخصی است که بعد از مدتی کنار گذاشته می شود. افرادی که این اسلام را به عنوان شاخص اصلی هویت خود برگزیدند، افرادی بودندکه از طرفی جامعه اصلی خود را نمیپذیرند چون در آن زندگی نکردهاند و از طرفی کشورهای پذیرنده آنان را عنوان مهاجر قلمداد می کند. این افراد هیچ یک از این دو گروه را قبول نداشتند و اسلام شخصی شده را به عنوان شاخص اصلی هویت خود انتخاب کردند.
اسلام شناس آلمانی با اشاره به اینکه اسلام سلفی ، اسلامی بود که بسیار برای جوانان مسلمان اروپا جاذبه داشت در مورد علت این جاذبه گفت: اگر نگاهی به زندگی آوارگان(مهاجران) بیاندازیم مشاهده می کنیم که آنان مفاهیم بنیادی و پایه ای اسلام را برای خود بازتعریف می کنند. زیرا آنها بسیاری از المانهایی که به عنوان هویت دینی تلقی میشوند را بخشی از فرهنگ جامعه اسلامی قلمداد می کردند بنابراین بین المانهای اصیل اسلام(تصور آنها) و المانهایی که از فرهنگ تشکیل میشود تفاوت قائل می شدند. و می خواستند به اصول اولیه اسلام(از نظر خودشان) معتقد شوند. در این چنین گفتمانی تصور آنها شکل گرفت.
او با ذکر این نکته که تنوع مسلمانانی که مهاجرت کردهاند زیاد است افزود: آنها به دنبال پاسخ این سوال بودند وجوه مشترکی که مسلمانان داشتند که باعث میشد همگی آنها زیر پرچم یک دین باشند چه بود؟ آنها تفاوتهایی بین خود(مسلمانان) مشاهده میکردند و این سوال بوجود می آمد که عناصر اصیلی که بین ماست چیست؟ این همان تفکری است سلفیها به آن اصول اصلی اسلام میگویند.
بروت در ادامه به رشد اسلام سلفی در بین جوانان اروپا تاکید کرد و اظهار داشت: اسلام سلفی وجه مشترک مسلمانان اروپا شد. یکی از دلایلی که باعث رشد اسلام سلفی گردید اتکا در برداشت از اسلام به متن قرآن بود، آنها ادعا میکنند که با اصل قرآن کار دارند که به اسلام اصیل میرسند. وقتی اسلام را به عنوان نیرویی برای مقاومت سیاسی در نظر بگیریم این عوامل باعث شد این مسلمانان را در یک گروه قرار دهد و و تبدیل به عامل متحد کننده گردید.
وی با اشاره به اشاره به اینکه اسلام سیاسی و اسلام سلفی کنار هم قرار گرفته اند تا به هویت جدید اسلامی کمک کنند افزود: بحران رهبری مذهبی مسئله دیگر مسلمانان اروپا بود. مسلمانانی که در اروپا هستند رهبرشان در کشورهای خودشان پرورش یافته و به کشور مقصد می رفتند. تضادی که بین نسلهای دوم به بعد مسلمانان با خانوادهشان ایجاد شد که نتوانند در زمینههای فرهنگی و زبانی با آنها ارتباط برقرار کنند. این تضاد در مسجد هم ادامه پیدا کرد و نتوانستند با رهبر مذهبی ارتباط بگیرند، بنابراین مسجد کاملا اهمیت خود را ازدست داد.
بنابراین مسلمانان جوان پاسخ سوالهای خود در روند آموزش مذهبی را از اینترنت و گروههای اسلام سلفی گرفتند زیرا به دلالیلی که گفته شد با خانواده و رهبر مذهبی نمی توانستند ارتباط برقرار کنند.
زمانی که به این رویدادها نگاه میکنیم متوجه میشویم که چه اتفاقی افتاد که مسلمانان جوان اروپا به گروهی مثل داعش می پیوندند. فضایی که جوانان مسلمان اروپا اطلاعات مذهبی را دریافت می کردند فضای سلفی-جهادی بود.
بروت در پایان سخنان خود به تبلیغات داعش اشاره کرد و بیان داشت: آرمانگرایی مختص جوانها و نوجوانها یکی از المانهای اساسی در تبلیغات داعش می باشد، که شبیه همان اتفاقاتی که است که در زمان نازیها افتاد. نکته دیگر برانگیختن حس نوستالژی با احیا کردن خلافت است. که این سیستم حکوکتی خلافت برای جوانان اروپا بسیار جذاب است. جاذبه دیگری که در تبلیغات خوب استفاده می شود از شرایط پسا استعماری که در خاورمیانه ایجاد شده بود بهره بردند.که ادعا میکنند که می خواهند مرزبندیهای سیاسی که دولت های استعماگر بوجود آورده اند را نابود خواهند کرد. من خیلی به آینده خوشبین نیستم. داعش در آینده حضور خواهد داشت چون برخی از قدرتهای سیاسی در منطقه تمایلی به از بین رفتن داعش ندارند چون میخواهند با داعش در منطقه توازن قدرت ایجاد کنند. و از طرف دیگر رویکرد دولتهای اروپایی است که پاسخ مناسبی به این چالش نمیدهند.