استاد دانشگاه علامه طباطبائی: یکبار برای همیشه به دور از تعصبات بررسی کنیم تا بدانیم چه عللی باعث میشود آمار تصادفات و خسارتهای ناشی از آن بالا میرود تا به یکی از کشورهای شاگرد اول تبدیل شویم. این میتواند جامعه را مأیوس کند و مردم را نسبت به کارگزاران بیاعتماد کند.
به گزارش عطنا، محمد زاهدی اصل، استاد دانشگاه علامه طباطبائی، در یادداشتی با عنوان «شاگرد اولی حوادث و سوانح» در روزنامه جوان نوشته است:
متأسفانه کشور ما در بحث حوادث و سوانح از کشورهای شاگرد اول دنیاست. حوادث اعم از طبیعی و غیرطبیعی است که حوادث طبیعی معمولاً با درایت قابل حل است به طور مثال در حادثه زلزله اگر مثل ژاپن، خودمان را بیمه و مقاوم میکنیم میتوان با آن مقابله کرد، اما در حوادث غیرطبیعی متأسفانه تلاشی صورت نمیگیرد و بار مسئولیت روی دوش مسئولان به درستی حمل نمیشود و برای مقابله با آن برنامهریزی نداریم. بنابراین حاصلش آمار و ارقامی میشود که سالانه تعداد قابل توجهی از هموطنانمان را از دست میدهیم.
این خسارت قابل تبدیل به ریال نیست، اما اگر طبق دیه رسمی دادگستری حساب شود، دیه آنها رقمی نجومی است که پیکر جامعه ما آسیب میخورد و طبیعتاً برازنده جامعه ما نیست.
معمولاً در حوادث نیز عوامل مسئول پای کار نیامدند تا عوامل را به درستی بررسی کنند که در پایان عامل انسانی مقصر شناخته میشود! فردی که خودش جانش را از دست دادهاست.
در حاشیه یکی از حوادث اخیر پلیس اعلام کرد در کشور ما بیش از هزار نقطه آسیب پذیر و تصادفی وجود دارد که سال به سال هم بیشتر میشود. طی این دو سال و ۱۰ سال چقدر از این نقاط حادثهخیز کم شده است؟ جدای از این موارد به طور مثال در خصوص هواپیماها نیز باید گفت: چند سال باید آنها کار کنند؟ آیا طبق استاندارد بینالمللی آنها اجازه پرواز دارند یا نه؟ متأسفانه به این مسائل توجهی نمیشود و به طور معمول بیتدبیری و سوءمدیریت با مسائلی دیگر توجیه میشود. قبول کنیم این مسائل جامعه را مأیوس و دلسرد میکند و امید را از جامعه میگیرد.
حادثهای که روز سهشنبه در دانشگاه علوم و تحقیقات اتفاق افتاد و متأسفانه تعدادی از دانشجویان عزیز را از ما گرفت مثل حوادث مشابه جای تأمل دارد که چرا در داخل شهر و داخل دانشگاه چنین اتفاقی بیفتد؟
یکبار برای همیشه به دور از تعصبات بررسی کنیم تا بدانیم چه عللی باعث میشود آمار تصادفات و خسارتهای ناشی از آن بالا میرود تا به یکی از کشورهای شاگرد اول تبدیل شویم. این میتواند جامعه را مأیوس کند و مردم را نسبت به کارگزاران بیاعتماد کند. همچنین فضایی ایجاد کند تا باعث دلسردی و بیتفاوتی مردم شود و جامعه بیتفاوت هم یک جامعه بیمار است.
دولتمردان باید به فکر باشند. وقتی حادثهای اتفاق میافتد، اما یکنفر از مسئولان خودش را مقصر نمیداند تا حتی یک عذرخواهی ساده انجام دهد. البته گاهی اتفاق میافتد، اما باید حداقل همدردی کنار رسیدگی جدی مسئولان باشد تا مشکلاتی به مشکلات کشور اضافه نشود.
اگر این بیاعتمادی از خط متعارفی بگذرد خطرناک است و معلوم نیست چه وضعیتی در انتظار ماست. باید به صبوری و حوصله مردم و همراهی آنها و سکوتشان احترام گذاشت. اگر مردم سکوت میکنند معنایش این نیست که نمیفهمند بلکه آنها به درستی متوجه مسائل پیرامون هستند، اما سکوت میکند و این سکوت در دراز مدت موجب افسردگی کل جامعه میشود.
انتظارات مردم سطوح مختلف دارد. دولت و مسئولان باید صادقانه مسائلشان را با مردم در میان بگذارند تا مردم مشکلات را بدانند و بشناسند.
همچنین در خصوص موانع و مشکلات گزارش دهند و مردم را مهم بدانند. متأسفانه مردم تریبونی برای اعلام خواستههایشان ندارند جز اینکه در خودشان بریزند. حتی برای قشر دانشگاهی نیز تریبونی وجود ندارد. حرف مردم باید به گوش مسئولان برسد.
ما کشور فقیری نیستیم. یک درصد از جمعیت جهان و یک درصد زمین از کره خاکی را داریم. نزدیک به ۱۰ درصد ثروت دنیا نیز در دست ماست بنابراین کشور فقیری نیستیم. پس مشکل اصلی ما سوءمدیریت است.
مصیبتهایی که در این مدت کوتاه با آن مواجهه شدیم اثبات کرد که به خاطر سوءمدیریت مسئولان است. همه این دل مشغولیها باعث بیحوصلگی مردم میشود. همین نیز منجر به حادثه میشود.
کسی که در محل کار مشکل داشته باشد و در تأمین هزینههای زندگی مشکل داشته باشد خودش عاملی میشود برای حادثه و این برای ما که مدعی هستیم در کشوری اسلامی زندگی میکنیم در تضاد است.