استادتمام گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه هیچ انقلابی هم بدون هژمون شدن یک ایدئولوژی به پیروزی نمیرسد و اگر ایدئولوژی امام خمینی(ره) و اسلام هژمون نمیشد، انقلاب ایران هم به پیروزی نمیرسید، اظهار کرد: در انقلاب اسلامی ایران گروههای زیادی ازجمله چپها، سوسیالیستها و لیبرالها بودند ولی چرا کریم سنجابی و یا بازرگان رهبر انقلاب نشد؟ و امام خمینی(ره) رهبر شد.
به گزارش خبرنگار عطنا، محمدباقر خرمشاد، 27 آذرماه در نشست تخصصی «چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران»؛ بازخوانی آراء و نظریههای جامعهشناختی در باب انقلاب اسلامی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی (گزارش تصویری) با اشاره به اینکه از سال 1979 که انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت تاکنون که حدود چهل سال از این انقلاب گذشته ما سه نسل انقلابها را تجربه کردهایم، بیان کرد: انقلاب جمهوری اسلامی ایران، آخرین نسل انقلابهای کلاسیک بود.
وی با بیان اینکه انقلابهای کلاسیک ازجمله انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین و انقلاب اسلامی ایران باعث شکلگیری مجموعهای از نظریات در جامعهشناسی سیاسی تحت عنوان تئوریهای انقلاب شده است، تصریح کرد: بحث انقلاب همواره در رشته علوم سیاسی و جامعهشناسی پدیدهای بسیار جدی تلقی میشد، خصوصاً از دهه شصت به بعد در ایالاتمتحده امریکا که مجموعه تئوریهای انقلاب شکل گرفت.
عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی، افزود: تئوریهای انقلاب رویکردهای مختلفی ازجمله اقتصادی، سیاسی و جامعهشناختی، روانشناختی را شامل میشدند و حتی بهعنوان رشتهای در دانشگاهها تدریس میشد و یک عده از دانشگاهیان عمر خود را در این حوزه میگذراندند و متخصص انقلاب بودند، بههمین دلیل وقتی انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد موج جدیدی از نگاهها به این سمت متمایل شد.
وی با بیان اینکه هیچکس فکر نمیکرد که در سال 1979 در ایران انقلابی با این گستردگی و با ایدئولوژی اسلامی اتفاق بیفتد، خاطرنشان کرد: بعد از وقوع انقلاب اسلامی نظریهپردازان انقلاب، نظرات جدیدی ارائه دادند که دراینبین نظریه سیاسی «توسعه نامتوازن» آقای هانتینگتون و نظریه «منحنی جِی» آقای جیمز دیویس، توانستند بهسرعت به این انقلاب پاسخ دهند.
خرمشاد انقلاب اسلامی ایران را مکمل و خاتمه ژانر انقلابهای کلاسیک برشمرد و ادامه داد: انقلاب کلاسیک به این نحو تعریفشده که انبوه مردم در قالب تظاهرات خیابانی حضور مییابند و بر حاکمیت شورش میکنند و با هدایت رهبرانی که دارند رژیم مستقر را ساقط و ایدئولوژی جدیدی را حاکم میکنند.
وی یادآور شد: ازآنجاییکه در زمان وقوع انقلابهای کلاسیک، نظام دوقطبی برجهان حاکم بود و مهمترین ابزار گسترش بلوک شرق انقلابها بودند، قطب مقابل وظیفه داشت مانند خروس، دانههای انقلاب را بچیند تا این انقلابها موفق نشوند.
عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی ضمن بیان اینکه سوسیالیسم و مارکسیسم با تولید انقلابهای اجتماعی تلاش میکرد که بلوک خود را بسط بدهد، گفت: در مقابل این گروه، کاپیتالیسم و لیبرالیسم هم تلاش میکرد تا بهوسیله تئوریزه کردن انقلابها از وقوع آنها جلوگیری کند، با وجود اینکه انقلاب اسلامی در این فضا رخ داد ولی عملاً نوع متفاوتی از دو بلوک غرب و شرق بود.
انقلاب ایران آخرین انقلاب کلاسیک بود اما ژانرهای دیگر انقلابها شکلگرفته که بعضی انقلاب بودن آنها را رد میکنند و میگویند باید برای اینها عنوان دیگری را انتخاب کرد اما اتفاقات اخیر فرانسه، نشان میدهد که کماکان روح انقلابها در جهان جاری است
وی ادامه داد: منظور از متفاوت بودن این است که انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرالیستی و انقلاب روسیه یک انقلاب سوسیالیستی بود اما انقلاب ایران یک انقلاب اسلامی با خصوصیات و مشخصات اسلامی بود که با این وجود در گروه انقلابهای کلاسیک قرار داشت.
خرمشاد با بیان اینکه بعد از انقلاب اسلامی ایران ما دو نسل از انقلابها را شاهد بودیم، تصریح کرد: یک نظر و دیدگاه این بود که با فروپاشی شوروی و حاکمیت لیبرالیسم در نظام بینالملل، نیاز به انقلاب منتفی شده و دوران انقلابها به پایان رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: نظریه دیگری که در رابطه با انقلابها که توسط اردوگاه لیبرالیسم ارائه شد، نظریه انقلابهای رنگی و مبنای آن انتخابات بود که در آن تودههای مردم حضور نداشتند، بلکه بخشی از حاکمیت علیه بخشی دیگر بود که درواقع با مساعدت بیرونی هم همراه میشد و شبکههای اجتماعی بسیج را تسهیل میکرد، حداقل جهان چهار انقلاب رنگی موفق و چهار یا پنج انقلاب رنگی ناموفق را تجربه کرده است.
عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: البته گروهی به این مسئله اعتراض کردهاند که انقلابهای رنگی به دلیل اینکه رهبر مشخص و ایدئولوژی ندارند، انقلاب تلقی نمیشوند اما بههرحال بهعنوان انقلابهای رنگی شناخته شدند تا اینکه در دهه اخیر، انقلابهای عربی پدید آمدند که این انقلابها چیزی بین انقلابهای رنگی و انقلابهای کلاسیک است.
وی با اشاره به اهمیت انقلابهای عربی، گفت: همه این موارد بیان شد تا بگویم انقلاب ایران آخرین انقلاب کلاسیک بود اما ژانرهای دیگر انقلابها شکلگرفته که بعضی انقلاب بودن آنها را رد میکنند و میگویند باید برای اینها عنوان دیگری را انتخاب کرد اما اتفاقات اخیر فرانسه، نشان میدهد که کماکان روح انقلابها در جهان جاری است و شاید به این دلیل است که بیعدالتیها در جهان ادامه دارد و انسانها عموماً راه فرار از بیعدالتی را در انقلابها جستوجو میکنند.
خرمشاد در ادامه بهعنوان بحث خود «قدرت نرم انقلاب اسلامی و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی» اشاره کرد و گفت: در کارهایم تلاش کردم تا ببینم چه نسبتی بین انقلاب اسلامی ایران و قدرت نرم وجود دارد، ابتدا باید بررسی کنیم تا ببینیم چه نسبتی بین انقلابها و قدرت نرم وجود دارد و این نسبت در مورد انقلاب اسلامی ایران به چه شکلی است.
«جوزف نای» میگوید افرادی که موقعیت ویژهای دارند یا از ثروت فراوانی برخوردارند، قدرتمندترین افراد محسوب نمیشوند، چون در انقلابها قدرت نرم انقلابیون بر قدرت سخت رژیمهای مستقر غلبه پیدا میکند، یعنی بهعبارتدیگر انقلابها تابلوی تمامنمای قدرت نرم هستند.
وی درباره همین موضوع اضافه کرد: تعریف «جوزف نای» از قدرت نرم این است که اگر قدرت را توانایی نفوذ در رفتار دیگران برای گرفتن نتیجهگیری مطلوب بدانیم، قدرت نرم توانایی به دست آوردن خواستهها و اثرگذاری بر رفتار دیگران از طریق مجذوب کردن بهجای اجبار و تهدید است و این یعنی تهدید به معنای قدرت سخت است و تأثیر از طریق شیفته کردن به معنای اثرگذاری بر رفتار قدرت نرم تلقی میشود این اثرگذاری از طریق جذابیتهای فرهنگی و سیاسی صورت میگیرد.
خرمشاد افزود: منابع دیگر معتقدند که ارزشها، فرهنگ و کاریزما از طریق نرم کردن قلبها، جذابیت و اقناع و نه از طریق تهدید و اجبار؛ قدرت نرم را به وجود میآورند، همچنین دیپلماسی عمومی هم از طریق جذب افکار مردم و نه لزوماً سیاستمداران و دولتمداران است و ویژگی این ابزار، غیررسمی بودن آن است و شاید هم به همین دلیل از عمق و تأثیر بیشتری برخوردار است.
وی با بیان اینکه قدرت نرم تولید اعتماد میکند، اظهار کرد: ازجمله مؤلفههایی قدرت نرم ارزشها، فرهنگ و دیپلماسی است. ضمنآنکه با این مؤلفهها اگر به سراغ انقلابهای بزرگ برویم متوجه میشویم که چقدر انقلابهای بزرگ سرشار از قدرت نرم هستند و به عبارتی منشأ منبع قدرت نرم نامیده میشوند.
این استاد علوم سیاسی با اشاره به اینکه «جوزف نای» انقلاب فرانسه را دارای قدرت نرم میداند و معتقد است که در ابعاد مختلف از ترویج قدرت نرم خود استفاده میکند، گفت: پس انقلابهای بزرگ دارای قدرت نرم گستردهای بودند و این قدرت در چیزی بیش از تهییج و تحریک مردم نهفته است و توانایی آنها بیش از استدلال و اقناع مردم است و این فرایند بهگونهای است که اغلب منجر به رضایت و تسلیم آنها میشود و شاید بتوانیم ادعا کنیم که انقلابها آزمایشگاهی هستند که در آن میتوان بهراحتی مشاهده کرد که چگونه قدرت نرم بر قدرت سخت غلبه میکند.
وی بیان کرد: «جوزف نای» میگوید افرادی که موقعیت ویژهای دارند یا از ثروت فراوانی برخوردارند، قدرتمندترین افراد محسوب نمیشوند، چون در انقلابها قدرت نرم انقلابیون بر قدرت سخت رژیمهای مستقر غلبه پیدا میکند، یعنی بهعبارتدیگر انقلابها تابلوی تمامنمای قدرت نرم هستند.
خرمشاد افزود: رهبران انقلاب با قدرت نرم بر قدرت سخت رژیمهای مستقر پیروز میشوند و همین قدرت نرم به انقلابها سرمایهای برای ادامه مسیر و حیاتشان میدهد و درنتیجه قدرت انقلابها، قدرتی مردمی و غیررسمی است که از ایدههای بدیع و نوی آنها، ظرفیتهای فرهنگی، کنترل و مهار مؤثر دیگران به کار گرفته میشود و آن جذب و اقناع را با خودش به همراه میآورد.
وی با اشاره به اینکه در بحث صدور انقلابها بیش از آنکه انقلابها صادر شوند به دلیل قدرت نرم، بازتاب مییابند، گفت: درمورد انقلاب اسلامی ایران هم بهدلیل بهرهمندی از همه آنچه انقلابهای کلاسیک و انقلابهای بزرگ بهرهمند بودند ازجمله عامل فرهنگ، مذهب، ایدئولوژی، توأم ساختن دیپلماسی بااخلاق، قدرت مبتنی بر کاریزما و مجموعه این موارد، قدرت نرمی را در اختیار آنها قرار میدهد که این سرمایه قدرت نرم انقلاب اسلامی است.
خرمشاد درباره همین موضوع اضافه کرد: البته ممکن است، بعضی مواقع این سرمایه ذوبشده و کاهشیافته باشد و در بعضی مواقع حفظشده یا فزونی یابد، خصوصاً در بحث قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در بیرون ایران میتوان در میان کشورها یمن را مثال زد.
رادیکالیسم چه راست و چه چپ انقلاب را خفه میکند، مثلاً آقای منتظری که خداوند او را رحمت کند، کتاب 800 صفحهای مینویسد و استدلال میکند که ولایتفقیه شرعی و عقلی است و 8 سال بعد میگوید ولایتفقیه نه شرعی است و نه عقلی که همین مورد نیز درباره امام خمینی(ره) و نائب امام گفتن از سوی آقای آقاجری نیز صدق میکند.
این استاد علوم سیاسی با یبان اینکه یکی از شاخصههای موردبحث درمورد انقلابها قدرت نرم انقلابها است، گفت: هم در به پیروزی رساندن انقلابها و هم در بقا آنها بهویژه درمورد انقلاب اسلامی ایران هم صدق میکند و هم بسیار مؤثر بوده است.
وی در ادامه در پاسخ به برخی از صحبتهای هاشم آقاجری و مهدی محسنیانراد از دیگر اعضای این نشست تخصصی با بیان اینکه در ادبیات انقلابها داریم که هیچ انقلابی فقط با یک ایدئولوژی بهپیش نمیرود، افزود: اما هیچ انقلابی هم بدون هژمون شدن یک ایدئولوژی به پیروزی نمیرسد و انقلاب اسلامی ایران نیز با ایدئولوژی امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و اگر ایدئولوژی امام خمینی(ره) و اسلام هژمون نمیشد، انقلاب ایران هم به پیروزی نمیرسید.
خرمشاد خاطرنشان کرد: در انقلاب اسلامی ایران گروههای زیادی ازجمله چپها، سوسیالیستها و لیبرالها بودند ولی چرا کریم سنجابی و یا بازرگان رهبر انقلاب نشدند؟ و امام خمینی(ره) رهبر شد. ضمنآنکه بحث فقط کاریزمای امام خمینی(ره) نیست بلکه خود چهرهشدن نیز معطوف به عقبه و پشتیبانیهایی است و در انقلاب اسلامی ایران به خواست مردم ایران بهمثابه ایدئولوژی هژمون شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
وی در ادامه با اشاره به اینکه از کتاب امت و امامت شریعتی چیزی به جزء ولایتفقیه درنمیآید، گفت: شکلگیری جمهوری اسلامی مثل پیروزی انقلاب اسلامی اصلاً تصادفی نیست.
خرمشاد با بیان اینکه اکسترمیستمها (تندروها و افراطگراها) مهمترین آفت انقلاب اسلامی ایران در طول چهل سال گذشته بودند، بیان کرد: گرفتن سفارت آمریکا، مصادره زمینها مردم، بستن مدارس خصوصی و مواردی از این قبیل ازجمله عملکرد این گروهها بعد از انقلاب بوده است که اتفاقاً بعد از مدتی نیز میگویند، اشتباه کردیم مثلاً درمورد سفارت آمریکا!
وی تأکید کرد: رادیکالیسم چه راست و چه چپ انقلاب را خفه میکند، مثلاً آقای منتظری که خداوند او را رحمت کند، کتاب 800 صفحهای مینویسد و استدلال میکند که ولایتفقیه شرعی و عقلی است و 8 سال بعد میگوید ولایتفقیه نه شرعی است و نه عقلی که همین مورد نیز درباره امام خمینی(ره) و نائب امام گفتن از سوی آقای آقاجری نیز صدق میکند.
استادتمام علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی با طرح این سؤال که در طول چهل سال گذشته چه کسانی در این کشور دولت را در دست داشتند، گفت: آقایان موسوی، هاشمی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی از خود انقلاب هستند و حالا نمیتوانند در گوشهای نشسته و نقش اپوزیسیون را بازی کنند و بگویند بقیه چهکاری انجام دادند.
خرمشاد در پایان خاطرنشان کرد: این انقلاب که با حرکت جمعی مجموعهای از گروهها و مردم به پیروزی رسیده است توفیقات زیادی داشته و اشکالات جدی نیز دارد ولی همه ما باید در قبال اشتباهاتمان مسئولیتپذیر باشیم تا نسلهای بعد نیز مسئولیت شناس باشند.