ژیلبر لازار ایرانشناس، مستشرق و مترجم مهم و تأثیرگذاری بود، او در عُمر طولانیاش هرگز از زبان و ادبیات فارسی غافل نشد و آثار مهم و درخوری را نوشت و از فارسی به فرانسه ترجمه کرد تا مخاطبان فرانسوی و اروپایی را بیشازپیش با زبان و ادبیات فارسی آشنا کند و در این زمینه گامهای بلندی برداشت و شماری از آثار این ایرانشناس برجسته هم به فارسی ترجمه و منتشرشده است.
به گزارش عطنا، احسان شریعتی، استاد فلسفه، به بهانه درگذشت ژیلبر لازار، ایرانشناس، یادداشتی را در روزنامه ایران نگاشته است که در ادامه با هم میخوانیم:
ژیلبر لازار، ایرانشناس، چهارم فوریه ۱۹۲۰ در پاریس به دنیا آمد و ششم سپتامبر ۲۰۱۸ در 98 سالگی درگذشت. بخش عمدهای از تلاشهای این ایرانشناس در فهم و تبیین زبان و ادبیات فارسی بود و بهحق از خادمان بلندهمت زبان و ادبیات فارسی بود. علی شریعتی و همسرش پوران شریعت رضوی در سالهای دهه شصت میلادی زیر نظر ژیلبر لازار از تز دکتریشان دفاع کردند. احسان شریعتی فرزند این متفکر فقید از تأثیرپذیری علی شریعتی از لازار و همچنین اهمیت این چهره ایرانشناس در فرانسه و جهان غرب میگوید.
یک: علی شریعتی و همسرش پوران شریعت رضوی، مدرس و دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در ایران بودند و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به سوربن فرانسه رفتند و آنجا از رساله دکتریشان زیر نظر ژیلبر لازار دفاع کردند.
لازار استاد زبان و ادبیات فارسی و استاد ادبیات تطبیقی بود و از صاحبنظران برجسته این حوزه در فرانسه و اروپا بود. علی شریعتی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی، در رشته ادبیات فارسی تحصیلکرده بود و ازآنجاییکه نمیتوانست در مقطع دکتری رشته ادبیات فارسی بخواند، زیرا در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد هم زبان و ادبیات فارسی خوانده بود. ازاینرو تصحیح متن فضایل بلخ بهعنوان موضوع رسالهاش معرفی شد و زیر نظر ژیلبر لازار به انجام رساند.
موضوع رساله دکتری مادرم پوران شریعت رضوی هم «ادبیات تطبیقی فرانسه و فارسی» بود. در دوره تحصیل در سوربن شیوههای نوین روشهای نقد ادبی، تصحیح متون و سبک ادبی را فراگرفتند و از رهگذر این دوره تحصیلی، با روشهای پژوهش دانشگاهی بیشازپیش آشنا شدند؛ البته مادرم بیشتر از پدر پیگیر رشته دانشگاهی و تحصیلیاش بود. درحالیکه عمده فعالیت و پژوهش و مطالعه و توجه علی شریعتی معطوف به تاریخ ادیان جهان، جامعهشناسی تاریخی و... بود.
بر این اساس علی شریعتی در ادبیات و زبان فارسی و مباحث نقد ادبی و متن پژوهی ادبی از ژیلبر لازار تأثیر گرفت و در مقدمه ترجمهاش بر کتاب «در نقد ادب» به این تأثیرپذیری اشارهکرده است. او در زمینههای اسلامشناسی از لویی ماسینیون و ژاک برک تأثیر گرفت و در حوزه جامعهشناسی نیز تحت تأثیر ژرژ گورویچ و دیگران اثر گرفت و همچنین درباره مسائل فلسفی هم متأثر از آلبرکامو، مرلو پونتی و دیگر متفکران اگزیستانس بود.
دو: ژیلبر لازار ایرانشناس، مستشرق و مترجم مهم و تأثیرگذاری بود، او در عُمر طولانیاش هرگز از زبان و ادبیات فارسی غافل نشد و آثار مهم و درخوری را نوشت و از فارسی به فرانسه ترجمه کرد تا مخاطبان فرانسوی و اروپایی را بیشازپیش با زبان و ادبیات فارسی آشنا کند و در این زمینه گامهای بلندی برداشت و شماری از آثار این ایرانشناس برجسته هم به فارسی ترجمه و منتشرشده است.
وجود چنین شخصیتهای علاقهمند و شیفته به فرهنگ، تمدن و زبان و ادبیات فارسی در کشورهای غربی اندک است و بیشک میراث پژوهشی او راهگشای جوانهای علاقهمند غربی و نسل جوان ایرانشناسان فرانسوی خواهد بود. او از مراجع ایرانشناسی در فرانسه و اروپا بود و نسلهای متعددی از ایرانشناسان را تربیت کرد و از آن جمله میتوان به یان ریشارد از چهرههای برجسته ایرانشناسی فرانسه یاد کرد.