عطنا/علیرضا عبداللهی نژاد (عبدالله)*: به رسم ادب اما و به پاس مقام والای استاد و به واسطه عشق و الفتی توصیف ناپذیر و ماندگار که از کلاس های دوره کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی از نزدیک به یک دهه پیش آغاز و در دوره دکترا نیز تداوم یافت، به عنوان یکی از شاگردان نسل آخر همیشه استاد علوم ارتباطات، به بضاعت اندک و مقداری که این گوهر گرانبها را شناخته و از دریای بیکران علم و ادب او نصیبم گردیده، چندسطری می نگارم.
سخن درباره مردی است به واقع از جنس علم و عمل، فروتنی و مهربانی، صبوری و امیدواری، نیک اندیشی و راست گفتاری و درست کرداری؛ دانشمند فاضل و فروتنی که سراسر حیات پربار خود را وقف علم و عالمان کرد؛ پژوهشگر پرآوازه ای که بحق، علوم ارتباطات ایران را سال ها پدری کرد: استاد مرحوم، پروفسور کاظم معتمدنژاد.
علم گرایی توأم با عمل استاد در پرتو نگاهی ژرف اندیشانه، انتقادنگرانه و بومی گرایانه که در آثار، پژوهش ها، مقاله ها و کتاب های بی شمارش نقش بسته و در حوزه های گوناگون ارتباطات و روزنامه نگاری و زمینه های هم پیوند آن از ارتباطات و توسعه تا مطالعات انتقادی، حقوق ارتباطات، مطبوعات و تبلیغات تا بازنگری در روزنامه نگاری معاصر، وسایل ارتباط جمعی تا تکنولوژی های نوین ارتباطی، جامعه اطلاعاتی تا ارتباطات بین المللی و دهها مقاله و پژوهش دیگر با رویکردی روزآمد و راهگشا، همواره گره از مسائل و مشکلات پیچیده و در هم تنیده ارتباطات، رسانه ها و جامعه در ایران امروز گشوده است. فروتنی و مهربانی توأم با ادب و احترام استاد که در نزد همه شاگردان، همکاران و پژوهشگران زبانزد بوده است؛ هیچ کس به یاد نمی آورد که ایشان به کسی تبختر یا تندخویی کرده باشد در حالی که بر اصول و موازین خویش استوار بود و هیچ گاه از آن عدول نمی کرد. در قاب همه خاطره ها، چهره ای آرام با تبسمی همیشگی از او نقش بسته است.
صبری مثال زدنی و پشتکاری خستگی ناپذیر همراه با خلاقیتی وصف ناشدنی در طرح و پیگیری مسائل و معضلات برآمده از زمینه های متنوع ارتباطات در ایران و ارائه راه حل هایی جامع و کارگشا، نیز استاد را سرآمد بسیاری از اندیشمندان و نام آوران این سرزمین قرار داده است.
نیک اندیشی، راست گفتاری، پاک دستی و درست کرداری، صفت های اخلاقی و نیکویی بود که یکجا در استاد جمع شده بود؛ هیچ کس کلامی از او در عیب جویی و ملامت فردی در غیرحضورش نشنید و ندید که او افتخارات و عناوین علمی را نرده بانی برای رسیدن به قدرت قرار دهد؛ جایگاه و مقامی را جز در عرصه های علمی و دانشگاهی قبول نکرد و هیچ گاه خارج از رویه و حق خود، از امکانات دولتی مختلف طلب نکرد؛ چه او همواره در کلاس های حقوق ارتباطات، محدوده حقوق افراد را حقوق دیگران تعبیر و تفسیر می کرد و از این رو، نه در گفتار بلکه در رفتار نیز به حق خویش و حتی بسیار کمتر از آن قانع بود.
با این همه، اما، پاره ای ناملایمت ها و جفاهای ناحق و ناروا در سال های اخیر، همراه با تشدید بیماری جسمی، روح و روان استاد را خراشید و زخمی عمیق بر جان شاگردان و دوستداران او برجای نهاد. به یاد می آورم که در واپسین روزهای حضور استاد در دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات (نیمسال دوم تحصیلی 90-1389) که با همه پیگیری های نگارنده و با وجود تأکید و موافقت استاد برای راهنمایی رساله دکتری ام، با بی مهری ها و بهانه جویی های تصمیم گیران وقت دانشکده، از رهنمودهای بی نظیرش بی نصیب و بی بهره ماندم. بهانه آنها، بازنشستگی استاد و عدم پرداخت حق الزحمه راهنمایی رساله بود و استاد، اما، حاشیه ای با این مضمون روی پیش طرح (پروپوزال) رساله نوشت: «به واسطه علاقه مندی به موضوع، رساله دکترای آقای... را رایگان راهنمایی خواهم کرد.» این بیان روشن هم مؤثر نیفتاد و باز بهانه هایی آورده شد. آن روز، آزردگی خاطر عمیق را از این همه قدرناشناسی در نگاه خسته توأم با تبسم معنادارش حس کردم، البته هیچ نگفت و غریبانه از دانشکده و رشته ای که خود اصلی ترین بنیانگذارش بود، رفت!
این، اما، همه آن بی مهری ها نبود، زمانی هم در دانشکده خبر پس از جلب موافقت رئیس وقت دانشکده با برگزاری همایش نکوداشت مقام علمی پروفسور معتمدنژاد در روز جهانی ارتباطات (27 اردیبهشت ماه 1391)، با تشکیل کارگروه های علمی و اجرایی، کارها برای برگزاری به یادماندنی ترین و خاطره انگیزترین همایش ها با حضور استاد در حال انجام بود و بسیار خوب پیش می رفت، بازهم ناسپاسی و بی مهری های برخی افراد رسانه ای سیاست زده (مسئولان وقت ایرنا) به فاصله سه روز مانده به همایش، مانع از برگزاری این رویداد علمی گردید؛ آن همایش هم برگزار نشد. شب هنگام، بعد از مشورت با استاد دکتر مهدی محسنیان راد – که همواره از مشوقان و یاریگران اصلی چنین آیین هایی بوده و هستند- قرار بر این شد که علت لغو همایش مذکور را با تماس تلفنی برای پروفسور معتمدنژاد تشریح کنم. وقتی ماجرا را شنید، همچون همیشه با نگاهی امیدوار به آینده اما خسته و آزرده از بی مهری های زمانه تنها به این گفته بسنده کرد که «ناراحت نباشید. مطمئن هستم که روزی ابرهای تیره کنار خواهد رفت و در جمع دانشجویان حاضر خواهم شد!»
اما صد حیف و هزاران افسوس که اکنون و در آستانه برگزاری همایش «نکوداشت استاد دکتر کاظم معتمدنژاد؛ زمینه ها و مسائل مطالعات ایرانی ارتباطات و فرهنگ» در روز 23 آذرماه، این همیشه استاد و پدر علوم ارتباطات ایران برای همیشه از میان انبوه شاگردان و دوستدارانش رخت بربسته و با تمام آرزوها و آرمان هایش رخ در نقاب خاک کشیده است. در روزهای آخر این پائیز غم انگیز، همه ما در سوگواری فراق پدر و استادمان تنها به قول پروفسور آرمان ماتلار باید « ... بیاییم به این روشنفکر و شهروند ایده آل وفادار بمانیم».
روحش شاد، نامش جاودان و راهش پررهرو باد.
*عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
و شاگرد پروفسور معتمدنژاد