«یادداشت/ note»، کوتاهترین قالب نوشتاری است؛ اگر «گزینگویه» را قالب به شمار نیاوریم. پس از یادداشت، «مقاله/ essay» و پس از آن کتاب است. سابقۀ مقالهنویسی به قرن شانزدهم میلادی میرسد و نخستین نوشتارهایی که در این قالب ظهور کردند، به قلم کسانی مانند مونتنی فرانسوی و فرانسیس بیکن انگلیسی(1561-1626) است؛ اما یادداشتنویسی، پیشینۀ طولانیتری دارد؛ زیرا اکثر رسالههای کوتاه علمی در گذشتههای دور و نزدیک، شبیه همین قالب نوشتاری است.
به
گزارش عطنا به نقل از پارسینه ؛ اگر بخواهیم قالبهای نوشتاری را با انواع شعر فارسی مقایسه کنیم، کتاب مانند قصیده یا مثنوی بلند است، مقاله مانند غزل، و یادداشت همچون رباعی است. در یادداشت، نویسنده باید در زمینی کوچک، خانهای بسازد که همۀ بخشهای یک سازۀ مسکونی را دارا است. در کتاب یا مقاله، زمین بیشتری در اختیار نویسنده است. بنابراین در نقشهکشی برای پيشبرد مطالب دستش بازتر است و هر کاری میتواند بکند؛ اما یادداشتنویس مانند معماری است که باید در زمینی به مساحت 40 متر مربع، خانهای بسازد که اتاق خواب و پذيرایی و آشپزخانه و سرویس بهداشتی و اندرونی و بیرونی داشته باشد.
تفاوتهای یادداشت و مقاله را میتوان در چند شاخص، خلاصه کرد:
1. ساختار یادداشت، باید هنریتر باشد تا بتواند به مقصود برسد؛ چنانکه زمین شما هر قدر کوچکتر باشد، باید در نقشۀ مهندسی ساختمان، هنرمندانهتر عمل کنید تا به آنچه میخواهید برسید.
2
. ارجاعات مکرر به منابع در یادداشت، زائد است؛ بر خلاف مقاله و کتاب که بخش مهمی از اعتبار آنها، در تعداد منابعشان است. این تفاوت، از آنجا آب میخورد که محتوای یادداشت، از جنس «نکته» است و یادداشتنویس، نکتهگو است؛ اما محتوای مقاله، از نوع «مطلب» است و مقالهنویس، یا باید نظریهپرداز باشد یا در پرورش نظریهای، مهارت و دانش کافی داشته باشد.
3. یادداشت، به دلیل کوتاهی و نقشۀ مهندسی آن و نیز به دلیل محتوای نکتهسنجانهاش، باید از ادبیاتی آوانگارد برخوردار باشد؛ یعنی مؤلفههای ادبی یا هنری یا سَبکی آن، قویتر باشد. بنابراین یادداشتنویسی، فقط از عهدۀ کسانی برمیآید که افزون بر ذهن تحلیلگر، قلمی توانمندتر نیز دارند.
4. با ورود وبلاگنویسی و سپس استاتوسنویسی در فیسبوک به جهان نوشتاری فارسیزبانان، یادداشتنویسی در ایران وارد مرحلهای تازه شد و در گروههای موبایلی، اوج گرفت. اما هنوز اکثر نویسندگان در این گروهها، از یادداشت برای «مطلب» استفاده میکنند و نیز توانایی عبور از نثر معیار را ندارند؛ در حالی گروههای مجازی، مناسب یادداشتنویسی است و یادداشت، جای نکتهگویی است نه شرح و بسط مطالب علمی. همچنین ادبیات یادداشت، باید فاصلهاش را با نثر معیار، تا حدی حفظ كند. در واقع یادداشتنویس، اجازه و امکان بیشتری برای دخالت دادن خصلتهای فردی خود در نوشتارش دارد. بنابراین میتوان «یادداشت» را شخصیترین قالب نوشتاری شمرد. ما به تعداد مقالهنویسان، سبک ویژه نداریم؛ اما علی القاعده باید به شمار یادداشتنویسان، سبک یا شبهسبک داشته باشیم.
5. خطای رایج در میان نویسندگان، این است که گمان میکنند مقاله، بخشی از کتاب است و یادداشت بخشی از یک مقاله. هرگز! یادداشت و مقاله و کتاب، سه قالب با سه هویت و با سه ساختار متفاوت است.
6. در یادداشت، حتی یک کلمۀ زائد، عیب محسوب میشود؛ اما در مقاله تا چند پاراگراف بیهوده هم بخشوده است.
7. شما از دو راه میتوانید در یادداشتنویسی به مهارت برسید: یک. تأمل و درنگ در یادداشتهایی که یادداشتنویسهای ماهر نوشتهاند؛ دو. تأمل و درنگ در یادداشتهایی که یادداشتنویسهای ماهر نوشتهاند. يعنی در واقع یک راه بیشتر وجود ندارد.
8. آن مقدار که یادداشت به طنز و شوخی نویسنده با خواننده نیاز دارد، مقاله و کتاب ندارد.
9. در یادداشت، نویسنده نباید گارد معلمی یا استادی بگیرد و حتی نباید خیلی جدی باشد؛ بلكه بايد خشم و نفرت و عشق و هیجان و ديگر حالات روحی و شخصیاش را – به صورت كنترلشده- در نوشتهاش بروز دهد.
10. شروع زیبا و پایانبندی استادانه در یادداشت، از اهمیتی فوق العاده برخوردار است؛ مثل رباعی که بهواقع در مصرع چهارم به دنیا میآید؛ یعنی آغاز واقعی او در پایان او است.
11. تاریخ مصرف یادداشتها زودتر از مقاله منقضی میشود؛ اما این عیب نیست؛ چون زمان اصلی برای انسانها، زمان حال است. اگر یادداشتنویس، هوس ماندگاری در تاریخ دارد، باید در فرصتی فراخ، برخی یادداشتهای خود را پروردهتر کند و در موضوع نیز سراغ مسائل عامتری برود.
12. شمار یادداشتنویسان حرفهای در ایران، فعلا کم، اما رو به افزونی است و با ورود هر یادداشتنویس به عرصۀ فرهنگ نوشتاری کشور، بخشی از قابلیتهای این قالب نوشتاری مهم، کشف یا برجسته میشود.