مسئله اداره دانشگاه یکی از موضوعات چالشی چهار دهه اخیر در کشور بوده است؛ موضوعی که ابعاد مختلف فکری و نظری در آن دخیل است و هرکدام از طیفهای موجود دارای «ایده» خاصی برای خود هستند. عدهای معتقدند دانشگاهها باید به سمت خصوصیسازی بروند از طرفی مخالفان این ایده نیز معتقدند دانشگاه جای فکر و اندیشه است و تحصیل رایگان و کمک دولتها باید به دانشگاه تزریق شود
به گزارش عطنا، یکی از اساتید ژاپنی که سه سالی است در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا، تاریخ معاصر تدریس میکند، در رابطه با ابهامات فعلی آموزش عالی کشور و چگونگی اداره دانشگاه در کشوری همچون ژاپن گفتوگویی با روزنامه فرهیختگان انجام داده که متن آن را در ادامه میخوانید:
خودتان را معرفی کنید، درحالحاضر چه فعالیتی انجام میدهید؟
ماکوتو هاچیاوشی هستم. معنی اسمم به فارسی یعنی صداقت و 68 سال دارم. سه سال پیش در یکی از دانشگاههای توکیو به اسم دانشگاه مطالعات خارجی توکیو بازنشسته شدم و 31 سال نیز تدریس میکردم. در بخش زبان فارسی و ایرانشناسی بودم و چون رشتهام تاریخ معاصر ایران بود، بعد از بازنشستگی به ایران آمدم. الآن در دانشکده ادبیات و علوم انسانی در گروه تاریخ دانشگاه علوم و تحقیقات در حال تدریس هستم.
چرا به رشته تاریخ معاصر ایران علاقهمند شدید؟
دوره دبیرستان به تاریخ علاقه داشتم. زمانی که وارد دانشگاه شدم کمکم به تاریخ آسیایی بهخصوص منطقه خاورمیانه علاقهمند شدم. زمانی که سال سوم دانشگاه بودم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی در بخش تاریخ شدم. در فضای آن زمان بخش تاریخ سه گروه داشت.
گروه اول تاریخ جهان، گروه دوم تاریخ اروپایی و آمریکایی و بخش سوم تاریخ آسیایی بود. در این گروه بخش تاریخ منطقه را داشتم. استادی به نام هوندا داشتم که تخصصش تاریخ دوران ایلخانیان بود. آن زمان تنها او بود که تاریخ منطقه را تدریس میکرد و زبان فارسی را نیز میدانست. تا قبل از آن من اصلاً زبان فارسی نمیدانستم و بعدازآن مجبور شدم زبان فارسی را فرابگیرم. او نیز در دانشگاه دولتی هوکایدو بود و من هم چون تصمیم گرفتم پیش این استاد درس بخوانم زبان فارسی را یاد گرفتم؛ این موضوع نیز برای سال 1974 بود.
ابتدا به تاریخ منطقه و ایران علاقهمند نبودم ولی کمکم به این موضوع علاقه پیدا کردم. پروفسور هوندا نیز قبلاً در دانشگاه کمبریج درسخوانده بود. استاد راهنمای او نیز فردی روسی بود که مدتی در ایران به سر میبرد و در کنسول روسیه در تبریز مشغول کار بود، زمانی که مأموریتش تمام شد به روسیه بازنگشت و به انگلستان رفت و در آنجا مشغول به تدریس شده بود.
استاد هوندا بعد از 20 سال درس خواندن در انگلستان به ژاپن بازگشت. شخصاً دوست نداشتم کارهای استاد راهنمایم را تکرار کنم به همین دلیل از تاریخ ایران، بخش معاصرش را انتخاب کردم، درحالیکه رشته استادم تاریخ قرون وسطا بوده است و کارشناسی، ارشد و دکترایم را تنها روی بحث انقلاب مشروطه گذاشتم و کمکم به کل تاریخ معاصر ایران علاقهمند شدم.
چرا در همان ژاپن نماندید و وقتی به ایران آمدید به دانشگاه آزاد اسلامی رفتید؟
البته من انتخاب نکردم بلکه دانشگاه آزاد اسلامی من را انتخاب کرد. 9 سال پیش بود که از واحد شیراز دانشگاه آزاد اسلامی به ژاپن آمدند و با من تماس گرفتند و با لیدر گروه که آن زمان دکتر واسکی بود و الآن رئیس واحد دبی دانشگاه آزاد اسلامیشده است، در ژاپن با هم آشنا شدیم.
کمکم درباره تفاهمنامه دانشگاه مطالعات خارجی توکیو با دانشگاه آزاد اسلامی توافقنامه نوشتیم. در این هشت سال از طرف دانشگاه خودمان دانشجویان را بهصورت گروهی به واحد شیراز فرستادند و کلاسهای فشرده زبان فارسی در این واحد برگزار شد. استادان و دانشجویان این واحد نیز به ژاپن میآمدند و تبادل بین این دو دانشگاه شروعشده بود.
سالی سه یا چهار بار با دکتر واسکی در تماس بودیم. چهار سال پیش صحبتهای دوستانهای بین ما برقرار شد و به دکتر واسکی گفتم که دوست دارم بعد از بازنشستگی در ایران زندگی کنم. اواخر سال 2015 نیز او از واحد دانشگاه علوم و تحقیقات با من تماس گرفت و عنوان کرد که من را در این دانشگاه استخدام میکند و من نیز باعجله به ایران آمدم و تدریس در این دانشگاه را قبول کردم.
همراه با خانواده به ایران آمدید؟
خیر؛ چون همسرم خودش شاغل است و هر دو فرزندم نیز پیش ما زندگی نمیکنند. آنها علاقهای به این سفر نداشتند و الآن نیز تنها زندگی میکنم.
در واحد علوم و تحقیقات هم برای دانشجویان کارشناسی ارشد و هم دکترا تدریس میکنم. در ترم گذشته از پنج کلاسم، سه کلاس دکترا و دو کلاس برای دانشجویان کارشناسی ارشد داشتم. درس تاریخ معاصر ایران را تدریس میکنم.
بهطورکلی در رابطه بین اساتید و دانشجویان ایرانی کمی فاصله وجود دارد. بنده در ژاپن تقریباً هفتهای یکبار بعد از پایان کلاسهایم، دانشجویان را به اتاق خودمان دعوت میکردم و جشن میگرفتیم ولی در ایران اینگونه نیست.
در ژاپن همهچیز آزاد است ولی چون در ایران اینگونه نیست، ارتباط با دانشجویان کمی سخت است.
در ژاپن هر استادی دفتر خودش را دارد و این کمک میکند ولی در ایران اینگونه نیست.
درباره استانداردهای آموزشی اطلاع چندانی ندارم. درباره درس خودم که متون تاریخی است همه کتابها به زبان انگلیسی است و بعضی از کتابها سطح بالایی و برخی دیگر نیز سطح پایینی دارند. البته درباره دانشگاههای دیگر تجربهای ندارم ولی در ایران که حدود دو سال و نیم است حضور دارم، دانشجویان بهطورجدی درس میخواندند که آنهم برای کسب مدرک است.
برخی از آنها انگیزه زیادی دارند اما برخی نیز تنها به خاطر وقتکشی میآیند و البته ازایندست دانشجویان در ژاپن نیز حضور دارند.
در ایران برای ورود به دانشگاه، دانشآموز باید در کنکور قبول شود، در ژاپن وضعیت چگونه است؟
در ژاپن نیز کنکور سراسری داریم و از میان ۱۰۰۰ دانشگاه در ژاپن، 800 دانشگاه از طریق کنکور دانشجو جذب میکنند و آزمون نیز تنها از طریق سؤالات تستی است.
نحوه انتخاب رشته در ژاپن چگونه است؟
این مسئله به کنکور بستگی دارد.
در ایران انتخاب رشته به هدایت تحصیلی بستگی دارد، در ژاپن نیز وضعیت به این شکل است؟ آیا انتخاب رشته براساس نیاز بازار کار تعریف میشود؟
قطعاً به بازار کار نیز بستگی دارد ولی درباره رشتهای مانند پزشکی و دندانپزشکی متقاضی زیادی دارد اما نه به این شکلی که در ایران وجود دارد.
کسی که میخواهد به دانشگاه برود در ژاپن مرکز مشاورهای برای او وجود دارد؟
بله مراکز مشاورهای در ژاپن هم وجود دارد، البته من از این مسئله بین دانشجویان خودم تعجب کردهام که در دوره دکتری دانشجویانم تاریخ میخوانند، اما تا پیش از آن رشته کاملاً متفاوتی را در دوره کارشناسی ارشد خوانده بودند، درحالیکه در ژاپن اصلاً اینگونه نیست.
در ایران در بحث اداره دانشگاهها، عدهای معتقدند دولت باید پول دانشگاهها را تأمین کند، اما عدهای نیز معتقدند دانشگاه خودش باید درآمدزایی داشته باشد؟
الآن که ژاپن حدود ۱۰۰۰ دانشگاه دارد، تنها 100 دانشگاه دولتی است و دولت یا شهر و استان هزینه آن را تأمین میکنند و مابقی همه خصوصی هستند و از دانشجویان شهریه دریافت میکنند.
در ژاپن دانشگاههای دولتی بهغیراز اینکه از دولت بودجه دریافت میکنند، منبع درآمد دیگری نیز دارند؟
در دانشگاههای دولتی تصور نمیکنم که اینگونه باشد اما دانشگاههای خصوصی شاید به خیریهها نیز وابسته باشند.
ما در ایران دانشگاههای نسل اول، دوم و سوم را داریم و معتقدیم دانشگاههای نسل اول تنها آموزش میدادند، نسل دوم پژوهش و نسل سوم و چهارم دانشگاههایی هستند که باید کارآفرینی داشته باشند و دانشجویانی تربیت کنند که بتوانند از سواد خود درآمدزایی کنند، به همین دلیل بهسوی رشتههای کاربردی حرکت کردهایم، در ژاپن وضعیت به چه شکلی است؟
ممکن است فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار بماند؟
وضعیت در دو، سه سال پیش بهتر شده است و اگر دانشجویی منحصر به خودش باشد تقریباً میتواند برای خودش کار پیدا کند و مشکل اشتغال در میان دانشجویان وجود ندارد.
در ژاپن وضعیت هیئتعلمی چطور است؟
تا 10 سال پیش چندان مدرک دکترا برای هیئتعلمی مهم نبود بلکه اقدامات فرد ملاک قرار میگرفت. ژاپن کمکم به سمت آمریکایی بودن حرکت کرده است.
در ایران یکی از شاخصها برای ورود به مقطع دکترا، امتیازات پژوهشی است که یکی از آنها مقالات ISI است، شما اجباری بودن این ملاک را قبول دارید؟
نه این را قبول ندارم و خودم اصلاً ISI ندارم و این تعجبآور است. ولی ممکن است نسل جدید اینگونه باشد و در ژاپن نیز این ملاک اجباری نیست.
در ایران سالانه 70 هزار مقاله ISI مینویسند و قطعاً نیز در آمریکا استفاده میشود، در ژاپن نیز همینگونه است؟
قطعاً رشتهبهرشته در این زمینه متفاوت است و مثلاً در رشته علوم انسانی در ژاپن اصلاً به این مسئله معتقد نیستند.
ضعف سیستم آموزشی ما ازنظر شما چیست؟
همان مسئلهای که گفتم که دانشجویی در کارشناسی ارشد یکرشته و در دکترا یکرشته دیگر خوانده است و این مسئله به نظرم درست نیست.
در کشور ما برخی دانشجویان در کنار تحصیل فعالیتهای دانشجویی سیاسی، صنفی و آموزشی را دنبال میکنند، این مسئله در ژاپن نیز وجود دارد؟
نمیتوانم بگویم که اصلاً چنین مسئلهای نیست اما تعداد آن بسیار کم است. در ایران اکثر دانشجویان دکتری شاغل هستند اما در ژاپن اصلاً اینگونه نیست و دانشجو تنها درس میخواند.
شما تاریخ ایران را خواندهاید و قطعاً در مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران تخصص دارید. به نظر شما مردم ایران در مقابل آمریکاییها و فشارها تسلیم میشوند؟
اکثر ایرانیها تاریخ باستان را خیلی دوست دارند اما تاریخ معاصر را خیلی علاقه ندارند و این غلط است؛ چراکه تاریخ بسیار ارزنده است بهخصوص برای مقطعی که سختیهای زیادی داشته، آموزندهتر است و به همین دلیل تاریخ معاصر ایران بسیار مهم است. تاریخ معاصر را بخوانند و منظورم از تاریخ معاصر از دوران قاجار به بعد است.
کدام بخش تاریخ ایران برایتان بیشتر جذاب است؟
دوران مشروطیت برایم جالبتر است.
درباره آن بیشتر توضیح میدهید؟
چون مشروطیت بهطور کامل به سرانجام نرسید برایم بسیار جالب بود و دلایل ناکامی این انقلاب برای ایران بسیار مهم است.
امتحان نیز از دانشجویان خود میگیرید؟
سؤالات ما بسیار آسان است البته در طول کلاس به دانشجویان سخت میگیرم ولی زمان امتحانات آسان میگیرم و نمرات 17 به پایین را نیز اصلاً نمیدهم.
استاد راهنمای پایاننامهها هم هستید؟
سال گذشته دانشجویان از من سؤال کردند که بنده استاد راهنمای آنها شوم ولی رئیس دانشکده در ابتدا عنوانکرد که این مسئله اشکالی ندارد اما 6 ماه پیش عنوان کردم خودم نمیتوانم استاد راهنما باشم؛ چراکه کارت ملی ندارم.
کلاسهای شما تعداد دانشجویان زیادی دارد؟
در یکی از کلاسهای من 30 دانشجو بوده و تعداد دانشجویان زیاد نیست. من چون بازنشسته هستم و هفتهای سه روز کلاس دارم، چندان دوست ندارم خیلی کار کنم. البته زمانی که در ژاپن بودم و چهار و پنج سال بیشتر، تقریباً هرروز کلاس داشتم. اول هفته ما که از دوشنبه شروع میشود تا آخر هفته از هشت صبح تا 11 شب هرروز کار میکردم و دیگر خسته شدهام.
کتاب هم نوشتهاید؟
هفت تا هشت کتاب و 70 تا مقاله نوشتهام که درباره تاریخ معاصر ایران و بهخصوص انقلاب مشروطیت بوده است و همه آنها به زبان ژاپنی است. الآن کارهای ترجمه آنها را نیز شروع کردهام.