استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی در مراسم نکوداشت مرحوم میر مصطفی عالینسب بابیان اینکه چرا بحرانهای ارزی امروز را در دهه شصت نداشتیم؟ گفت: بازار ثانویه ارز و نرخ ارز مارپیچ رانتخواری و افزایش دوباره نرخ ارز میشود.
به گزارش عطنا به نقل از سایت خبری تحلیلی الف، فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی در مراسم نکوداشت سیزدهمین سالگرد درگذشت استاد میر مصطفی عالینسب تحت عنوان دیدهبان غیرتمند اقتصاد مطرح کرد: در بساطی که به نام صادرات غیرنفتی در ایران راه افتاده عدهای دارند، این را ترویج میکنند که اگر صادرات نفت بد است، ما خام فروشیهای دیگر را رونق ببخشیم و خدا میداند که تا امروز از این ناحیه چه به سر ایران آمده است.
دستیار ویژه سکاندار سیاستهای اقتصادی ایران در دولت موسوی، گفت: دستکاری ارزش پول ملی یک عنصر از مجموعه عناصری است که نشان میدهد نظام قاعده گذاری ما پشت خود را به منافع فرودستان و منافع تولیدکنندگان کرده و خودش را در خدمت رانتجوها و رباخوارها و دلالها و واردکنندهها قرار داده و آنچه الآن دارد بر سر ایران میآید آمیزهای از انواع نابسامانیها و تلاطمها و نارضایتیهاست که بازتاب این خطای استراتژیک است و اگر ما بخواهیم نجات پیدا کنیم باید به همان میراث اندیشهای برگردیم.
فرشاد مؤمنی گفت: به یاد استاد فقید و به نام محرومان و مستضعفان و به نام توسعهی ایران، به نظام تصمیمگیری کشور اعلام خطر میکنم. آنچه تحت عنوان بازار ثانویه برای ارز صادراتی مطرح میشود، مجالی دوباره برای فعالیتهای رانتجویانه و سوداگرانه دربارهی نرخ است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبائی تأکید کرد: اگر این خطا آنطور که گفتهشده عملیاتی شود، ما را در مارپیچی میاندازند که هر تغییری در آن، بهانهای برای تغییرات جدید در نرخ رسمی میشود؛ بنابراین استمرار افزایش نرخ ارز، بیثباتی، ناامنی، ناپایداری و فساد تا تمام اعماق نسوج این جامعه پیش خواهد برد.
وی در ادامه به ذکر خاطرهای از گفتههای مهندس موسوی درباره عالینسب پرداخت و گفت: آقای مهندس موسوی در صحبتهایی که با تورگوت اوزال (رئیسجمهور فقید ترکیه) کرده بودند، در هنگام معرفی کردن استاد فقید آقای عالینسب از این تعبیر استفاده کرده بودند که ایشان در طی سالهای جنگ بارها و بارها ایران را از پرتگاههای بسیار مهلک نجات دادند و این به اعتبار توفیقی که شخصاً داشتم و در خدمت ایشان بودم نهتنها مطلقاً سخن گزافی نیست، بلکه من میخواهم بگویم حتی همه واقعیت را هم پوشش نمیدهد؛ بنابراین یاد کردن از انسانهای بزرگی که در این سطح خدمتهای بیبدیل و تکرار نشدنی را به یک ملت کردند، اما درعینحال به اعتبار ویژگیهای اخلاقی و هنجارهایی که پذیرفته بودند تا زمانی که در قید حیات بودند هرگز اجازه نمیدادند که وصف آنها در سطح عموم مطرح شود، یک وظیفه ملی است.
مؤمنی با اشاره به سیزدهمین سالروز درگذشت استاد میر مصطفی عالینسب گفت: انصاف این است که هر روزی از که فوت ایشان میگذرد، همه کسانی که دستی در فهم مسائل اقتصادی و اجتماعی ایران دارند و مسائل توسعه کشور را دنبال میکنند، بیشتر خلأ وجودی این مرد بزرگ را احساس میکنند.
وی به ستایش برنامه ویژه میر مصطفی عالینسب، برای ایران دوران جنگ پرداخت و گفت: ما معمولاً به مناسبت بزرگداشت دفاع مقدس این بحث را مطرح میکنیم که یکی از بزرگترین افتخارات انقلاب اسلامی این است که تنها در این دوره (دوران جمهوری اسلامی) است که باوجوداینکه ایران یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ خود را تجربه کرده است حتی یک مورد مرگومیر ثبتشدهی ناشی از قحطیها و اپیدمیها در دورهی جنگ تحمیلی وجود ندارد و من بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارم با اطمینان به شما عرض میکنم که هیچکس در ایران در افتخار بزرگی که نصیب دوران جمهوری اسلامیشده بهاندازه استاد فقید نقش و سهم نداشته است.
ایران مدیون اوست. ایشان بهعنوان یک پژوهشگر هوشیار و پر مطالعه وقتی آثار دوران جنگ جهانی دوم را در ایران ردگیری میکردند، این ردگیریها را تبدیل به یک ذخیره دانایی ارزشمند کردند و وقتی نتیجه آن فهم عالمانه را با آیتالله شهید دکتر بهشتی و شهید رجائی بهعنوان نخستوزیر وقت در میان گذاشتند از دل آن صورتبندی نظری و تجربی عالمانه یک برنامه اجرایی عملیاتی بیرون درآمد که تا پایان دولت مهندس موسوی هم استمرار داشت و به همین خاطر هم این افتخار نصیب دوران جمهوری اسلامیشده است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به ویژگی شگفتانگیز اقتصادی دولت مهندس موسوی که «هر کس در آن دوران زیسته بهویژه از جنبه معیشتی خاطره بسیار خوشی دارد» گفت: آن روزها بخش بزرگی از مردم و مسئولان کشور فکر میکردند که چون در عرصه عمل، بحرانی مشاهده نمیشود، نبود بحران در ذات شیوهی اداره کردن اقتصاد ملی است؛ درحالیکه ما در نخستوزیری بهوضوح میدیدیم که چه مبارزه هولناکی وجود دارد.
مبارزه بر سر دفاع از منافع مردم و دفاع از تولیدکنندگان در برابر زیادهخواهیهای رانت جوها و رباخواران و دلالها و واردکنندهها؛ شخصاً بارها و بارها احساس میکردم با واکنشهایی که استاد فقید نشان میدهند دیگر چیزی نمانده تا قالب تهی کنند؛ اما با آن غیرت و مردانگی ایشان در برابر تمام زیادهخواهیها و کجاندیشیها ایستادگی میکردند و انصاف این است که این ایستادگی هم از سوی نخستوزیر و هم از سوی ریاستجمهور و هم از سوی امام خمینی (س) پشتیبانی میشد و این پشتیبانی باعث شد که کارنامههای بزرگ و منحصربهفردی در تاریخ اقتصادی ایران در یکی از سختترین شرایط تاریخی کشور رقم بخورد.
چرا در دهه شصت با امکانات بسیار کمتر گرفتاری اقتصادی امروز را نداشتیم
وی ادامه داد: باوجوداینکه ساعتها میشود درباره ویژگیهای اخلاقی و خدمات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایشان صحبت کرد شخصاً ترجیح میدهم به طرح این مسئله بپردازم که چرا در دوران جنگ تحمیلی که ابعاد فشارهایی که به اقتصاد ایران تحمیل میشد چند ده برابر بیشتر از فشارهای کنونی بود و چرا باوجوداینکه امکانات انسانی و مادی که در اختیار کشور ما قرار داشت بسیار کمتر از امکانات کنونی بود ما هرگز در دورهی جنگ با هیچیک از این گرفتاریهایی که طی بالغبر ربع قرن گذشته با آنها دستبهگریبان هستیم روبرو نمیشدیم.
دستیار ارشد استاد عالینسب در شورای عالی اقتصاد با تأکید بر اینکه اینهمه جنبه معجزه نداشت، گفت: ثبات اقتصادی ایران در دولت مهندس موسوی بازتاب زحمتهای طاقتفرسا و طولانی استاد فقید بود که مثل عقابی، ناظر بر تجربههای تاریخی ایران و دیگر کشورهای درحالتوسعه، اقتصاد ایران را زیر ذرهبین گذاشته بودند و از طریق نسبت سنجی عالمانهای که به اعتبار فهم عمیق از شرایط کشور داشتند؛ راه را برای بروز بحرانهایی که امروز گریبان گیر کشور هستند میبستند و تدبیرهایی به خرج دادند که در اثر آن تدبیرها حتی یک مورد مرگومیر ناشی از قحطی و اپیدمی در یکی از طولانیترین جنگهای تاریخی ما اتفاق نیفتاد.
وی افزود: اگر بخواهیم صورتبندی نظری اجمالی از این مسئله ارائه کنیم، آنطور که اقتصاد شناسان بزرگ توسعه مطرح میکنند که تاریخ توسعه، تاریخ نوآوریهای نهادی کاهنده هزینه مبادله است، ما میتوانیم از این زاویه آن دوراندیشیها و نکتهسنجیها و ابتکارات استاد فقید را در دولت مهندس موسوی زیر ذرهبین بگذاریم.
شاید برای شما جالب باشد که یکی از مهمترین رموز اینکه بحرانهای ارزیای نظیر آنچه امروزه بهصورت روزمره مدتی است گریبان ایران را رها نمیکند، در دوره جنگ و دولت مهندس موسوی هرگز اتفاق نمیافتاد همین نوآوریهای نهادی بود که به ابتکار استاد فقید به کار گرفته میشد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه در شرایط کنونی درآمد ارزی کشور ما درمجموع بیش از شش برابر درآمد ارزی کشور در سال 65 است؛ به طرح این پرسش پرداخت که «چرا در آن سالها هیچکدام از این بحرانها پیش نیامد؟» و ادامه داد: از زوایای متعددی میتوان این مسئله را زیر ذرهبین قرار داد. ابتکار منحصربهفردی که ایشان بنیان گذاشتند و مسئله تصمیمگیری درباره تخصیص دلار نفتی را به عهده مجلس گذاشتند.
استدلال استاد فقید این بود که درآمدهای حاصل از نفت و گاز و غیر نفت بهکل ملّت ایران تعلق دارد و بنابراین باید توسط کسانی دربارهاش تصمیمگیری شود که مستقیماً با رأی مردم بر سر کار آمدهاند.
این رویکرد هنگامیکه گره خورد با ابتکار منحصربهفردی که آیتالله شهید دکتر بهشتی در تدوین قانون اساسی داشتند که هر تصمیمی که از کانال مجلس عبور میکند، به لزوم شفاف میشود، باعث شد که ما نه اینهمه اتلاف و اسراف منابع ارزی را داشته باشیم، نه اینهمه فساد و ناهنجاری گریبان اقتصاد و جامعه ما را بگیرد.
من در جای دیگری بهتفصیل درباره این نوآوری نهادی منحصربهفرد صحبت کردم و نشان دادم که در سایه این ابتکار بود که ایران توانست قله افتخارات خود را ازنظر عملکرد اقتصادی در دوره جنگ تحمیلی تجربه کند.
وی ادامه داد: اقتصاد کشور از شروع جنگ تا پایان جنگ با پایمردی و جانفشانی استاد فقید مدیریت شد؛ که واقعاً دور از ذهن و اغراق نیست، ایشان جانفشانی کرد برای اینکه نرخ ارز همان هفت تومان باقی بماند. بعداً کسانی که بیشتر شیادی میکنند و عوامفریبی میکنند، گفتند «در همان دورهای که نرخ ارز هفت تومان بود، نرخ ارز در بازار سیاه بیش از هفت برابر این قیمت بود»؛ اما کسانی که بهصورت حرفهای مسائل اقتصادی را دنبال میکنند میدانند به همت و پایمردی استاد فقید مقایسه نسبت قیمتهای رسمی و بازار سیاه در دوره جنگ بههیچوجه در دوره پس از جنگ منطقی نیست.
دلیل این مسئله این است که در دوره جنگ به تمام نیازهای اساسی مردم و تولیدکنندگان ارز رسمی تخصیص پیدا میکرد و به همین خاطر بود که هرگز مردم احساس فشار نمیکردند. استاد فقید بارها با نگرش فرا رشتهای و بسیار عمیقی که داشتند به من میفرمودند «کسانی که تلاش میکنند نرخ ارز در ایران بیضابطه افزایش پیدا کند، نمیفهمند که اگر ما این کار را انجام دهیم در درجه اول اعتماد تولیدکنندگان را از دست میدهیم و در درجه بعدی اعتماد فرودستان را از دست میدهیم.»
ایشان (عالینسب) میفرمودند «آنها نمیفهمند فرودستان چون به حکومت جدید اعتماد کردند بیش از نود درصد بار جنگ ازنظر نیروی انسانی توسط نیروهای داوطلب آنها برعهدهگرفته شده است.» به من میفرمودند «تو فکر میکنی اگر یک رزمندهای فکر میکرد، درصورتیکه به جبهه برود در معیشت خانوادهاش اختلال پدید میآید، کسی حاضر میشد داوطلبانه به جنگ برود؟» ایشان از این زاویه نسبت به کسانی که پدیده اقتصادی را بهصورت یک امر انتزاعی تحلیل میکنند، مرزبندی میکرد و میگفت «امر اقتصادی به وجوه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی حیات ملی گرهخورده است و اینها اصلاً از همدیگر قابلتفکیک نیست».
مؤمنی ادامه داد: به خاطر دقتهایی که ایشان در حفظ اعتماد تولیدکنندگان داشتند وقتی قطعنامه پذیرفته شد در دو سال پیدرپی اقتصاد ایران رشد دورقمی تجربه کرد؛ یعنی آنچنان بستر برای فعالیتهای تولید بالنده و مدرن مهیّا بود که بهمحض اینکه شوک آینده هراسی ناشی از جنگ منتفی شد بلافاصله اقتصاد آنطوری واکنش نشان داد و برای اینکه متوجه شوید در چارچوب برنامه تعدیل ساختاری و بهویژه سیاست مخرب و ضد توسعهای شوک درمانی درزمینهٔ نرخ ارز چه بر سر اقتصاد ایران آورد میتوانید ماجرای دو سال عملکرد پس از جنگ را با دو سال عملکرد اقتصاد ایران در دوره پس از برجام مقایسه کنید تا بهوضوح ملاحظه بفرمایید که در دوره پس از برجام به خاطر اینکه با سیاستهای ضد توسعهای ناامنکننده فعالیتهای اقتصادی و از بین برنده اعتماد تولیدکنندگان ما دائماً با نوسانهای شدید روبرو بودیم و چند بار دوباره اقتصاد ایران رشد منفی را تجربه کرد.
به دلیل اینکه وقتی اعتماد از تولیدکنندگان سلب شد در کنار همه آثار مخرب و ضد توسعهای دستکاری قیمتهای کلیدی مثل گسترش و تعمیق فساد؛ مثل گسترش و تعمیق نابرابریهای موجه؛ مثل ایجاد شکافهای ذلت آور بین توان تولید جامعه و الگوی مصرف جامعه اقتصاد ایران حالا حالاها روی خوش نخواهد دید مگر اینکه دوباره به همان بنیان اندیشهای توسعهگرای استاد فقید برگردیم.
وی با نقد عملکرد سیاستهای شوکدرمانی گفت: من بهعنوان نمونه و یک مثال ذهن شما را درگیر این مسئله میکنم که باید از خودمان بعد از گذشت نزدیک به سی سال بپرسیم که دستاورد بازی با قیمتهای کلیدی چه بود؟! آیا جز این است که در کل دوره پس از جنگ نرخ بهره یا آن چیزی که ما برحسب تعارف به آن نرخ سود بانکی میگوییم، همواره در اقتصاد ایران بین دو تا سه برابر نرخ بهره در دورهی جنگ بوده است و کیست که نداند در شرایط نرخهای بهره بالا که شهید بهشتی از آن بهعنوان حاکمیت سرمایه نام میبردند چه کسانی ضرر میکنند و چه کسانی سود میبرند.
اینها به ما میگفتند «اگر نرخ ارز تثبیت شود، انگیزههای صادرات را افزایش میدهد.» درحالیکه چند روز پیش آقای مهندس بحرینیان نتایج یک مطالعه بسیار فوقالعاده انجامگرفته در دفتر پژوهشهای اقتصاد توسعه اتاق مشهد را برای ما فرستادهاند که نشان میدهد، در دوران تثبیت نرخ ارز اقتصاد ایران در طی تاریخ نزدیک به پنجاهساله خود کمترین میزان وارداتش به دورهی تثبیت نرخ ارز متعلق است.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه بابیان اینکه بزرگترین رکوردهای واردات که عموماً نماد تشدید وابستگیهای ذلتآور و شکنندگی آور ایران به دنیای خارج است دقیقاً در دورههایی اتفاق افتاد که افزایشهای چشمگیر نرخ ارز داشتیم، گفت: چقدر آدم تأسف میخورد که تریبونهایی که خودشان را وقف منافع ضد توسعهای غیر مولّدها کردند دائم در حال دستکاری واقعیت و پنهان کردن این تجربههای تاریخی بسیار مهم هستند.
وی با انتقاد از پنهانکاری گسترده در نقل واقعیات اقتصاد ایران گفت: اعلام کنید جهشهای بزرگ در واردات در چه شرایطی اتفاق افتاد؟ در شرایطی که نرخ رسمی ارز در سال پس از جنگ تا آستانه «صد برابر نرخ ارز» در دوره جنگ هم پیش رفت.
کسانی که در مسائل پولی کار میکنند، میدانند که تغییرات بالای پانزده درصد در ارزش پول ملی بهعنوان نقطه عطف تاریخ اقتصادی کشورها بهحساب میآید و اینها این جهشهای بزرگ در نرخ ارز را ایجاد کردند و هم ایران را به واردات و دنیای خارجی وابسته کردند و هم نابرابریها و فساد را افزایش دادند.
به خاطر اینکه شوکهای قیمتی مهمترین بستر تشدید مناسبات رانتی در یک اقتصاد توسعهنیافته است و ما اکنون، دستبهگریبان بحرانهای ناشی از این ندانمکاریها و بیاعتنایی به میراث ارزشمند اندیشهای استاد فقید در این کشور نشستهایم.
مؤمنی با انتقاد از سیاستهای ضد تولید دولت گفت: چند وقت پیش ما در دولت آقای روحانی مطالعهای کردیم و نشان دادیم که بار مالیاتی افزایشیافته در فاصله 1392 تا 1395 برای بنگاههای تولیدکننده کوچک و متوسط بیش از 65 برابر بیشتر از بار مالیاتی صاحبان ثروت است.
وی ادامه داد: دستکاری ارزش پول ملی یک عنصر از مجموعه عناصری است که نشان میدهد نظام قاعده گذاری ما پشت خود را به منافع فرودستان و منافع تولیدکنندگان کرده و خودش را در خدمت رانتجوها و رباخوارها و دلالها و واردکنندهها قرار داده و آنچه الآن دارد بر سر ایران میآید آمیزهای از انواع نابسامانیها و تلاطمها و نارضایتیهاست، بازتاب این خطای استراتژیک است و اگر ما بخواهیم نجات پیدا کنیم باید به همان میراث اندیشهای برگردیم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با خطرناک خواندن بازار ثانویه برای ارز صادراتی، گفت: اکنون مشاهده کنید که در چارچوب پدیدهای که اصطلاحاً به آن تسخیرشدگی دولت به دست گروههای غیر مولّد میگویند، تمام ابزارهای تبلیغاتی رسمی و غیررسمی کشور در خدمت این قرارگرفته که تحت عنوان بازار ثانویه برای ارز صادراتی دوباره مجالی برای فعالیتهای رانتجویانه و سوداگرانه درباره نرخ پدید آید و اکنون به یاد استاد فقید و به نام محرومان و مستضعفان و به نام توسعه ایران بهنظام تصمیمگیری کشور اعلامخطر میکنم.
اگر این خطا آنطور که گفتهشده عملیاتی شود آنوقت ما دچار گرفتاریهای غیرقابلجبران خواهیم شد. چون در این دوره مار پیچی که اینها راه میاندازند هر تغییری در آن نرخ برای تغییرات جدید در نرخ رسمی بهانهای میشود و بنابراین بیثباتی و ناامنی و ناپایداری و فساد تا تمام اعماق نسوج این جامعه جلو خواهد رفت.
این پژوهشگر اقتصاد ایران ادامه داد: آنچه باعث شد این فشارها برای افزایش نرخ ارز تحت این عناوین در آن دوره هرگز عملیاتی نشود بیش از هر چیز به این مسئله برمیگشت که استاد فقید با کمک کارشناسان بانک مرکزی و سایر دستگاهها از یک مسئله حیاتی در اقتصاد سیاسی ایران رمزگشایی کرده بودند.
الآن نزدیک سی سال است که این امر بدیهی محرز به نفع مفتخورها و دلالها نادیده گرفتهشده؛ آن چیست؟ استاد فقید این نکته را متوجه شده بودند که به تعبیر خودشان آنچه در ایران تحت عنوان صادرات غیرنفتی مطرح است اسم رمز برگرداندن دلارهای نفتی به خارج است.
دلیل آن این است که چندین مطالعه در آن دوره صورت گرفت که تکتک این مطالعهها نشان میداد وقتی شما هزینه ارزی آنچه به نام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است را در زنجیره تولید بررسی میکنید بهغیراز دو یا سه مورد استثناء تماماً خالص داده و ستانده ارزی آنچه به نام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است منفی است؛ یعنی ما به نام صادرات غیرنفتی داریم ارز نفت را تغییر شکل میدهیم و دودستی به کسانی که به اسم نفت به ما ارز دادهاند برمیگردانیم.
وی یکی از درخشانترین مطالعهها در این زمینه را مطالعه دکتر فیروزه خلعتبری در بانک مرکزی دانست و گفت: شبیه به این مطالعه در وزارت کشاورزی و وزارت صنعت شده بود و نشان میداد جز دو یا سه قلم کالا در بخش کشاورزی و یک یا دو قلم کالا در بخش صنعت تمام آنچه بهعنوان اقلام صادرات غیرنفتی در ایران مطرح است هزینه ارزی برای تولید آن از درآمد ارزی ناشی از صدور آن بیشتر بود. الآن شما ببینید چه واویلایی راه انداختهاند.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه از وقوع یک رانتخواری هفت لایه در ایران سخن گفت و تصریح کرد: من انشاءالله در فرصت دیگری روی این مسئله که رانتیترین چیزهایی که به نام صادرات غیرنفتی در ایران انجام میشود که من اسم آن را «رانتخواری هفت لایه» گذاشتهام و باید توضیح دهم این هفت لایه رانتخواری که مثلاً پتروشیمیها و فولادیها و از این قبیل میکنند چگونه ارکان امنیت ملی ما را متزلزل میکند و همانها که دارند به نام صادرات غیرنفتی صدور ارز میکنند فشار میآورند که از طریق افزایش نرخ ارز ما تنبیههای بیشتری را برای مردم خود بهخصوص فرودستان و تولیدکنندگان اعمال کنیم.
وی از عبارتپردازیهای مضحک و خطرناک تحت عنوان صادرات غیرنفتی انتقاد کرد و گفت: من به مقامات اصلی تصمیمگیری کشور میگویم؛ جدول اقلام کلیدی صادرات غیرنفتی کشور را که به سال 1396 مربوط میشود را ملاحظه کنید. در پانزده قلمی که صادرات غیرنفتی شاگرد اول بودهاند عناوین را نگاه کنید. در عبارتپردازی رسمی دستگاهها در ایران اسم اینها صادرات غیرنفتی است.
عمده اقلام صادرات غیرنفتی اوره، قیر نفت، پلیاتیلن غیر پودر، اتیلن گلایکل، سایر گازهای نفتی، گاز بوتان، متانول، پروپان، پلیاتیلن گرید فیلد، روغنهای نفتی سبک و میعانات گازی است. اسم اینها اقلام صادرات غیرنفتی ما است و اینها شاگردها اولها هستند.
واقعاً مضحک است و ما به این شکل کاریکاتوری منحط واقعیت را دستکاری میکنیم برای اینکه منافع عدهای که به رانت وصل هستند تضمین شود و بهای آن این باشد که کارد به استخوان فرودستان ما برسد و کمر تولیدکنندگان ما بشکند و وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج بهصورت روزمره افزایش پیدا کند.
این رانتها را میگیرند و آدم نمیداند پشت آن چیست که یکدفعه یک هفته در تلویزیون همینطوری شبانهروزی افرادی را میآورند که بگویند راه نجات ایجاد بازار ثانویه است؛ یعنی باز کردن باب یک سوداگری غیرعادی دوباره درباره نرخ ارز و بعد طنز تلخ این است که بخش بزرگی از مایحتاج تولیدکنندهها و فرودستان را هم به این نرخ ارز بهاصطلاح صادراتی غیرنفتی وصل میکند.
مؤمنی با تأکید بر اهمیت دانش و تجربههای اقتصادی استاد عالینسب، گفت: مرحوم آقای عالینسب کسی بود که تا پایان عمر سعی میکرد خود را ازنظر مطالعاتی روزآمد نگه دارد. ایشان بهروز بود. من مطالب دیگری راجع به اقلام صادرات غیرنفتی که بهاصطلاح به این قباحت نفتی نیست یادداشت کرده بودم تا بعد خاطرهای را از آقای عالینسب برای شما تعریف کنم.
وی گفت: در بساطی که به نام صادرات غیرنفتی در ایران راه افتاده عدهای دارند این را ترویج میکنند که اگر صادرات نفت بد است ما خام فروشیهای دیگر را رونق ببخشیم و خدا میداند که تا امروز از این ناحیه چه به سر ایران آمده است.
رئیس انجمن سنگ ایران در سال 1395 مصاحبهای کرد و گفت «ما پانزده میلیون تن سنگ صادر کردیم، دویست میلیون دلار به دست آوردیم.» یعنی هر هفتادوپنج کیلو سنگ را ما به یک سنت فروختهایم. ملاحظه کنید چگونه منابعی که متعلق به همه ملت است به تاراج داده میشود و زمینگیری ما را از طریق بسط خام فروشی عمق میبخشد و بعد همان کسانی که اینچنین کار میکنند تازه چیزهای دیگر هم از ما میخواهند و میگویند حالا که ما افتخار دادیم و صادرات غیرنفتی کردیم قیمت آن را برای ما بالا ببرید. برای منافع چند صد آدم هشتاد میلیون آدم را میخواهند به فلاکت بیندازند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی مبارزه با رانتخواران را بسیار خطرناک دانست و گفت: استاد فقید با این ترفندها مبارزه میکرد و دور از انصاف نیست که من بگویم جان خود را کف دست گذاشته بود و در این مبارزه جز رضایت خدا و آبروی جمهوری اسلامی چیزی را طلب نمیکرد.
یکبار که در همین دوره اجرای تعدیل ساختاری که افتضاح این نوع خام فروشی به ابعاد غیرقابلتحملی رسید ایشان به من گفتند «تلفن یکی از مقامات اقتصادی وقت را بگیر.» من تلفن زدم و بعد گفتم آقای عالینسب میخواهند صحبت کنند. حاجآقا با آن آقا صحبت کردند و گفتند «به آقای رئیسجمهور بگو این امکانات برای همه ملت است و من در مورد سهم خودم راضی نیستم. اگر شما مسئله را آنطور که هست با مردم در میان بگذارید غیر از چند صدنفری که بند نافشان به رانت بستهشده بعید میدانم کس دیگری هم راضی باشد». حتی وقتی کنار بودند وظیفه امربهمعروف و نهی از منکر خود را انجام میدادند.
وی با اشاره به نقش شخصیت در توسعه ادامه داد: در دانش توسعه وقتی درباره نقش افراد در سرنوشت توسعه بحث میکنند یکی از مهمترین وجوهی که دنبال میشود نیاز جامعه به الگوهایی است که تجربه زیسته ملّت با آنها انگیزه و امید را ایجاد میکند. در ساحت دین هم به ما آموزش دادهشده که شکرگزار نعمتهای خداوند باشیم و گفتهشده که اگر شاکر باشیم میتوانیم انتظار افزایش نعمتها را داشته باشیم.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه ایران با اشاره به فرهیختگی شخصیت استاد عالینسب گفت: حقیقت این است که استاد فقید بهخصوص در دورهی جنگ تحمیلی خدماتی را بیسروصدا و بدون هر نوع تظاهر به ملت ایران و توسعه ملی انجام دادند که آگاهی از آنها نشاندهندهی این است که چگونه نسل و نسل قبل و بعد از وامدار و مرهون ژرفنگریهای منحصربهفرد و ایفای نقش زمان آگاهانهی این مرد بزرگ بوده است.
وی تأکید کرد: من فکر میکنم که زنده کردن یاد این چهرههای خدوم و بزرگ که بر بزنگاههای تاریخی استثنائی به بقاء ایران و عزت ایران کمک کردهاند نوعی شکرگزاری به درگاه خداوند است و امیدواریم که خداوند به اعتبار اینگونه شکرگزاریها این توفیق را به نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ملی بدهد که بتواند از ذخیره اندیشهای ایشان بهرهبرداری کند.
مؤمنی در پایان گفت: خداوند روح این مرد بزرگ را شاد کند و حقوق او را بر ما حلال کند و به نظام تصمیمگیری کشور ما این توفیق را بدهد که اندیشههای ژرف و عدالتگستر و نجاتبخش را درست و عمیق بفهمند و اینقدر خودشان را بازیچه دست رانتخوارها و رباخوارها و دلالها نکنند؛ که اگر اینطور شود روح آقای عالینسب هم شاد میشود.