مطالبهگری رسانهها همواره باید از سوی مسئولان با «نگاه پاسخگویی» و «تبیین راهکارها و تدبیرها»، به رسمیت شناخته و افزون بر آن، از این ظرفیت بزرگ بهخوبی بهره جسته شود.
به گزارش عطنا، مجید رضاییان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم در یادداشتی در روزنامه ایران به موضوع رویکرد رسانهها پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
یکم) رسانه، رسانه است و لذا «ماهیت مطالبه گری» و «رویکرد ارتباطی» دارد؛ بنابراین، تأکید بر رویکرد رسانهها، بدون تأکید بر ماهیت آنها، برداشت جامعی از رسانه و ژورنالیسم نیست.
شاید به همین دلیل است که در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم، رسانههای همسو و منتقد، هرکدام از منظر خود، مطالباتی را پی گرفتند که گاه با سوءبرداشت همراه شده است. در این میان اما مطالبه «حفظ امید»- به پشتوانه رأی تحسینبرانگیز و اعتماد مردم- یکی از محورهای مطالبات رسانهها بهویژه رسانههای همسو با گفتمان اصلاحات و اعتدال بوده است. باوجوداین، کتمان نمیتوان کرد که مطالبه حفظ امیدِ مردم، امروزه بستگی تام و تمامی به تبیین «تدبیرهای متفاوت دولت» در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، دارد.
در سوی دیگر، حتی رسانههای منتقد، آنجا که سخن از نگاه کارشناسی و تحلیلهای انتقادی داشتهاند، قابلاحترام بوده و هستند؛ بنابراین مطالبه گری رسانهها همواره باید از سوی مسئولان با «نگاه پاسخگویی» و «تبیین راهکارها و تدبیرها»، به رسمیت شناخته و افزون بر آن، از این ظرفیت بزرگ بهخوبی بهره جسته شود.
دوم) «رویکرد ارتباطی» رسانهها اما در ادامه ماهیت مطالبه گری آنان است. رسانهها به هر میزان که با مخاطبان خود ارتباط دوسویه و موفقی برقرار کنند؛ بر سرمایه اجتماعی خویش افزودهاند. گرچه این مهم، میسر نمیشود؛ مگر آنکه در 3 مرحله اطلاعرسانی، ارتباطی و اقناعی، حرفهای و کارشناسانه عمل کنند؛ بنابراین رسانههای موفق و حرفهای، تنها مطالبه گری نمیکنند، بلکه به رویکرد ارتباطی خویش- در قالب خبرها، گزارشهای تولیدی و بستهبندی جذاب پیام- تکیه میکنند.
سوم) رئیسجمهوری محترم در اجلاس قوه قضائیه، مطالبهای را از رسانهها در شرایط حساس کنونی مطرح کردند که بیتردید در جای خود قابلاعتنا و احترام است. شرایط امروز کشور به دلیل خروج امریکا از برجام و افزایش فشارهای همهجانبه و وارد شدن ترامپ به یک جنگ تمامعیار اقتصادی، ابعاد استراتژیک این مطالبه را برای رسانهها و روزنامهنگاران بیشازپیش روشن میکند. پرداختن به این مطالبه لااقل به دو سرمایه نیازمند است: 1. دادن اطلاعات صحیح و بهنگام به رسانهها 2. گسترش ارتباط ارکان دولت با رسانهها در حد یک کمپین ملی و مستمر.
ما اگر بخواهیم رقابت نابرابر تأثیر رسانههای خارجی بر افکار عمومی را، نسبت به رسانههای داخلی تغییر داده و کفه را به سمت رسانههای داخلی بچرخانیم، باید ظرفیت رسانهای داخل کشور را باور کنیم و از آن در این شرایط بشدت حساس- برای ایجاد اجماع ملی، به حرفهایترین شکل-استفاده کنیم.
آخر) این مطالبه دو سو دارد، به هر دو وجه این مطالبات بهطور عاقلانه و حرفهای دقت و تمرکز کنیم. هیچکدام از دو سوی این مطالبات را نمیتوان حذف کرد، بهویژه در هفتهها و ماههای آتی، حساسیت این مسئله دوچندان خواهد شد؛ بنابراین جا دارد که مدیریتهای روابط عمومی و اطلاعرسانی در دستگاهها نهتنها برای مطبوعات و خبرگزاریها که وب سایتهای تخصصی و شبکههای اجتماعی، اطلاعات و تحلیلهای کارشناسانه و درست را تأمین کنند؛ ولو آنکه در این مطالب- بهدلیل ضرورت شفافسازیها- نگاههای انتقادی نیز، وجود داشته باشد. مهم در هر حرکت رسانهای، نتیجه نهایی آن است که در یک فرآیند حاصل میشود. در کارهای رسانهای حرفهای جهان، هرگز «رویداد محوری» و نگاههای موردی پاسخ نگرفته است، اما تکیهبر «روزنامهنگاری تحلیلی» و «برخورداری از نگاه فرآیندی» حتماً ما را به مقصد خواهد رساند و دولت و رسانهها در جهت رسیدن به یک وحدت ملی فراگیر، از شرایط بحرانی پیش رو، کشور را عبور خواهند داد.