مجتبی مطهری، استادیار معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه پدرم به ما تاکید میکرد همواره خود را در حضور خداوند بدانید و بر مبنای اخلاق زندگی کنید، گفت: پدرم معتقد بود تحصیل علم باید به نیت خدمت به جامعه و کمال پیدا کردن در راه علم باشد؛ او زندگی مادی صِرف و بیخلوص را بیعاقبت میدانست.
به گزارش عطنا، پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران خبر ترور و قتل مرتضی مطهری به دست اعضای گروه فرقان (که شب قبل اتفاق افتاده بود) در ۱۲ اردیبهشت منتشر شد و به همین مناسبت نیز همین روز دوباره به نام روز معلم نامگذاری شد.
شهید مرتضی مطهری، روحانی شیعه، استاد فلسفه اسلامی، کلام اسلامی و تفسیر قرآن و عضو هیئت مؤتلفه اسلامی و از نظریهپردازان نظام جمهوری اسلامی ایران و قبل از انقلاب ۵۷ استاد دانشگاه تهران بود. در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان «معلم شهید» یاد میشود.
در دانشهای اسلامی علمی است به نام «سیره» که در آن بر کردار و رفتار انسان والایی تکیه میشود چرا که زندگانی او در ابعاد مختلف بهترین سرمشق است، استاد مطهری هم استاد بیان و قلم و هم از نظر رفتار و گفتار سرمشق زندگی بود.
او در بستر علم و دانش، در جهاد قلمی و بیانی، در پاسداری از مرزهای حق و حقیقت، در افشاگری و چهره نمایی، در تجهد و نیایش در دل شب، در عزت و مناعت نفس، در تواضع و فروتنی، در انس و مجلس آرایی، حفظ حرمت بزرگان و دانشمندان و سرانجام در کم سخنی و گزیده گویی اسوه و سرمشق است و آشنایی با رموز و خصوصیات زندگی او می تواند عاشقان کمال را در این راه یاری کند. برای آشنایی بیشتر با شخصیت این معلم شهید خبرنگار عطنا با دکتر مجتبی مطهری، فرزند ارشد شهید مرتضی مطهری گفتوگویی کرده است که در ادامه میخوانیم؛
مجتبی مطهری، فرزند ارشد استاد شهید مرتضی مطهری و استادیار معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای سخنان خود معلم شدنش را تابعی از الگو قرار دادن پدر دانست و گفت: بنده دیپلم علوم طبیعی داشتم، با معارف و الهیات نیز آشنایی نداشتم.
وی درباره تحصیلات خود افزود: در سال 1354 دانشکده هنرهای زیبا و دانشکده معارف و الهیات دانشگاه تهران کنکور اختصاصی داشت، آن زمان دانشگاههای کشور معمولا کنکور سراسری داشتند و همین سختی کنکور اختصاصی باعث میشد افراد کمی و تقریبا فقط طلاب در آزمون اختصاصی دانشکده معارف و الهیات دانشگاه تهران شرکت کنند، اگر بنده دفترچهای که پدرم در آن ادبیات عرب، معانی، صرف و نحو و بدیع را خلاصه کرده بودند مطالعه نمیکردم نمیتوانستم در آزمون دانشکده معارف و الهیات دانشگاه تهران قبول شوم، بین 636 نفر دانشجوی شرکتکننده نفر ششم شدم این در حالی بود که سال 1354 دانشکده الهیات فقط 35 نفر دانشجو میپذیرفت بنابراین ورود به دانشکده الهیات را از پدر دارم.
مجتبی مطهری در ادامه گفت: بنده با وجود تلاشی که برای قبولی در رشتههای زبان خارجی یا دانشکده ارتباطات میکردم موفق نمیشدم؛ جالب اینکه به رشته الهیات فکر هم نمیکردم چرا که ظاهرا پدر دعا میکردند که بنده در زمان طاغوت در رشتههای فوق تحصیل نکنم و نگران بودند وضعیت اسفناک محیط رشتههای مذکور در اخلاق و روحیه من اثر سوء بگذارد بنابراین پس از ناامیدی از قبولی در سایر رشتهها پدر به بنده پیشنهاد ورود به دانشکده الهیات را دادند و تا مقطع دکتری نیز به رشته الهیات ادامه دادم و به هیچوجه نتوانستم از دانشکده الهیات خارج شوم و به نظرم این مورد نشان از اولیاء الهی بودن و کرامات پدر دارد.
مجتبی مطهری با بیان خلوص بینظیر شهید مرتضی مطهری گفت: توضیحات و نصایح پدر در زندگی بنده خیلی اثر داشت، پدر بسیار اهل تهجد و نمازشبهای با سوز و گداز درست شبیه امام خمینی(ره) بودند و در سفرهایی که بنده ایشان را همراهی میکردم از خوابیدن در کنار من پرهیز میکرد این موضوع باعث ناراحتی بنده شده بود که شاید پدرم من را دوست ندارد تا اینکه شبی در شهرستانک بودیم و به دلیل کمبود جا کنار پدر خوابیدم که نیمهشب با صدای بلند گریه پدر هاج و واج بیدار شدم و دلیل عدم تمایل پدر برای خوابیدن با خودم را فهمیدم و این نشان از خلوص پدر داشت؛ این خلوص در سراسر زندگی ، نوشتهها و سخنرانیهای ایشان نیز هویدا بود پدر هر کاری را خالصانه و عاشقانه برای خدا انجام میداد و در وجود ایشان محبت و عشق الهی موج میزد.
وی افزود: شهید مطهری مدرک تحصیلی بدون اخلاق و توجه الهی را فاقد ارزش میدانستند، از توصیههای اکید پدرم به ما این بود که همواره خود را در حضور خداوند بدانیم و بر مبنای اخلاق زندگی کنیم و همیشه متذکر میشدند که مدرک دکتری که در آن اخلاق، یاد الهی و توجه به خداوند نباشد و حیات آدمی ،روحانی و انسانی نباشد و صرفا برای شهرت و دنیاطلبی باشد هیچ ارزشی ندارد.
مجتبی مطهری در پایان گفت: پدرم معتقد بود تحصیل علم باید برای خداوند و خدمت به جامعه و نیت فرد کمال پیدا کردن در راه علم باشد و انگیزههای صرف مادی در کسب علم نباشد، او زندگی مادی صرف و بیخدا را بیعاقبت میدانست. درست در اینجاست که علم قداست مییابد دکتر شهریاری با شهادت خود الهی بودن علمش را اثبات کرد.