۰۶ بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۰۱
کد خبر: ۱۸۴۱
675839_576

نیما اسکندری: در گیر و دار اینکه دولت و قوه قضاییه بر سر فیلترینگ و یا عدم فیلترینگ شبکه های اجتماعی با یکدیگر درگیرند؛ رویدادی تاریخی باعث شد که یک شوک اساسی به مخالفان شبکه های اجتماعی وارد شود و آن واقعه همانا، پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان و دانشجویان اروپایی و آمریکایی بود که ابتدا در فضای مجازی منتشر و سپس به شکل های دیگری در سایر فضاهای رسانه ای پیچید.


این پیام تاریخی از چند بعد قابل بررسی و بازبینی است:


1. از بعد دیپلماسی عمومی: که رهبری معظم، نه تنها بر خشونت ها از هر دوسو صحه نگذاشتند و _برخلاف برخی داخلی ها که نه تنها حادثه شارلی ابدو را محکوم نکردند بلکه به خشونت ها دامن زدند_ این حادثه ترورریستی را محکوم کرده و و سعی در نشان دادن چهره ای عاری از خشونت و افراط_ که همانا چهره واقعی اسلام است_ داشتند. که صد البته،نفس ورود رهبری به قضیه و به کاربردن جمله " من را بر آن داشت که مستقیما با شما سخن بگویم"، خود نشان از ضعف دیپلماسی عمومی کشور است و اینکه معظم له از روی اکراه شخصاً به این قضیه ورود کرده اند که جای بسی تاسف دارد، چرا که سازمان های عریض وطویلی چون صدا و سیما و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی که بودجه های کلانی دریافت می کنند اما خروجی کارآمدی نداشته اند.شاید مسئولین این نهاد ها به پاسخ گویی برآیند که ما این بودجه را صرف فرهنگ عمومی کشور می کنیم ولی در پاسخ این دوستان باید گفت که این بودجه هنگفت توسط سازمانی نظیر تبلیغات اسلامی تا چه حد بر فرهنگ مردم مسلمان ایران زمین تاثیر گذاشته اند؟
آیا این سازمان ها در پی آن هستند که دین اسلام را به مردم مسلمان ایران معرفی کنند؟
اگر پاسخ منفی است،پس محل هزینه کرد این بودجه کلان کجاست؟
باری اگر به مبحث اصلی بازگردیم شاید بتوان گفت نوعی نارضایتی در لحن نوشتار رهبری از کلیه مسئولین فرهنگی_ خاصه مسئولین نهاد های فرهنگی که مسئولیت  برون مرزی دارند_ موج می زند که شخصا پا به میدان تبلیغ_ چون دوران طلبگی_  نهادند و سعی در ایجاد چهره ای "شفاف" و "بی واسطه" از دین اسلام برای جوانان داشتند و صد البته این خود درسی بود برای "برخی" مبلغین و وعاظ، که چگونه با جوانان سخن بگویند.
مخاطب قرار دادن جوانان و نه "سیاست مداران"_از دید نگارنده_ می تواند الگویی برای بعضی از مسئولین سابق باشد که به سران کشورهای غربی چندین مرتبه نامه نگاری کرده اند و جز فراهم کردن موجبات تحقیر ملت ایران _ به علت بی پاسخ گذاشتن_ آن مرقومه، نتیجه دیگری به بار ننشست.


2. به کاربردن شبکه های اجتماعی: که بعضی از داخلی ها به شدت با وجود این شبکه ها مخالفند و صرفا به عنوان ابزار جاسوسی و خرابکاری علیه امنیت کشور به این شبکه ها نگاه می کنند حال آنکه رهبر انقلاب، بارها با توئیت های مختلف به مخاطب قرار دادن های " بی واسطه" پرداخته اند. حال با "تلنگری" که ایشان، با به کار بردن این شبکه ها به این عزیزان زدند باید دید که سرنوشت فیلترینگ این شبکه ها به کجا خواهد انجامید. مخالفت با این شبکه ها در زمانی انجام می گیرد که متحجر ترین افراد زمانه _یعنی داعش و تروریست های سلفی_ از این ابزارهای به روز و کارآمد، در جهت بسط اندیشه های افراطی خود اقدام می کنند!


3. نفی تفکر بروز جنگ های صلیبی: که برخی مدعیان "تولید تفکر جدید اسلامی" از آن دم می زنند و از هر پدیده ای، سعی در استنباط تقابل شرق و غرب دارند و هم آوا با برخی تفکرات هم سو در طرف مقابل! به دنبال تنش زایی و نه تنش زدایی هستند.
معظم له در این پیام هرگونه تقابل "ذاتی" توسط اسلام با غرب را نفی می کنند و به جای سخن پراکنی در این باب که غربی ها ذاتا با اسلام مشکل دارند، با ظرافت هوشمندانه ای دولت ها و ملت ها را_ در بعد تبلیغی_ از هم منفک می کنند تا نسل جوان_ از هر دو سو_ در دام این تبلیغ سوء قرار نگیرند، باشد که برخی به خود آیند و "به خویشتن باز گردند" .


و ما علینا الا البلاغ المبین
نیما اسکندری ـ دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار