فرشاد مؤمنی گفت: «اگر بگوییم ماجرا فقط نقص معرفتی است، آن وقت میتوانیم بگوییم شاید هیچ رسالتی برای نخبگان و اهل رسانه بالاتر از این نیست که منشأهای بیاعتنایی به عدالت را گوشزد کنند. دورههایی که سختگیری علیه عدالت و آزادی بیشتر میشود، اثر آن بسیار بالاتر از نابرابریهای حیطه اقتصاد است. اگر این بازنگری صورت بگیرد در درجه اول موقعیت شما از خطر دور میشود.»
به گزارش عطنا به نقل از آسمان آبی، نشست «آرمان عدالت و آزادی» با سخنرانی لطفالله میثمی و زهرا شجاعی، از فعالان سیاسی اصلاحطلب و فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، طی روزهای اخیر در دفتر حزب اتحاد ملت برگزار شد.
لطفالله میثمی در این نشست گفت: «کسی نیست که بگوید من عدالت و آزادی را قبول ندارم و در قانون اساسی هم آمده که به بهای استقلال نمیتوانیم آزادی و به بهای آزادی استقلال را پایمال کنیم و از همدیگر لاینفک است.» این فعال سیاسی اظهار کرد: «جامعه ما یک جامعه مرکب از قومیتها و دینهای مختلف است؛ بنابراین تنها راه این است که ما همه اینها را لحاظ کنیم. بشریت به این تجربه رسیده که بهویژه در جوامع مرکب داشتن یک قانون اساسی است که همه در آن مشارکت داشته باشند. در مشروطه ما دارای یک قانون اساسی شدیم. علامه نائینی با هنر خود توانست دین و فقه را در قانون و حقوق درآورد. در جوامع مرکب این کار یک هنر است که بتوانند دین و فقه را بهصورت قانون و حقوق درآورند که هر شهروندی بتواند بهرهمند شود.
او افزود: «بنابراین اگر بخواهیم عدالت و آزادی را در این جوامع بررسی کنیم، به نظرم، اول باید روی قانون اساسی دست بگذاریم. روی حق شهروندی خیلی تکیه میشود، ولی آیا همه این حق را قبول دارند؟ در تاریخ معاصر قانون اساسی و حق شهروندی که سبقه در بدو اسلام دارد، شکل مدرنی به خود گرفته است.» او ادامه داد: «حق شهروندی هم عدالت و هم آزادی میآورد؛ ما باید روی این کار کنیم. امام(ره) خیلی روی این مسئله کار کردند و سال 92 رهبری آرای مردم را حقالناس دانست. حتی آقای هاشمی گفتند که اگر ما هیچ چیزی نداشته باشیم و فقط همین حقالناسبودن رأی مردم را نهادینه کنیم به همهچیز میرسیم.»
میثمی در پایان اظهار کرد: «بازرگان گفت دموکراسی نه دادنی و نه گرفتنی است؛ من میگویم هم دادنی، هم گرفتنی و هم پیگیری کردنی است؛ یعنی یک کار هم پیگیری است که متاسفانه پیگیری رخت بربسته است. قابل قبول نیست که ما منفعل باشیم.» زهرا شجاعی نیز در این نشست گفت: «باید مشخص شود جایگاه عدالت جنسیتی در کجای مانیفست جمهوری اسلامی قرار میگیرد؛ باید روشن شود که آن را از غرب گرفتهایم یا ریشه در سنت ما دارد. اگر بحث زنان و عدالت جنسیتی مدنظر فعالان حوزه زنان قرار گرفته، ریشه در باورها و قانون اساسی ما دارد.»
دبیر مجمع زنان اصلاحطلب اظهار کرد: «در عصر پهلوی، وضعیت زنان به اینگونه بود که دو مدل زنان متجدد و سنتی داشتیم که زنان سنتی اکثریت داشتند و چون دبیرستان رفتن برای آنان فراهم نبود، سطح تحصیلات کمتری داشتند و یک مدل هم زنان متجدد بودند که تحصیلات و شغل داشتند. بهتدریج مدل سومی هم به وجود آمد که زمینه آن ایجاد مدارس اسلامی بود. ما باید قدردان علمایی باشیم که توانستند اندیشههای دینی را در قالب قانون درآورند. این مدارس زمینهای شد که یک مدل جدید از زن فعال اجتماعی در جامعه را تجربه کنیم.»
شجاعی با اشاره به ورود اصلاح «عدالت جنسیتی» به برنامههای توسعه گفت: «اگر قرار باشد امری در جامعه تحقق پیدا کند، فقط با شعار، سخنرانی و وعدهدادن کار به نتیجه نمیرسد؛ نیازمند نهادینهشدن این موضوع در اسناد برنامهریزی و جایگاههای تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام و به تبع آن، نیازمند بودجه است. نمیتوان زنان را فقط برای پای صندوقهای رأی بخواهیم. زنان ما آنقدر نجیب هستند که همان موقع هم میآیند؛ چون بحث آنها مصلحت مردم است و مصلحت مردم برای آنها مهم است و مصلحت شخصی، گروهی و حتی مصلحت زنان در اولویت بعدیشان قرار میگیرد.»
فرشاد مؤمنی نیز در این نشست گفت: «همه ما میدانیم کشورمان در یکی از پیچیدهترین شرایط تاریخ معاصر قرار دارد؛ تا جایی که حتی در اسناد رسمی به انبوهی از مشکلات کوچک و بزرگ اشاره میشود. اتفاق نظر این است که کانون اصلی همه این بحرانها اندیشهای است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: «واقعیت این است که قانون اساسی جمهوری اسلامی با قرائتی از دین مدیریت شد که آیتالله بهشتی نماد بلوغ اندیشه دینی بودند؛ به همین دلیل، با سازوکار مشخصی برای آرمان آزادی و استقلال ملی مواجه میشوید، اما با کناررفتن بهشتی، باهنر، رجایی و امثال آنها گویی ذخیره دانایی کشور ما ته کشیده است. این یک نقص معرفتی بسیار بزرگ است که آثار آن را در طرز اداره کشور اینگونه میبینید که کسانی از سر صدق میگویند بانکها، دانشگاهها و هنر ما اسلامی نیست و با اینکه همه اختیارات را دارند قادر به عینیتبخشیدن به نظرات خود نیستند.»
او با تاکید بر اینکه تا زمانیکه مشکلمان را در سطح اندیشه حل نکنیم نمیتوانیم آرمانهایمان را عینیت ببخشیم، افزود: «هیچ عنصری به اندازه برخورد سهلانگارانه در برابر آزادی، قدرت فروپاشی پهلوی را نداشته است. در نگاه جورج اورول، بحث بر سر این است که وقتی یک ساختار حکومت از عدالت و آزادی فاصله میگیرد، بنیادیترین کاری که علیه خود میکند این است که با شفافیت مقابله و امکان دسترسی آزاد به اطلاعات را سلب میکند. بدون تردید محرومکردن مردم از اطلاعات به فروپاشی خواهد انجامید.»
مؤمنی ادامه داد: «در مقابل آن نظریهای است که سرگردانی حاصل از انفجار اطلاعات را مطرح میکند؛ که این سرگردانی بستری برای واژگون جلوهدادن واقعیتها میشود. قله دستکاری واقعیت در عصر انفجار اطلاعات به ساختار رانتی مربوط است که سیستم دچار نوعی فلج ذهنی شود.»
او افزود: «میتوانند با ترجیح منافع ملی بر منافع رانتخوارها کشور را به سمتی بگردانند که از دل آن توسعه بیرون میآید. کمر اقتصاد و کمر جامعه ما را شکستند؛ چه زمانی قرار است این عزیزان به هوش بیایند؟ وقتی میشنویم «پیام شما را شنیدیم» امیدبخش است، ولی وقتی میبینیم با همان روشها وعده اشتغال میدهند امید ما از بین میرود.»
مؤمنی گفت: «اگر بگوییم ماجرا فقط نقص معرفتی است، آن وقت میتوانیم بگوییم شاید هیچ رسالتی برای نخبگان و اهل رسانه بالاتر از این نیست که منشأهای بیاعتنایی به عدالت را گوشزد کنند. دورههایی که سختگیری علیه عدالت و آزادی بیشتر میشود، اثر آن بسیار بالاتر از نابرابریهای حیطه اقتصاد است. اگر این بازنگری صورت بگیرد در درجه اول موقعیت شما از خطر دور میشود.»
او در پایان تاکید کرد: «من برای شما بااطمینان میگویم بنیان اصلی بحرانهای ما پشتکردن به اصول است. اگر به همان موازین برگردیم و صادقانه به آنها عمل کنیم، سطح پیچیدگی بحرانها هنوز کمتر از سطح ذخیره دانایی کشور است. اگر به این مورد توجه کنیم میتوانیم از این بحرانها عبور کنیم. مطالبه ما از دولت این است که رویکرد روزمرگی را با برنامهریزی مبتنی بر مشارکت عوض کند.»