«شريعتي بركنار شد» ؛ اين جملهاي بود كه 11 شهريور ماه سال 92 در شبكههاي اجتماعي، خبرگزاريها و البته در مكالمات ذوقزده دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي تكرار ميشد. جمعي از دانشجويان رفتن رييس قبلي دانشگاه را با پخش شكلات و شيريني جشن گرفتند.
به گزارش عطنا به نقل از اعتماد، آغاز به كار دولت تدبير و اميد براي كساني كه از صدرالدين شريعتي خاطره خوشي نداشتند نماد آغاز تغييرات در دانشگاهي بود كه خاطره اخراج اساتيد و دانشجويان، حذف برخي رشتههاي درسي و تفكيك جنسيتي در كلاسها را فراموش نكرده بود. با حكم جعفر توفيقي، سرپرست وقت وزارت علوم حسين سليمي به عنوان سرپرست دانشگاه علامه انتخاب شد. اين سرپرستي بعدتر ختم به رياست شد و حالا دو سال است كه رياست دانشگاه علامه زمان داشته است تا به آن موج شور و شوقي كه با آمدنش ايجاد شد، پاسخ دهد. تكيه كلام سليمي «آرامش» است. در پاسخ دادن به سوالات مدام به جمله خودش كه در ابتداي رياستش بر علامه گفته بود، اشاره ميكند: «آرامش را به دانشگاه باز ميگردانم.» حرف زدنش آرام است، چهرهاش در زمان پاسخ به سوالات نشاني از دلخوري يا ناراحتي ندارد. تنها زماني كه در مورد محافظهكار بودن يا نبودنش صحبت ميشود آرامشاش تبديل به هيجان ميشود. بااحتياط صحبت ميكند و در انتخاب كلمات گاهي وسواس به خرج ميدهد، خودش ميگويد كه چهره سياسي نيست اما رفتار و نحوه پاسخ دادنش به جوابها نشان ميدهد كه دست كم در عرصه كلام و در مواجهه با رسانه سياستمدار قابلي است. سليمي در دفتر كارش در طبقه سوم ساختمان مركزي دانشگاه در دهكده المپيك پاسخگوي اوضاع و احوال اين روزهاي بزرگترين دانشگاه علوم انساني كشور و اتفاقات دو سال گذشته دانشگاه علامه در پاسخ به سوالات «اعتماد» است.
11 شهريور دو سال از زمان تصدي شما ابتدا به عنوان سرپرست و بعد رييس دانشگاه علامه طباطبايي ميگذرد. در اين دو سال چه عملكرد بارزي داشتهايد كه بتوانيد رويش انگشت بگذاريد و به عنوان تغييرات دوره مديريتيتان معرفي كنيد؟
چهار نكته اصلي هست كه ميتوانم بر آن تاكيد كنم. گام اول بازگرداندن آرامش و اطمينان به جامعه دانشگاهي دانشگاه علامه بود يعني دانشگاهيان را از حالت اضطراب دايمي و اين احساس كه به صورت مداوم زير ذرهبين هستند رها كرديم تا احساس كنند دانشگاه يك جامعه آرام و آماده براي انديشهورزي است. فكر ميكنم گامهايي در اين راه برداشته شده. حالا دانشگاه به دنبال بهانهجويي از اساتيد و دانشجويان نيست و شرايط لازم را در حد توان براي آرامش و انگيزه بيشتر كاركنان و اساتيد دانشگاه بيشتر فراهم ميكند. گام دوم قانونمند كردن فرآيندها در كنار بازگرداندن فضاي مديريت مشاركتي به دانشگاه است. در دانشگاهها به صورت كلي و در دانشگاه علامه به صورت خاص تصميمات به صورت تمركزگرايانه گرفته ميشد، گروهها تقريبا اختياري نداشتند، جذب هيات علمي، جذب دانشجوي دكترا و جذب بورس به نوعي متمركز و در دايرهاي بسيار محدود در دانشگاه اتفاق ميافتاد. الان با حفظ كامل قوانين موجود، گاهي با تفويض اختيار رييس دانشگاه اين موضوعات به فضاي عمومي دانشگاه منتقل و در اين فضا متكثر شده. به اين معنا كه تمام بدنه دانشگاه در پذيرش هيات علمي، در ادامه كار هيات علمي قديمي، در پذيرش دانشجوي دكترا، در گرفتن بورس، تعيين ظرفيت جذب دانشجو و همه اين حوزهها مشاركت فعال دارند و ميتوانم بگويم بدون نظر و مشاركت گروهها در هيچ كدام از اينها تصميمي اتخاذ نميشود و اين يك تغيير جدي براي دانشگاه ما است. اينها در شرايطي است كه هنوز بسياري از آييننامههاي ما در جديد ابلاغ نشده است و اين مشاركت در واقع از ابتكارات نوين مديريتي مجموعه دانشگاه اتفاق افتاده.
به عنوان مثال برنامه استراتژيكي كه براي دانشگاه تهيه كرديم تقريبا با نشست من با دوسوم اعضاي هيات علمي به دست آمده. من در يك سال اول با 270 نفر از اعضاي هيات علمي كه در آن زمان 420 نفر بودند در جلسات 20 نفره، 30 نفره يا گاهي دو نفره و سه نفره نشستم و صحبت كردم و ساعتها حرفهاي آنها را شنيدم و بعد اين صحبتها را تحليل محتوا كرديم و در برنامهريزي دانشگاه مشاركت داديم. بنابراين دانشگاه قانونمند شده و در اين ميان تمام بدنه دانشگاه شريك است. فرآيندهاي آموزشي در دانشگاه اصلاح شده و برند علامه ارتقا پيدا كرده و تمايل دانشجويان برتر براي انتخاب دانشگاه علامه طباطبايي افزايش پيدا كرده. مخصوصا در رشتههايي كه مدتي دانشجو براي آنها گرفته نميشد و حالا ما گرفتن دانشجو را در اين رشتهها از سر گرفتهايم.
مثل مطالعات زنان؟
رشته مطالعات زنان مشروط به اصلاح مفاد درسي در شوراي تحول بود و حال كه به نتيجه رسيده امكان راهاندازي آن دوباره فراهم شده است. رشتههاي ديگري كه با حفظ مراحل قانوني راه انداختيم حدود 32 رشته بودند.
رشتهاي توي ذهنتان هست؟
مثلا علوم سياسي، خبرنگاري، مطالعات فرهنگي و اينها. در رشته مطالعات زنان هم از امسال دانشجو ميگيريم چون مشكل تصويب سرفصلهايش در شوراي تحول حل شده.
گذشته از اين مساله، دانشگاه ما به دليل برخي مسائل مالي و اداري بسياري از دانشجويانش را نوبت دوم شبانه يا
آموزشمحور ميگرفت. اين يعني دانشجوياني كه در كنكور در هيچجاي ديگري قبول نميشدند، ميآمدند علامه. البته آنها هم دانشجويان خوبي بودند و با تغيير فرآيندهاي جديد استعدادهاي بسياري از خود بروز دادند اما به هر حال سطح نمره كنكورشان با دانشجويان روزانه متفاوت بود. الان هم تعداد دانشجو محدودتر شده و شيوه گزينش دانشجو تغيير كرده يعني ما دوباره دانشجوي روزانه ميگيريم، شبانهها را هم نوبت اول ميگيريم و حداقلي براي رتبههاي كنكور اعمال ميكنيم خب اين باعث شده كه كيفيت فضاي دانشجويي ارتقا پيدا كند.
مگر قضيه منابع مالي دانشگاه حل شده كه داريد اين گونه عمل ميكنيد؟
الان دانشگاه علامه جزو موفقترين دانشگاهها در مديريت منابع مالي است.
گفتيد قبلا به دليل مشكلات مالي شيوه پذيرش دانشجو فرق كرده بود حالا اين منابع مالي از كجا ميآيند؟
بنده نگفتم منابع مالي قبلا نبوده يا دانشگاه از نظر مالي ضعيف بوده بلكه ميگويم الان وضعيت بهتر شده. من سعي ميكنم هيچوقت گذشته را تخريب نكنم چون گذشتگان در يك مقطعي و يك حوزههايي زحمت خود را كشيدهاند و ما هم داريم كار خودمان را ميكنيم.
به هر حال اين وسط يك اتفاقي افتاده كه وضعيت مالي دانشگاه تغيير كرده.
بله، مديريت درست منابع مالي هست. ميتوانم بگويم منابع مالي دانشگاه، درآمدهاي اختصاصي و آموزشي و پژوهشياش به گونهاي مديريت شده كه اگر خداوند عمر بدهد و من بتوانم دوران مديريتم را به پايان برسانم دانشگاه علامه به مشكل مالي و اقتصادي برخورد نخواهد كرد. همين الان هم تمام پروژههاي عمرانيمان سروقت پرداخت ميشود، تمام حقالتدريس اساتيد هر نه هفته سروقت پرداخت ميشود و تسهيلات و تشويقيها برقرار هستند و منابع دانشگاه هم رو به تزايد است. وقتي هزينههاي خود را به درستي مديريت ميكنيد بهتر هم ميتوانيد خرج كنيد. مشاركت فعالتر كاركنان و اساتيد هم در اين فرآيند تاثيرگذار است يعني اين موفقيت مالي اداري فقط كار من كه نيست. الان با كمك استادان و كاركنان تسهيلات رفاهي كلان از بانكها براي اعضاي هيات علمي ميگيريم. در اين دو سال نزديك به 12 ميليارد تومان تسهيلات به صورت وام از بانكها گرفتيم و به اساتيد پرداخت كرديم.
نكته سوم ناگفته نماند.
نكته سوم اقدامات عمراني است. دانشگاه علامه با وجود آوازه و تاثيرگذارياش در حوزه عمومي به لحاظ امكانات كالبدياش بسيار فقير بود و هنوز هم در برخي زمينهها هست. بزرگترين دانشگاه علوم انساني كشور به آن معنا كتابخانه مركزي نداشت و البته هنوز هم به آن شكل ندارد، البته ما يك مكان موقتي از ابتداي امسال به مدت يك سال براي سرويسدهي آن در نظر گرفتهايم. دانشكده ارتباطات اين دانشگاه هيچ ساختمان مستقلي نداشت و به اين دليل نه ساختار اداري و نه ساختار علمياش شكل نگرفته بود. ما مسجد و مركز فرهنگي نداشتيم و دانشكده تربيتبدني ساختمان بسيار محقري است. خب اين ضعف در فضاهاي كالبدي از نظر رواني بر استادان و دانشجويان و از لحاظ كيفي بر فعاليتهاي دانشگاه تاثير ميگذارد. وقتي در يك دانشكده تنگ و تاريك در حال ريزش درس ميخوانيد و درس ميدهيد شرايط رواني و فرهنگي مناسب براي رويش و نوآوري فراهم نميشود. به همين دليل ناگزير به يك جهش در فعاليتهاي عمراني بوديم. من فقط دو رقم كوچك به شما ميگويم. در طول 24 سال قبل از سال 92 حدود 26 هزار متر بنا در دانشگاه علامه ساخته شد. بناهاي جديدي كه در اين دو سال ساخته شده و تا پايان شهريورماه به بهرهبرداري ميرسد به حدود 23 هزار متر ميرسد و بناهاي ديگري مثل كتابخانه و درمانگاه و مسجد هم تا سال آينده تمام ميشود يعني كمتر از سه سال به اندازه 25 درصد بيشتر از كل آن 24 سال قبل از خودمان فعاليت عمراني انجام دادهايم.
وضعيت دانشكده ارتباطات هم در اين ساخت و سازها مشخص ميشود؟
بله. يك ساختمان شش هزار متري در پرديس مركزي به اين دانشكده اختصاص داده ميشود. قبلا اين دانشكده به صورت مشترك با دانشكده علوم اجتماعي در يك فضاي
چهار هزار متري بودند، حالا فقط دانشكده ارتباطات دو هزار متر بيشتر فضا ميگيرد. دانشكده علوم اجتماعي هم موقتا در مكان قبلي ميماند چون ساختمان براي آموزش مناسب نيست. برنامه ميانمدت ما اين است كه براي علوم اجتماعي هم در پرديس مركزي ساختماني در نظر بگيريم و آن ساختمان قديمي را به دليل حالت نوستالژيكي كه به دليل حضور دكتر معتمد نژاد و دانشكده قديمي خبرنگاري دارد به يك مركز فعاليتهاي پژوهشي- موزهاي در حوزه ارتباطات بدل ميكنيم.
همه اين فعاليتها لابد بار مالي سنگيني براي دانشگاه دارد.
بله بار مالي سنگيني دارد اما اين را بگويم كه از الان همه اينها پيشبيني شده است، ما هيچ پروژهاي را كليد نزدهايم مگر اينكه كل پولش را از قبل تامين كردهايم.
اين توسعه كالبدي چقدر هزينه دارد؟
بخشي از هزينهها را خيرين و شهرداري تهران كمك كرده اما بار مالي كه براي ما دارد به حدود 40 ميليارد تومان ميرسد. ما كل اعتبار را اول از هرچيز تامين كردهايم چون من با اين مدلي كه در برخي فضاهاي اجرايي رايج شده كه بياييد اول طرحهاي عمراني را بدون تامين اعتبار شروع كنيم و ببينيم چه ميشود و يك جوري پولش را جور كنيم اصلا موافق نيستم. كل اعتبار را فراهم و بعد كار را شروع ميكنيم. براي همين كار سريع پيش ميرود چون پيمانكار معطل پول و نوسانات دستگاههاي دولتي نميشود.
حالا ميرسيم به آن چهارمين نكته بارز فعاليتهاي دانشگاه در اين دو سال.
نكته چهارم تحول جدي در حوزه پژوهش است. دانشگاه علامه هميشه به لحاظ آموزش سرآمد بوده اما به لحاظ توليدات پژوهشي و فعاليتهاي بينالمللي در جايگاه خوبي قرار نداشته. ما حتي اطلاعاتي كه در مورد تعداد مقالات منتشر شده داشتيم مستند نبود و فقط بر اساس خوداظهاري اساتيد صورت ميگرفت. حالا سامانهاي در دانشگاه ايجاد شده كه تمام مقالات، كتابها و توليدات پژوهشي اساتيد با منبع و متن در آن قرار ميگيرد و كل ارتقا و جايگاه اساتيد به همين سامانه بستگي دارد. اطلاعاتي كه روي آن قرار ميگيرد نشان ميدهد كه ما در اين دو سال جهشي صددرصدي در حوزه توليدات پژوهشي داشتهايم. در توليد كتاب بيشتر هم بوده و در جذب اعتبارات پژوهشي و بستن قراردادهاي پژوهشي 400 درصد رشد داشتهايم چون اعتماد دستگاههاي اجرايي به دانشگاه علامه به يكباره جلب شد و ما مثلا با مخابرات براي تنظيم شبكه ديتا قرار داد يك ميلياردي بستيم. اين اعتبارات البته بيشتر به اساتيد ميرسد نه خود دانشگاه اما اينكه دانشگاه بتواند اين اعتبارات پژوهشي را از دستگاههاي دولتي جذب و به سمت اساتيد كاناليزه كند اقدام مهمي است در اين راستا كه دانشگاه فقط آموزشگاه نباشد.
در حوزه بينالملل هم جالب است بدانيد كه دانشگاه علامه اصلا دفتر امور بينالملل نداشت. در حالي كه مثلا دانشگاه تهران معاونت امور بينالملل دارد. ما يك دفتر همكاريهاي بينالمللي را در سطح اداره كل تاسيس كرديم و برايش نيرو گرفتيم، الان يكي از مجموعههاي نمونه است به شكلي كه وزارت علوم چند بار از اين فعاليتها تقدير كرده. در حال حاضر با 50 كشور دنيا تفاهمنامه داريم و در حال مراوده علمي هستيم. تبادل استاد و دانشجو ميان ما و ساير دانشگاهها برقرار است. يك خبري را هم براي نخستين بار به شما اعلام ميكنم كه ما در حال فراهم كردن مقدمات ميزباني نخستين اجلاس دانشگاههاي فارسيزبان جهان هستيم. قرار است همه اين دانشگاهها و دانشكدهها را به ايران دعوت كنيم و بعد از آن هم اتحاديهاي در اين زمينه تشكيل بدهيم. با توجه به اينكه دعوتهاي اوليهمان با استقبال جدي مواجه شده اميدواريم در نيمه دوم امسال اين اجلاس برگزار شود.
شهريور دو سال پيش با انتشار خبر رفتن صدرالدين شريعتي، رييس پيشين دانشگاه علامه موجي از شادي بين دانشجويان و اساتيد علامه ايجاد شد. حتي در دانشگاه دانشجويان جشن گرفتند و شيريني پخش كردند. اين موضوع انتظارات از شما را هم به همان ميزان بالا برد. حالا به نظر ميرسد در برخي حوزهها كه انتظار داشتند وارد عمل شويد و مشكلات را حل كنيد چندان تغييري صورت نگرفته مثل تفكيك جنسيتي. چرا اين قضايا حل نميشود؟
يعني آن زمينهاي كه انتظارات حل نشد فقط همين تفكيك جنسيتي است؟
نه فقط اين، يك مسائلي كه از زمان مديريت قبلي در دانشگاه اعمال شد هم هنوز معلق است.
خب جز تفكيك جنسيتي ديگر چه موضوعي معلق است؟
مثلا همين بازگشت رشته مطالعات زنان، مثلا احياي شور و نشاط دانشجويي كه يك زماني ويژگي اين دانشگاه بود. در دهه 80 اصلا دانشگاه علامه به تشكلهاي دانشجويياش معروف بود. اما به نظر در اين موضوعات هنوز تغيير چنداني نكردهاند.
خب قبل از هر چيز بايد بگويم كه نفس شادماني و شور و شوق دانشجويان و استادان سرمايه عظيمي براي تيم مديريتي دانشگاه است.البته نكته ديگري هم هست و آن اينكه شما وقتي با شور و اميد طيف بسيار متنوعي سر كار ميآييد كه برخي از خواستههاي آنان نيز با هم ناهمخوانند، مشكلاتي جدي نيز پيش روي شما قرار ميگيرد. يكي از مشكلات همين است كه وقتي طيف وسيع و بسيار متنوعي دل ميبندند دشوار است پاسخگوي اميد همه آنها باشيد. ببينيد آن شوري كه ميگوييد طيف وسيعي از استادان و دانشجويان از مذهبيون دوآتشه يا روشنفكران و از اصولگرايان تا اصلاحطلبان را دربرگرفته بود طبيعتا راضي نگه داشتن همه طيفها امكانپذير نيست. به همين دليل بنده برنامهاي به سرپرست وقت وزارت علوم دادم كه بر اساس آن انتخاب شدم. الان مو به مو آن برنامه در حال انجام است. اما مهمترين نكته آن را همان موقع در مصاحبه با همين روزنامه «اعتماد» گفته بودم كه آرامش را به دانشگاه بازميگردانم. محيط آكادميك براي اينكه كار علمي بكند و دانشگاه براي اينكه دانشگاه شود در درجه اول به آرامش احتياج دارد. اين آرامش ممكن است يك جايي به قيمت فضاسازي براي مسوول اجرايي هم تمام شود. يكي از همين نشريات دانشجويي كه در حال حاضر فعال هم هست و از ما جايزه هم گرفته در يك شماره اين آرامشطلبي من را به سخره گرفت كه ماهر چيزي كه به سليمي ميگوييم او جواب ميدهد آرامش اما سخن او را به گوش جان شنيديم و خود آن نشريه نيز طعم آرامش را چشيد. بنابراين هدف اصلي ما اين بوده. ما يكسري دانشجوي خيلي محترم و در عين حال پرانرژي داريم كه دانشگاه مطلوب برايشان فضايي دايمي است براي دادن تندترين شعارهاي سياسي. خب نميگويم اين فضا بد است اما فضاهاي سياسي بايد در تراز دانشگاه باشد و متناسب با فضاي علمي دانشگاه. تعيين تكليف كشمكشهاي جناحي هدف اصلي دانشگاه نيست. هدف اصلي دانشگاه از نظر بنده اين است كه شرايط توليد علمي و انديشهورزي فراهم شود، ما بايد رتبه آكادميك، وضعيت آموزش، هيات علمي و... را اصلاح كنيم. در فضاي كشمكش حاد جناحي اين اتفاقات نميافتد. من روي كاربرد كلمات دقت ميكنم. ببينيد من نميگويم فعاليت سياسي، نميگويم نشاط سياسي، ميگويم كشمكش جناحي. مثلا يك گروه از دانشجويان يك جناح در دورهاي زير فشار گروه ديگري از دانشجويان از جناح ديگر بودند بعد انتظار داشتند اوضاع كه تغيير كرد حالا گروه دوم تحت فشار گروه اول باشند در حالي كه بنده آمدهام كه اساسا اين فشارها از ميان برود و همه جناحهاي مشروع و قانونمدار امكان فعاليت داشته باشند و كسي زير فشار ديگري نباشد. بنابراين ما از فضاي كشمكش و انتقامكشي جناحي اجتناب كرديم و قبول دارم كه اين كار براي من هزينه داشته و فشار به من وارد شده و صحبتهاي زيادي در اين زمينه شنيدهام. براي همين بايد به آن جملهاي كه آن سال در مصاحبه با «اعتماد» گفتم يك جمله ديگر اضافه كنم، آن موقع گفتم من آرامش دانشگاه را به دانشگاه برميگردانم حالا تكميلش ميكنم؛ من آرامش را در دانشگاه حفظ ميكنم حتي به قيمت آبروي خودم. واقعا دانشگاه علامه بيش از هر چيز به همين آرامش نياز دارد اما دهه 80 كه به آن اشاره كرديد، من خودم در آن زمان چهار سال مسووليت داشتم، معاون فرهنگي و دانشجويي بودم، رييس دانشكده بودم و در آن دوره شريك هستم اما در اين دورهاي كه خودم هم در آن حضور داشتم چقدر دانشگاه را توسعه داديم؟ چقدر به استانداردهاي علمي و توليدات دانشي آن اضافه كرديم؟ در اين دوره برنامه اصلي ما بالا بردن استانداردهاي دانشگاهي است كه البته نشاط فرهنگي سياسي دانشجويان نيز لازمه آن است. به همين دليل نيز فعاليت و نشاط دانشجويي در بسياري از زمينهها در دانشگاه ما وجود دارد و بسيار رشد كرده. برخي دانشجويان فكر ميكنند كه نشاط به معناي همان كشمكش است، فكرشان هم بسيار محترم اما لزوما هر كسي كه براي آمدنش شادي كرديم نميتواند عين ذهنيت ما را پياده كند، ممكن است برنامهاش با ذهنيت من متفاوت باشد. برنامه من هم ارتقاي استانداردهاي دانشگاه است نه تبديل كردن دانشگاه به كانون كشمكشهاي جناحي. البته اين را هم بايد بگويم كه نشاط سياسي در دانشگاه ما هنوز مطلوب نيست، يعني با استانداردهاي خود من هم خيلي خيلي فاصله دارد و راستش را بخواهيد در اين زمينه از كارم چندان راضي نيستم اما به نسبت فضاهاي دانشگاهي ديگر، نشاط سياسي خوب و مثبتي دارد، نشاطي كه منطبق با يك دانشگاه علوم انساني است. در اين دو سال دانشجويان و اساتيد علامه در متن مهمترين تحولات سياسي كشورمان بودهاند، نقشآفرينيهاي مهم كردهاند و نظراتشان در فضاي عمومي سياسي منعكس شده است. بگذاريد مثال بزنم، در زمينه حل و فصل و نقد و بررسي مسائل اقتصادي كشور استادان و دانشجويان ما پس از جلسات بسيار متعدد و پرشور راهكارهاي خروج از اقتصاد تورمي را به دولت ارايه كردند، در خيلي از موارد هم نگاهشان با دولت متفاوت بوده و آن را نقد كردهاند و دولت هم رسما از ما تشكر كرده است. در زمينه مسائل هستهاي فعاليت ما برجسته بوده، تنها دانشگاهي بودهايم كه سه بار اعضاي تيم هستهاي بااشتياق آمدهاند و حرفهاي استادان و دانشجويان ما را شنيدهاند، تحليلهاي خودشان را ارايه كردهاند و وقتي بارضايت از دانشگاه ما رفتهاند به نظرم يك دانشگاه پرنشاط و در ضمن آرام را در اينجا ديدهاند. در زمينه مسائل فرهنگي كشور، علامه تنها دانشگاهي است كه نقد و بررسي فعاليتهاي وزارت ارشاد در آن برگزار شده. به نظرم اين يك مدل جديد فعاليت سياسي است كه دو طيف با انديشههاي متفاوت بنشينند و هم را نقد كنند و لزوما هم مرده باد يكي و زندهباد ديگري در آن گفته نشود و كشمكش هم در آن اتفاق نيفتد. يعني لازم نيست كه در آخر يك نشست عدهاي خندان و عدهاي گريان خارج شوند. انجمنهاي علمي و فرهنگي و دانشجويي در علامه نمونه است. دانشگاه ما دو سال پياپي لوح تقدير دانشگاه نمونه در اين زمينهها را دريافت كرده است. ميخواهم بگويم فضاي دانشگاه پرنشاط است اما قبول دارم كه مطلوب نيست و من در اين زمينه از خودم و همكارانم كاملا راضي نيستم، برخي از انتقاداتي كه به ما ميشود وارد است و ما بايد در اين حوزه بيشتر كار كنيم.
من احساس ميكنم كه شما به نوعي ميخواهيد از روي بحث تفكيك جنسيتي عبور كنيد.
خير. خب اين يك اقدامي بود كه دانشگاه ما به صورت پايلوت با تصميم مراجع بالاتر اجرا كرد. بسياري از برنامهها مثلا گرفتن دانشجو هم بر اساس همين تصميم صورت ميگيرد. وقتي دانشجو بر اساس اين سياست پذيرش ميشود به صورت ناگهاني نميتوان آن را لغو كرد چون اصلا كلاسها و دانشجوها متفاوت گرفته شدهاند و وقتي شرايط به اين شكل است و برنامههاي آموزشي يك سالهمان بر اين اساس تعريف شدهاند نميتوان با يك فرمان چيزي را برد و به جايش چيز ديگري را آورد. نكته دوم اينكه براي خود من اين سوال پيش آمد كه آيا تفكيك جنسيتي مثبت است يا منفي؟
واقعا براي شما سوال بود؟
بله، البته من قضاوت شخصي در اين مورد داشتم كه در مورد آن صحبت نميكنم ولي ما به عنوان آدمهاي دانشگاهي قرار نيست بر اساس قضاوت شخصي عمل كنيم. ممكن است من قضاوت شخصيام در مورد يك استاد خوب نباشد ولي وقتي كارنامه علمي و رضايت دانشجويانش را بررسي ميكنم ميبينم استاد خوبي است بنابراين حق ندارم به خاطر مسوول شدنم و بر پايه قضاوت خودم او را بيرون كنم. در مورد باقي مسائل هم همين است. بنابراين در خصوص مساله تفكيك جنسيتي هم به يكي، دو جا سفارش تحقيقات بنيادين و مقايسهاي داديم، يكي از اين تحقيقات كاملا انجام شده و نتايجش در اختيار ما است اما الان اعلام نميكنم. من از اول هم اعلام كردم كه اين نتايج را براي وزارت علوم و مراجعي كه اين كار را به دانشگاه ما واگذار كردند بفرستيم و بعد
بر اساس نظر آنها عمل ميكنيم. البته در كل هم اگر با همين روند گزينش دانشجو برويم عملا بالاي 65 درصد دانشجوهاي ما خانم خواهند بود و به طور ناگزير بيش از 60 درصد فضاي آموزشي و فرهنگي ما زنانه خواهد بود اما به هر حال تصميم ما براي وضعيت تفكيك جنسيتي در هماهنگي با وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي خواهد بود.
در آخرين نشست خبري وزارت علوم از وزير پرسيدم كه آيا تفكيك جنسيتي مورد تاييد ايشان است و آقاي فرهادي هم گفت خير اصلا چنين قانون يا آييننامهاي در وزارت علوم نيست.
همين را اگر وزير محترم به ما ابلاغ كنند ما حتما بر اساس نظر ايشان رفتار ميكنيم. البته در اين زمينه با ايشان هماهنگ هستيم و انشاءالله به سويي ميرويم كه خواسته جامعه علمي محقق شود.
از مدل حرف زدنتان اين حس را ميگيرم كه از وقتي رييس دانشگاه شدهايد خواه ناخواه كمي دچار محافظهكاري يا احتياط زياد شدهايد.
منظورتان از محافظهكاري چيست؟
ببينيد اصل حرف اين است كه چقدر در سمت رييس دانشگاه باملاحظه وارد عمل ميشويد؟ مثلا از زمان سرپرستي آقاي توفيقي و بعد وزارت
آقاي فرجي دانا در وزارت علوم موجي از عوض شدن روساي دانشگاه آغاز شد و در مقابل زمان استيضاح ايشان خيليها انتظار داشتند كه رييسان دانشگاهها از جمله شما از ايشان حمايت كنند.
ببينيد محافظهكاري به معناي حفظ وضع موجود است، با توجه به توضيحاتي كه براي شما دادم دانشگاه ما اصلا محافظهكارانه عمل نكرده ما ساختار هيات علمي را عوض كرديم. در همان ابتدا حدود 90 نفر از كساني كه به صورت قانوني براي آنها حكم زده نشده بود تبديل وضعيت شدند، پس از آن در سه دوره جذب حدود 60 نفر استعداد برتر طبق قانون جذب و با گذر از مراحل دشوار قانوني جذب شدند، حدود 70 نفر از استادان كنوني ارتقا گرفتند، هرم اعضاي هيات علمي عوض شد و در فعاليتهاي عمراني، پژوهشي و اصلاح ساختار تصميمگيري جهش داشتيم اين يعني تغيير وضعيت موجود. اما اگر كسي از من انتظار داشته كه به عنوان يك چهره جنجالي وارد دعواهاي جناحي روزمره شوم، بنده هيچوقت حتي قبل مسووليتم در دانشگاه هم اين گونه نبودهام. حتي يادداشتهايي كه به رسانهها از جمله روزنامه شما ميدادم صرفا با محور مسائل علمي بودند، من هيچوقت وارد منازعات جناحي نشدم.
بنابراين اگر كسي به من به عنوان پيكان يك جناح نگاه ميكرده اشتباه بوده. چه رييس دانشگاه باشم و چه نباشم اهل كشمكش جناحي و سياسي نيستم و نخواهم بود. يك بار در مجله مهرنامه دو سال پيش از بنده به عنوان يك آدم محافظهكار نام بردند اما من اين تعبير را قبول ندارم. من آدمي هستم كه انديشهام گرايش به اسلامگرايي دارد، سعي ميكنم تفكر و شيوه سخن علمي داشته باشم و وارد منازعات جناحي نشوم اما چون اسم آقاي فرجيدانا را برديد من خواهش ميكنم از خود ايشان در مورد ارزيابيشان از عملكرد من به عنوان رييس دانشگاه علامه سوال بفرماييد، ببينيد شخصيت علمي بزرگي مانند ايشان كه بسيار مورد احترام من است عملكرد من را محافظهكارانه ميداند يا عملكرد منطقي يك رييس دانشگاه. الان اقتدار دانشگاه علامه و جايگاهي كه در نظام علمي و اجرايي كشور دارد بسيار رفيع است و البته اين محصول عملكرد همه ما از جمله مديريتهاي قبلي و فعلي و اساتيد دانشگاه است. يك نكته را اضافه كنم، شايد جوابي باشد كه به دنبالش هستيد. ببينيد وقتي يك نفر مسووليت اجرايي ميپذيرد بايد رفتارهايش به گونهاي باشد كه به خاطر گرايشهاي شخصياش لطمهاي به مجموعه تحت مديريتش نخورد. من اگر آدم جنجالي باشم و به خاطر ادامه جنجالطلبيام مجموعه زيرنظرم آسيب ببيند يعني آدم مناسبي براي آنجا نيستم، بايد خودم را كنترل كنم چون وقتي مديريت جايي را به عهده ميگيري آن سازمان مهمتر از توست. بارها شده گرايشهايي به شخص من حمله كردهاند و گاه حتي شخصيتم را مورد تعرض قرار دادهاند، من سكوت كردم و خيليها اين را به حساب محافظهكاري من گذاشتهاند اما همانگونه كه گفتم حتي اگر به شخصيت من توهين شود بايد سعيام اين باشد كه منافع دانشگاه علامه طباطبايي را حفظ كنم. من اسم اين را محافظهكاري نميگذارم، اسم اين ترجيح دادن منافع دانشگاه بر خواستهها و گرايشهاي شخصي است.
اين تاكيدي كه بر حركت كردنتان بر اساس مباحث علمي داريد در شوراي تحول به چه اندازه است؟ چون رشتههاي علوم انساني خاطره تيرهاي از تغييراتي كه رويشان اعمال شده دارند. يكسري رشتهها حذف شدند، عوض شدند و اصلا با تعاريف ديگري به دانشگاه برگشتند. به عنوان رييس بزرگترين دانشگاه علوم انساني چقدر مدافع هويت علمي اين رشتهها هستيد؟
دانشگاه علامه عضو حقوقي شوراي تحول است، يعني هر كسي كه رييس دانشگاه باشد در شوراي تحول هم حضور دارد. يكسري از تندرويهايي كه در گذشته در مورد يكسري از رشتههاي علوم انساني انجام شد به نظرم ارتباطي با شوراي تحول ندارد و بيشتر به نحوه عملكرد برخي مديران چه در سطح آموزش عالي و چه در سطح دانشگاهها برميگشت. چهار شاخص در شوراي تحول براي بازنگري علوم انساني وجود دارد؛ روزآمد كردن، كارآمد كردن، همساز كردن با نيازهاي بومي و در نهايت تاكيد بر مفاهيم اسلامي. به نظرم هر چهار شاخص بسيار خوب هستند و حاضرم در مصاحبهاي جداگانه در موردش توضيح دهم. بسياري از رشتههايي كه در اين شورا مورد بحث و بررسي قرار ميگيرند برجستهترين استادان كشور در آن حضور دارند. شوراي تحول الان دو سال است كه جديتر از گذشته فعاليت ميكند و حتي در زمان آقاي فرجي دانا كميتههاي شوراي تحول را با كميتههاي شوراي برنامهريزي وزارت علوم ادغام كردند كه مصوبات شوراي تحول به مثابه مصوبات شوراي برنامهريزي تلقي شود و عملا استادان شوراي برنامهريزي در شوراي تحول حضور پيدا كردند. بسياري از برنامههايي كه آنجا مصوب شده به نظرم بسيار پيشرفته است و برخي ديگر كه مورد نقد اساتيد قرار گرفته بود پذيرفته شده و دارند دوباره آنها را بازنگري ميكنند. مثلا همين رشته مطالعات زنان كه فرموديد برنامههاي بسيار خوبي در شوراي تحول تصويب شده و دانشگاه علامه هم به زودي در اين رشته دانشجو ميپذيرد. خب اين چه اشكالي دارد كه دانشجوي مطالعات زنان ضمن اينكه با نظريات مختلف در جهان امروز آشنا ميشود با نقد آنها و با نظريات جاري در اسلام هم آشنا شود و اين ديدگاهها را با هم مقايسه كند، مثلا حقوق زن را در اعلاميههاي جهاني ببيند و حقوق زن در اسلام را هم ببيند. الان كاري كه در شوراي تحول اتفاق ميافتد در همين زمينه است. مرحوم دكتر صادق آيينهوند، رييس كميته تاريخ شوراي تحول بود، به نظر من برنامههايي كه زيرنظر ايشان و همكارانشان در اين كميته تهيه شد يكي از تحولات جدي در سرگذشت علم تاريخ در جامعه ايراني است. اين برنامه اگر اجرا شود يك تحول جدي در حوزه تاريخ در دانشگاههاي ما است. اشكال يك سري از فضاهاي فكري اين است كه مسائل را صفر و يك ميبينند، يعني فكر ميكنند همهچيز يا سياه سياه است يا سفيد سفيد.
آقاي دكتر، اين فضاهاي فكري كه ميگوييد به هر حال تجربههاي تلخي داشتهاند، يعني توي خلأ حرف نميزنند، بر اساس همين تجربيات است. وقتي رشتهاي حذف ميشود و بعد ميخواهد دوباره برگردد خيليها مشكوك ميشوند. مثلا شما ميگوييد مقايسه بين نظريات علمي مطالعات زنان با نظريات اسلامي در اين حوزه اشكالي ندارد، بعضيها نگرانند كه شايد كل آن نظريات اصلي حذف يا تغيير پيدا كرده باشند.
نه تا جايي كه من ميدانم اصلا اينگونه نيست. در حوزههاي مختلف و رشتههاي گوناگون حرف اصلي اين است كه دانشجويان ما هم مسائل روز را به خوبي و با متون اصلي بفهمند و هم اگر در حوزه ديني صاحبنظران مباحثي دارند بايد اينها را هم ببينند و در كنار هم قرار دهند و اين وجه مميزه دانشجويان ما و منشأ انديشهورزي آنها ميشود. وقتي دانشجويان و فارغالتحصيلان ما به كشورهاي ديگر ميروند ازشان نميپرسند كانت و هگل چه ميگويند يا شما چقدر از فمينيسم ميدانيد، ازشان ميپرسند شما كه به عنوان يك ايراني آمدهايد چه حرف تازهاي داريد؟ حرف تازه معمولا از فضاي فرهنگي و اجتماعي بومي برميخيزد. چيزي كه در شوراي تحول هست و من با آن موافقم اين است كه دانشجوي ما خودش به انديشه بپردازد، منابع متعدد فكري را ببيند و صرفا به يك مقلد از متون ناقص ترجمه شده بدل نشود.
يعني نظريهپردازي نيست كه خط قرمز در رشتههاي علوم انساني تلقي شود؟
من تا حالا در شوراي تحول چنين چيزي نديدهام.
حالا برويم سراغ پرونده بورسيههاي غيرقانوني كه در اين مدت بالا و پايين زيادي داشت. مشخصا بسياري از اين پروندهها مربوط به رشتههاي علوم انساني بودند. آماري داريد كه چقدر از اين پروندهها مربوط به دانشگاه علامه بودند؟
من الان تعداد دقيق را در خاطر ندارم چون با تغيير در تصميمات شوراي تعيين مصاديق تعداد افرادي كه تلقي غيرقانوني از آنها شده است نيز تغيير كرده است، اما ميدانم كه دانشگاه علامه بالاترين تعداد پروندهها را در ميان دانشگاهها داشت. اما به هر حال افراد مورد بحث در اين زمينه صد و چند نفر بودهاند. اما اين را هم بگويم همه كساني كه مورد بحث قرار گرفتهاند افراد بيصلاحيتي نبودهاند اما تصميم غلط در مورد آنها گرفته شده بود. يعني همه اين دانشجويان بورسيه را نبايد با يك چوب راند. در بين اينها استعدادهاي بسيار خوبي هم بودند. مثلا دانشجويي داشتيم كه رتبه چهار كنكور بود و خودش داشته وارد ميشده بعد به او گفتهاند بيا به عنوان بورسيه وارد شو و خب يك سال كبر سن داشته، بورس شده و بعد به مشكل برخورد كرده است در حالي كه ميتوانست راحت با رتبه خودش وارد شود. يا مثلا دانشجويي داشتيم كه هم شرايط استعداد درخشان داشته و هم شرايط بورس را، خب از طريق بورس وارد شده اما سه سال كبر سن داشته. بنابر اين به نظر نبايد در اين زمينهتر و خشك را با هم سوزاند. اما به هر حال ما دقيقا بر اساس كميته تعيين مصاديق وزارت علوم عمل كرديم يعني تقريبا نيمي از كساني كه اينجا بورسيه بودند مشكلي نداشتند، نيمي هم مشكل داشتند كه تقريبا تمامشان كساني بودند كه ادامه تحصيلشان مشكلي ندارد و فقط ادامه بورسشان مشكل دارد.
يعني بايد هزينه را بپردازند.
هزينه را بر اساس تصميمي كه قبلا در كميته تعيين مصاديق وزارت علوم گرفته شده بود بايد بپردازند كه البته به نظر ميرسد در اين زمينه هم تغييري در تصميمات در حال انجام است.
فكر ميكنم در كل 36 نفر به دليل ارايه اطلاعات نادرست كاملا محروم شدند، از اينها هم كسي در دانشگاه علامه بود؟
فكر ميكنم سه، چهار نفر هستند.
در موضوع استقلال دانشگاهها و مشخصا انتخاب رييس دانشگاه آيا علامه هم روي ريل انتخابي شدن رييس دانشگاه قرار ميگيرد يا خير؟
اينكه آيا استقلال دانشگاه به اين معناست كه رييس دانشگاه توسط هيات امناي دانشگاه انتخاب شود من در آن ترديد دارم. بعضيها ميگويند اين مصداق استقلال دانشگاه نيست. كساني كه خيلي هوادار استقلال دانشگاه هستند ميگويند استقلال زماني است كه رييس دانشگاه توسط اعضاي هيات علمي انتخاب شود نه هيات امنا. چون رييس هيات امنا وزير علوم است و حق وتو دارد يعني انتخاب توسط هيات امنا به نوعي با انتخاب توسط وزير مترادف است و اما اينكه شيوه انتخاب دانشگاه كلا عوض شود من نشنيدم كه در هيچ دانشگاهي اين كار انجام شود.
خب مثلا فرآيند انتخاب دكتر نيلي به عنوان رييس دانشگاه تهران را ميگويند كه الگويي براي دموكراتيك شدن رييس دانشگاه است.
از اين قضيه اطلاعي ندارم اما به نظرم تنها كسي كه بر اساس فرآيند دموكراتيك انتخاب شده بنده بودم. زيرا تصميم دكتر توفيقي پس از آن بود كه اساتيد جمع شدند و رايگيري و ابراز تمايل كردند. البته در مورد نظر استادان اكنون سخن اين است كه اين نظر، نظري مشورتي است. چون بحث اين است كه وزير علوم در قبال مجلس پاسخگوست و بايد كساني را بر دانشگاه بگمارد كه بتواند پاسخگوي عملكردشان باشد. اگر كسان ديگري رييس دانشگاه را انتخاب كنند وزير چگونه قرار است پاسخگوي عملكردش باشد. اما نظر استادان دانشگاه ميتواند نظر مشورتي بسيار كارآمدي باشد.
اين قضيه انتخابي بودن خود شما چه بود؟
به صورت كلي قضيه اين بود كه جمعي از اساتيد در زمان تغيير دولت جمع شدند و بدون اينكه كسي كانديدا شود به بنده راي دادند و به بيان ديگر بيشتر از ديگران ابراز محبت شد.
دو سال رياست شما همزمان با ايجاد تغييراتي بود كه در وزارت علوم آغاز شد، ابتدا خيلي پر سر و صدا و رفته رفته آرامتر. اين تغييرات و عملكرد وزارت علوم را چطور ميبينيد؟
من مجموعه عملكرد وزارت علوم را در مجموع مثبت و رو به جلو ميبينم و براي همين است كه دارم با آن همكاري ميكنم. اگر فكر ميكردم كه سياست و عملكرد وزارتخانه رو به جلو نيست يك روز هم همكاريام را ادامه نميدادم. به نظرم حركت وزارت علوم علمي است و در جهت قدرت دادن بيشتر به دانشگاهها، تفويض اختيارات بيشتر و كم كردن از قدرت ستاد مركزي، منطقي كردن و علمي كردن شاخص ارزيابي دانشگاهها و ساختار بودجهشان. روند اصلاحات در وزارت علوم به نظر من اصلا كم نشده فقط ميزان جنجالش كاهش پيدا كرده.