میلیاردها کتاب در دنیا وجود دارد و در طول عمر ما نیز میلیونها کتاب چاپ میشود، اگر از 10 سالگی تا 80 سالگی روزانه 1 کتاب بخوانیم در پایان فقط توانستهایم 25 هزار کتاب بخوانیم، بنابراین با انتخاب کتابها میتوانیم نتیجه بهتری بگیریم، برای انتخاب کتاب مورد نیاز باید سراغ معرفیها و نقدها رفت؛ در جاهایی مثل آمریکا مطالعه معرفیها و نقدها خودش یک پروژه اساسی است و آخرهفتهها ویژهنامههایی توسط روزنامههای معروف چاپ میشود که بعضی وقتها صدها صفحه با حروف ریز در معرفی و نقد کتاب مطلب دارد.
به گزارش عطنا، آیدین ریاضی در یادداشتی با عنوان «کتاب خوب و راهحلهای عجیب» در روزنامه آرمان امروز به ارائه راهحلهایی برای مطالعه مفید پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
کتابخانههای خوب چندین میلیون کتاب دارند. اما مگر ما چقدر میتوانیم کتاب بخوانیم؟ حتی اگر هر روز یک کتاب بخوانیم، هر سال فقط ۳۶۵ کتاب میتوانیم بخوانیم، در ده سال حدود ۳۶۰۰ کتاب، و از دهسالگی تا هشتادسالگی-اگر هشتاد سالمان بشود- فقط ۲۵۲۰۰ کتاب میخوانیم. میبینید که خیلی ناچیز است!
بنابراین باید کتاب را انتخاب کنیم! اگر کسی در خانهاش دههزار کتاب داشته باشد یعنی برای سی سال کتابخواندن دیگر به دنیای بیرون نیاز ندارد! اما قضیه این است که بسیاری از کتابها برای خواندن از ابتدا تا انتها نیست.
بلکه بیشتر کتابها مرجعهایی هستند که بخشی از آن ممکن است امروز برای ما مهم باشد ولی باید آن را داشته باشیم تا زمانش برسد که تمام آن را احتمالا مطالعه کنیم. برخی از آنها هم فقط مرجع هستند مثلا امثال لغتنامهها که هیچکس نمینشیند تمام آن را بخواند.
برای انتخاب کتاب مورد نیاز باید سراغ معرفیها و نقدها رفت و امیدوار بود که اگر کتاب خوب معرفی شده باشد بتوان درباره داشتن و مطالعه آن تصمیم گرفت. در جاهایی مثل آمریکا مطالعه معرفیها و نقدها خودش یک پروژه اساسی است و آخرهفتهها ویژهنامههایی توسط روزنامههای معروف چاپ میشود که بعضی وقتها صدها صفحه با حروف ریز در معرفی و نقد کتاب مطلب دارد.
در همین ایران خودمان هم حجم خروج کتاب از چاپ به قدری بالا هست که تصمیمگیری را دشوار کند. در این میانه برخی راهحلهای عجیب هم پیشنهاد شده است که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
مثلا شخصی درباره این که چطور بدون اینکه اصلا کتابی را بخوانیم، سر دربیاوریم که چه چیزی در آن نوشته شده و حتی درباره آن بحث کنیم، نوشته است. واقعا آیا میشود که بدون خواندن کتابی به مطلب آن استناد و از آن نقل کرد؟
نویسنده آن کتاب معتقد است که میشود. شخص دیگری راهحل را نقدها و توصیفهای بسیار کوتاهی میداند که درباره کتابها در برخی سایتها میتوان یافت. این شخص خود دست به کار شده، بیش از ۵۰ کتابی را که خوانده است در سه جمله شرح داده است.
مثلا درباره کتاب «راهنمای مختصر زندگانی شاد» چنین نوشته: «تنها چیزی که شما دارید و دیگران ندارند کنترل زندگانیتان است. سختترین چیز در این میان آن است که یاد بگیرید که از مسافرت لذت ببرید، نه از به مقصد رسیدن. زندگی واقعی را بچسبید و فریبکارانه دنبال رسیدن به سطح بالاتر از موفقیت نباشید.»
خوب حالا این توصیف یعنی اینکه ما دیگر به خواندن کتاب احتیاج نداریم؟ و همین سه جمله لب کلام موضوع مطرح در کتاب است؟ حالا این که کتاب چندان مطرحی نبود، اما درباره برخی از کتابهای دیگری که خودشان واقعا فشرده و پرمطلب هستند چطور میتوان در سه جمله شرحی داد؟
مثلا درباره کتاب «هنر جنگ» که یک اثر قدیمی و فلسفی نوشته چاندزو است چطور میتوان فقط در سه جمله شرحی داد؟ البته ایشان تلاشش را کرده است و نوشته: «بدانید که چه وقت باید بجنگید و چه وقت نباید: از مقابله با جنبهای در دشمن که قوی است اجتناب کنید و به جای ضعیف حمله کنید.
یاد بگیرید که چگونه دشمن را بفریبید: یعنی وقتی قوی هستید، خودتان را ضعیف نشان بدهید و وقتی ضعیف هستید خود را قوی وانمود کنید. قوت و ضعف خود را بشناسید: اگر دشمن و خودتان را بشناسید، از عاقبت هزار جنگ هم نخواهید ترسید.»
البته این شاید خلاصه خوبی باشد اما آیا نویسنده این کتاب فقط میخواسته همین سه جمله را درباره هنر جنگ بگوید؟ پس چرا آن صفحههای دیگر را سیاه کرده است؟ حقیقت آن است که انتخاب کتاب خوب هنوز هم قدری به بخت و اقبال آدمی بستگی دارد. باید همه راهها را آزمایش کرد و دعا کرد انتخاب درستی صورت گرفته باشد.