عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در اثر ایجاد پیشرفتهای اندکی که اخیراً روی داده است به نظر میرسد که اقتصاد بادآورده در ایران از نفت شروع شده است. هر گونه بیماری تحت عنوان اقتصاد بادآورنده خطرناک و از تبعات آن این است که صنعت در یک مملکت پا نگیرد. ما در ابتدا باید بستر را برای تولید فراهم کنیم که در حال حاضر شرایط فعلی جامعه به ما این اجازه را نمیدهد.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «بانگ آب و کرّ خواب» همراه با نمایش فیلم «مادرکُشی» با حضور مرتضی فرهادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، کمیل سوهانی، کارگردان و محمد درویش نویسنده مستند و مدیر کل مرکز آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست، دوشنبه، 20 آذرماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، مرتضی فرهادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با خواندن آیهای از قرآن که «بگو بنگرید که اگر آبهای شما به ژرفا فرو افتد چه کسی آن را برای شما روان میگرداند»، گفت: موضوع صحبت ما موضوع غریبی است که با نامی غریبتر عنوان میشود و البته بخشی از این عنوانگذاری غریب، به طور عمدی اتفاق افتاده و تلاش ما بر این بوده است که از تکنیک آشنازدایی استفاده کنیم.
او با بیان اینکه انگار در جامعه ما کلمات، انرژیها و معانی خود را تا اندازه زیادی از دست دادهاند و آن «آزار مکل مکل مکینگی» است، اظهار کرد: من در شعر مولانا مصرع آخر «فلسفی منطقی مستهان» را تغییر داده و شعر «مکتبی میخواند از روی کتاب/ ما کن غوراق زچشمه بن دماغ/ میگذشت از سوی مکتب آن زمان/ عالمی از مکتب نوسازیان» را میخوانم.
فرهادی ادامه داد: «چون که بشنید آیت او از ریشخند/ گفت آریم آب را ما با کلند/ ما به زخم بیل و تیزی تبر/ آب را آریم از پستی ز بر»، این زبان حال امروز ایران است. بزرگی شاعران ما در این است که کلامشان هرگز کهنه نمیشود.
او با تاکید بر جنبههای تحلیلی و تاریخی مسئله آب، خاطرنشان کرد: دوستان جوان آگاه هستند که از طریق تکیه بیاندازه تکنولوژی و رها کردن بستر علمی که میبایستی تکنولوژی در آن شکل بگیرد چه بلایی را بر سر خود، آیندگان و محیط زیستمان درآوردهایم. البته این مسئله منحصر به ایران نیست چرا که ایران تجربه خود را در اختیار 22 کشور اسلامی دیگر داده؛ بنابراین احتمالاً کشورهای دیگر هم با ما شریک هستند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مشکل ما در کارها و افعالی است که اجازه دیدن و فهم سعادت درازمدت را از ما گرفته، گفت: گاهی خوشبختیهای کوچک و بچهگانه، جای خوشبختی را برای ما میگیرند. قطار توسعه ثابت نیست تا ما هر زمان که بخواهیم بر آن سوار شویم.
او ادامه داد: ملتی که در کمتر از صد سال دو تا انقلاب و چندین نهضت از نهضت تنباکو گرفته تا نهضت نفت، جنگ، اصلاحات و کودتا را تجربه کرده است و همچنین مردان بزرگی چون امیرکبیر، قائم مقام و عباس میرزا در آن ظهور پیدا کردهاند اگر نتواند به زودی به توسعه برسد، پس چه زمانی قصد طی کردن این راه توسعه را دارد؟
فرهادی با مطرح کردن سوال «چه معضلاتی بر سر راه توسعه ما وجود دارد؟»، اظهار کرد: ما در میان شدیدترین تحریمها و تدابیر، کارهای بزرگ انجام داده و حتی معضلات همسایگان را هم حل میکنیم اما از رسیدن به توسعه ناتوان هستیم به گونهای که در طی 150 سال نتوانستهایم تولید را از مصرف بیشتر کنیم.
او با اشاره به هوشمندی ملت ایران، گفت: شگفتزده هستم که یک ملت کهنفرهنگ چندین و چند هزارساله، سازنده اولین امپراتوری در جهان، ملتی که توانست جهان را از گردآوری خوراک به تولید خوراک برساند و کارهای نمایانی در طول تاریخ داشته است چرا نمیتواند مسئله توسعه را حل کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه ادامه داد: دلیل عقبافتادگی ما کلاه نمدی و چادر و افکار روشنفکرانه رایج نیست. نویسندهای در50، 60 سال پیش در مقالهای دلیل عقبماندگی ایران را قنداق و کفن میداند. در کل در طی این 150 سال دلایل مختلفی از ادبیات و عروض و قافیه گرفته تا استبداد شرقی و امتناع تفکر را برای عقبماندگی ایران ذکر میکنند.
او با بیان اینکه «آزار مکل مکل مکینگی» یکی از زیرگونههای اقتصاد بادآورده است، اظهار کرد: در دانشکدههای علوم اجتماعی کمتر به مسائل اقتصادی پرداخته میشود اما برخی از مسائل مانند سرطان هستند و مهم نیست از کجا شروع میکند، مهم این است که به زودی تمام دستگاهها و بافتهای بدن را درگیر میکند. بهتر است که پژوهشگران به جای ترجمه مداوم و نقل قول از آدام اسمیت تا کینز، مقداری دردهای اقتصادی و راههای برونرفت آن را پیگیری کنند.
فرهادی «اقتصاد بادآورده» را چنین تعریف کرد: این مفهوم عبارت است از کشورهایی در جهان که تحت شرایط ویژهای و در یک مدت کوتاهی و به یک شکل ناپایدار و لرزانی، مدتی بتوانند بیش از تولیدشان را مصرف کنند. چنین مصرف ویرانگونهای دارای تبعات وحشتناک و بسیار خطرناک و طولانی است. به عبارتی میراث پدران خود را، مملکت خود را نابود میکنیم.
او افزود: بلایی که بر سر اقتصاد مملکت میآید در همه عرصهها از جمله طبیعت، فرهنگ، اجتماع، امتناع تفکر و.. نیز تاثیرگذار است. ما ایرانیها از آنهایی که میاندیشند و عمل میکنند چه کم داریم! چرا نمیتوانیم تفکر کنیم. عبارت اقتصاد بادآورده را از زبان فارسی و ضربالمثلهای ایرانی انتخاب کرده و سی سال پیش برای فصلی از مردمشناسی در این دانشکده نوشتم.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: برخی بر من ایراد گرفتند که ما پول بادآورده و ثروت بادآورده داریم اما اقتصاد بادآورده نداریم. اما این اقتصاد بادآورده است که برای ما و کشورهایی نظیر ما زیانبخش و خطرناک است. اگر درآمدی بسیار به سمت کشوری حرکت کند که دارای تکنولوژی و علمی فراتر از زمان خود و از همدلان خود باشد میتواند این درآمد اضافی را صرف سرمایهگذاری کرده و در نتیجه توسعه خود را تشدید کند و باعث نجات مملکت خود شود.
«کاریز شیر زمین را میکشد، چاه عمیق خون زمین را میمکد».
او با بیان اینکه جامعه ما یک جامعه نمایشگاهی است که بسیاری از کارها و تولیدات ما برای دک و پوز انجام میشود، گفت: در این جامعه اشیاء را نه برای کارکردشان بلکه برای دلایل دیگر استفاده میکنیم.
فرهادی با اشاره به گفته «سیسرون» مبنی بر «ملتی که تاریخ نمیخواند کودکیاش را ادامه میدهد»، اظهار کرد: در قرن شانزدهم سیلی از طلا و نقره از مستعمرات اسپانیا به سمت اروپا میرود به گونهای که اسپانیا هنوز نتوانسته است که خود را از زیر بار مستعمرات اقتصاد بادآورده قرن شانزدهمی نجات دهد.
او با طرح این سوال که «اقتصاد بادآورده از چه زمانی در ایران شروع شده است»، ادامه داد: در اثر ایجاد پیشرفتهای اندکی که اخیراً وی داده است به نظر میرسد که اقتصاد بادآورده از نفت شروع شده است البته خود این هم یک پیشرفت است. جلال آل احمد در کتاب «غربزدگی» یک ویژگی آدم غربزده را این میداند که هرگز درباره نفت حرف نمیزند. قبل از انقلاب حرف زدن در مورد شاه و یا حتی آمریکا به گونهای مجاز است در حالی که در مورد نفت اینگونه نیست، بنابراین توجه برخی از اقتصاددانان این مملکت به نفت جای شکرگذاری دارد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اولین آزاری که باعث زوال صنایع و کشاورزی کشور ایران در شرایط متقارن شد، به عصر صفوی برمیگردد، تصریح کرد: با کشت تریاک و تبدیل آن از کشت معیشتی به کشت تجاری به تدریج دچار اقتصاد بادآورده شدیم. کشت تریاک و پنجه تجاری تا جایی تشدید شد که برخیها، قحطیهای بزرگ ملت را ناشی از کشت تریاک میدانند.
او افزود: اقتصاد بادآورده در جوامع عقبافتادهتر باعث نابودی صنایع و کشاورزی داخلی آنها میشود. پول بیشتر در دست مردم منجر به مصرف بیشتر و اجازه به صنایع داخلی میشود، در غیر این صورت واردات و قاچاق فراگیر شده و در نهایت صنایع داخلی را به ورشکستگی میکشاند. در سالهای اولیه مسئله نفت خوزستان و کشف آن، صادرات کم بود و بنابراین درآمد بادآورده نیز کم و منجر به نابودی صنایع و کشاورزی ما شد.
فرهادی با بیان اینکه در مقاله سی سال پیش خود مفهوم «آزار هلندی» را به کار بردم، خاطرنشان کرد: همچنین این آزار هلندی را با تعبیر «خوابیدن در زیر سایه دکلهای نفت» و معاش بدون تلاش نام بردم. زمان به کار بردن مفهوم «اقتصاد بادآورده» کتابهایی در مورد آزار هلندی در سال 1993 منتشر شد. بنابراین به تدریج متوجه شدم که اقتصاد بادآورده میتواند مبانی علمی داشته باشد و نامهای دیگری هم بر آن گذاشتم.
او ادامه داد: آزار هلندی، یکی از زیرگونههای اقتصاد بادآورده و آزار نفرین نفت است. مکل با مکیدن همریشه و به معنای زالو و مکینه نیز به معنای ماشین است. آزار مکل مکل مکینگی یعنی آزاری که از زالو مکینگی به وجود آمده و از کشیدن خون زمین به انجام رسیده است.
استاد دانشگاه علامه اضافه کرد: دکتر اکبر فریار، استاد علوم اجتماعی تبریزی در سالهای پیش، مقالهای تحت عنوان «سوگنامه قنات» نوشته که در آن یک پیشانینوشت از قول یک مهندس آبشناس ایرانی نوشته است و آن این است که «کاریز شیر زمین را میکشد، چاه عمیق خون زمین را میمکد».
جامعه ما یک جامعه نمایشگاهی است که بسیاری از کارها و تولیدات ما برای دک و پوز انجام میشود.
او گفت: هر گونه بیماری تحت عنوان اقتصاد بادآورنده خطرناک است و از تبعات آن این است که صنعت در یک مملکت پا نگیرد. ما در ابتدا باید بستر را برای تولید فراهم کنیم که در حال حاضر شرایط فعلی جامعه به ما این اجازه را نمیدهد. بخش خصوصها با ورشکستگی روبهرو شده و در نهایت مکان آنها یعنی زمین به پاساژ، هتل و مکانی تبدیل میشود که بدون تولید است. تا زمانی که اقتصاد بادآورده و تمام زیرگونههای آن و آزار مکل مکل مکینگی وجود دارد نمیتوانیم امیدی برای توسعه این مملکت داشته باشیم.
فرهادی در پایان سخنان خود تاکید کرد: سیصد هزار چاه زیرزمینی غیرقانونی که آب زمین را مثل زمین میمکند درآمدشان به اندازه دو و نیم برابر یارانهای است که ما به مردم میدهیم و درآمد آن برای آن افراد از نفت هم بیشتر است. بنابراین این وضعیت مانع رسیدن به توسعه میشود چرا که بدون محیط زیست و آب توسعه پایدار ممکن نیست.