دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی گفت: تا زمانی که نتوانیم راه برون رفت از سوبژکتیویسم یا ذهنیتگرایی جدید را پیدا کنیم، جایگاه فرهنگ و دین در جامعه پایدار نمیشود. اراده الهی و آگاهی قدسی حاصل ذهنیتگرایی جدید است.
به گزارش عطنا، نشست «شریعتی و روشنفکری دینی» سهشنبه، ۷ آذر به همت انجمن اسلامی دانشجویان راه امید دانشگاه اصفهان و انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی با حضور سوسن شریعتی، فرزند دکتر علی شریعتی، هادی خانیکی، مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی و حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران در دانشگاه اصفهان برگزار شد.
بیژن عبدالکریمی، عضو هیئت مدیره انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران در این نشست گفت: برای بررسی رابطه شریعتی با روشنفکری دینی، ابتدا باید نسبت اندیشه شریعتی با جریان روشنفکری دینی پس از انقلاب و اندیشه سایر روشنفکران دینی را پیدا کنیم.
وی ادامه داد: از منظرمعرفتشناسی نسبتهای شباهت و اختلاف بسیاری برای مقایسه میان دو امر وجود دارد، وقتی میخواهیم دو مفهوم را مقایسه کنیم باید توجه داشته باشیم بین آنها یک نسبت واحد وجود ندارد و این انسان عامی و نامتفکر است که با نسبتهای مطلق درباره امور صحبت میکند. ساختارذهنی انسان متفکر انعطافپذیر است اگر انسان تئولوژیک و ایدئولوژیک فکر کند، بعضا دشمن را کافر و یا دوست را دشمن فرض میکند.
این عضو هیئت مدیره انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران افزود: اگر شریعتی را یکی از برجستهترین روشنفکران دینی تاریخ معاصر و در عین حال کاملا بینسبت با دین بنامیم، حرف متناقضی نیست، چرا که هنوز اعتبارهای آن را بهروشنی بیان نکردهایم؛ برای تبیین این مفهوم ابتدا باید معنای دو واژه روشنفکری و دین را تعریف کرد. از نظر شریعتی روشنفکر کسی است که نسبت به سرنوشت جامعه خود حساس بوده و یا نسبت به آن احساس مسئولیت میکند. رویکرد دیگر به پدیده روشنفکری، تاریخی است، براساس این رویکرد روشنفکری یک تیپ نوین اجتماعی و جریان تاریخی است که با ظهور عقلانیت مدرن و در بطن جنبش عصر روشنگری اروپا شکل گرفته است.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی در مورد ویژگیهای این دست روشنفکران گفت: روشنفکر برای جهانبینی عصر روشنگری ارزش قائل و به دنبال رازگشایی از عالم است، او بر شکگرایی تکیه میکند و معتقد به منطقگرایی، تبیین عقلی، تجربهگرایی، علم گرایی، آزادی، خرد خودبنیاد و اصل پیشرفت است، این روشنفکران ضد سنت بوده و سنتهای ما قبل مدرن را معادل جهل و خرافه میدانند. یکی دیگر از ویژگیهای روشنفکری با عقلانیت مدرن، عدم پذیرش به رسمیت شناختن نیاز انسان به ساحت قدس است که در این معنا روشنفکری مساوی با بشر بنیادی، خودبنیادی و اومانیسم در معنای یونانی است.
شریعتی روشنفکر نیست
عبدالکریمی در ادامه گفت: وقتی که از نسبت شریعتی با مفهوم روشنفکری صحبت میکنیم، به اعتبارهای گوناگون میتوانیم در این زمینه بحث کنیم، یعنی اینکه بگوییم شریعتی به اعتبار احساس مسئولیت به جامعه، به اعتبار برخورداری از خودآگاهی اجتماعی و وارد یک نوع پراکسیس اجتماعی شدن، یک روشنفکر برجسته است.
این فیلسوف ایرانی افزود: براساس گفتمان متافیزیکی و فلسفی باید گفت شریعتی روشنفکر نیست، رویکرد فلسفی و متافیزیکی از رویکردهای سیاسی و اجتماعی مهمتر است و ما را در فهم مسائل بهتر یاری میکند، جامعهشناسی بدون فلسفه، گروهسنجی است. شریعتی را نمیتوان در زمره روشنفکری دینی محسوب کرد، چون اساسا، اصطلاح روشنفکری به لحاظ متافیزیکی یک مفهوم متناقض به ذات است.
وی پس از تبیین مفهوم «روشنفکری» به بررسی مقوله «دین» پرداخت و گفت: مقوله دین از جمله مقولات مبهم در جامعه ما است و اساسا درست فهمیده نشده. وقتی در جامعه ما از دین صحبت میشود، یک عده مدافع دین و یک عده مخالف دین هستند، دین در جامعه ما یک اشتراک لفظی است؛ مثل واژه «شیر» که هم معنای شیر آب را در ذهن تداعی میکند و هم حیوانی در جنگل؛ در واقع کلمه وجود دارد، اما در نگاه اول معلوم نیست که چه معنایی را منتقل میکند.
عبدالکریمی درباره مفهوم دین گفت: دین گاهی به معنای فرهنگ، گاهی به معنای اخلاق از منظر کانتی و گاهی هم نظام تئولوژیک است، اما به اعتقاد من هیچ کدام از اینها دین نیست. بعضی دیگر دین را به منزله یک نحوه بودن در جهان و تحقق هستی آدمی عنوان میکنند که در این معنی هسته مرکزی تفکر دینی گشودگی به ساحت قدس است، امر قدسی به معنای امری متافیزیکی که عقل بشر میتواند آن را تبیین کند، این امر متافیزیکی یا حقیقت قدسی بر ذهن، زبان، احساس، اندیشه و کنش انسان تجلی پیدا میکند.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی افزود: بخشی بزرگی از مسیحیان، یهودیان و مسلمانان که ما آنها را دیندار میدانیم سکولار هستند، چرا که به ساحت گشودگی انسان میاندیشند و در ذهن و زبانشان امر قدسی تجلی نیافته است؛ وقتی میگوییم ما مسلمانیم یعنی پدر و مادر ما مسلمان بودند و تاریخ مسلمانی داشتیم.
عضو هیئت مدیره انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران گفت: میان شریعتی و روشنفکری نسبتهای متکثری وجود دارد که بسیاری از این معانی با دین سازگار است اما روشنفکری بر اساس جهانبینی و عقلانیت مدرن فقط به اعتبار متافیزیکی بودن نمیتواند مبیّن انسان دیندار باشد بنابراین به هیچ وجه نمیتوان شریعتی را در زمره روشنفکر دینی دانست؛ اساسا اصطلاح روشنفکری دینی به لحاظ متافیزیکی، مفهومی متناقض به ذات است.
عبدالکریمی افزود: اگر روشنفکر دینی را کسی در نظر بگیریم که زیست جهان مدرن را به رسمیت میشناسد، من، خودم و شریعتی را روشنفکر میدانم؛ اما روشنفکر کسی است که بتواند سنت تاریخی را بازخوانی و تفسیر کند تا این سنتها در افق تاریخی مدرن معنای خودشان را پیدا کنند، با این معنا در واقع میپذیریم که گریزی جز روشنفکری نداریم.
وی ادامه داد: اما اگر بخواهیم به کمک عقلانیت مدرن دین را تفسیر کنیم این راه به متافیزیک مسدود است و این گونه تفسیرها به معنای اسب تراوا است که وارد قلعه تفکر ایمانی و دینی شده و قلعه را فتح میکند و در اختیار سکولاریزم قرار میدهد.
این استاد فلسفه با بیان اینکه تاریخ فلسفه سه دوره را پشت سر گذاشته است، گفت: فلسفه در دوران کلاسیک، «وجود بنیاد»، در دوره مدرن «آگاهی بنیاد» است و در دنیای پست مدرن «زبان بنیاد» بوده است. در دوران مدرن مسئله این است که محدوده آگاهی من چیست؟ براساس ذهنیتگرایی جدید بشر نمیتواند به بیرون از حوزه آگاهی دست پیدا کند و بر اساس اندیشه کانت، معرفت ما معرفتپنداری است؛ پدیدار یعنی آنچه در حوزه آگاهی خود را نشان میدهد و انسان به فراسوی آگاهی دسترسی ندارد.
عضو هیئت مدیره انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران افزود: جریان روشنفکری دینی پس از انقلاب براساس چارچوب ذهنیتگرایی جدید فکر میکند، وقتی شما در چارچوب فلسفه جدید و عقلانیت جدید هستید، توانایی ورود به ساحت قدس را ندارید، در واقع به این اعتبار به هیج وجه نمیتوانیم در چارچوب فلسفه ذهنیتگرایی جدید بیاندیشیم و از دین به معنای گشودگی به ساحت قدس سخن بگوییم.
عبدالکریمی ادامه داد: تا زمانی که ما نتوانیم راه برون رفت از ذهنیتگرایی جدید را پیدا کنیم فرهنگ دینی و شرقی ما پا در هوا است. هر آنچه از اراده الهی و آگاهی قدسی میگوییم حاصل ذهنیتگرایی جدید است. روشنفکران دینی بعد از انقلاب عموما درکی از ذهنیتگرایی جدید ندارند، چون اصلا مسئله آنها مسائل ایدئولوژیک است چون وارد موضوعات حکمی و فلسفی نمیشوند و اساسا مسائل ذهنیتگرایی جدید را درک نمیکنند که چگونه این ذهنیتگرایی جدید به نهیلیسم منجر شده است. بحران معنای جدید حاصل این ذهنیتگرایی یا سوبژکتیویسم است.
شریعتی در آثارش به ساحت قدس وارد شده
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی درباره اینکه شریعتی با ذهنیتگرایی یا سوبژکتیویسم جدید چه نسبتی دارد، گفت: شریعتی تجربه زیست دینی دارد، در واقع گشودگی به ساحت قدس را به خوبی در آثار خود نشان میدهد و برخلاف چهرههای روشنفکری دینی بعد از انقلاب به هیچ وجه در چارچوب ذهنیتگرایی کانتی و دکارتی نمیاندیشید.
وی افزود: وجود فرهنگ شرقی در اندیشه شریعتی در آثار او پیدا است. من، شریعتی را در کنار احمد فردید، از شرقیترین متفکران معاصر میدانم اما در اندیشه شریعتی، مبانی هستیشناشی، معرفتشناسی و مردم شناسی برای گسست از ذهنیتگرایی وجود ندارد و این انتقاد به او وارد است. آثار شریعتی باعث بسط ذهنیتگرایی در جامعه نشده اما در مقابل، روشنفکری جدید به دلیل گسترش ذهنیتگرایی جدید، از بسط دهندگان نهیلیسم در جامعه است
عبدالکریمی در پاسخ به کسانی که معتقدند روشنفکران تفکر دینی و معنوی ندارند گفت: انسان به لحاظ روانشناختی، میتواند به عرفان اعتقاد داشته باشد، در عین حال فیلسوفی تحلیلگر باشد یا هم نماز بخواند و هم پوزیتیویست باشد، اما به لحاظ متافیزیکی نمیتوان پوزیتیویسم را با رویکرد دینی و ذهنیتگرایی جدید را با تفکر دینی هماهنگ دانست.
عضو هیئت مدیره انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران در پایان گفت: روشنفکران ما بر دین تاکید دارند اما در سیر تاریخی ذهنیتگرایی جدید غلبه پیدا کرده و در تفکر روشنفکران ما هماهنگی وجود ندارد؛ تمام چهرههای موسوم به روشنفکری دینی بعد از انقلاب نهایتا منجر به سکولاریسم شده است.