جشن ولادت پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع) با سخنرانی حجت الاسلام احسان بی آزار تهرانی و مداحی مجید طاهری در دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، این مراسم روز دوشنبه 13 آذر ماه در سالن شهید عضدی دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی توسط هیئت اصحاب عاشورایی، کانون قرآن و عترت، بسیج دانشجویی و با همکاری نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه برگزار شد.
در ابتدای مراسم، مجید طاهری مداح اهل بیت در وصف حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع) به مداحی پرداخت.
حجت الاسلام احسان بی آزار تهرانی سخنرانی خود را با نام محمد(ص) آغاز کرد و گفت: یکی از اسلوبها و سبکهای خدا در قرآن کریم مطرح کردن الگوها در قالب قصص قرآن است و این سبک جالبی است حتی در نظام مادی عصر مدرنیته عده ای را به عنوان الگو معرفی می کنند که شاید بهرهبریهای مادی از آنها شود.
وی در ادامه گفت: حتی اگر این الگوها در آسمان تاریک شهرت باشند مثل پایگاهی به نام هالیوود، شخصیتهایی به عنوان ستارگان و سوپراستارها معرفی میشوند و یا حتی در دنیای ورزش کوچکترین حرکات این الگوها تحت اشراف رسانهها قرار میگیرد و هر حرکت آنها می تواند در سطح دنیا اثرگذار باشد. این یک طرح است که جواب هم میدهد.
تهرانی با مثالی ادامه داد: در همه جای دنیا یک متر صد سانتی متر است و این را قاعده قرار میدهند، همینطور وزن که در قرآن به عنوان کیل نام برده شده، همه اینها یک قواعد کلی است و خدا هم اینها را محترم شمرده و گفته اگر برای اینها کم بگذاید اشتباه است و باید بر همین مبنا برای حقوق متقابل و احترام به یکدیگر پایبند باشید.
وی افزود: پیامبر درباره بُعد روحانی انسان و بعد بینظیر معنوی خداوند بر ما منت گذاشته و یک الگو بیبدیل قرار داده که خود آنرا برترین الگو خلقت و شاهکار هستی خود تعبیر میکند.امام صادق (ع) وقتی میخواستند نام این عزیزالوجود را ببرند رنگ چهرهشان عوض میشد و واقعا خدا به تعبیر امام سجاد(ع) در صحیفه بر ما منت گذاشته است.
ایشان درباره بحث بهرهمندی از این الگو بیان کرد: کسانی میتوانند از این الگو استفاده کنند که اول در زندگی اعتماد به خدا دارشته باشد و دوم اعتقاد به روز جزا، این دو رشته رشته هایی هستند که عملا مارا به حریم پیامبر وصل میکند و اگر این دو رشته قطع شود یک عمر میبینید سنت و تنسک به پیامبر داریم اما مسلمان نیستیم، سر سجاده ایم اما نمازی نخواندهایم.
بی آزار تهرانی ادامه داد: اعتقاد به خدا معانی زیادی دارد اما مهمترین معنای آن این است که آدم وقتی خالق بزرگی را یافت که هم دانا و توانا و دارا است نباید گله ای داشته باشد و همینطور به قول حافظ: لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ/عشقبازانی چنین مستحق هجرانند.در سیره پیامبر نوشته شده که ایشان در کل زندگی یک بار لیت نگفتهاند، که این یعنی اعتماد به خدا و همینطور وقتی از پیغمبر خدا چیزهایی گرفته میشد مثل شش تا از اولاد ایشان پیامبر میفرمود غصه نخورید منتظر هستم که خداوند چه میخواهد به من بدهد.
وی گفت: بدانید خدا وقتی چیزی به ما اعطا میکند به حساب نیاز میدهد نه خواسته ما، خیلی از خواستههای ما بر اساس عدم شناخت و اعتماد پروردگار عالم است، ما فکر میکنیم چیزی که میخواهیم باید داده شود تا لطف تمام شود اما اینطور نیست و جاهایی با حس نیاز متوجه خدا میشویم.مانند این بیت حافظ: حافظ وظیفه تو دعا کردن است و بس/ در بند آن مباش که مشنید یا شنید.
تهرانی سوالی که جایزهای برایش تعیین شده بود را در ادامه همین موضع بیان کرد: شما میدانید پیامبر چند فرزند داشته اند؟ و به یکی از دانشجویان که جواب داد چهار دختر و سه پسر هدیهای داده شد.
وی توصیه کرد: ما مسلمانان به تعبیر قرآن باید وارد جهاد کبیر شویم و نفوذ فرهنگ غرب و خواستگاهش را کنار بزنیم و شاکر این نعمت بی نظیر پیامبر باشیم و مسلمان زندگی کنیم.
حجت الاسلام تهرانی درباره معنای دیگر اعتماد به خدا افزود: باید اعتماد را از خود برداید، در این روزگار همه میگویند اعتماد به نفس اما بنده به قول علامه جوادی آملی میگویم انحطاط به نفس .انحطاط به نفس است اگر کنار خودت خدا را نبینی.قانون جذب و اینکه هرچه هست در انسان است همه حرفهای اومانیستی و ماتریالیستی است.منهای خدا ما هیچ هستیم. علامه طباطبائی میگوید: من خسی بیسر و پایم که به سیل افتادم/ او که میرفت مرا هم به دل دریا برد/ ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
همچنین مثال دیگری از شعر حافظ آورد و گفت: فکر خود و رای خود در مکتب رندی نیست/ کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی. همینطور امام عظیم الشان ما میگوید «نیستم نیست که هستی همه در نیستی است /هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی» لذا اولین پله زمین خوردن این است که ما به خود غره شویم.
این روحانی در آخر سخنی از رسول خدا درباره محور وجود بیان کرد و یادآور شد: میفرماید من در مقابل پروردگار مثل یک پشه لاغری هستم؛ در مقابل کائنات و اجرام آسمانی. پس ما هم اگر ادعایمان و خودیت خود را کنار بگذاریم خداپرستی میآید.
بیآزار تهرانی در وصف پیامبر نیز از شعرایی که باهم به بیدلی میپرداختند شعری خواند که «آن دلبری که شیشه جامه ها به دست اوست / گر بشکند به سنگ جفا ناز شست اوست/ در خانه ای که قبله شود مشتبه به سمت/ ابروش قبله است و قبله نما چشم مست اوست» همچنین «آن دلبری که عرش مقام نشست اوست/ در روز حشر تاج شفاعت به دست اوست / با آن مقام و مرتبت و رتبه ای که هست / گر امتش روند به جهنم شکست اوست»
به بیان این روحانی، شاعر سوم گفته است من شعری میخوانم که علاوه بر امیرالمومنین، پیامبر نیز خوشحال شود؛ «آن دلبری که دوش نبی جای شست اوست / مفتاح باب جنت و دوزخ به دست اوست/ گر خوانمش خدا به یقین کفر گفتهام/ غیر از خدا هرآنچه بگویم شکست اوست».
همچنین شاعر چهارم میگوید شعری میخوانم که چهارده نفر خوشحال شوند؛ «آن بانویی که تاج شفاعت به دست اوست/ هر تار و پود عالم هستی ز هست اوست/ آن را که حق به سوره کوثر ستوده است/ در شان وی هرآنچه بگویم شکست اوست».
گفتنی است در پایان مراسم به حاضرانی که مزین به یکی از نامهای محمد، صادق، جعفر و احمد بودند، هدایایی تقدیم شد.