شاگرد مرحوم علامه طباطبائی(ره) در مراسم بزرگداشت این عالم ربانی گفت: مهمترین مسئله در دین اخلاق است و مرحوم علامه طباطبائی بالاترین سطح اخلاقی که اخلاق توحیدی است رعایت میکرد.
به گزارش خبرنگار عطنا، مراسم بزرگداشت مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائی، حکیم، فقیه و مفسر قرآن به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دانشگاه علامه طباطبائی دوشنبه، 13 آذر با حضور دکتر حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر حسن بلخاریقهی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حجتالاسلام احمد احمدی، شاگرد علامه طباطبائی، دکتر حسین کلباسیاشتری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، محمد مجتهدشبستری، فیلسوف و فقیه، خانواده علامه طباطبائی و دیگر مسئولان در تالار اجتماعات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
حجتالاسلام احمد احمدی، بنیانگذار و رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی(سمت) و یکی از شاگردان برجسته علامه طباطبائی، ایشان را مصداق بیت «بازگو از نجد و از یاران نجد تا در و دیوار را آری به وجد» دانست و گفت: علامه طباطبائی به خصوص برای مایی که بیست سال شب و روز در محضر ایشان بودهایم حیاتبخش بوده است. زمانی که در سال 1336 برای اولین بار از بروجرد به قم آمدم و علامه طباطبائی را دیدم مانند این شعر سعدی «چشم مسافر که بر جمال تو افتد، عزم رحیلش بدل شود به اقامت» قصد ماندن کردم.
وی افزود: من، آیتالله عبدالله جوادیآملی، آیتالله ابراهیم امینی، آیتالله یحیی انصاریشیرازی، آیتالله حسن حسنزادهآملی و چند نفر دیگر روزها با علامه طباطبائی کلاس فلسفه و هر دو هفته سه جلسه شبها درس آزاد داشتیم. این جلساتی بود که برای ما حیاتبخش بود؛ من الان هم با مرحوم علامه طباطبائی زندگی میکنم، آن چهره، خلق و رفتار همواره جلوی چشم من است؛ پیش ایشان فلسفه ملاصدرا و ابنسینا خواندهام و تا قسمت معاد اسفار اربعه را نیز خدمت ایشان بودهام، پنج شش نفر بودیم و جلسات به صورت سیار برگزار میشد.
حجتالاسلام احمدی در ادامه گفت: علامه طباطبائی به صورت منظم با هانری کوربن، شیعهشناس فرانسوی نیز جلساتی داشت که تقاضا میکنم مکاتبات ایشان در مورد 19 روایتی که برای کوربن فرستادهاند و در مورد آنها گفتوگو کردهاند بخوانید، این ارتباط، تفکر شیعه را به اروپا منتقل کرد.
رئیس سازمان سمت در مورد کوربن گفت: کوربن فیلسوفی مشائی نبود بلکه فیلسوفی افلاطونی و اشراقی بود و به همین جهت به آثار شیخ اشراق تسلط کامل داشت و سه جلد کتاب در این زمینه نوشته بود؛ وی همچنین اولین مترجم آثار مارتین هایدگر به زبان فرانسه بود؛ بحث وجود و اگزیستانسیالیسم را در اروپا خوانده بود و با این وجود معتقد بود که تشیع در اسلام بهترین راه ارتباط با خدا و بقای دین است.
وی افزود: مرحوم علامه طباطبائی میگفت یک بار از کوربن پرسیدم شما که این افکار معنوی را دارید وقتی تنها هستید چه کاری میکنید؟ گفت من دعاهای امام زمان(عج) را میخوانم؛ کوربن معتقد بود شیعه به خاطر وجود امام زمان(عج) با عالم دیگر در ارتباط است و بقیه ادیان رابطهشان قطع شده؛ همانطور که در دعای ندبه آمده که «این السبب المتصل بین الارض و السماء» «کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بیت زمین و آسمان است» و آسمان و زمین به واسطه او به همدیگر متصلاند.
حجتالاسلام احمدی در مورد فقه گفت: آیتالله علیمحمد بروجردی، شاگرد آیتالله سیدعلی قاضی و از مرجع عظام میگوید فقه هم یک فن است، این اعتقاد از یک آدم صاحب رساله خیلی حرف است، از ارسطو تا فلسفههای امروزی یک فن و هنری است مثل ساز زدن مثل بنا ساختن فقه را هر کسی میتواند بخواند، چیزی که برای انسان میماند اخلاق و پیوند با خدا است. وقتی از علامه طباطبائی درخواست میکردند چیزی بگوید و سفارشی کند، میگفت: «فاذکرونی اذکرکم» بنابراین خدای را یاد کنید.
وی گفت: اواخر عمر آیتالله محمدتقی بهجت که یکی از آخرین بازماندگان شاگردان آیتالله قاضی خدمت ایشان رفتم، آیتالله بهجت نیز به یاد خدا سفارش میکرد، بنابراین بزرگان دین اخلاق حسنه را راه هدایت میدانند، اخلاقی که در پیوند با یاد خدا به دست میآید، الله یعنی ذات جامع جمیع صفات کمال؛ آدم به خدا نزدیک شود یعنی چه شود؟ یعنی همه خوبیهایی که در ذات پاک خدا است تا جایی که در توانمان است در خود جمع کنیم.
شاگرد علامه طباطبائی در ادامه اظهار کرد: این همه تفکر فلسفی، استدلال، مقدمه، نتیجه و اینها را آدم میخواند برای اینکه اخلاقش خوب شود برای اینکه با دین بتواند خود را بالا ببرد و با خدا ارتباط داشته باشد.
رئیس سازمان سمت برای روشنتر شدن مفهوم اخلاق گفت: علامه طباطبائی معتقد بود سه مکتب اخلاقی وجود دارد، مکتبی که از ارسطو شروع شده و به معنای رعایت عرف است مثل رعایت احترام، روابط اجتماعی که امروز در مغرب زمین است و جامعه را خوب اداره میکند، روابط و قوانینی وضع میکنیم که با هم خوب زندگی کنیم و همدیگر را نیازاریم و تا جایی که میتوانیم به همنوعمان کمک کنیم.
وی افزود: به عقیده من اصل اساسی اخلاق این است که میگویی من از فلان رفتار دیگران نسبت به خودم خوشم میآید پس آن رفتار را نسبت به دیگران داشته باشم؛ آنچه که برای خودمان میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم و رعایت کنیم. عیسی(ع) در انجیل لوحا گفته آنچه را برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.
حجتالاسلام احمدی ادامه داد: این سخن در روایتهای مسلمانان هم آمده؛ در نامه امیرالمومنین به امام حسن هم آمده که فرزندم آنچه را برای خودت دوست داری برای دیگران هم دوست بدار، این اصل اساسی اخلاق است. ما باید این اصل را رعایت کنیم و به تمام مسائل در جامعه تعمیم دهیم؛ بنابراین نوع اول اخلاق عرفی است، چیزی که اثر اجتماعی دارد و ربطی به معنویات و الهیات ندارد.
شاگرد علامه طباطبائی دومین سطح اخلاق را از منظر علامه طباطبائی اخلاق عرفی با رنگ خدایی عنوان کرد و گفت: در این سطح میگویند کارها را با در نظر گرفتن خدا انجام دهید، خیلی از دیندارهای ما اینکار را میکنند، کارهای خوب هم انجام میدهند ولی این نیست که همه کارهایشان برای خدا باشد.
وی به خواندن کتاب «طهارت الاخلاق» ابن مسکوی، دانشمند ایرانی که در آن تعداد زیادی از مضامین اخلاقی آورده شده و علامه طباطبائی اینها را به صورت درختوار ترسیم کرده سفارش کرد و گفت: علامه طباطبائی سومین و بالاترین سطح اخلاق را در جلد اول المیزان صفحه 359 تعریف کرده است؛ اخلاقی الهی و توحیدی بالاترین سطح اخلاقی است که در اسلام آمده، این اخلاق بر اساس آیه «الذین قالو انا لالله و انا الیه الراجعون» است.
احمدی ادامه داد: در این سطح اخلاقی ما میگوییم به سوی خدا برمیگردیم و علاوه بر در نظر گرفتن خدا در دومین سطح اخلاقی، معاد را نیز در نظر میگیریم. تاکید قرآن بر معاد است، علامه طباطبائی معتقد بر اخلاق توحیدی است، یعنی هر کاری که انجام میدهیم این را حساب کنیم که میخواهیم به سوی خدا برویم و همه کارمان را با این نگاه انجام دهیم.
شاگرد علامه طباطبائی از خاطرات خود نقل کرد و گفت: عصرها وقتی علامه طباطبائی از خیابان خسروی به سمت صحن امام رضا(ع) میرفت مدام ذکر میگفت و به یاد خدا بود. موحد هیچکاری نمیکند جز برای خدا، هیچ قدمی بر نمیدارد جز برای خدا، خواب و بیداری و فعالیت او برای خداست. و تلاشش این است که هرکاری که انجام میدهد آن سوی حجاب را ببینند، هیچ توجهی به ثنای مردم ندارد، نه به دنیا توجهی دارد و نه به آخرت، به بهشت و دوزخ هم توجه ندارد، فقط خد را در نظر میگیرد و توشهاش فروتنی، افتادگی و عبودیت اوست و راهنمایش حب خداست.
احمدی در پایان گفت: این مناجات خمسهعشر مفاتیح است که پسر آشیخ حسن نخودکی به من میگفت پدرم سفارش کرد «هر روز یکی از مناجاتهای خمسهعشر را بخوان»؛ این مناجاتها 15 تا است و نهایت اخلاق در این مناجات نهفته شده است؛ بنابراین راه مرحوم علامه طباطبائی شناخت و تطهیر نفس، محبت خدا و به دست آوردن اخلاق توحیدی است.