۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۵۳
کد خبر: ۱۵۴۰۴
دانش و نظریة روابط بین‌الملل، در آمریکا تکوین و تکامل یافته است؛ به‌گونه‌ای که حتی نقش محافل آکادمیک اروپایی نیز در فرآیند تأسیس و توسعة آن محدود بوده است. ازاین‌رو، مراکز علمی و دانشگاهی جهانِ غیرغربی نقش مکوِّن و مشارکت مولِّد بایسته و شایسته‌ای در قوام و دوام دیسیپلین روابط بین‌الملل نداشته‌اند؛ اما در آغازین سال‌های هزارة سوم، بر اثر پدیداری تحولات عملی و نظری در سیاستِ جهان، تقاضا و تمنّا برای مساهمت بیشتر این محافل از راه تدوین و پردازش نظریه‌های غیرغربی روابط بین‌الملل افزایش یافته است. به‌طوری‌که امروزه ادبیات نظری غیرغربی نسبتاً قابل توجهی تولید شده است؛ سرآمد آن‌ها نیز کتابِ «نظریه‌های غیرغربی روابط بین‌الملل» ویراستة آمیتاو آکاریا و بری بوزان است.


     بر این اساس، در جهان اسلام نیز تکاپو برای پردازشِ نظریة اسلامی روابط بین‌الملل آغاز گشته است. این تلاش به‌ویژه در چهارچوب طرح کلی اسلامی‌سازی دانش تعریف و تعقیب می‌شود. این جنبش علمی و موج نظری به ایران نیز رسیده است. به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر تلاش‌های فردی و جمعی درخوری در قالب برگزاری همایش‌ها، میزگردها، کرسی‌های نظریه‌پردازی و انتشار برخی مقاله‌ها با هدف تولید علم و نظریة روابط بین‌الملل ایرانی ـ ـاسلامی انجام شده است؛ تلاشی که تا امروز به نتیجة مطلوب منجر نگشته است.


     تمنّا و تقاضا برای تولید علم و نظریة بومیْ بنا بر علایق شخصی و اقتضائات اسلامی، انقلابی و ایرانی به‌تنهایی کفایت نمی‌کند؛ زیرا لازمة پردازش یک نظریة ایرانی یا اسلامی روابط بین‌الملل، در کنار سایر مقدمات و تمهیدات علمی و فکری، تأسیس و تدوین مبانی و بنیادهای فلسفی آن است. ساختن و پرداختن نظریة بومی روابط بین‌الملل مستلزم درانداختن یک فلسفة مضافِ روابط بین‌الملل است که این مبانی و مبادی را تمهید کند؛ چراکه هیچ نظریه‌ای بدون مبانیِ فلسفی و فرانظری ساخته و پرداخته نمی شود. این امر به معنای ضرورت و اولویت پردازشِ فرانظریه بر پرداختن خودِ نظریه است. ازاین‌رو، ارائة یک نظریة اسلامی روابط بین‌المللْ مستلزم پردازش فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل است.


     بر این اساس، هدفِ کتاب «فرانظریه اسلامی روابط بین‌الملل» تمهید و تدوین فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل است؛ به‌گونه‌ای که چگونگی و الزامات نظریه‌پردازی اسلامی و عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند و مبانی فلسفی این نوع نظریه استخراج و تبیین ‌شود؛ مبانی، مفروضه‌ها و پیش‌فرض‌های فلسفی‌ای ارائه می‌شود که قواعد و منطق لازم برای پردازش نظریة اسلامی روابط بین‌الملل را فراهم می‌سازد. به‌بیان‌دیگر، مبانی فلسفی به معنای هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی نظریة اسلامی روابط بین‌الملل تدوین و تبیین می‌شود.


     مبانی فلسفی و فرانظری بر چگونگی و نوعِ تلقیِ از روابط بین‌الملل و نظام بین‌الملل تأثیر مستقیم دارد.


 ازاین‌رو، طرح، تدوین و پاسخ‌گویی به پرسش‌های فرانظری یا نوع دوم در مورد روابط بین‌الملل از منظر اسلامیْ ارزش و اهمیت نظری و عملی بسزایی دارد. سؤال‌هایی از این قبیل که: هستی و واقعیت چیست؟ واقعیت اجتماعی و جهان اجتماعی، ازجمله جهان روابط بین‌الملل، چیست و چه ماهیتی دارد؟ آیا آنچه وجود دارد قابل شناخت نیز هست؟ این شناخت چه اندازه قابل اعتماد و معتبر است؟ آیا روابط بین‌الملل یک علم است یا یک فن و هنر؟ الزامات مطالعة علمی روابط بین‌الملل چیست؟ چه روش‌هایی برای شناخت معتبرِ واقعیت‌ها و پدیده‌های بین‌المللی مناسب و مطلوب است؟ کدام روش‌شناسی و روش به شناخت معتبر آن می‌انجامد؟ کدام‌یک از ساختار یا کارگزار در روابط بین‌الملل اصالت دارد؟ آیا یکی از این دو بر دیگری تقدم هستی شناختی یا روش‌شناختی دارد؟



     بنابراین، پردازش یک نظریة اسلامی محتوایی و جوهریِ روابط بین‌الملل از نوع اول مورد ادعا و انتظار نیست؛ بلکه تلاش می‌شود تا با پاسخ‌گویی به پرسش‌های درجة دوم، نظریه‌ای از نوع دوم بر مبنای مبانی و آموزه‌های اسلامی ارائه شود؛ لذا، مسائل و موضوعات تجربی و انضمامی جزئی در زمینة روابط بین‌الملل بحث و بررسی نمی‌شود؛ از سوی دیگر، مباحث به درجة نسبتاً بالایی انتزاعی است و و ماهیتی فلسفی و تجریدی دارد. بااین‌حال، این فرانظریه اگرچه مستقیماً به پرسش‌ها و موضوعات درجة اول و انضمامی در مورد جزئیات و واقعیت‌های روابط بین‌الملل و نظام بین‌الملل نمی‌پردازد، اما به‌طور غیرمستقیم با آن‌ها ارتباط داشته و بر آن‌ها تأثیر می‌گذارد.



     بی‌گمانْ پاسخ‌گویی به پرسش‌هایِ نوع اول با انجام پژوهش‌های عملی و نظری در مورد روابط بین‌الملل اهمیت و ضرورت دارد، اما تدوین و تبیین رهیافت فلسفی اسلام به هستی، انسان، ماهیت جامعة انسانی و جهانی و نسبت آن با جهان‌بینی‌های دیگر به فهم و درک بهتر و بیشتر روابط بین‌الملل و زندگی بین‌المللی می‌انجامد. بررسی و توضیح این‌که این تلقی و تعریف از انسان و جهان چه تأثیر و نقشی در نظریه‌پردازی و نظریه‌های روابط بین‌الملل دارد نیز از ارزش و اهمیت نظری و عملی برخوردار است.



     تدوین و ارائة فرانظریة اسلامی روابط بین‌المللْ نیازمند تبیین هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی اسلامی به‌طور عام و روابط بین‌الملل به‌طور خاص است؛ ازاین‌رو، از یک‌سو، استفاده از منابع و معارف اسلامی و دانش تولید شده در سایر حوزه‌های معارف اسلامی مانند تفسیر، فقه، فلسفه، منطق، کلام و اصول فقه ضرورت می‌یابد؛ از سوی دیگر، بهره‌مندی از دانش، مفاهیم و مقولات و روش‌های رایج در علوم اجتماعی و رشتة روابط بین‌الملل نیز ضروری است. تأمین این هدف به معنای تحمیل مفاهیم و مقولات رایج در دیسیپلین و علم متعارف روابط بین‌الملل بر منابع و معارف اسلامی نیست؛ بلکه، تلاش برای استخراج، استنباط و تأسیس مفاهیم و مبانی اسلامی در حوزة دانش روابط بین‌الملل است. به‌گونه‌ای که رهیافت و موضع هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی اسلام در حوزة روابط بین‌الملل درک و توضیح داده شود.



     این امر بدان معنا نیست که فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل و مفاد آن هیچ نسبتی با دانش متعارف و سایر فرانظریه‌های روابط بین‌الملل برقرار نمی‌کند؛ بلکه حتی ممکن است فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل در بعضی از عناصر، ابعاد، مفاهیم و مقولات قرابت و شباهت به فرانظریه‌های دیگرِ روابط بین‌الملل نیز داشته باشد؛ بنابراین، برای تدوین فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل باید بین معارف اسلامی و دانش روابط بین‌الملل ارتباط منطقی و مفهومی برقرار کرد، نه آنکه معارف اسلامی را در ذیل علم متعارف روابط بین‌الملل قرار داد. همان‌گونه که قرار دادن علمِ متعارفِ روابط بین‌الملل در چهارچوب اسلام و معارف اسلامی و تلاش برای توجیه آن نیز وجاهت و وثاقت ندارد.


6 فصل کتاب

 

     برای تأمین این اهداف، کتاب در شش فصل تدوین و تنظیم شده است؛ فصل نخست به تبیین ماهیت و جایگاه فرانظریه و فرانظریه پردازی در روابط بین‌الملل می‌پردازد؛ به‌گونه‌ای که پس از مفهوم‌شناسیِ فرانظریهْ، مفاد، ضرورت، اهمیت و جایگاه آن در روابط بین‌الملل واکاوی می‌شود. در فصل دوم، فرانظریه‌های مختلف روابط بین‌الملل به اجمال مرور می‌شود؛ این توضیح مختصرْ تمهیدات علم‌شناسی لازم و زمینة نسبت سنجی فرانظریة اسلامی روابط بین‌الملل با فرانظریه‌های رایج در رشتة روابط بین‌الملل را فراهم می‌سازد. سومین فصلْ به نسبت سنجی علم و اسلام در چهارچوب کلی‌تر رابطة علم و دین اختصاص دارد. به‌طوری‌که مبانی دین شناختی لازم برای فرانظریه پردازی اسلامی روابط بین‌الملل مهیا شود. ادعا آن است کهْ با توجه به ماهیت تأسیسی نظریة اسلامی روابط بین‌الملل و گزیده‌‌گویی علمی اسلامْ پردازش این نظریه بر مبنای حداقلی‌ترین برداشت از اسلام نیزْ ناممکن نیست.

     هستی‌شناسی اسلامی روابط بین‌الملل در فصل چهارم تدوین می‌شود.


واقعیت و ماهیت پدیده‌های اجتماعی بین‌المللی، کنشگران بین‌المللی، علیّت و مسئلة ساختار و کارگزار از منظر اسلامی توضیح داده می‌شود؛ سپس اصول و مفروضه‌های هستی شناختی نظریة اسلامی روابط بین‌الملل در قالب واقع‌گرایی تکثرگرا، جوهرگرایی، تکثرگرایی علّی، عقل‌گرایی، امت محوری، همگرایی انسانی، قاعده‌مندی پدیده‌های بین‌المللی و تحول‌پذیریْ استنتاج و تبیین می‌شود.



     موضوع فصل پنجمْ تنظیم و تبیینِ معرفت‌شناسی اسلامی روابط بین‌الملل است. ماهیت و هدف علم و نظریه، ملاک صدق و کذب آن، منابع و متعلق شناخت و چگونگی راستی آزمایی و اعتبار یابی نظریة اسلامی روابط بین‌الملل توضیح داده می‌شود. اصول و مفروضه‌های معرفت‌شناختی نظریة اسلامی روابط بین‌الملل در چهارچوب واقع‌گرایی، تکثرگرایی، مبنا گرایی، تعامل‌گرایی ارزشی، عام‌گرایی و کلان نگری و کل‌نگری و نظام محوری تلخیص و توضیح داده می‌شود.



     ششمین فصل به بحث و بررسی روش‌شناسی و روش‌های شناخت و مطالعة روابط بین‌الملل می‌پردازد. ادعا و استدلال آن است که روش‌شناسی فرانظریة اسلامی روابط بین‌المللْ تکثرگرایی تشکیکی است که متضمن تعامل‌گرایی روش‌شناختی، کثرت‌گرایی روشی و تلفیق‌گرایی روش‌شناختی و روشی است.*

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار