۰۷ آذر ۱۳۹۶ ۱۶:۲۳
کد خبر: ۱۵۳۷۴۱

barresi bagh albaloo
 

 

 

در نشست نقد ‌و ‌بررسی نمایشنامه باغ آلبالو اثر آنتون چخوف، اساس یک نمایشنامه تئاتری «متن» مطرح شد و تاکید شد تغییر روش یکی از دلایلی بود که نمایشنامه‌ چخوف در ابتدا مورد قبول واقع نشد، همچنین مطرح شد که شخصیت‌های قهرمان‎ این نمایشنامه علاوه بر بی‌عرضگی خود فقط به حساب دیگران زندگی می‌کنند.

 

به گزارش خبرنگار عطنا، نشست نقد ‌و ‌بررسی نمایشنامه باغ آلبالو اثر آنتون چخوف، با همت گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه علامه طباطبائی و با همکاری انجمن ایرانی زبان و ادبیات روسی روز دوشنبه 29 آبان در دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.

 

در این نشست، علاوه بر دکتر مهناز نوروزی، عضو هیئت علمی گروه روسی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان مدیر نشست، جان الله کریمی مطهر، استاد دانشگاه تهران و عضو انجمن ایرانی زبان و ادبیات روسی و مرضیه یحیی پور، استاد دانشگاه تهران به عنوان سخنرانان اصلی حضور داشتند.

 

در ابتدای نشست، مهناز نوروزی ضمن خوش‌آمدگویی به استادان و دانشجویان دلیل انتخاب این استادان را برای این نشست اینگونه مطرح کرد: این استادان جزء کسانی هستند که مدت‌ها است زمان خود را صرف تحقیق و مطالعه آثار ادبی روسی به ویژه آثار چخوف کرده‌اند.

 

در ادامه، جان الله کریمی مطهر، استاد دانشگاه تهران با اشاره به تعریف تئاتر و نمایش گفت: تئاتر یک هنر ترکیبی است که از عناصر مختلف از متن نمایشنامه گرفته تا کارگردان و هنرمندان تشکیل می‌شود.

 

وی افزود: تئاتر یک هنر جمعی است و محصولی که از این هنر جمعی به دست می‌آید نتیجه همه کسانی است که در تئاتر فعالیت می‌کنند، از گریمور گرفته تا کسی که لباس را آماده می‌کند.

 

کریمی مطهر تاکید کرد: اساس یک نمایش تئاتری متن نمایشنامه است.

 

او با اشاره به تئاتر روسیه گفت: تئاتر در روسیه بخاطر همانند‌ شدن با کشورهای اروپایی در اواسط قرن 17 به وجود آمد.

 

وی در ادامه تصریح کرد: در قرن 18 تئاتر در روسیه گسترش پیدا کرد و یک تئاتر دولتی نیز زیر نظر دربار ایجاد شد، ولی اکثر تئاترها ترجمه تئاترهای اروپایی بود، یعنی نمایشنامه نویسی در روسیه رواج نداشت.

 

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: در اواخر قرن 18 اولین نویسنده روس به تئاتر حرفه‌ای در روسیه پرداخت و در قرن 19 شروع شعرا و نویسندگانی بود که فرهنگ روسیه را در جهان به شهرت رساندند.



تئاتر سنتی پاسخگوی نیازها نبود

 

او افزود: در اوایل قرن 19 شبکه‌ای از تئاتر امپراطوری نیز شکل گرفت که زیر نظر حکومت بود و این شبکه در سال 1882 از بین رفت.

 

کریمی مطهر اظهار کرد: آستروفسکی بزرگترین و مشهورترین نمایشنامه‌نویس قرن 19 بود که سال‌ها در صحنه‌ تئاتر روسیه نمایش‌نویسی می‌کرد و به پدر نمایشنامه‌نویسی در روسیه معروف بود که نزدیک به 50 نمایش نوشت.

 

وی با بیان اینکه از نوآوری‌های آستروفسکی این بود که نمایشنامه‌نویسی را به زندگی نزدیک کرد، گفت: او زندگی را در صحنه می‌آورد و شخصیت‌ آدم‌های معمولی و زندگی روزمره آن‌ها را در نمایش خود توصیف می‌کرد.

 

او تصریح کرد: در اواخر قرن 19 نیازهای زندگی تغییر کرد و زندگی بیشتر ماشینی شد و وقت آن رسیده بود که یک تغییر در تئاتر کلاسیک دنیا ایجاد شود چون تئاتر سنتی قدیمی پاسخگو نیازهای جامعه نبود.

 

وی گفت: در روسیه اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 نمایشنامه‌نویس معروف آنتون چخوف ظهور کرد.

 

عضو انجمن ایرانی زبان و ادبیات روسی اظهار کرد: در ابتدا هنرپیشه‌ها نمی‌توانستند آنطور که آنتون چخوف می‌خواهد نمایش‌ها را اجرا کنند، به همین دلیل اولین نمایشنامه چخوف در سال1896 در سن‌پترز بورگ شکست خورد.

 

وی با بیان اینکه تماشاگران و بازیگران و هنرپیشه‌ها به نمایش‌های آستروفسکی عادت کرده بودند و تغییر روش باعث شد که چخوف در اوایل موفق نباشد، گفت: آنتون چخوف در نمایشنامه‌های خود بیشتر زندگی روزمره، دور‌هم‌نشینی‌ها و صحبت‌ها را نشان می‌داد.



نقش را نباید بازی کرد، بلکه باید به خود نقش تبدیل شد (استالیناوسکی)

 

او به یکی از حرف‌های آنتون چخوف اشاره کرد که گفته است: اگر ما رئالیسم و واقع‌گرا هستیم باید واقعیت های زندگی را در صحنه تئاتر نشان دهیم.

 

کریمی مطهر در ادامه بیان کرد: وقتی چخوف در نمایشنامه‌نویسی موفق نبود به داستان‌نویسی روی آورد و منتقدان از داستان‌های او هم ایراد گرفتند و تعداد دیالوگ‌های او را زیاد دانستند.

 

وی به یکی از سخنان آنتون چخوف اشاره کرد و گفت: زندگی گاهی پیچیده و گاهی ساده در نظر گرفته می‌شود و نباید حتما دنبال یک حادثه باشیم و آنتون چخوف گفته است بگذارید آنچه در صحنه اتفاق می‌افتد مانند خود زندگی پیچیده و ساده باشد.



باید در صحنه زندگی کرد

 

عضو انجمن ایرانی زبان و ادبیات روسی در ادامه نشست بیان کرد: در سال1898 دو سال بعد از شکست نمایشنامه چخوف، استالیناوسکی با نامه‌های زیادی که برای چخوف نوشت و از او خواست که به کارش ادامه دهد.

 

وی تصریح کرد: اساس نمایشنامه‌های استالیناوسکی مانند چخوف بود و او ایده‌ها و آنچه که مدنظرش بود با نمایشنامه‌های چخوف پیاده کرد.

 

او اظهار کرد: استالیناوسکی سعی می‌کرد زندگی را بر سر صحنه ببرد و این چیزی بود که چخوف هم بر آن تاکید می‌کرد.

 

او یکی از سخنان استالیناوسکی را اینگونه بیان کرد: «من از نمایش بازی کردن در تئاتر متنفرم، ما اجرای نمایش را در صحنه نمی‌پسندیم، بلکه باید در صحنه زندگی کرد».

 

در ادامه نشست، مرضیه یحیی پور، استاد دانشگاه تهران گفت: چخوف نمایشنامه باغ آلبالو را در سال 1903 نوشته است، در واقع در این زمان چخوف در نمایش نویسی ماهر شده بود.

 

وی افزود: نمایشنامه باغ آلبالو برخلاف ظاهر خود که ساده به نظر می‌رسد، نکات ریز و فراوانی دارد و خود باغ به عنوان سمبل روسیه در مرکز قرار دارد.

 

یحیی‌پور علت نوشتن این اثر توسط آنتوان چخوف را اینگونه بیان کرد: او واقعیت را در اثر خود پیاده می‌کند.

 

او اظهار کرد: در دوره‌ای که باغ آلبالو نوشته شده است، روسیه در حال تبدیل شدن از ورشکستی اشرافی به یک جامعه ثروتمند است که این موضوع حتی در شخصیت‌های باغ آلبالو نیز دیده می‌شود که بعضی از آن‌ها اشرافیان ورشکسته هستند و برخی نیز به ثروت رسیده اند.

 

وی افزود: چخوف فکر اولیه این اثر را در سال 1901 در نامه های خود آورده است و نمایشنامه را بنای شفاف کمدی معرفی کرد.

 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه چخوف در زمانی که به بیماری سل مبتلا است، نمایشنامه کمدی باغ آلبالو را نوشت، گفت: فروش یک باغ اتفاقی است که در این نمایشنامه می‌افتد یعنی اتفاقی که شاید در زندگی همه ما بیافتد و چخوف درباره بیماری خود گفته است:  عذاب می‌کشم اما نمایشنامه را می‌نویسم.



باغ آلبالو باغ بی‌عرضه‌ها است

 

یحیی‌پور با مطرح کردن این سوال که چه چیزی از این باغ مهم است که برای چخوف موضوع نمایشنامه می‌شود؟ گفت: اتفاق‌هایی که در اطراف چخوف می‌افتد مانند فروش خانه‌ی پدری بخاطر ورشکستی پدر و ... برداشت‌هایی است که چخوف از اطراف خود داشته است.

 

او در ادامه بیان کرد: باغ آلبالو به باغ بی‌عرضه‌ها و دست‌وپاچلفتی‌ها معروف است چون هیچکدام از شخصیت‌های قهرمانان باغ آلبالو موفق و خوشبخت نیستند و نتوانستند زندگی را آنطور که باید بسازند.

 

یحیی پور تصریح کرد: این باغ در مرکز نمایشنامه وجود دارد و گفته می‌شود سمبل روسیه است، وطن است و در گذشته می‌توانست مظهر خوشبختی باشد و وقتی باغ در مرکز این اثر قرار می‌گیرد قهرمان‌ها بر اساس ارتباطشان با باغ تقسیم‌بندی می‌شوند.

 

در ادامه نشست بیان کرد: شخصیت‌های باغ آلبالو همه مرکزی هستند و شخصیت‌های قهرمانان مرکزی در این اثر هرکدام علاوه بر بی عرضگی‌شان فقط به حساب دیگری زندگی می‌کنند یعنی خودشان تلاشی نمی‌کنند و فقط منتظر دیگری هستند.

 

وی با بیان اینکه شخصیت گایف در این نمایشنامه قسمت منفی زیاد دارد، گفت چخوف از زبان گایف در در این نمایشنامه گفت: دستی به قفسه کتاب می‌کشد و میگوید قفسه عزیز و محترم به وجود تو که بیش از صد سال راهنمای درخشان‌ در عدالت بودی درود می‌فرستم، دعوت خاموش به کار مفید در طی صد سال هرگز به افول نرسیده است، ضمن انکه در نسل‌های ما ایمان و آینده بهتر را حفظ کردی و در ما ایده‌های نیکی و خود آگاهی اجتماعی را پرورش دادی.

 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه تضاد در شخصیت قهرمان‌ها وجود دارد گفت: همه آنچه که از نظر چخوف آرزو است در صحبت‌های گایف می‌آید که از نظر ما شخصیت مثبتی نیست.

 

او یادآور شد: موضوع اصلی باغ آلبالو که مطرح می‌شود چیزی است که در اجتماع بوده است و شخصیت‌های اثر با آن درگیر هستند.

 

وی ایده اصلی این باغ را اینگونه تعریف کرد: همه می‌خواهند زندگی را بهتر کنند و درباه باغ که سمبل روسیه است می‌گویند، ما باید این باغ را به بهترین شکل بسازیم.

 

او افزود: امید یکی از ویژگی‌های بارز آثار چخوف است که در این نمایشنامه نیز وجود دارد و با وجود مریضی خود باز هم امیدوار است، او بیشتر به نسل جوان امید بسته است.

 

یحیی پور تصریح کرد: نسل جوانی که در باغ آلبالو آمده‎اند، شخصیت‌های جدی نیستند و بیشتر شعار می‌دهند.

 

در ادامه نشست، جان الله کریمی مطهر در پاسخ به یکی از سوالات گفت: چخوف گفته است که هیچ چیز در پرده نمایش الکی نیست و همه چیز دلیل دارد.

 

وی تصریح کرد: چخوف جزء نمایشنامه‌نویس‌هایی است که چیزهای اضافه در نوشته او کم است.

 

مرضیه یحیی‌پور با اشاره به شخصیت‌های نمایش گفت: هیچ‌کدام از شخصیت‌ها بعد از فروش باغ نگرانی ندارند و هیچ‌کدام از شخصیت‌ها منفی یا مثبت نیستند بلکه هر کدام ویژگی‌های مثبت و منفی خود را دارند.

 

وی با اشاره به شخصیت لوپاخین در این نمایشنامه گفت: لوپاخین قصد کمک داشت و مجبور شد که باغ را بخرد، درست است که او یک تاجر است ولی آدم درستی است و اگر آدم درستی نبود یک دختر خوب عاشق او نمی‌شد.


گزارش تصویری: اینجا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار