استاد حقوق دانشگاه علامه طباطبائی: در «ملي» تهمینه میلانی، برخلاف ديگر آثار از اين دست، اتفاقا «حقوق»، موثر و كارآمد است و مشكل، در فرهنگ و فيالواقع، زير پوست حقوق است. ملي ميگويد اگر آموزش حقوق، درست و بجا باشد، ناهنجاريها و عواقبش، كمتر است. در فيلم، همه ابزارها و نهادهاي حقوقي موثرند: پليس با اعلام جرم همسايگان در باب كتك خوردن زن، مراجعه كرده و به شوهر مجرم، يادآوري ميكند كه ميتواند حكم گرفته و به خانه ورود كند. پليسي كه در مقام رفعتكليف نيست، وظيفهشناس است و تا «شكايت ندارم» را از زن نميشنود، نميرود.
به گزارش عطنا، وحید آگاه، عضو هیئت علمی گروه حقوق عمومی و بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی و استاد حقوق سینما و ارتباطات این دانشگاه، در ادامه نوشتههای خود با عنوان «در جستجوی نسبت حقوق و هنر» در روزنامه اعتماد، نگاهی داشته است به فیلم «ملی و راههای نرفتهاش»، جدیدترین ساخته «تهمینه میلانی» که این روزها در سینماهای کشور درحال اکران است.
١- «ملي و راههاي نرفتهاش»، فيلمي ديگر از دغدغه مدام تهمينه ميلاني. مليحه، دختر ساده بزرگشده در خانواده بسته و سنتي، براي رهايي و داشتن زندگي آزادتر، با «سيا» ازدواج ميكند، خيلي زود و بدون آزمودن حداقلها. شوهر هم، شكاك و بيمار از آب در آمده و بدينسان، فرآيند اعمال محدوديت، محروميت، خشونت كلامي، فيزيكي و قتل فرزند (سقط جنين) توسط سيامك طي ميشود و نهايتا به قتل او توسط ملي ميانجامد. مسيري كه مثل غالب فيلمهاي ميلاني، محتوايي پررنگتر از فرم دارد و حرف فيلم براي كارگردان، بسيار مهمتر از چگونه گفتن و زواياي هنري است.
٢- در «ملي»، برخلاف ديگر آثار از اين دست، اتفاقا «حقوق»، موثر و كارآمد است و مشكل، در فرهنگ و فيالواقع، زير پوست حقوق است. ملي ميگويد اگر آموزش حقوق، درست و بجا باشد، ناهنجاريها و عواقبش، كمتر است. در فيلم، همه ابزارها و نهادهاي حقوقي موثرند: پليس با اعلام جرم همسايگان در باب كتك خوردن زن، مراجعه كرده و به شوهر مجرم، يادآوري ميكند كه ميتواند حكم گرفته و به خانه ورود كند. پليسي كه در مقام رفعتكليف نيست، وظيفهشناس است و تا «شكايت ندارم» را از زن نميشنود، نميرود. هر چند ميتوانست زن را از ايوان به پايين فرابخواند و پس از رويت آثار ضرب و جرح، ارتكاب جرم را ثبت كند. دادگاه هم كه با شكايت سقط جنين، سيا را به زندان انداخته و جز با رضايت ملي، آزاد نميكند و البته «خانه امن». مراكزي با هردو وصف دولتي و غيردولتي، زيرنظر بهزيستي، براي زنان خشونتديده يا در معرض آن (غالبا همسرآزاري)؛ كه پرسنلش، همه اوقات شبانهروز، با حوصله و آرامش پاسخگوست. آنقدر مسووليت پذير كه از موبايل ملي، جايش را يافته و «بلافاصله» مامور قطار را براي كمك و جلوگيري از خودكشي ملي، خبر ميكند و همه اينها، يعني تصويري شيك از «حقوق» در فيلم كه كمتر ديدهايم. هرچند اين هيبت، تركهايي هم دارد: جايي كه ملي ميشنود: «شكايت فايدهاي ندارد و صرفا موجب ميشود سيا دفعه ديگر، يواشتر بزند!» يا «قانون نميگذارد طلاق بگيري و برت ميگرداند» يا «الان كه طلاق را سخت ميگيرند، وضع اينه!»
٣- كارگردان، مشكل را نه در ضعف نظام حقوقي، بلكه در فرهنگ و بستر شكلدهنده حقوق ميداند و درست هم ميگويد. حقوق بدون فرهنگ، راهگشا كه نيست؛ اوضاع را بدتر هم ميكند! فرهنگي كه به لسان فيلم، كسي با دكتر و مهندس شدن، آن را دارا نميشود و تعصب بيجا، خلاف كرامت انساني و مغاير با حقوق شهروندي را «غيرت» مينامد. زن را از اموال شوهر دانسته و پس از عقد نكاح، در پي قطع ارتباط او با جهان خارج است. چنانكه خانواده ملي با او كردهاند. پدر سيا هم با او و همسرش، بدرفتاري ميكرده. مادر بايد طلاق ميگرفته، اما نگرفته يا نتوانسته. تحمل كرده و نتيجه، فرزند نامتعادل و بزهكار است. مادري كه عمري را با كينه گذرانده، حالا نسبت به عروسش، منفعل است و جلوي پسر را نميگيرد و حتي، لذت هم ميبرد؛ حظي كه مادر از ضرب و شتم عروس ميبرد و بالطبع عروس از كتك خوردن سيا. گيرم خنك شدن دل مادر سيا، پنهان است و براي ملي، هويدا. او نه ميبخشد، نه فراموش ميكند و نه تواني براي ادامه بهتر زندگي دارد. شوهرش هم، حالا منتقد رفتار پسرش به عروس است- همان رفتاري كه قبلا خود داشته- اعتراف ميكند كه تغيير ديدش، به خاطر پشيماني از گذشته و احترام به حقوق انسانها نيست و ميگويد: « قديما كه ما ميزديم آب از آب تكان نميخورد اما الان وقيح شدن و آژان ميارن» در جامعهاي كه هنوز در جايي از فرهنگ برخي از مردمانش، به هر گونه ارتباط با جنس مخالف، مظنون است و زن هنوز شخصيت مستقل و مساوي نيافته، از حقوق هم، كاري بر نميآيد. هر چند حقوق ميتواند مسكن و آرامبخش غير طبيعي باشد. در اين فضا كه: به حقوق فردي آدمها احترام گذاشته نميشود، دختر براي رهايي از نظام صدور مجوز خانواده و بازتر شدن فضا مجبور است به ازدواج، آن هم بدون رصد تناسب فرهنگي، سواد، خانوادگي و فكري خود با شوهر آينده تن دهد ؛ در اين فرهنگ كه زن حتي براي رفت و آمد و انواع ارتباطات فيزيكي و مجازي، اذن شوهر را لازم دارد راه اول، تحمل است، بعد، دروغ و پنهانكاري و سرآخر، فاجعه. چنان كه براي ملي رخ داد و قبلترها، «فريدون جيراني» در «قرمز» گفته بود؛ هنرمندانهتر و سينماييتر. اما اينكه بعد اين همه سال، باز هم «ملي» ساخته و ديده ميشود يعني مساله، كامل حل نشده و خشونت عليه زنان و نقض حقوق شهروندي آنها، زير پوست شهر جريان دارد.
٤- راهكار اما، درك درست خانواده، جامعه و روابط انساني است كه جز با آموزش غيرعمودي و غيررسمي و فراگير، كارساز نيست. اين همه قانون و مقررات نوشتيم. كلي نهاد و ارگان داريم: وزارتخانههاي آموزش و پرورش، فرهنگ، علوم، بهداشت، سازمان تبليغات اسلامي، صدا و سيما و... خروارها الزام حقوقي داريم براي آموزش مسائل مختلف. اما نتوانستيم حقوق شهروندي ابتدايي را نهادينه كنيم. نتيجه اينكه با صرف انبوهي از ثروت ملي، «خانه امن» را بايد كارگردان سينما تبليغ كند و ملي آن را يواشكي از دوستش بداند! آموزش روابط مسالمتآميز و حقوق انساني آن (اصل٢٠ قانون اساسي) را دريابيم تا به غير از «مليحه تقوي»، باقي دختران مشابه وضعيت او، براي فرار از جو خانه و خانواده، ازدواج نكنند و راههاي رفته ملي را نروند.