درگذشت میرزاخانی از آنجا که او یک استاد ریاضی مهاجرتکرده به ینگه دنیاست، از اهمیت ویژهای برخوردار است. باید موضوع هجرت دنیوی و هجرت اخروی نخبگان مورد بررسی قرار گیرد.
به گزارش عطنا، دکتر محمد زاهدی اصل، مدیرگروه مددکاری دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه آرمان به مقام والای این دانشمند پرداخته است که با هم می خوانیم؛
روز گذشته انتشار خبری تلخ جامعه علمی کشور را به سوگ نشاند؛ مریم میرزاخانی، نابغه ریاضی ایرانی و برنده نوبل ریاضیات درگذشت. این هجرت ناگهانی تلنگری به شهروندان و مسئولان است؛ تلنگری از این جهت که ما همچنان در بسیاری موارد زمانی که نخبگانمان در قید حیات هستند، آنها را نمیشناسیم، ارج نمینهیم و بهعنوان گروه مرجع و الیت جامعه معرفی نمیکنیم.
درگذشت میرزاخانی از آنجا که او یک استاد ریاضی مهاجرتکرده به ینگه دنیاست، از اهمیت ویژهای برخوردار است. باید موضوع هجرت دنیوی و هجرت اخروی نخبگان مورد بررسی قرار گیرد. آنها بهرغم عشق و علاقهای که به وطن خود دارند، راهی غربت میشوند تا رشد یابند و بتوانند کشف و اختراع کنند، چرا که در ایران آنطور که باید و شاید مورد حمایت قرار نگرفته و زمینه فعالیت مناسبشان مهیا نیست.
در مواردی بزرگداشتهایی برای نخبگان برگزار میشود، اما این بزرگداشتها کم، بدون تبلیغ و برنامهریزی درست و در بسیاری موارد برای افراد گزینشی است. شاهد این هستیم که گروههایی مانند هنرمندان و ورزشکاران شناختهشدهتر هستند. البته ناگفته پیداست که یک هنرمند یا ورزشکار جایگاه خود را در جامعه دارد، اما یک نخبه علمی نیز، آن هم کسی در سطح میرزاخانی که توانسته بزرگترین جایزه ریاضیات جهان را کسب کند، جایگاه بالایی دارد و لازم است پیش از اینکه او رخت سفر به دنیای آخرت را بر تن کند، از تلاشهای او تجلیل شود. هجرت دنیوی میرزاخانی از ایران به ینگه دنیا ما را به فکر نینداخت.
این وظیفه مسئولان از جمله بنیاد علمی نخبگان و معاونت علمی ریاستجمهوری است که زمینههای لازم را برای جلوگیری از اینگونه مهاجرتها فراهم کند. به نظر میرسد در چنین مواردی موفق نبودهایم که اکنون با هجرت اخروی میرزاخانی به فکر تجلیل از او افتادهایم. تجلیل از یک دانشمند البته استفاده از آثار و اندیشه اوست، اما جدای از این لازم است تا به صورتهای دیگر نیز از نخبگان تجلیل شود.
باید زمینههای لازم برای فعالیت و رشد نخبگان در کشور فراهم آید و بهدور از خطکشیهای سیاسی و در راستای منافع ملی بهگونهای عمل کنیم که نخبگان ما به مردم شناسانده شوند. هر چند ورزشکاران و هنرمندان در جای خود محترم هستند، اما نباید گروه مرجع جوانان ما فقط این افراد باشند، بلکه جوان ایرانی باید دانشمند و نخبگانی مانند میرزاخانی را بشناسد، به آنها افتخار کند و متوجه این باشد که میتوان مانند او زندگی خود را صرف یادگیری علم و دانش و توسعه آن قرار داد و موفقیت و اعتبار از این طریق نیز به دست میآید.