کنگره بزرگ "زندگی و زمانه ی نویسنده ای تاثیرگذار «جلال آل آحمد" با رویکردی جامعه شناختی" برگزار شد
«کنگره زندگی و زمانه یک نویسنده تاثیرگذار جلال آل احمد با رویکردی جامعه شناختی» با حضور پژوهشگران و محققان و دوستداران آثار او در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
سیدمحسن هاشمی دبیر کنگره بزرگ «زندگی و زمانه یک نویسنده تاثیرگذار» اظهار داشت: این کنگره به همت انجمن علمی دانشجویی جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی برای اعتلای فهم عامه در میان مردم و دانشجویان در حوزههای ادبیات، جامعه شناسی، فلسفه، علوم سیاسی و... با رویکردی جامعه شناختی روز سهشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ساعت 13:30 دردانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد..
وی ادامه داد: در این کنگره اساتید صاحبنظر در زمینههای مختلف علوم انسانی حضور پیدا کرده و به ایراد تحلیل، نظر و نقد پرداختند. نگاهی عمیق تر به زندگی، زمانه و جامعهای که ماحصلش این شخصیت ادبی و آثار اوست انداختیم تا هم علل شکلگیری سوژههایی چون «غرب زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران » و آثاری چون «تاتنشینان بلوک زهرا»، «مدیر مدرسه» و... برای علاقهمندان روشن شود و هم شناخت دقیق تری از جامعهای که این سوژهها را بر ذهن یک نویسنده بازمیکند؛ شکل بگیرد.
هاشمی افزود: در این کنگره؛ دکتر حسین میرزایی مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری و نویسنده کتاب «جلال اهل قلم»، مرتضی کتبی جامعه شناس در حوزه ادبیات و دارنده ۲ نشان دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه و مترجم کتاب «غرب زدگی» به زبان فرانسوی، غلامرضا امامی دوست و یار دیرین جلال آل احمد، برنده ۴ جایزه ادبی جهانی از جشنوارههای بینالمللی و ویراستار کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران»، بیژن عبدالکریمی عضو هیأت علمی فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی،به همراه سیدحسن نورانی مولف کتاب جامعه شناسی آثار جلالآل احمد و آرش حیدری منتقد، دانشجوی دکترا و پژوهشگر برتر دانشگاه علامه طباطبایی در حوزه جامعهشناسی سخنران های اصلی برنامه بودند.
دبیر کنگره بزرگ «زندگی و زمانه یک نویسنده تاثیرگذار» تاکید کرد: در این کنگره پیش درآمدی بر جامعهشناسی ادبیات که دامنهای بسیار وسیع و عمیق دارد داشتیم تا علاقهمندان و محققین بتوانند به بهانه شخصیت جلال آل احمد دریچهای هرچند کوچک از علم جامعهشناسی را در ذهن خود باز کنند.
به گزارش خبرنگار ما، دکتر مرتضی کتبی نویسنده، مترجم و محقق با بیان این که جامعهشناسی ادبیات دارای سه بعد نویسنده، ناشرین و مصرف کنندگان است، گفت: جلال آل احمد به حلقه اول و کمی هم به حلقه دوم تعلق داشت.
در جامعه شناسی ادبی او، موضوع فکر، ذهنیت و فکر نویسنده و پیوند آن با ساختارهای اجتماعی مطرح است. و این که نویسنده چقدر نزدیک به ساختارهای اجتماعی و مردم حرکت میکند.
در این رویکرد مهم آن است که اثر یک نویسنده، تا چه حد از نظام حاکم برآید و با مردم کنار آید و افکارش در ذهن مردم بنشیند.
وی افزود: آل احمد از زمانی که از منطقه پاچنار بر میخیزد و بیشتر شهرهای ایران را میبیند و بعد به اروپا و آمریکا میرود و تا زمانی که سر از مکه در میآورد کاملاً مردمی است و قلمش به دلها مینشیند.
دکتر کتبی با بیان اینکه قلم جلال آل احمد آزاد بود به این معنا که هر چه به فکرش میرسید را مینوشت، گفت: کتاب غربزدگی او فرآورده سه موضوع مختلف است یکی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران از صدسال پیش تا زمان فوت او که در این دوران ایران زیربار فشارهای سنگینی مانند به توپ بستن مجلس، استبداد رضاشاهی و مجالس فرمایشی بود.
این مترجم در ادامه اظهار داشت: بعد دوم، رویارویی فرهنگ بومی و فرهنگ غربی است در زمانی که آهسته کفه ترازو از فرهنگ سنتی سبک میشد. یعنی نوعی انفجار فرهنگی که هنوز هم ادامه دارد وجود داشت و جلال آل احمد نماینده جوانی سرگردان است که با حربه قلم به میدان نبرد فرهنگی آمد.
این استاد دانشگاه سومین بعد را زندگی و شخصیت جلال آل احمد برشمرد و افزود: فقط جلال بود که میتوانست غربزدگی را بنویسد. او متلاطم و صادق بود و صداقتش او را هدایت میکرد.
او جلال آل احمد را جزء شخصیتهایی دانست که در کنار شهید مطهری و دکتر شریعتی جزء جرقههای انقلاب اسلامی تلقی میشوند.
استاد غلامرضا امامی، مترجم و از دوستان مرحوم آل احمد نیز با اشاره به این که وی در خانوادهای روحانی و سنتی به دنیا آمد که به شدت با روشنگری و آنچه ما تجدد مینامیم، مخالف بود، گفت: او در همان زمان برخلاف سنت رایج روحانیون آن زمان به دبیرستان دارالفنون رفت و در نوجوانی به چپترین جریان موجود پیوست و در 21 سالگی هم سردبیر روزنامه مردم یعنی ارگان حزب توده شد.
این مترجم افزود: زمانی که وی در خرمشهر مهمان ما بود از او پرسیدم، چطور شما که از خانوادهای روحانی بودید به جریان چپ پیوستید؟ در جواب گفت: ما 2 راه بیشتر نداشتیم یکی راه دربار و تنعمات آن و دیگری جریان چپ بود که مردم را بیان میکرد. ضمن آنکه مذهب و جامعه مذهبی پاسخگوی نیازهای ما نبود.
وی ادامه داد: جلال آل احمد برای پاسخگویی به نیازهایی که حس میکرد و در جامعه وجود داشت و مهمتر از همه به دلیل اختلاف طبقاتی شدید حاکم، راه خود را انتخاب کرد.
آنچه او را زجر میداد یکی فقر بود و دیگری جهل و نادانی و سومی هم ستم بود.
این مترجم در ادامه با توصیف جلال آل احمد به عنوان چشمه جوشندهای از شور و شعور، اظهار داشت: او به قول خودش بیتفاوت نبود و میخواست شناور و در کنار مردم باشد.
اما امروز متاسفانه میخواهند خانه او را خراب کنند. در حالی که در اروپا هنوز فنجان قهوه فروید یا مبلی که هانس کریستین اندرسون بر روی آن مینشست، به همان شکل حفظ شده است. استاد امامی با انتقاد از شهرداری و اعطای جایزه 110 سکهای به نام جلالآل احمد، ادامه داد: جلال آل احمد هرگز زینت المجالس نبود و نمیتوان از او بهرهجوییهای سیاسی کرد. او هرگز نه به قدرتی چسبید و نه به هیچ درگاهی خم شد و دستی را بوسید.
این دوست دیرین جلال آل احمد او را نبض زمانه و مردم خودش خواند و گفت: او هرگز نقاب به صورت نزد، آنچه بود خودش بود و هرگز از جویندگی باز نایستاد. او به عقیده خودش پایدار و اهل گفتگو بود و ابایی نداشت که با صاحبان اهل قدرت گفتگو کند. او آیتالله نبود و برای او ضریح نسازید. اگر شریعتی و جلال آلاحمد اکنون بودند، بیشک مقابل ستمها میایستادند.
دکتر سید حسن نورایی، نویسنده و منتقد ادبی درمطبوعات هم در ادامه مراسم در سخنانی و در قیاس جلال آل احمد با سعدی گفت: تا پیش از جریان ادبی سعدی، نثری سنگین و درباری حاکم بود. اما سعدی بر اساس نثری ساده و ممتنع که تمامی مردم میتوانستند با آن ارتباط بگیرند، بوستان و گلستان را نوشت. جلال آل احمد نیز مانند سعدی از هر دوربینی حساستر، جامعه را رصد میکرد.
وی افزود: او جسارتی فوقالعاده داشت و به حق پدرخوانده ادبیات دهه 30 و 40 ایران است او نثر فارسی را از حالت فاخر و درباری درآورد. و امروز هر چقدر هم که ایراد بگیریم که جلال آل احمد در مدیر مدرسه گزارش نویس بود. و نه داستان نویس، دیگر نمیتوانیم کتابی مانند مدیر مدرسه خلق کنیم.
دکتر نورانی در پایان به بیتفاوتیهای مردم و جامعه در کتابهای جلالآل احمد اشاره میکند و میگوید: همچنان شاهد این بیتفاوتیها هستیم.
آرش حیدری، نویسنده، مترجم و جامعهشناس نیز با بیان اینکه نسل جدیدی در علوم انسانی تربیت میشود که مواجه جدی و مشخصی با پیشینه خودش ندارد، گفت: جلال به مثابه یک متن موضوعیت دارد.
کتاب غربزدگی او به عنوان حرکتی جامعه شناسانه تفسیر میشود و او از ادبیات عوامانه برای بیان ادبیات روشنفکرانه استفاده کرد.
دکتر بیژن عبدالکریمی منتقد، پژوهشگر و استاد فلسفه هم با بیان اینکه ما از سنت تاریخی خود منقطع شدهایم و این نشانهای از انحطاط است، اظهار داشت: ما جهتگیریهایی از هردو جریان بومیگرایی اصیل و غیر اصیل را در آثار آل احمد شاهد هستیم.
آل احمد و شریعتی با منطق شرقشناسی به مقابله با غرب رفتند و در آثار آنها عناصر بومیگرایی اصیل بر بومیگرایی غیراصیل غلبه دارد. دکتر حسین میرزایی، مؤلف کتاب جلال اهل قلم، پژوهشگر و جامعهشناس هم، جلال آل احمد را شایسته عبارت روح زمانه خود خواند و گفت: او جستجوگر و روشنفکری است که آثارش دارای جهشهای بسیاری است. او از ادبیات به عنوان بستری برای ابراز عقاید خود استفاده کرد. وی با تأکید بر آنکه جلال آل احمد آزادگی داشت و عقاید خود را با تمام توان بیان میکرد، افزود: جلال، دردمندانه و دغدغهمند به مسائل میپردازد. جامعه زمان او نابسامان است و هنوز هم میتوان از او حرف زد زیرا سؤالهای او، سؤالهای ماست و مسائل او، مسائلی است که همچنان وجود دارد.
دکتر میرزایی، جلال آل احمد را جستجوگری دانست که تا زمانی که به چیزی نرسیده از آن تمکین نمیکند و به چیزی که آن را باور دارد، عمل میکند.