عطنا - هر بار که حادثهای در کشور رخ میدهد بهانهای میشود تا نداشتههایمان را بشماریم؛ از اطلاع رسانی در شرایط بحران تا چگونگی مواجهه با اخبار جعلی و اینکه سواد رسانهای و فقدانش در چنین شرایطی تا چه میزان میتواند ضریب نفوذ جعلیات را افزایش دهد.
یکی از مهمترین موضوعات که باید مورد توجه قرار گیرد این است که مردم در شرایط بحران دنبال چه هستند و سازندگان اخبار جعلی بر روی کدام نیاز مخاطب سوار شده و اقدام میکنند.
اول اینکه در بحران افکار عمومی اساسا دنبال خبر هستند و نه تحلیل. اخباری درباره علل وقوع رخداد، تعداد تلفات انسانی و غیر انسانی، اقدامات در حال انجام، روایت درست از رخداد یا بحران، مولفههای مقوم امنیت روانی شان و ....
هرچه سرعت، دقت، شفافیت بالاتر باشد و نیاز مخاطب در لحظه صحیح تر پاسخ داده شود، روایتهای جعلی بی اثرتر میشوند.
هر چه بالاترین مقامات چشم در چشم مردم اطلاع رسانی کنند، میزان کم اثرسازی جعلیات بیشتر خواهد شد. توجه به زمان طلایی ارائه اطلاعات توجیه برای عقبماندگی مسوولان و رسانهها را به حاشیه میراند.
نکته دوم که کار اطلاع رسانی در بحران را سخت میکند، موضوع بسیار مهم سوگیریهای تاییدی است. در واقع این سوگیری به ما یادآوری میکند مخاطبان تمایل به دستچین کردن اطلاعاتی دارند که باورهای قبلی آنها را مورد تایید قرار میدهد. پس مخاطب ممکن است با سوگیری مشخص اطلاعات و اخبار را مورد توجه قرار دهد. اینجا همانجایی است که پای سازندگان اخبار جعلی به ماجرا باز میشود.
مثلا در حادثه تلخ بندر شهید رجایی روایت «کار کار خودشان است» تا «اینکه رژیم صهیونیستی حمله کرده است» و .... را میبینیم و میشنویم. اینجا ساخت اخبار جعلی مبتنی بر باورهای ازپیش دستکاری شده به جانبدارانه تفسیر کردن رخداد کمک میکند.
و اما سواد رسانهای بر چه نکاتی در شرایط بحران تاکید دارد؟
۱: تعصب و سوگیری در مواقع بحران، حقیقت را به قربانگاه میبرد. صبورانه به دنبال حقیقت باشید و اهداف پیدا و پنهان منابع منتشر کننده اخبار را حدس بزنید.
۲: در مواقع بحران میزان مکث برای پذیرش محتوا دیگر ده ثانیه و بیست ثانیه نیست، شما باید مراقب باشید وارد چرخه بازنشر یا حتی باور جعلیات نشوید. جعلیات در مواقع بحران گاهی از خود بحران خطرناکتر میشوند.
۳: سازندگان اخبار جعلی مستقیم بهداشت و امنیت روانی را نشانه میگیرند و بر روی ارائه اطلاعات احساسات برانگیز متمرکز میشوند. پس احساساتی شدن نه به مفهوم عدم همدردی با موضوع، بلکه به معنای ساخت فوریت غیرضروری برای نشر محتوا، پاشنه آشیل مخاطب در بحران است.
۴: باید منابع مختلف را چک کرد. سلسله اطلاعات را بدون تعصب و سوگیری در کنار هم بررسی و تحلیل کنیم.
۵: باید جودهندگان را ناامید کرد. مثلا فردی در تماس با اینترنشنال میگوید خودش کنار آنها بوده و دیده همکاران خانم از شدت انفجار چشمهایشان از حدقه بیرون زده! و ۲۱ نفر در دم جان باختند. اگر این موضوع واقعیت داشته باشد فرد راوی هم باید تحت تاثیر شدت انفجار قرار گرفته باشد و... در بحران سر و کله جودهندگان پیدا میشود تا میزان تألم روانی جامعه را بالا ببرند. جوگیر نشویم و جوگیرها را بی اثر کنیم.
۶: ورودیهای ذهنمان را که همان رسانهها هستند، گزینش کرده و اطلاعات را دروازه بانی کنیم. اطلاعات سمی را وارد ذهن نکنیم چراکه فهم ما از حقیقت را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
و در پایان اینکه؛
برخورد خردمندانه و هوشمندانه با اخبار و اطلاعات در مواقع بحران و تشخیص اخبار جعلی و عدم بازنشر آن جمله از عیارهای داشتن سواد رسانهای است.