ارامنه هویت ایرانی خود را بر هویت قومیشان، مقدم میدانند و میکوشند تا در فضای واقعی، هویت قومی- مذهبی خود را حفظ و برجسته کنند. ارامنه ریشههای عمیقتری در فرهنگ ایران نسبت به فرهنگ ارمنستان دارند، لذا علاوه بر این که تمایل دارند در فضایی کاملاً ارمنی زندگی کنند، حاضر به ترک ایران نیستند.
به گزارش عطنا و به نقل از شفقنا، دنیس مککوایل نظریهپرداز مطرح علوم ارتباطات، معتقد است: «تجربیات اجتماعی در شکلگیری انتظارت افراد از رسانهها تاثیر بسزایی دارد و سلایق رسانهای، عمدتاً مبتنی بر شرایط اجتماعی و فرهنگی مصرفکنندگان شکل میگیرد». از این رو رسانهها در پذیرش درونی یک فرهنگ و یکی شدن با آن، ابزار کارآمدی بهحساب میآیند و میتوانند بیش از هر عنصر دیگری، باعث تقویت حس ملیگرایی در شهروندان شوند.
از همین رو لازمه ثبات و پیشرفت همهجانبه یک کشور چندفرهنگی که اقلیتهای مختلفی دارد، آن است که تمام گروههای اجتماعی در فرهنگ رسمی، حضور داشته باشند و فرهنگ رسمی نیز آنها را خودی محسوب کند. با اندکی تأمل بر پیچیدگیهای فرهنگ و پراکندگی گروههای اجتماعی، درمییابیم رسانهها مهمترین و موثرین فرصت را برای تحقق این هدف، فراهم میکنند.
در همین راستا ارامنه بهعنوان یکی از اقلیتهای مذهبی ایران، یک گروه اجتماعی مناسب برای مطالعاتی از این دست هستند. در پژوهشی که توسط نویسنده این سطور، از طریق مصاحبههای نیمه ساختیافته، انجام شده است، میزان استفاده هموطنان ارمنی از رسانه ملی، تلویزیونهای فارسیزبان برونمرزی و شبکههای ارمنستان یعنی شانت، آرمینا و کنترون سنجیده شد و در کنار آن، خوانش ارامنه از بازنمایی اقلیتها در رسانه ملی و میزان نمایش ارزشهای جمعیت ارامنه در آن، به همراه آموزشهای رسانهای جهت رفتار با این اقلیت و برنامههای پیشنهادی آنها برای از میان بردن فاصلههای موجود نیز مورد پرسش و تحلیل قرار گرفت.
نتایج این پژوهش نشان میدهد از آنجا که هموطنان ارمنی، استفاده بسیار اندکی از برنامههای تلویزیونی و رادیویی داخلی دارند، نوع مواجهه آنها، با رسانههای داخلی، آمیخته با نوعی بیتفاوتی است. در نقطه مقابل، بیشترین مصرف رسانهای این گروه، به تلویزیونهای ماهوارهای برونمرزی فارسیزبان، معطوف میشود. شبکههای تلویزیونی کشور ارمنستان نیز در مرحله بعدی قرار میگیرند. ارامنه معتقدند تلویزیونهای ماهوارهای برونمرزی فارسیزبان، هماهنگی بیشتری با نیازهای آنان دارد و آنها در این رسانهها، «حق انتخاب بیشتر» و «تعصب کمتری» مشاهده میکنند.
شبکههای تلویزیونی ارمنستان که در ایران قابل دریافت هستند، پخش 24 ساعته دارند و شامل شانت Shant TV))، آرمینا وان (ARM.1) و کنترون (Kentron) هستند. بیشتر افراد مصاحبهشونده در پژوهش مورد بحث، شبکه «شانت» را دنبال کرده و آن را دارای برنامههای اجتماعی قابل توجهی دانستهاند، اما دلیل تماشای این شبکهها را بیش از هر عاملی، در «قرابتهای فرهنگی» و «حفظ زبان» میدانند.
در این پژوهش، فارغ از میزان مصرف رسانهای افراد مورد مصاحبه، نگاه آنها به جایگاه این اقلیت در رسانههای ملی مورد سوال قرار گرفت. یافتههای این پژوهش حاکی است ارامنه نوعی طردشدگی از سوی رسانههای ایران را در خود احساس میکنند که این موضوع از نگاه آنان به جهتگیری «عقیدتی» و «تبلیغاتی» رسانههای ایران بازمیگردد، با این وجود ارامنه، رسانههای چاپی را در نمایش این گروه از هموطنان، موفقتر میدانند.
رسانههای کشورمان، در مناسبتهای مذهبی و ملی، همچون ایام محرمالحرام و ایام نوروز باستانی، کاملاً در راستای ارزشها و سنتهای اکثریت جامعه ایرانی، برنامهسازی میکنند. تغییر میزان مصرف رسانههای داخلی گروههای اقلیت در این ایام نیز یکی از یافتههای مهم پژوهش بود که نشان میدهد استفاده ارامنه از رسانههای داخلی در ایام محرم کاهش مییابد و این موضوع، به دلیل فقدان «ادراک مشترک» رخ میدهد که البته با احترام به مسلمانان و شیعیان توأم است. از سوی دیگر، ایام نوروز باستانی برای ارامنه، آئین مشترکی به حساب آمده و در مصرف رسانهای آنها تغییر چندانی ایجاد نمیکند.
در یکی دیگر از سوالها، رابطه بین اکثریت جامعه ایرانی، یعنی مسلمانان با ارامنه که یک اقلیت مذهبی به شمار میآیند، پرسیده شد و این که آیا رابطهی مسالمتآمیز و یا مناقشهآمیز بین دو گروه میتواند ناشی از آموزشهای رسانهای باشد یا خیر. نتیجه مصاحبهها، نشاندهنده حسن رفتار هر دو گروه است که این مسئله در نگاه ارامنه، تنها به «تاریخ مشترک» و «تربیت خانوادگی» بازمیگردد و به زعم آنها، رسانه ملی در این زمینه تاثیر چندانی نداشته است.
در مرحله بعد تفسیر ارامنه از بازنماییها آنها در رسانهها پس از انقلاب اسلامی، مورد پرسش قرار گرفت. نتایج نشان میدهد هموطنان ارمنی معتقدند اکثر بازنماییهایی که طی سه دهه اخیر از آنها در رسانهها انجام شده است، در قالب پوشش اخباری مثل فرا رسیدن سال نوی میلادی و بازدید از خانوادههای شهدای ارمنی بوده است، بنابراین میزان نمایش این اقلیت در حداقلترین شکل ممکن، صورت گرفته است که حتی همین میزان هم خرسندی آنها را به همراه داشته است.
برای کاهش فاصله بین مسلمانان و ارامنه، این اقلیت بیش از همه، از برنامههایی استقبال میکنند که «معرف» جامعه آنها باشد و بتواند در قالب گزارشهای مستند، سایر هموطنان را با آنها آشنا کند. ارامنه همچنین ساخت سریالهای مرتبط با این موضوع را نیز خالی از فایده نمیدانند، به شرط آن که روایتگر ازدواج بین مسلمان و ارمنیها نباشد، چرا که آنها ازدواج بین دو فرهنگ متفاوت را نمیپسندند، آن را چالشزا میدانند و تأکید بسیار زیادی بر حفظ ویژگیهای قومی و فرهنگی خود دارند.
با وجود برخی کاستیها، تمام ارامنه در این پژوهش، زندگی در ایران را به زندگی در ارمنستان ترجیح داده و ایران را وطن خود میدانند که این موضوع، بیش از همه به ریشههای تاریخی آنها بازمیگردد. همچنین مسئله دیگری توسط این گروه بر آن تاکید میشود امکان حفظ ارزشهای دینی و فرهنگی ارامنه در کشور ایران است. به عبارت دیگر هممیهنان ارمنی معتقدند فرهنگ ایران، امکان پاسداری از این ارزشها را به آنها میدهد، در حالی که زندگی در کشورهای اروپایی و زیستن در کنار فرقهای دیگر از مسیحیت، باعث میشود رفتهرفته، دو فرهنگ با ریشههای مسیحیت در هم تنیده شوند و از اصالت فرهنگ ارمنی کاسته شود.
بنابراین میتوان گفت ارامنه هویت ایرانی خود را بر هویت قومیشان مقدم میدانند و میکوشند تا در فضای واقعی، هویت قومی- مذهبی خود را حفظ و برجسته کنند. ارامنه ریشههای عمیقتری در فرهنگ ایران نسبت به فرهنگ ارمنستان دارند. لذا علاوه بر این که تمایل دارند در فضایی کاملاً ارمنی زندگی کنند، حاضر به ترک ایران نیستند.
قومیتها همواره تمایل به حفظ موجودیت خود دارند، ارامنه نیز مطابق این قاعده رفتار میکنند و زبان ارمنی، عنصر محوری فرهنگ آنان محسوب میشود. به همین دلیل همچنان بین خود، با این زبان سخن میگویند و سعی در حفظ آن دارند و به تعبیری هر دو زبان فارسی و ارمنی را زبان مادری خود قلمداد میکنند.
این اقلیت قومی-مذهبی، تأکید بسیار زیادی بر حفظ موجودیت خود دارند و حفظ زبان و مذهب خود را در عین احترام به زبان و آئین گروه اکثریت بر خود لازم میدانند، در عین حال ایران را وطن خود قلمداد میکنند چرا که ریشههای تاریخی خود را در آن مییابند.
ایران همواره سرزمینی بوده که اقلیتها و قومیتهای مختلفی در خود را جای داده و با کمک همه این اقوام و گروهها، حیات خود را ادامه داده است. از همین رو لازم است رسانههای داخلی خصوصاً رسانه ملی، توجه بیشتری به گروههای اقلیت اعم از مذهبی، قومی و زبانی کرده و تلاش کند زمینه همزیستی مسالمتآمیز این گروهها را با گروههای اکثریت، بیش از پیش فراهم سازند. این سخن سیدجواد طباطبائی، فیلسوف و اندیشمند سیاسی معاصر را به یاد داشته باشیم که در نظریه ایرانشهری خود میگوید کل نظام سیاسی ایران در گذر تاریخ، از فرهنگهای متکثر اقوام مختلف شکل گرفته است و آنچه ما به عنوان ایران فرهنگی، میشناسیم، از همزیستی این اقوام به وجود آمده است.
فرحناز باقری (کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه تهران)