۳۱ فروردين ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴
کد خبر: ۸۷۵۶
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: اگر پراکندگی برنامه هسته‌ای ما به گونه‌ای باشد که دشمن امکان نابود کردن آن را داشته باشد ما تهدید نظامی علیه خود را افزایش می‌دهیم و پذیرفتن نطنز به عنوان تنها مرکز غنی‌سازی در این راستا قرار می‌گیرد.

به گزارش عطنا و به نقل از فارس، محمد جمشیدی عضو هیات علمی دانشکده حقوق علوم سیاسی استان تهران با حضور در همایش بررسی مذاکرات هسته‌ای لوزان از دیدگاه علوم سیاسی که به همت انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی در این دانشگاه برگزار شد به سخنرانی پرداخت.

وی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه عنوان مخالف مذاکرات بیانیه لوزان برای من صحیح نیست، گفت: بنده به عنوان یک ناصح مشوق هستم.

وی در ادامه سخنان خود گفت: در سطح تحلیل استراتژیک باید دید که روابط آمریکا براساس چه راهبردی است. بنده معتقدم مناسبات دو جانبه ایران و آ‌مریکا تعیین‌کننده سیاست آمریکا در قبال ایران نیست بلکه راهبرد منطقه‌ای آمریکا تعیین‌کننده است.

جمشیدی ادامه داد: این وضعیت بدین خاطر است که آمریکا قدرت بزرگ بین‌المللی است و در همه جا منافع و تهدیداتی برای خود تعریف کرده لذا پرداختن به یک مسئله با لحاظ کردن منافع و تهدیدات است.

این کارشناس مسائل سیاسی پیرامون درک آمریکا از خاورمیانه و تاثیر آن در بقای سیاست ایران گفت: وقتی اسناد راهبردی دولت اوباما را مرور می‌کنیم می‌بینیم مهمترین کلیدواژه انتقال است. وضعیت منطقه و به تبع آن وضعیت بین‌الملل در حال انتقال است اما به سمت نظم جدید مسالمت‌آمیز و نظام‌مند نیست بلکه همراه با خشونت است.

این استاد علوم سیاسی تصریح کرد: سند استراتژی امنیت ملی آمریکا می‌گوید این وضعیت به اندازه یک نسل طول می‌کشد که سند راهبردی دفاعی آمریکا عنوان می‌کند این وضعیت یک دهه به طول خواهد انجامید.

ریچاردها (سیاستمدار آمریکایی) وضعیت کنونی منطقه را با جنگ‌های 30 ساله مذهبی اروپا مقایسه می‌کند که قدرت مدیریت آمریکا در این تحولات کم شده است.

جمشیدی ادامه داد: تاثیر این وضعیت در نگاه آمریکا نسبت به ایران این است که آمریکا به لحاظ راهبردی به دنبال درون‌گرایی و منزوی‌ کردن و مهار ایران است تا ایران بتواند در شکل‌دهی به نظم جدید منطقه‌ای نقش فعال داشته باشد.

وی گفت: مذاکرات هسته‌ای در این فضا بخشی از استراتژی بزرگ است یعنی تاکتیکی برای تحقق استراتژیک. ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا از سال 2007 تا 2015 این بوده است که ایران نه سلاح اتمی دارد و نه تصمیمی برای ساخت آن اما ما وارد این فضا شده‌ایم که برای عدم دستیابی به سلاح اتمی با آمریکا مذاکره کنیم.

عضو هیات علمی دانشکده حقوق علوم سیاسی استان تهران در ادامه با اشاره به راه‌های رسیدن به سلاح اتمی گفت: در این خصوص 4 مسیر وجود دارد. اول اورانیوم، دوم پلوتونیم، سوم گریز هسته‌ای و چهارم استیت‌ اوت است. مشکل اساسی این است که بدون اینکه NPT را مبنای مذاکرات قرار دهیم منطق گریز هسته‌ای را مبنا قرار دهیم. گریز هسته‌ای یک منطقه من درآوردی است و واقعیت ندارد.

جمشیدی با بیان اینکه گریز هسته‌ای سه شکل دارد، گفت: اول آن این است که ماهیت برنامه هسته‌ای ما را متمایل به انحراف هسته‌ای نشان می‌دهد که این منطقه غیرحقوقی است. ما هیچ جای NPT گریز هسته‌ای نداریم و این موضوع یک منطق ضد استراتژیک است.

وی افزود: در ساخت سلاح اتمی مسئله مهم این است که شما به قدرت بازدارندگی برسید اما آنچه که باعث می‌شود کشورها بازدارندگی داشته باشند این است که ضربه اول را بزنند و بتوانند ضربه بعدی را پاسخ دهند که این ضربه دوم منطق اصلی بازدارندگی است. گریز هسته‌ای که مبنا قرار گرفته است برای این است که به بمب اتم نرسیم اما با یک عدد بمب هیچ زمان بازدارندگی ایجاد نمی‌شود.

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه گفت: دومین منطق بیانیه منطق مصونیت است که اسرائیلی است و آن بدین صورت است که پراکندگی و تنوع برنامه هسته‌ای ایران به گونه‌ای باشد که دشمن امکان نابود کردن آن را داشته باشد. اگر این منطق را بپذیریم امکان تهدید نظامی علیه خود را افزایش دادیم که باید از آن پرهیز کنیم. توافقی که موجب احتمال افزایش تهدید نظامی شود توافق خوبی نیست و فردو مکانی است که این مصونیت را محقق می‌کند. تمرکز غنی‌سازی در فردو به لحاظ راهبردی موثرتر است تا نطنز.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار