سلسله نشستهای دومین مجمع عمومی اتحادیه انجمنهای علمی علوم اجتماعی سراسر کشور با عنوان «علوم اجتماعی و جامعه» در سالن مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزارشد.
به گزارش عطنا، پنل اول این نشست که روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشتماه برگزار شد، با عنوان «علوم اجتماعی و مسئولیت اجتماعی» با حضور حسن محدثی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و و سید مهدی اعتمادیفرد، معاون فرهنگی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد و هریک از آنها به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدای این پنل حسن محدثی، اظهار کرد: نوعی بد فهمی نسبت به علم جامعهشناسی به ویژه در ایران وجود دارد، فعالیت علمی واجد نوعی ارزشهای درونی است و باید بر مبنای همانها اعمال شود.
وی افزود: من معتقدم که جامعهشناسی به عنوان یک رشته علمی باید مبتنی بر ارزشهای درونی خود باشد، مشکل جامعهشناسی این است که تجربهای که افراد از بیرون کسب کردهاند را میخواهند در حوزه فعالیت علمی نیز اعمال کنند.
محدثی ادامه داد: من معتقدم که تنها وظیفه دانشمند در حوزه فعالیت علمی این است که از ارزشهای درونی این حوزه دفاع کند، به عنوان مثال بی طرفی، مستندسازی و آزمونپذیری یکی از ارزشهای درون علمی است و به همین دلیل نمیشود آنها را به دانشمند تحمیل کرد.
مدیر گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه جامعهشناسی همیشه یک فرایند را دنبال میکند و به نتایجی میرسد اما اینکه آنرا صرفا رشتهای مصلحانه ببنییم درست نیست، بیان کرد: در درون جامعهشناسی دو دیدگاه نسبت به جامعهشناس وجود دارد که دیدگاه کنتی، جامعهشناس را «روحانی مدرن» تلقی کرده است و دیدگاه اسپنسری آن معتقد است که جامعهشناس نباید در فرآیندهای جامعه و دولت دخالت کند و به همین دلیل باید بگذارند جامعه فرایندهای درونی خود را طی بکند.
وی با بیان اینکه هیچ چیز ذاتی که بگوید دانشمند باید چگونه عمل کند وجود ندارد و همه این موارد به انتخاب خود دانشمند بر میگردد، اذعان کرد: مسئله از جایی آغاز می شود که سعی میکنیم پیوند بین علم و جامعه را مورد بحث قرار دهیم و به نظر من باید به جای مسئولیت علم از مسئولیت دانشمند سخن بگوییم، زیرا علم بیطرف است و دانشمند بی طرف نیست و واجد ایدئولوژیهایی است و به همین دلیل باید نگاه خود را به تعریف و هدف جامعهشناسی تغییر دهیم.
محدثی با طرح این سوال که چه تفاوتی بین دانشمند و یک فردی عادی وجود دارد، گفت: دانشمند از ویژگیهایی برخوردار است که میشود در باب وظایف اجتماعی او سخن گفت، به عنوان مثال، آثار علمی دانشمند پیامدهایی برای جامعه دارد و نخستین وظیفه او این است که به پیامدهای اجتماعی تولیدات علمی خود فکر کند.
وی ادامه داد: دانشمندان از امکاناتی برخورداند که سایر افراد از آن برخوردار نیستند که این امکانات نیز به نوبه خود وظایفی را بر عهده دانشمند میگزارد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در میان قدرتهای متعددی که در جامعه وجود دارد، دانشمند به یکی از این منابع دسترسی دارد، این قدرتها نیز به قدرتهای سیاسی، قهریه یا نظامی، اقتصادی، فرهنگی و قدرت ناشی از تخصص عملی تقسیم میشود که دسترسی افراد به آنها میتواند امکانات ویژهای در اختیار افراد بگذارد.
وی با اشاره به اینکه دانشمند به قدرت فرهنگی یا نمادین دسترسی دارد و می تواند از این قدرت استفاده کند تا بر بخشهای مختلف جامعه تاثیر بگذارد، گفت: دانشمند با شبکهای از نخبگان علمی در ارتباط است و این مهم به او فرصتهای بیشتری برای ایفای نقش اجتماعی میدهد اما در این بین مهمترین وظیفه دانشمند این است که به دلیل شناخت بیشتر او از جامعه در مقام مقایسه با دیگران بهتر میتواند برای جامعه نسخه بپیچد.
مدیر گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران، اضافه کرد: علاوه بر اینها دانشمند، وظایف نیز درباب جامعه علمی دارد که نخستین وظیفهاش این است که تلاش کند در مسیر انتشار علم خود عمل کند، وظیفه دیگر نیز مربوط به این است که با اجتماع علمی در جهت پیشبرد اهداف آن رشته همکاری کند.
وی ادامه داد: مهمترین وظیفه جامعهشناس نیز در این بین این است که از حریم علم در جامعه و آزادی در تحقیق دفاع کند، وظیفه دیگر این است که او باید با اجتماع علمی در جهت توجه به سرنوشت نیروهای فعال در این حوزه هم بستگی داشته باشد.
در ادامه این پنل دکتر سید مهدی اعتمادی فرد به ایراد سخنرانی پرداخت و بیان کرد: این مسئولیت اجتماعی عقبهاش به یک معضل اجتماعی قدیمی مانند سنخسازیهای علم_سیاستمدار یا عالم مصلح بر میگردد و اینکه آیا ما متعهد به این هستیم که کارهای خود را بر اساس یکی از این موارد انجام دهیم.
وی افزود: ما بر اساس این سنخبندیهای موجود، نقش عالم را تبینکننده میشماریم و موضوع مد نظر عالم نیز امر واقعی تعینیافته است، یعنی عالم در مقام مواجهه با چیزی است که پیشتر از او شکل گرفته و الان با اسلوب منطقی باید به توصیف آنچیزی که در حال مشاهده است بپردازد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابر این رویکرد، عالم وظیفهاش نوعی اخبار دقیق و جزئی از آن چیزی است که پیش از او شکل گرفته است، به نحوی که بعد از این میتواند با سازوکارهایی مانند، آیدهآلسازی و نوعبندیها می تواند به تبیین برسد.
وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر سنخ مصلح با پدیدهای در حال تغییر سروکار دارد که به هیچوجه نمیتواند پدیده اجتماعی را متوقف کند به همین دلیل می تواند بر مبنای نظامهای ارزشی پیشین حکم کند.
این جامعهشناس با بیان اینکه کار ما در علوم اجتماعی اصلاح اجتماعی است، افزود: این مهم یعنی دست یافتن به یک سری تجویزات اساسی معتبری که میتواند به هدایت هرچه بیشتر کمک کند. در کنار این سنخ اول، عدهای نیز هستند که قائل به بومیسازی علوم اجتماعی و دینی هستند و معتقدند ما دارای الگویها و هنجارهای علمی هستیم که باید به کیفیت شکل دهنده امر اجتماعی و رفتارهای اجتماعی که هنوز موثر نشده است تحقق بخشد.
وی اضافه کرد: ما نمیتوانیم با اختیار یکی از این دو سنخ از این مشکل رهایی یابیم، زیرا این مشکل با حیثیت وجودی و ماهیت موضوع جامعهشناسی در ارتباط است؛ در تاکید این مطلب، دورکیم در کتاب قواعد و روش جامعهشناسی میگوید که اگر عالم قرار باشد صرفا به گزارشگری واقعیت اجتماعی بپردازد و نتواند به راهکاری دست یابد در نهایت علم را در برهوتی رها کرده است.
اعتمادیفرد با اشاره به آنچیزی که باعث شد جامعهشناسی به عنوان یک علم ضرورت تاریخی پیدا کند، گفت: بحرانها و مسائلی در این امر دخیل بودند که به تدریج در شرایط مدرن ایجاد شدند وگونههای ما قبل جامعهشناسی از جمله الهیاتی و فلسفی، امکان فهم دقیق آن را نداشتند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: جامعهشناسی در ابتدا با وضعیت بغرنج و دشوار بشر مدرن سروکار داشت و به همین دلیل است که مزیت متفاوتی پیدا کرده است، این امر دلیل مبرهنی است که باید گفت جامعهشناسی نوعی خودآگاهی مدرن ما انسانهایی است که درگیر مسائلی شدهایم که به تدریج مسائلمان از حدود اختیارات فردیمان خارج شده است.
وی افزود: همانطور که در بدو امر، جامعهشناسی در برخورد با مشکلها ضرورت پیدا کرد، در حال حاضر نیز چنین است، یعنی امر پروبلماتیک با ذات جامعهشناسی سروکار دارد.
این جامعهشناس به مشکلات حاصل از تفکر مبتی بر عالم پرداخت و اذعان کرد: یکی از مشکلات بزرگی که سنخ عالم دارد این است که توجه نمیکند به اینکه آن چیزی که موضوع مطالعه او قرار میگیرد موضوع ناتمام به تاریخ پیوستهای است که دائما در حال فروپاشی و احیای مجدد است؛ در کنار این، عالم باید به ضرورتهای تاریخی که باعث شده آن علم از سایر گونهها مستقل شود توجه کند در حالیکه این ضرورتها نسبت به آن علم ضروری است.
وی ادامه داد: اشکال دیگر سنخ عالم این است که امور و رفتارهای اجتماعی را به یک سری امور پیشبینیناپذیر تقلیل میدهد چون به نظر میرسد، رفتار بشر به کمند علم و ضروریات آن در نمیآید.
اعتمادیفرد اضافه کرد: ما باید درباره موضوع علوم اجتماعی بازاندیشی کنیم. هر پدیده اجتماعی متعینی که جامعهشناس به دنبال بحث از آن است یک پدیده رخداده است به همین دلیل اگر ما به بررسی یک امر اجتماعی اتفاق افتاده میپردازیم نمیخواهیم صرفا به گزارش احوالات آن امر اتفاق افتاده بپردازیم، بلکه میخواهیم از خلال آن چیزی که اتفاق افتاده بود به ضرورتی برسیم که به صورت پیشینی نسبت به رخداد ضرورت دارد؛
وی در پایان خاطرنشان کرد: دلیل این امر نیز این است که ما ناچاریم به رخدادهایی اکتفا کنیم که این رخدادها در مقام وقوع اتفاقی بودهاند ولی نیازمند این هستند که یک سری ضرورتهای پیشینی آنها را امکانپذیر کند.