۰۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۰۰
کد خبر: ۶۵۶۹۸
plasco newspaper

روزنامه‌های امروز برخلاف تمام این مدت و حتی در مقایسه با وقایع تلخ گذشته، انگار برای ساعاتی دعواهای جناحی را مسکوت گذارده‌اند و دمی با مردم یک‌صدا و همدل شده‌اند. این را از تیتر روزنامه‌های شاخص دو جناح به خوبی می‌توان دید.


ایوب قادری-عطنا، تهران صبح پنج‌شنبه گذشته را با شوک بزرگی شروع کرد، شوکی که اندوه و بهت ناشی از آن بعد از گذشت سه روز هنوز تمامی ندارد. روزی‌ که یکی از بزرگترین و قدیمی‌ترین نمادهای تجاری تهران، برج 42 متری پلاسکو با بیش از نیم قرن استواری به ناگهان در آتش سوخت و فرو ریخت.


پاساژ پلاسکو در مساحتی به وسعت 29 هزار مترمربع توسط معماران آلمانی در سال 1341 ساخته شد که طبق تخمین سازندگانش باید 200 سال عمر می‌کرد. این ساختمان نخستین برج تجاری ایران و دومین ساختمانی بود که پس از برج 10 طبقه نزدیک چهارراه مخبرالدوله مجهز به آسانسور شد.


حالا از شناسه آدرس‌های خیابان جمهوری برای قرارهای خرید، آواری به بلندای کمتر از 10 متر باقی مانده است. همین چند مترمکعب لعنتی که عزیزان مردم را، دریادلان آتش‌نشانی را در خود فرو کشیده است.


حالا صبح شنبه است، مردم نگران تهران و ایران دو روز جهنمی را سپری کرده‌اند. روزی که از قضا با یادروز فرهاد مهراد (29 دی‌ماه) یادآور ترانه «جمعه» بود. جایی که می‌گفت: «عمر جمعه به هزارسال می‌رسه...» یا وقتی می‌خواند: «کاش می‌بستم چشامو... این ازم برنمیاد...»


روزنامه‌های امروز برخلاف تمام این مدت و حتی در مقایسه با وقایع تلخ گذشته، انگار برای ساعاتی دعواهای جناحی را مسکوت گذارده‌اند و دمی با مردم یک‌صدا و همدل شده‌اند. این را از تیتر روزنامه‌های شاخص دو جناح به خوبی می‌توان دید.


اکثر روزنامه‌ها سعی کرده‌اند در مطالب خود علاوه بر بررسی جزئیات حادثه تا لحظه چاپ، عوامل این ویرانی را زیر ذره‌بین برده و در مورد آن با کارشناسان، مسئولان و شاهدان عینی به گفت‌وگو بنشینند و سوالات جدی و مهم مردم را مطرح کنند. آنچه در این بین جالب توجه است صفحه‌ اول روزنامه‌های ورزشی است که بخش بزرگ یا همه صفحه یک خود را به این اتفاق اختصاص داده‌اند.


در این بین چند روزنامه عملکرد شایان توجهی نشان داده‌اند ازجمله روزنامه قانون که با یک آتش‌نشان حاضر در این ماموریت گفت‌وگو کرده و علاوه بر پرسش از روند ماجرا، پای درددل‌ها، مشکلات و دغدغه هایی که این مامور از وضعیت شغل خود بیان می‌کند، نشسته است.


در مجموع به نظر می‌رسد برخلاف شب پنج‌شنبه که تقصیر اصلی بر گردن عده ای از مردم دوربین به دستی بود که با ازدحام خود آسیب های بسیار جدی به روند کمک‌رسانی وارد آوردند و بی‌شک هم یکی از عوامل اصلی اتفاق بودند، اما روزها و ساعت‌های بعد با عمیق‌تر شدن کارشناسان و پرسشگران اجتماعی در متن ماجرا، مقصر یک هیولای بزرگ چند بعدی شناخته شد. هیولای بی‌سر و دمی که ریشه‌هایش از فرهنگ، سیاست، معماری، اقتصاد، مدیریت بحران، فساد سیستمی، ضعف نهادهای اطلاع‌رسانی، عدم قطعیت برخورد مسئولان شهرداری و وزارت کار با موارد غیراستاندارد، عدم تمکین صاحبان مغازه‌های پاساژ پلاسکو و در راس آن بنیاد مستضعفان به عنوان مالک مطروحه به هشدارهای قبلی، نامناسب بودن تجهیزات آتش‌نشانی، عدم حضور به موقع و قاطع نیروهای نظم و امنیت و هزاران دلیل ریز و درشت دیگر تغذیه می‌کند.


ناگفته نماند در کنار جان‌فشانی‌های بی‌دریغ و فداکارانه نیروهای آتش‌نشانی و امدادرسانی که همیشه برای من سوال است از بین هزاران شغل چرا این شغل را انتخاب می‌کنند! و شهادت جمعی از این قهرمانان ملی، جمع زیادی از انسان‌ها نیز با همدلی‌های خود در جای‌جای ایران و جهان از مقام این دلاوران قدردانی کردند، آن‌ها که از ایستگاه‌های آتش‌نشانی کشورهای مختلف از جمله، انگلیس، ایرلند، آمریکا پیام همدردی ارسال کردند، آن‌ها که وسایل کمکی به صحنه بردند، آن‌ها که خون اهدا کردند، آن‌ها که با حضور در واحدهای آتش‌نشانی شمع روشن کردند، ماشین‌های قرمز دریادل را گل‌باران کردند، آن‌ها که طرح کشیدند، آن‌ها که شعر سرودند و در نهایت آن‌ها که شبانه‌روز پای اینترنت و تلویزیون و رادیو گوش‌به‌زنگ اخبار لحظه به لحظه بودند و اشک ریختند و دعای «امّن یجیب» خواندند.


امید می‌رود این حادثه ناگوار که این بار به طور زنده و جلوی چشم میلیون‌ها ایرانی روی‌ داد درس عبرتی بشود برای ما و به‌خصوص مسئولان مختلف در همه ارگان‌ها که نه تنها اولویت خود را بر پیشگیری بگذارند بلکه به جای این همه درس سیاست، زیر دست این شهدای آب و آتش دو واحد درس فرهنگ و معرفت و ایثار پاس کنند. بی شک «آینده مبهم تهران و ایران» برای همه ما مهم، ارزشمند و مسئولیت آفرین بوده و خواهد بود.


تصاویر صفحه اول روزنامه های سراسری چاپ شنبه 2 بهمن 1395 ؛




 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار