جامعه جهانی امروز، جامعهای بزرگ، پیچیده و غیرشفاف است. این چنین جامعهای، نیازمند وجود چشمانی بینا و هوشیار برای آگهیبخشی و بصیرت افزایی است. در جامعه جدید هر فرد و هر جریانی، جایگاهی خاص داشته و نقش بازی میکند و نمیتوان به سادگی افراد را شناخت و جریانها را تشخیص داد. لذا وجود رسانههای تحلیلگر در جوامع امروز یک ضرورت است.
به گزارش عطنا و به نقل از جام جم، این نوع رسانهها بواسطه هوشمندی و رصد جامعه از جایگاه مهمی در میان رسانههای جمعی برخوردارند. رسانههای تحلیلگر تنها واقعه و رویداد را بیان نمیکنند بلکه واقعه را واکاوی کرده و گذشته و پیامدهای آتی اخبار را تحلیل میکنند. این رسانهها به نوعی کاستی هوش انسانی را جبران و به این سبب حس اعتماد افراد را به خود جلب میکنند. دوباره تأکید میکنم جامعه امروز ما نیازمند رسانههای هوشمند، رسانههای اندیشمند، رسانههای جستوجوگر، رسانههای تحلیلگر و راهیاب است.
برای بیان اهمیت موضوع دو مثال آورده میشود. در دهه 70 میلادی، ریچارد نیکسون از حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برای بالابردن شانس پیروزی خود اقدام به گذاردن شنود نزد رقبای خود کرد. این ریسک بزرگ در مرحله نخست برای او موفقیتآمیز بود اما نیکسون عنصر رسانههای تحلیلگر و هوشمند را نادیده گرفته بود. این رسانهها جریانهای پشت پرده انتخابات را واکاوی کردند و اسناد پنهان، کشف و واترگیت مطرح شد. در نتیجه نیکسون رئیسجمهور منتخب جامعه آمریکا با اشک و آه مجبور به استعفا شد. روزهای گذشته نیز رسانههای تحلیلگر قدرت خود را بر روند انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اعمال کرده؛ به این ترتیب که رسانههای صوتی و تصویری بخصوص واشنگتنپست، گفتوگوی چند سال پیش آقای ترامپ را عینا برملا کردند. این سند رسانهای حکایت از اعتقاد و روحیه زنستیزی ترامپ و مخالفت و تحقیر زنان در اندیشه او بود. این سند چنان مشخص و قطعی بود که ترامپ به هیچ وجه نتوانست آن را رد یا نقد کند، بلکه مجبور به پذیرش و عذرخواهی شد. نفوذ و قدرت رسانههای تحلیلگر باعث شد که بسیاری از طرفداران آقای ترامپ حساب خود را از او جدا کنند.
اینگونه رسانهها جامعه را واقعیتسنجی میکنند. واقعیتسنجی رسانههای تحلیلگر از سه روش حاصل میشود؛ اول از طریق اسناد و مدارک مانند دو نمونه ذکر شده، دوم از طریق نظرسنجی از معتمدان و افراد ذیصلاح که اطلاعات مورد وثوق را در اختیار دارند و سوم از طریق واکاوی و چیستی واقعیتها. کارشناسان علوم ارتباطات و رسانه درباره روش سوم یعنی واکاوی و چیستی واقعیتها، چهار شرط قائل هستند؛ نخست، شرط توانایی است. در جامعه امروز باید اصحاب رسانه را در جرگه صاحبنظران موثق و هوشمند تصور کنیم؛ رسانهنگارانی که میتوانند اعماق جامعه را رصد کرده و آینده را ببینند.
دوم، شرط دستیابی است. فرد توانا و بااستعداد در گردونه آموزش، پردازش یافته و در سطح بالایی قرار گرفته است. بنابراین باید به اطلاعات دقیق دسترسی داشته باشد. ورود به اعماق جامعه و کشف اطلاعات ناپیدا از الزامات رسانهنگاران امروز است.
سوم، باید انگیزه داشته باشد. یعنی جامعه باید به فرآوردهها و کشفیات رسانههای تحلیلگر ارج نهد. انگیزه، این قدرت را به رسانهنگاران میدهد که خود را در خدمت جامعه احساس کنند. چهارم، فراجناحی و بیطرفی است. مخاطبان باید اطمینان داشته باشند که رسانههای تحلیلگر، رسانههایی فراجناحی هستند. تعصب جناحی و بازیهای طیفی، اعتماد عمومی را به رسانههای تحلیلگر کاهش میدهد.
اگر رسانههای تحلیلگر بدرستی رسالت فراجناحی بودن خود را حفظ کنند، نتایج باشکوهی به بار خواهد آورد؛ اولا اطمینان اجتماع بالا رفته و جامعه دیگر در تاریکی حرکت نمیکند و دوماا افزایش آگاهی بیشتر اجتماعی است. این آگاهی به بلوغ اجتماعی کمک میکند و بلوغ اجتماعی موجب شفافیت در جامعه میشود.
نویسنده : پروفسور باقر ساروخانی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی