به گزراش عطنا، روزنامه ایران به مناسبت روز خبرنگار، یادداشتی از زبان دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی منتشرکرد. متن این یادداشت را در زیر می خوانید:
صحبت از روز خبرنگار مستلزم توجه به دو جنبه است. یکی از این جنبهها پرداختن به مشکلات و نیازهای جامعه مطبوعاتی و رسانهای کشور است که بیشتر به یک عارضه و مشکل مزمن تاریخی در ایران میماند. هرچند در مقاطعی شاهد گشایشهایی در این حوزه بودهایم اما متأسفانه در بخش اعظم تاریخ مطبوعات ما که نزدیک به 180 سال عمر دارد این مشکلات همواره وجود داشته است.
بی تردید معضلات رسانهها بخصوص روزنامه نگاران هم به خلأ حقوقی و قانونی در ایران بر میگردد و هم مشکلات ذهنی و فرهنگی که در قبال مسئولیت و جایگاه و حقوق روزنامه نگاران و رسانهها در ایران وجود دارد. از جنبه خلأ حقوقی باید گفت: نخستین قانون مطبوعات ما بعد از انقلاب مشروطه تصویب شد که اقتباسی از قانون سال 1881 فرانسه بود. البته این قانون چند سال بعد در فرانسه با قوانین دیگری از جمله قانون 1935 مصوب پارلمان فرانسه، تحت عنوان قانون حمایت از حقوق حرفهای روزنامه نگاران تکمیل شد اما هرگز در ایران به این قانون توجهی نشد. هر چند ما امروزه در کشورمان 6 قانون مطبوعاتی مصوب داریم که به طور عمده قوانینی هستند که به مسئولیتها، جرایم و مجازاتها پرداخته است.
رابطه متقابل حقوق و مسئولیتهای روزنامهنگار
بنابراین میبینیم که در ایران هیچگاه حقوق روزنامه نگاران به لحاظ قانونی به رسمیت شناخته نشد و تضمینی برایش قائل نشدند. به همین دلیل است که هنوز هم روزنامه نگاران در انجام رسالت حرفهای خود همچنان با بلاتکلیفی و موانع متعدد روبهرو هستند. بی تردید پاسخگویی، تعهد و مسئولیت اجتماعی یکی از وظایف اصلی روزنامه نگاران است اما این در شرایطی میسر خواهد بود که آنها نیز از حقوق حرفهای و آزادیهای لازم خود برخوردار باشند. البته روزنامه نگاران نیز باید توجه داشته باشند که حتی در کشورهای غربی هم که قوانین سخت و دست و پاگیری در این حوزه وجود ندارد آنها باید در قبال دادگاه پاسخگو باشند و مسئولیت خود را در قبال حرفهشان ادا کنند. وقتی ایران فاقد قوانینی است که حقوق حرفهای روزنامه نگاران، تشکلهای صنفی و حرفهای، استقلال حرفهای، مالی و امنیت شغلی آنها را به رسمیت بشناسد و تأمین و تضمین کند طبیعی است که مسئولیت خواهی از آنها نیز «مالا یطاق» خواهد بود یعنی توانایی انجام آن را نخواهد داشت.
رفع این خلأها و محدودیتها و مشکلات یک روی سکه است و جنبه دیگر این قضیه آسیبها و عارضههایی است که به اعتقاد بنده جامعه رسانهای در هیچ برهه زمانی به این شدت و وسعت با آن دست به گریبان نبوده است، از جمله این آسیبها برقراری رابطه مالی بین خبرنگار و منابع خبری است که متأسفانه امروزه به امری عادی مبدل شده و در حال تبدیل به قاعده است. حتی شنیدهام که برخی از مدیران مطبوعاتی خبرنگارانشان را تشویق میکنند تا با منابع خبری رابطه مالی داشته باشند در حالی که این برای حرفه روزنامه نگاری یک تابو قلمداد میشود.
رسانهها بیش از حد سیاسی شده اند
از سوی دیگر رعایت نکردن اخلاق حرفهای و امانتداری به صحت در تولید، پردازش و انتشار مطالب مختلف نمونه دیگری از این آسیبهاست. البته بخشی از این موضوع به کمبود دانش و مطالعه و تخصص روزنامهنگاران و بدفهمیهایی که در قبال منابع خبری وجود دارد برمیگردد و بخشی دیگر به سیاسی شدن بیش از حد رسانهها؛ در نتیجه حرفه خبرنگاری بیشتر نوعی پایبندی به وفاداری سیاسی میکند تا کار اصیل خبری و اطلاع رسانی. بیتردید وقتی یک خبرنگار بخواهد به مرام سیاسی گروهی که وابسته به آن است پایبند و متعهد بماند ممکن است مجبور شود حقیقت را تحریف، خبری نادرست را منتشر یا بخشی از حقیقت را حذف و بخشی دیگر را به عنوان کل حقیقت منتشر کند. از همین آسیبها میتوان به تهمت و برچسب زدن به دیگران هم نام برد که تأسف بار است.
صدا و سیما، آگهی را به جای خبر به خورد مردم ندهد
متأسفانه اخلاق حرفهای، صحت، دقت و امانتداری در جامعه مطبوعاتی و روزنامهنگاری بهشدت کمرنگ شدهاست، نبود احساس مسئولیت در قبال ضرورت رعایت صحت و دقت و امانتداری و برقراری رابطه مالی و از همه مهمتر نگرانی نداشتن از این مشکلات آسیب بزرگی برای این حرفه محسوب میشود. از دیگر معضلات موجود در این حوزه که شامل صدا و سیما هم میشود این است که این رسانهها برای جبران کمبود منابع مالی رسانه خود آگهی را به جای خبر و محتوای اصلی رسانه به خورد مردم میدهند و به حق مخاطب تجاوز میکنند. این در حالی است که در همه مرامنامههای روزنامه نگاری بر این امر تأکید شده است آگهی باید به گونهای منتشر شود که تشخیص و تفکیک آن از مطالب اصلی برای مخاطب براحتی امکان پذیر باشد اما امروزه ما شاهد آگهیهایی هستیم که در قالب یک برنامه به ظاهر تولیدی پخش میشود یا صفحههای رسانهها فروخته میشود. متأسفانه مجموعه این اتفاقات بشدت تخریبکننده جامعه مطبوعات خواهد بود.