علیرضا بهشتی در این نشست با اشاره به این موضوع که شهید بهشتی معتقد بودند بین جامعه مطلوب و پیرامون آن تفاوتی وجود دارد تصریح کرد: از همین رو ایشان طی ۳۰ سال فعالیت اجتماعی خود هیچ گاه اندیشه ورزی و فعالیتهای عملی را فراموش نکردند.از طرفی دیگر بین حوزه اندیشه و حوزه عمل هم فاصله وجود دارد به همین دلیل برای ترسیم جامعه مطلوب، تحلیل وضعیت موجود راهی برای رسیدن به وضعیت مطلوب است ودر مرحله اجرا و در عرصه عمومی سوالاتی طرح میشود که برای پاسخگویی به آن باید به حوزه اندیشه بازگشت وسوال را مطرح کرد.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، وی ادامه داد: شهید بهشتی از معدود افرادی است که از منظومه فکری برخوردار است و در طول آثار ایشان با مجموعه ای از مباحث مرتبط مواجهه مستقیم دارد و در آثار ایشان پراکندگی دیده نمیشود . ایشان به فقه و مقتضیات زمان ومکان خود آشنا بود و دوستان و اساتید ایشان معتقد بودند اگر از حوزه خارج نمیشدند میتوانستند به درجه اجتهاد برسند.؛ از همین رو حتی افرادی که با روحیات ایشان آشنا نبودند ایشان را به آشنا نبودن در فقه متهم نمیکنند و اکثریت افراد ایشان را فردی مسلط بر مسایل علمی میدانند که شاید یکی از دلایل تسلط بالای ایشان تسلط بر زبآن های خارجه بود که میتوانستند به منابع دست اول مراجعه کنند.
علیرضا بهشتی در خصوص موضوع حضور زن در اجتماع به سه محور اصلی اشاره میکند و ادامه داد: زن به مثابه زن بودن، زن به مثابه مادر بودن و زن به مثابه همسر بودن از جمله نقشهای بانوان است همه ی بانوان دو نقش آخر را تجربه نخواهند کرد و نقش زن به مثابه زن بودن مساله ای است که تمامی بانوان آن را تجربه میکنند و در سالهای گذشته این نقش به صورت تعمدی کنار گذاشته شده است.
وی افزود: در رویکرد زن درجامعه به لحاظ حقوق و یا نظام تکلیف با چندین نگاه مواجه میشویم؛ در دهه ۱۹۸۰ رویکردی به نام برابری زن و مرد مطرح شد و زنان و مردان را در تمامی امور به مساوات میدید و در دهههای بعدی رویکردی تفاوتگرایانه به معنا که هر فردی تکلیفی دارد، علاوه بر ویژگیهای جسمی و روحی دارد که باید برای تبلور آن ها حقوقی خاص تعریف شود.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که دکتر بهشتی در این زمینه چه دیدگاهی دارند به مقدمات انسان شناختی و جامعه شناختی اشاره کرد و ادامه داد: در دیدگاه جامعه شناختی اسلام آیین زندگی است و دین آیین بهتر زیستن است و دنیا در پی یافتن راههای عملی برای بهتر زیستن است و نه راههای ادعایی؛ زندگی از دو قلمرو مرتبط بر یکدیگر تشکیل شده اند، قلمروی فردی و اجتماعی و مبانی شناخت این ارتباط نه اصالت فرد و نه اصالت جمع بلکه اصالت آمیخته فرد و جمع است در نتیجه اسلام نمیتواند یک الگوی زیستی ارائه کند که فارغ از زندگی اجتماعی انسان باشد.
وی در مقدمات انسان شناختی رویکرد شهید بهشتی را بر ۴ اصل دانست و گفت: مهمترین وجه ممیزه انسان از مخلوقات دیگر انتخابگری است و دو پیش شرط مهم انتخابگری، آزادی و آگاهی است از همین رو پیامد این انتخابگری انسان، مسئولیت اوست چرا که انسان در قبال خویش، دیگران، محیط زیست، خالق جهان و تاریخ مسئول است و این مسئولیت پیامد منطقی انتخابگری انسان است .
وی افزود: یکی از سخنان دکتر بهشتی پیرامون انتخابگری انسان این است که در اسلام، انسان موجودی انتخابگر به دنیا میآید، زندگی میکند، به فساد میرود، به صلاح میرود و تا لحظه مرگ هرگز زمینه انتخاب از او گرفته نمیشود به همین دلیل انسان شدن مستمر، خودآگاه و انتخابگر است؛ از این رو نظام اجتماعی اسلام برای رشد این انتخابگری وظیفه ای دارد و آن نقش تعیین کننده و شکل دهنده است و باید انسآن ها با پویایی و آزادی و انتخاب خویش در راه فضیلت و پاکی قدم بردارند.
وی با اشاره به موضوع انسانیت به مثابه زن بودن به رویکرد شهید بهشتی تاکید میکند و ادامه میدهد: زنان همانند مردان باید امکان تحقق بخشیدن به الگوی زیستی خود را داشته باشند و بخشی از شخصیت زنان در ارتباطات و فعالیتهای اجتماعی شکل میگیرد؛ پرده نشینی زنان به عنوان الگوی مربوط به اسلام نیست بلکه از سنتهای باقی مانده از دوره قبل اسلام است؛ بنابراین باید هرچه مانع حضور آگاهانه و آزادانه زنان در اجتماع باشد و یا در تحقق این زیست اختلالی ایجاد کند رفع شود و ایشان در تعیین شکل حجاب هم بر همین اساس عمل میکردند.
در ادامه صدیقه قاسمی استاد دانشگاه گفت: امروزه در جامعه ما با پرسشهای گوناگونی درباره ی مسائل مربوط به زنان روبرو هستیم شاید کمتر کسی باشد که از افراط و تفریطها در این زمینه گله مند نباشد. جریانی به نام فمنیسم که میتوان آن را نه فقط یک جریان اجتماعی بلکه یک جریان فکری نامید و حضور آشکار و پنهان باورمندان این جریان در صحنههای مختلف دینی، فکری و فرهنگی و سیاستگذاری زمینه ساز بروز پرسشهای بیشتری شده است، چنین به نظر میرسد که شهید بهشتی در اظهار نظرهای گوناگونی که در مسائل مختلف در مورد زنان دارند یک مبنای فکری خاصی دارند که توجه به ان مبنا هم به ما کمک میکند که مواضع ایشان را بهتر درک کنیم و هم در صورت پذیرش این مبنا از سوی حقوق دانان، جامعه شناسان و فراتر از همه تصمیم سازان جامعه،چه بسا بتوان یک زاویه دید جدیدی برای مواجهه با مسائل مختلف زنان گشود.
وی افزود: انسان به دلیل انسان بودن از یک سلسله حقوق برخوردار است که ساختارها و ضوابط و روابط اجتماعی همه بر اساس پاسداشت این حقوق طبیعی شکل گرفته اند. این نکته در اندیشه ی اسلامی نیز امری پذیرفته شده است و البته طبعا با این تفاوت که از نظر اسلام، این حقوق از ناحیه خداوند به انسان داده شده و این امر موجب اعتقاد به مفهومی به نام حقوق الهی شده است که نوع رابطه و تعامل حقوق الهی و حقوق بشری محل بحث و گفتگوهای زیادی بوده است. شهید بهشتی نیز همانند همه متفکران مسلمان و غیر مسلمان حقوق طبیعی انسان را به رسمیت میشناسد و بارها در مباحث مختلف به آن اشاره کرده است. این موضوع، محور بحث من نیست. انچه من میخواهم به آن بپردازم این است که به نظر میرسد شهید بهشتی ضمن اعتقاد به حق طبیعی انسان که شامل زن و مرد میشود و هر دو ی آن ها را در بر میگیرد، معتقد به یک سلسله حقوق طبیعی ویژه زن و در کنار آن حقوق طبیعی ویژه مرد است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ایشان بر اساس فهم از یکسان بودن خلقت زن و مرد، مساوی بودن دو شاهد زن با یک شاهد مرد را به خلقت ویژه زن برنمی گرداند و مستند به دلیلی که خود قرآن ذکر کرده یک احتمال دیگر را مطرح کرده اند و آن عدم اشتغال زنان به امور اجتماعی و بی دقتی زنان در این گونه امور در جامعه عرب پیش از اسلام است و طبعا هرگاه این حالت از بین برود حکم هم از بین خواهد رفت.
قاسمی گفت: از سوی دیگر شهید بهشتی معتقد است که زن در اساس خلقت تفاوتهایی با مرد دارد، یعنی ضمن یکسان بودن بنیاد خلقت او با مرد یک ویژگیهای اختصاصی و متمایز کننده با مرد هم دارد: هر دو از نظر مواهب الهی حقوق اجتماعی یکسان دارند لکن با هم از نظر طبیعی اختلافاتی دارند که در مسائل حقوقی و اجتماعی مؤثر واقع میشود؛ نیاز به ذکر نیست که یکسان بودن خلقت و تفاوت خلقت در اینجا مانند جنس و فصل است و منافاتی با هم ندارند. خلقت ویژه زن از نظر شهید بهشتی که مستند به متون دینی است در یک نگاه کلی عبارت است از همچون گل لطیف بودن: ایشان با توجه به روایت المراه ریحانه و لیست بقهرمانه زن را مخلوقی ریحانه، عطوف و مهربان برمی شمرد و میگوید زن در خلقت خود لطیف است. پیامد این خلقت خاص این است که پس نباید بار سنگین جسمانی رابه او تحمیل کرد لذا شرکت در جنگ و جهاد در شرایط عادی از از او سلب شده است و در صورت نبودن مردها این امر متوجه زنها میشود. پیامد دیگر این است که تلاش اقتصادی زندگی نیز در نظام خانواده بر این اساس متوجه مردان است هر چند راه کوشش اقتصادی به روی زنان بسته نشده است، یعنی حق طبیعی زن به دلیل خلقت خاصی که دارد بهره مندی از زحمات مرد است. شهید بهشتی با عنوان کردن اینکه در خانواده سالم عامل لطافت خانواده را برعهده ی زن و عامل خشونت به معنای سختی را بر عهده مرد برشمرده شده است، بر همین اساس، و با توجه به لطافت جسمی و روحی زن نسبت به مردان، زنان را با وفاتر از مردان معرفی میکنند و در یک تقسیم بندی وفاداری به دو شکل احساسی و عاطفی، وفاداری زن را بیشتر در بعد عاطفی تعیین میکنند.
وی اظهار کرد: شهید بهشتی مستند به قرآن و به عنوان یک مجتهد دین شناس چنین برداشت کرده اند که اولا زن به عنوان یک انسان و خلقت ویژه ی انسان از یک سلسله حقوق مساوی و مشترک با مرد برخوردار است و ثانیا به عنوان یک زن و خلقت ویژه ای که دارد از یک سلسله حقوق ویژه ای برخوردار است و طبعا این اعتقاد دارای پیامدهای بسیار مهمی در احکام و باید و نبایدهای ویژه بانوان است که به برخی از آن اشاره شد. به نظر بنده که به دلیل انس با آثار و اندیشههای شهید بهشتی از سال ۱۳۸۲ تا کنون به خود اجازه اظهار نظر میدهم این نگاه شهید بهشتی بر خلاف دیدگاه کسانی که آن را متأثر از حضور ایشان در غرب میدانند ریشه در هویت حوزه ای ایشان و درکشان از متون و منابع دینی است.
قاسمی افزود: مباحث زنان را میتوان به شکلهای مختلفی دسته بندی کرد که شاید کارآمدترین تقسیم بندی تقسیم آن ها به دو دسته ی مسائل مربوط به نقش خانوادگی و مسائل مربوط به حضور اجتماعی است. در نقش خانوادگی مسائل مختلفی مطرح است مانند مسأله ازدواج، ازدواج موقت، تعدد زوجات، نفقه، مسائل مربوط به زوجیت، ارث و مانند آن؛ در مسائل مربوط به حضور اجتماعی هم مسائل مهمی مانند پوشش زن در جامعه، مرز اختلاط با مردان نامحرم، مناصب و مشاغل اجتماعی، تبعیض جنسیتی و مانند آن. به نظر میرسد دیدگاههای خاص شهید بهشتی در این مسائل ریشه در همان یکسانی و ناهمسانی خلقت زن و مرد دارد. به عنوان مثال در بحث ازدواج موقت در خانواده، از نظر ایشان ازدواج موقت تنها یک حق و فرصت و مزیت برای مرد نیست، بلکه زنی که به هر دلیل، تمایلی به تشکیل خانواده ندارد میتواند پاره ای از نیازهای خود را از طریق ازدواج موقت برطرف کند، زنی که به شناخت کامل از مردی که به او اقبال نشان داده ندارد میتواند از روش ازدواج موقت به عنوان فرصتی برای شناخت بیشتر و تصمیم گیری عاقلانه استفاده کند.
وی افزود: شهید بهشتی معتقد بودند: اگر خانمی بخواهد از همه آزادیها استفاده کند اقدام به ازدواج دائم نکند و میتواند هر چندوقت یک بار به عقد موقت کسی درآید و البته حتی اگر در انتخاب مرد دلخواهش موفق نیست میتواند چندین ازدواج موقت داشته باشد و اگر تمایلی داشت ازدواج دائم داشته باشد. نکته حائز اهمیت در اینجا رویکرد متفاوت شهید بهشتی در بحث ازدواج موقت است که بر خلاف نگاه رایج که غالبا آن را به صورت یک فرصت شرعی برای هدایت میل جنسی مردان متأهل میدانند اما شهید بهشتی صراحتا با این کار مخالفت مینمایند و با مبنای آزادی و انتخابگری انسان، آن را حکم و یا فرصتی مشترک بین زن و مرد، البته با رعایت موازین شرعی میدانند. دکتر بهشتی گویا از قضاوتها و اتهامات این مباحث به خوبی مطلعند لذا میگویند نگوییم این کارها خلاف اخلاق است و با تقوای زن و مرد جور در نمیآید و معیاری که برای دیدگاه خود در ازدواج موقت مطرح میکنند اینگونه است که حق طبیعی قبل از اخلاق و مقدم بر آن است و زن و مرد باید بدانند که اقدام به ازدواج موقت حرکت در مسیر حق طبیعی آن هاست و خلاف شرع نیست و ریشه در حق انتخاب دارد که این حق به نوبه خود ریشه در حقوق طبیعی انسان اعم از زن و مرد دارد.
وی ادامه داد: درباره تعدد زوجات، اگرچه در اسلام از تعدد زوجات به عنوان حق طبیعی مردان نام برده شده اما از نظر شهید بهشتی حق طبیعی زنان در اینجا محدودیتهای جدی برای این حکم ایجاد کرده است. از نظر ایشان، حکومت برای رعایت حق طبیعی زنان و جلوگیری از ناسالم شدن کانون خانواده که محور عاطفی آن زن است، میتواند برای مردان ایجاد محدودیت کند و مانع انجام این کار شود، یعنی حق مرد نفی نمیشود ولی کنترل میشود. این موضوع تا آنجا اعتبار دارد که از نظر شهید بهشتی: اگر خانمی هست که شوهرش زن دوم گرفته و زن ناراحت است و تحمل این کار را ندارد، حکومت به صرف ناراحتی زن اول، میتواند به خاطر اهمیت خانواده به این مرد بگوید زن دوم نگیر چون کانون خانواده از هم میپاشد و بچهها غیر سالم میشوند و عین عبارت این است: یعنی آقا نمیتوانی زن دوم بگیری، خدا این حق را به مرد داده ولی اجازه استفاده از این حق را به حکومت واگذار کرده است زیرا حکومت سرپرست عالی اجتماع است.
قاسمی با اشاره به تفاوت دیدگاه شهید بهشتی با فمنیسم گفت: در این باره باید در فرصتی دیگر با تفصیل بیشتری سخن گفت. آن چه اجمالا میتوان گفت این است که اعتقاد شهید بهشتی به حقوق طبیعی زنان به معنای پذیرش فمنیسم به معنای متعارف و اصالت دادن به زن در نظام اجتماعی و به بهای نفی مردان نیست این دیدگاه حداقل با دو جنبه با فمنیسم فرق دارد: یکی این که حق طبیعی زن ذیل حق طبیعی انسان مطرح است و زن و مرد در انسانیت مشترک هستند که مستندات آن بیان شد و فرق دوم آن که حق طبیعی زن در مقام تحقق بیرونی با رعایت حق طبیعی مردان است و گاه به وسیله آن محدود میشود و گاه هم آن را محدود میکند که نمونههای آن ذکرشد. همچنین آن چه به عنوان فمنیسم اسلامی در جوامع مسلمان مطرح میشود نیز به دنبال تحقق بخشیدن به مردسانی زنان و یا تربیت مردانه زنان است که با توجه به حقوق طبیعی زنان از دایره رعایت حق آن ها به دور بوده و نوعی انفعال در مسیرحق طبیعی آنان ایجاد مینماید و آنان را در برزخی از هویت قرار داده و عطوفت و مدیریت عاطفی زنان و اثربخشی نقشهای مؤثر آنان در جامعه و خانواده و همچنین حق انتخاب آنان را در تناقضی آشکار با حقوق طبیعیشان قرارمی دهد که حسب فهم و آگاهی اندک بنده در تعارض با اندیشههای شهید بهشتی است. حتی گسترش رشته مطالعات زنان در جوامع اسلامی و رو به توسعه و در جامعه ما و به اعتقاد بنده حتی در حوزههای علمیه که مشغول فعالیت در این زمینه هستند، نمادی دیگر از تاثیر گذاری اندیشه و فرهنگ فمنیسمی و در جای خود شایسته نقد است. به نظر من مبانی فکری شهید بهشتی در باره زنان، میتواند پنجره ای نو برای چگونه نگریستن به انبوه مشکلات رو به فزونی ما در مسائل مربوط به زنان باشد، بی تردید تدوین یک نگاه نو بر اساس اندیشههای ایشان از یک سو نیازمند یک نگاه واقع گرا و منصفانه به عینیت جامعه و از سوی دیگر نیازمند نقد و بررسی حقوق دانان، روانشناسان و جامعه شناسان است.
در ادامه فرشاد مومنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به بحرانی بودن شرایط اجتماعی ایران گفت: دیگر هیچ فردی به این بحران تردیدی ندارد و این خود قدمی رو به جلو و یک فرصت است، بنابراین سوالی در این جا مطرح میشود که آیا ما در جامعه ی خود بر اساس موازین عمل کرده ایم که با این مشکلات مواجه شده ایم؟ از دیدگاه من همه ی مشکلات ما به دلیل فاصله گرفتن از اصل و موازین و بنیادهای اساسی است؛ به همین دلیل تا به بنیادهای موجود خود بازنگردیم و اندیشههای افرادی همچون شهید بهشتی را مورد تحلیل قرار ندهیم مشکلی حل نخواهد شد و متاسفانه برخورد نظام رسمی با آراء شهید بهشتی برخوردی بیش از حد ابزارگرایانه است.
وی افزود: از نظر من شهیدبهشتی یک اسلام شناس با مبناست و در نتیجه طبق بررسیهای شخصی من برای برون رفت از بحران، شناخت اسلوب روش شناختی این شهید اهمیت بسیاری دارد؛ یکی از خصوصیات آثار ایشان این است که وقتی مسلمانی آن را میخواند گویا پرواز را به او میآموزد و ما در حال حاضر دچار یک غفلت بزرگ تاریخی شده ایم. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان دقت در روش شناختی است که نجات بخش است و در فرآیند فهم دین به ما کمک میکند.
این استاد دانشگاه یکی از استنتاجهای شهید بهشتی را تقدم عقل بر نقل دانست و ادامه داد: بنابراین ایشان تاکید میکردند باید روشی از اسلام برگزیده شود تا هر انسان منصف در هر جای دنیا آن را بپذیرد.
مومنی ادامه داد: یک رکن از روش شناسی ایشان که یکی از پایههای اصلی جمهوری اسلامی است در برخورد با مساله زنان هم راهگشاست موضوع عدالت محوری است. به اعتقاد ایشان اسلام شناس باید در فهم امور اسلامی مساله عدالت اجتماعی را به عنوان یک رکن اساسی بشناسد و ما در ایران از زمانی به مشکلات اساسی برخورد کرده ایم که مساله عدالت را به حاشیه رانده ایم.
وی گفت: عدالت و بی عدالتی خلاء معرفتی در ایران است که در شرایط نگران کننده ای قرار دارد؛ مساله حقوقهای نامتعارف که امروزه محل دغدغه شده است در زمان دکتر بهشتی و شهید رجایی به این موضوع پرداخته شد و عملیاتی هم شد از طرف دیگر مساله حضور زنان در ریاست جمهوری به همین شکل بود و وقتی این موضوع از شهید بهشتی پرسیده شد ایشان پاسخ دادند: یک سلسه حقوق مشترک انسانی برای زنان و مردان وجود دارد و این حق بدون تردید به زنان هم تعلق میگیرد و اگر نظر اسلام جز این بود حتما در قرآن به آن اشاره میشد.
مومنی گفت: در اندیشه شهید بهشتی فهم اسلوب اندیشه ورزی بسیار مهمتر از تفکر ایشان در یک مساله خاص است. مساله عدالت در کتاب"حق و باطل" و "باید و نبایدها از دیدگاه قرآن" به خوبی دیده میشود و با مطالعه این دو کتاب متوجه تفاوت درک و عمل ما از مساله امر به معروف و نهی از منکر میشویم. تعبیر ایشان از جامعه ای که علم، عقل و اخلاق درآن رشد نمیکند جامعه ای لجن مال است و میگوید: در جامعه ای که فهم عادلانه از مساله عدالت وجود نداشته باشد استفاده ابزاری از دین رایج خواهد شد.
وی افزود: یکی از مشکلات اساسی جامعه ما این است که از روابط تابعی و پیامدهای نابرابرساز آگاهی کافی ندارد و این مساله در شرایطی است که اگر امثال شهید بهشتی هم نبود به حکم ویژگیهای تاریخی و اقتصادی ایران که ذاتا نابرابرساز است باید برای بالندگی جامعه ی خود به این مساله حساس میشدیم البته اهمیت این موضوع در دوره بیشتر است چرا که قرائتهای داعشی، طالبانی و القاعده ای از اسلام بازتاب نابرابریها در جهان اسلام است و ما هم اگر در کشور خودمان حمایت کافی را نداشته باشیم باید منتظر قرائتهای این چنینی باشیم و اگر به دنبال راه نجات هستیم تنها اسلوب روش شناختی شهید بهشتی که نام آن را اسلوب ناظر بر وقوف روش شناختی نسبت به نقص اطلاعات انسآن ها ست راهی برای رهایی از این شرایط است.
در ادامه نشست ملوک السادات بهشتی فرزند ارشد شهید بهشتی با اشاره به تجربههای زیستی خود گفت: مساله مهمی که ایشان همیشه در نظر میگرفتند خانواده بود و مساله عدالت را در خانه و خانواده به بهترین شکل اجرا میکردند و در همان زمان ایشان خانواده را برای تفریح به باغهای اطراف تهران میبردند و این رفتار ایشان برای بسیاری از افراد تعجب برانگیز بود.
وی با اشاره به موضوع زنان و دختران گفت: مادر ما همیشه و در همه شرایط در کنار ایشان بودند و ایشان هم زمینه حضور خانواده و همسر خود را فراهم میکردند و موضوعاتی مانند تحصیل برای دختران را در اولویت قرار میدادند و حتی در زمانی که من دو فرزند داشتم واز ایشان سوال پرسیدم که آیا به دانشگاه بروم ایشان گفتند اگر به فرزندانت آسیب نمیرسد حتما این کار را انجام بده.
فرزند ارشد شهید بهشتی ادامه داد: موضوع حجاب از جمله مسائل مهم در آن زمان بود و ما وقتی به آلمان سفر کردیم این مساله برای من دغدغههای زیادی را ایجاد کرد و ایشان با استدلالهای محکم خود من را قانع کردند و حتی این رفتار ایشان باعث شد تا در بین همکلاسهای من هم سوالاتی ایجاد شود و برای حل این سوالات جلسات متعددی در مسجد هامبورگ برگزار شد و در بسیاری از دانش آموزان تغییرات اساسی ایجاد شد.
وی در خصوص نگاه سیاسی شهید بهشتی به حضور اجتماعی زنان تصریح کرد: ایشان در همه ی فعالیتهای سیاسی از زنان میخواستند که شرکت داشته باشند و زمینههایی را برای حضور آنان فراهم میکردند و کلاسهایی را برای آموزش مبانی برای بانوان برگزار میکردند و از همسر و دختران خود میخواستند که در کلاسها حضور داشته باشند. تاکید ایشان برای حضور بانوان در مجلس خبرگان به مذاق بسیاری خوش نمیآمد اما با تاکیدات ایشان در آن زمان بالاخره یک بانو توانست حضور داشته باشد؛ از دیگر کارهای ایشان تشکیل جامعه الزهرا بود چرا که بسیاری از خانوادهها دختران خود را از تحصیل منع میکردند اما با تاسیس جامعه الزهرا زمینه تحصیل بسیاری از دختران فراهم شد.یکی از موضوعات مهم که ایشان در جلسات انجمن اسلامی به آن میپرداختند موضوع تنظیم خانواده بود مساله ای که این روزها دغدغه جامعه ما شده است و راه حل درستی برای آن برگزیده نشده در آن زمان دغدغه این شهید بزرگوار بود.