حسین افخمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در نشست «روابط عمومی؛ علم و عمل» گفت: روابط عمومی یک رشته علمی کاربردی است. صرفاً تئوریک نیست که فردی مستقیماً از لیسانس به فوقلیسانس و بعد وارد دکتری و استاد دانشگاه شود. کسی که در حوزه روابط عمومی است، الزاماً نباید دکتری یا فوقلیسانس داشته باشد تا بتواند مشکلات را حل کند. اگر تکنیکها و فنون را بداند و به کار خود تسلط داشته باشد میتواند فرد موفقی باشد.
به گزارش عطنا به نقل از شفقنا رسانه، افخمی در این نشست که همزمان با هفدهمین سالروز درگذشت دکتر حمید نطقی پدر روابط عمومی نوین برگزار شد، به یادآوری بعضی از خاطرات او پرداخت و گفت: نطقی قبل از این که وارد دانشگاه شود، فعالیت روابط عمومی را شروع کرده بود و بنابراین فردی حرفهای بود. به عبارتی عمل را قبل از آموزش در دانشگاه داشت. آنچه در همه دنیا اجبار است حداقل برای برخی از درسها در دانشگاه فرد باید قبلاً تجربه عملی داشته باشد.
او در ادامه سخنان خود گفت: نکته بعدی این که ایشان دانشکده را تأسیس کردند و اسم دانشکده مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی بود. در حقیقت دو وزن مساوی مطبوعات و روابط عمومی داشت که بعدها تغییر اسم پیدا کرد و کمابیش تا الآن هم این تغییر ادامه دارد. دکتر نطقی برای اینکه رشته روابط عمومی را راهاندازی کند، سفری به آمریکا داشت و چند دانشگاه را مطالعه کرد. او حتی با پایهگذاران حرفه روابط عمومی دیدار کرد. اگر کتاب مدیریت و روابط عمومی را مطالعه کنید، میبینید دکتر نطقی اولین کسی است که به اندیشه بومی کردن فکر میکند و کتابهای متعددی مطالعه میکند تا دریابد ریشه اندیشه و فلسفه روابط عمومی ایرانزمین در کجاست.
افخمی گفت: روابط عمومی فقط نصیحت الملوک نیست. او سخنرانی جالبی دربارهی مقایسه انقلاب مشروطیت و جمهوریت در ترکیه داشت که در آنجا، بنیان تفکر نوین را در دو کشور مقایسه کرد و معتقد بود روابط عمومی متکی بر حاکمیت قانونی است، اگر قانون باشد.
او با اشاره به جدیت مرحوم نطقی گفت: نکته بعدی، جدیت استاد بود. من در سالهای ۵۴ تا ۵۸ شاگرد ایشان بودم. دکتر نطقی معتقد بود ما نیاز به یک کانون حرفهای داریم مثل کانون وکلا. در هر کشوری یک انجمن حرفهای بیشتر وجود ندارد ولی انجمنهای علمی دانشجویی زیادند. آنچه از حرفه بتواند دفاع کند یکی بیشتر نیست. اینجا میتوان گفت که باید تضاد منافع را در یک تشکل جمع کنیم.
در ادامه سخنان خود به خاطرهای از مرحوم نطقی اشاره کرد و گفت: روزی که دانشکده ارتباطات تعطیل شده بود، دکتر نطقی از وزارت علوم به دانشکده برگشت. در طبقه دوم قبل از اینکه به اتاق خود برسد عرقریزان گفت: شد، آنچه نباید میشد. بعد استدلال کرد که این کار شبیه این است که حسن زنده است ولی شناسنامه او را باطل کردهاند. او کسی بود که شرکت نفت را رها کرد و یک رشته دانشگاهی از سال ۴۶ بنیان گذاشت. اما به یکباره از سال ۵۹ این رشته را تعطیل کردند، بعد این تعطیلی ادامه پیدا کرد تا جایی که در دههی ۶۰ فقط سه واحد درس برای رشته روابط عمومی داریم درحالیکه قبل از آن ما چیزی حدود ۶۰ واحد داشتیم.
افخمی همچنین به بیان فعالیتهای مرحوم نطقی در حوزه مشاوره پرداخت و گفت: فعالیتهای استاد در حوزه مشاوره در خارج از دانشکده ادامه داشت. آخرین جلسهای که من در خدمت ایشان بودم، سال ۶۵ در سمیناری بود که توسط اداره صنایع سنگین برگزار شد. او دو جلسه سخنرانی با عنوان مدیریت و روابط عمومی داشت. بنابراین همکاری خارج از دانشگاه را لازم میدانست و عقیده داشت وقتی به سازمانها میرود چیزی یاد میگیرد که در کتابها نیست. یکی از ویژگیهای او این بود که همیشه با انبوهی از یادداشت به کلاس میرفت. این یادداشتها فیشهای کوچکی بودند که سر کلاس به ترتیب ارائه میکردند و متأسفانه آن یادداشتها هیچوقت چاپ نشدند.کلاس ایشان خستهکننده نبود.
او با اشاره به کتاب اصول اقناع گفت: دکتر بارها صحبت از کتابی میکرد که میگفت اگر این کتاب را منتشر کنم به من درجهی اعلا میدهند و آن کتاب اصول اقناع بود. او معتقد بود کشور را با اقناع میشود اداره کرد و بعد از انقلاب میگفت امیدوارم هستم که علما با استفاده از این تکنیک بتوانند کشورداری کنند و بعضی از آنها این تکنیک را میدانند که اگر این تکنیک را استفاده نکنند، به بیراهه خواهیم رفت.
افخمی در ادامه سخنان خود گفت: دانشگاه علامه طباطبائی -که من دانشجوی آن بودم- وامدار دکتر نطقی است. اولین دوره روابط عمومی که دانشکده ارتباطات داشته و جزو مایملک دانشگاه علامه طباطبائی شده را ایشان بنیانگذاری کرده است. خیلی جای تأسف دارد که ما دو برابر تلاش آقای دکتر نطقی را انجام دادیم و هنوز به نتیجه نرسیدهایم. از سال ۷۹ من مسئولیت راهاندازی رشته لیسانس را بر عهده گرفتم و از ۷۹ تا ۸۳ توانستیم شرح درس جدید را بنویسیم و دوباره رشته لیسانس را تأسیس کنیم. به عبارتی ما توانستیم آنچه سال ۴۶ تأسیسشده بود، سال ۸۳ دوباره تأسیس کنیم ولی از ۸۶ تا ۹۵ هنوز نتوانستهایم فوقلیسانس روابط عمومی را تأسیس کنیم.
او ادامه داد: دو شرح درس نوشته بودم و در یک جلسه دوستانه، یکی پرسید شما چرا نوشتید روابط عمومی در ایران دو واحد و روابط عمومی در کشورهای اسلامی دو واحد؛ درحالیکه ما در شرح دوره وزارت علوم باید بومیسازی، روزآمدی و کارآمدی را در نظر بگیریم. پاسخ دادم چه اشکالی دارد؟ گفت ایران هم یک کشور اسلامی است پس چرا آن را از سایر کشورهای اسلامی جدا کردید؟ گفتم اتفاقاً تأمل من در این بود که روابط عمومی در ایران را به عنوان بومی شدن دو واحد بگذاریم. در طرف دیگر ۶۰ کشور اسلامی داریم که روی آنها مطالعه تطبیقی انجام دهیم تا از داشتههای آنها یاد بگیریم. خیلی امیدواریم سال ۹۵ سال خوبی باشد و در سال ۹۶ -که پنجاهمین سال تأسیس رشته روابط عمومی است- فوقلیسانس روابط عمومی داشته باشیم.
مدیر گروه روابط عمومی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی گفت: اگر فیل مولانا را به یاد بیاوریم، روابط عمومی همان فیل مولاناست و ما نابینایانی هستیم که با این فیل برخورد میکنیم. فیل همان فیل است و روابط عمومی تعریف خودش را دارد. این ما هستیم که باید از نابینایی دربیاییم و چشم دلباز کنیم و ببینیم چه میگذرد وگرنه هرکدام از ما مانند همان نابینایان در داستان فیل، قسمتی از آن را میبینیم و قسمت دیگر را نمیبینیم.
او در زمینه رابطه علم و عمل در روابط عمومی گفت: روابط عمومی یک رشته علمی کاربردی است. صرفاً تئوریک نیست. بلکه تئوری و عمل با هم است. در همه کشورها این دو با هم هستند. در کشور ما چند چیز را کلاً از دست دادیم. یکی کارآموزی بود که سالها حذف شده بود و چند سالی است دوباره کارآموزی داریم ولی همچنان میلنگد چون فلسفه کارآموزی در دانشگاههای ما تعریف نشده است و آن طور که باید نیست. مسئله دوم بحث بین لیسانس و فوقلیسانس است که در بقیه کشورها بین این دو، سه سال کار اجرایی لازم است تا از لیسانس به فوقلیسانس بیایند. به عبارتی رشته نظری نیست که مستقیماً از لیسانس به فوقلیسانس و بعد وارد دکتری و استاد دانشگاه شود.کسی که در حوزه روابط عمومی است، الزاماً نباید دکتری یا فوقلیسانس داشته باشد تا بتواند مشکلات را حل کند. اگر تکنیکها و فنون را بداند و به کار خود تسلط داشته باشد میتواند فرد موفقی باشد.
افخمی در پایان سخنان خود به مقایسه عملکرد مرحوم نطقی با برخی از استادان امروز پرداخت و گفت: دکتر نطقی کتابچههای کوچکی خارج از کلاس خود منتشر میکرد و فرق آن زمان و الان در اینجاست که دانشجویان ترجمه میکردند و استاد بهصورت جزوههای کوچک در میآورد. فصلهای کتاب را به دانشجوها میداد تا ترجمه کنند و بعد این ترجمهها را ویرایش میکرد و مترجم این فصل را به اسم دانشجو مینوشت. آنچه میبینیم برخی استادان امروزه ترجمههای دانشجویان را به اسم خود ثبت میکنند تا تعداد آثار خود را بیشتر کنند.
نخستین نشست «روابط عمومی؛ علم تا عمل» همزمان با هفدهمین سالروز درگذشت دکتر حمید نطقی پنجشنبه بعدازظهر در نگارستان شهر واقع در کوی نصر، خیابان علیایی، بوستان گفتگو برگزار شد.