مطهرنیا، کارشناس مسائل بین الملل گفت: اگر امروز دولت- ملت ها هستند و قبل از آن دولت ـ شهرها بودند در آینده دولت ـ رسانه ها قدرت را به دست می گیرند.
به گزارش عطنا و به نقل از مهر، «ملت- دولت» مفهومی است که به شکل خاصی از دولت (حکومت) اشاره دارد، شکلی که در حقوق و روابط بینالملل مشروعیت خود را از اِعمال حق حاکمیت ملی در یک قلمرو ارضی مشخص کسب میکند.
مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل سیاسی و بین الملل درباره ضرورت بازاندیشی نقش دولت و ملت در شرایط کنونی جهان اسلام به خبرنگار مهر گفت: جهان امروز در حال تحولات پُرشتاب و تجربه ای از دوران بسیار پُرگذارِ تغییر و تحولات است، به گونه ای که دولت ـ ملتها در حال تبدیل شدن به دولت ـ رسانه ها هستند و این دولت ـ رسانه ها در آینده به رسانه ـ شبکه های جهانی تبدیل می شوند.
وی افزود: در آینده نزدیک پارادایم وحدت در کثرت و کثرت در وحدت تغییر خواهد کرد و به جای آن تبدیل به پارادایم کثرت در وحدت و وحدت در کثرت یعنی معکوس می شود و از طرف دیگر ما با مازاد نشانه ها مواجه خواهیم بود؛ به این معنا که همه دال ها شناور خواهد بود و دال ثابتی وجود نخواهد داشت و گفتمان ها نیز علی رغم میل باطنی صاحبان گفتمان ها و تمایل به ایدئولوژیزه کردن آنها در قالب گفتمان های برتر از ثبات کمتری برخوردار خواهند بود، لذا هیچ فرد یا گروه یا مکتبی نخواهد توانست یک سخن برتر یا نشانگان بی رقیب را بر دیواره ذهنی جهانیان الصاق کند.
مطهرنیا تصریح کرد: با این مازاد نشانگان با دستیابی بشر به فناوری های نوین ارتباطی و رسانه های فراشبکه ای آینده که در آنها به موجوداتی سایبری تبدیل می شوند و در تقابل پیشرفتهای ژنتیک و تلاقی آنها با انقلاب های شناختی و علوم اطلاعاتی در آینده نه دهکده جهانی که دولت ـ رسانه هایی را خواهیم داشت که در آن افراد نه در دهکده جهانی که در آنچه که من «اتاق شیشه ای» می دانم زندگی خواهند کرد.
به گفته این کارشناس مسائل بین الملل اگر امروز ملت ـ دولت ها هستند و قبل از آن دولت ـ شهرها بودند در آینده این دولت ـ رسانه ها هستند که قدرت را به دست می گیرند و دیگر رسانه های دولتی نخواهند بود که در دست دولت ها به بازی گرفته شوند بلکه این رسانهها هستند که دولت ساز بوده و از دولتها به عنوان ابزار بهره خواهند برد، یعنی این دولت ـرسانه ها در آینده رسانه ـ شبکه جهانی را ایجاد می کنند که شبکه های اجتماعی کنونی را به شبکه های ملی تبدیل خواهد کرد و این شبکه های ملی هستند که در یک دیالوگ معنادار، دنیای مجازی به عنوان امر واقعی را به واقعیت عینی به مثابه یک (واقعیت امر) تبدیل می کنند.
وی با بیان این مطلب که امپراطوری رسانه ای در حال شکل گیری است، ابراز کرد: این می تواند روند دولت ـملتها را به یک امپراطوری بزرگ ذهنی تبدیل کند که در آن نه قدرت نرم و نه قدرت هوشمند که قدرت هوشیارانه وارد عمل می شود و مدیریت متکی بر قدرتِ هنرمندانه را بازتعریف خواهد کرد، لذا جهان آینده از یک سو تمایل به تکثری معنادار دارد که در آن هویت های تک سرنشینِ دانش بنیاد از نظر هویت فردی شکل می گیرد، هویت جمعی در فضای مجازی به واقعیت امر تبدیل می شود و در قالب یک اتاق شیشه ای در چارچوب نظریه مازاد نشانگان یک جهان متکی بر گرایش فرهنگی ـ رسانه ای را چهره پردازی خواهند کرد.
مطهرنیا تاکید کرد: در این جهان در عین حالی که هویتهای فردیِ تک سرنشینِ دانش بنیاد وجود خواهد داشت، انسان سایبری شده واقعیت زندگی خود را بیش از فضای واقعی در فضای مجازی شکل خواهد بخشید، انسان اواخر قرن بیست و یکم میلادی انسان امروزی نخواهد بود بلکه آدمی است که دچار نسیان و فراموشی از وضعیت ناملموس فعلی خود خواهد شد و بدین ترتیب در عین حال تک سرنشین بودن در فضای مکانی خود با اضمحلال فاصله ها در درون زمان در یک پیوند ذهنی با گسترده جهانی قرار می گیرد و از انسان در زمان به انسان بر زمان تبدیل خواهد شد!، آن جا است که می تواند زمینه شکل گیری امت جهانی از طریق فناوری ها ایجاد شود و آدمی بر زمان برتری خواهد یافت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این جنبه جهت گیری آینده دنیا در دنیای آینده زمینه را برای همگان در جهت فرصت سازی در مسیر هدفگذاری های خود را فراهم می کند، تصریح کرد: دنیای آینده به واسطه همین فرآیند دنیای مازاد نشانگان و فاقد نظم سلسله مراتبی خواهد بود.
وی تاکید کرد: باید توجه داشت گفتمان امنیت منفی در قالب تعریف دشمن در مرزهای بیرونی پاسخگو نخواهد بود چراکه در دنیای آینده مرزی وجود ندارد و چون مرزها کمرنگ یا محو می شوند به همان اندازه که فرصت هایی به دست می آید، تهدیدات نیز افزایش می یابد و به میزان تاثیرگذاری فردی و جمعی جایگاه فرد و جمع های مختلف در شکل دهی به زندگی آینده و نظم و نظامات حاکم بر آن گسترش بیشتری می یابد در این فضا به همان اندازه که دانایی و عناصر دینی مثبت و فرهنگ پروری های هدفمند پهنای باند بهتری می یابند جزم گرایی های متحجر و بسته نیز عضوگیری بیشتری خواهند داشت تا با روش های اغواگرایانه متکی بر قدرت غوی (نیرنگ)، اغواگری های خود را برابر قدرت نرم متکی بر اقناع گری قرار دهند.
مطهرنیا ابراز کرد: جهت گیری های تکفیری، جزم گرایانه و نقابداری که به نام دین تحجر مذهبی یا رخوت تجددگرایانه را تلقین می کنند، روش های اغواگرایانه بهتری نیز با ابزار فرامدرن آینده در دست خواهند داشت لذا اگرچه محیط باقی تغییر می کند اما اصطکاک ها باقی می ماند و این متدولوژی و روش مندی های مدیریت آنها و نوع رودروریی است که تغییر می یابد تا جایی که رقابتها دانش بنیاد و جنگ ها بدون سرنشین می شود و آتشهای آینده سازمان های مسلط به موشک های دوربُرد نیستند، بلکه سازمان های مسلح به فناوری های دقیق و صریح و پُرحجم اطلاعاتی و ارتباطی و برخوردار از نظریه های موثر القاء با شیوه های دوگانه اقناع متکی بر قدرت نرم و اغواء متکی بر قدرت غوی (نیرنگ) خواهد بود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه این اصطکاک ها خبر از درگیری های بیشتر می دهد، گفت: یعنی جنگ ها بین الاذهانی و روردرویی ها باورمحور و ابزارها متکی بر تسلیحات علمی خواهد بود نه محصول علم که دارای هویت و آرایه محتوایی علمی؛ پرچم آینده ملت رسانه های دنیا نه پرچم ملی با نشانگان مختلف که دانشگاه ها و مراکز علمی آنها خواهد بود که هویت عینی آنها را تعریف می کند.
وی تاکید کرد: فرماندهان بزرگ جنگ های آینده، اندیشمندان حوزه های گوناگون علوم انسانی، علوم طبیعی و علوم پایه خواهند بود، آنهایی در این جنگ برنده اند که پادگان ها را برچینند و دانشگاه به معنای واقعی کلمه را استوار سازند.
مطهرنیا با اشاره به تغییرات پُرشتاب جهان امروز بیان کرد: این تغییرات با تغییر پارادایم همراه است که با این تغییر دال ها همه شناور شده اند و تنها دال ثابت، دال قدرت است و اگر بپذیریم گفتمان قدرت گفتمان برتر است و به طور نسبی دال قدرت از ثبات بیشتری برخوردار است این گفتمان قدرت است که کرانه های معنایی و مفهومیِ همه دال های شناور را مشخص خواهد کرد.
وی تاکید کرد: کرانه های گفتمان قدرت گروه های تکفیری را محدود می کند، مبارزه آینده بیش از اینکه نظامی و خشونت محور باشد فکری است. باید توجه داشت گروه های تکفیری به مثابه آتشی می مانند که هر چه خشونت بیشتر نسبت به آنها اعمال شود، قدرت فراوان تری می گیرند، باید آنها را محدود کرد و از رسیدن اکسیژن به آنها جلوگیری کرد تا آتش خاموش شود لذا گفتمان قدرت محدودکننده این دال شناور باید به طرف گسترش دانایی در جهات محدودسازی فضای تنفسی این آتش ویرانگر حرکت کند و در همان حال با قدرت سخت خویش راه های خروج او را از این محاصره ببندد.
مطهرنیا در پایان خاطرنشان کرد: راه برخورد با نادانی نقابدار، برداشتن نقاب از چهره دگماتیسم نقابدار با دانایی آزادی طلبانه و حرمت نهادن به اندیشه آزاد به دست می آید.