عطنا - بعد از جنگ داخلی سوریه شرایط در غرب آسیا به شدت تغییر کرده و ترکیه تلاش کرد به رهبر بزرگ مسلمانان سنی تبدیل شود. روابط ایران و ترکیه هم به همین علت به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. حمایت آمریکا و اسرائیل از اردوغان هم ناشی از نقش ترکیه در این جنگ است.
اما چرا اردوغان به سوریه لشکرکشی و در سوریه مداخله نظامی کرد؟ ترکیه موارد زیر را به عنوان انگیزه های خود مطرح کرده که آنها را بررسی کرده و به هر یک از آنها پاسخ می دهیم:
دلایل امنیتی:
گسترش منطقه تحت کنترل پ.ک.ک در شمال سوریه:
حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک، یک سازمان سیاسی چپگرا و مسلح در کردستان ترکیه است که در سال ۱۹۷۸ تأسیس شده است. این سازمان برای کسب خودمختاری در منطقۀ کردستان ترکیه دست به مبارزۀ مسلحانه علیه حکومت مرکزی ترکیه زده است.
این موضوع تازه ای نیست که کردها چه در شمال عراق یا شمال سوریه و حتی در داخل این کشور مشکل همیشگی ترکیه بوده اند و ترکیه تجربه های تلخی در این مورد دارد. امنیت مرز مهمترین مساله برای ترکیه است.
افزایش حملات داعش به مناطق نزدیک مرز ترکیه و سوریه:
ترکیه از افزایش پیشروی داعش در سوریه نگران است، این گروه تروریستی منطقه ای بین عین العرب و عفرین را تحت سلطه گرفت.
عملیات انتحاری و بمب گذاری در مناطق ریحانلی و سوروچ ترکیه:
پس از شروع جنگ داخلی در سوریه، درگیری های مرزی بین سربازان دولت بشار اسد و مخالفان آن در اواخر دسامبر 2011 آغاز شد. درگیری بین نیروها گاهی به مرز ترکیه می رسید. در این درگیری گلوله هایی به روستاهای ترکیه اصابت کرد.
ادعای فساد در سوریه و ظلم به اهل سنت:
ترکیه مدعی بوده که بشار اسد در حال آزار و اذیت مسلمانان سنی است. اهل سنت نمی توانند در کشور خود به راحتی زندگی کنند. و دموکراسی در این کشور وجود ندارد. ما باید دموکراسی را با کمک آمریکا بیاوریم. اردوغان یک برنامه پنج مرحله ای برای این کار تدارک دید و این طرح را هم بشردوستانه است و هم دموکراتیک دانست.
پروژه ستاره سنی ترکیه بر علیه هلال شیعه و رهبری اخوان مسلمین:
اردوغان پروژه "ستاره سنی" را با همکاری عربستان سعودی و قطر مطرح کرد. طرح ستاره سنی به عنوان شعاری علیه ایران مطرح شد. دولت حزب عدالت و توسعه که حضور ایران در یمن، سوریه، عراق و فلسطین را هلال شیعی نامید، ستاره سنی را به عنوان یک طرح متقابل مطرح کرد.
به غیر از موارد ادعا شده، چند نکته مهم وجود دارد. اگر بخواهیم پیشینه مداخله اردوغان در سوریه را درک کنیم، باید این موارد را در نظر بگیریم:
قبل از جنگ بین اردوغان و بشار اسد روابط خوبی برقرار بود. آنها با هم به تعطیلات هم می رفتند. این البته سیاستی بود که اردوغان به عمد دنبال کرد و می خواست اعتماد اسد را کسب کند. حتی اردوغان گفت ما به بشار اسد راه حل چهار طرفه پیشنهاد کردیم اما او آن را نپذیرفت. ولی راه حلی که وی پیشنهاد کرد این بود:
۱. تعامل دوجانبه: ایجاد روابط خوب با بشار اسد
۲.همکاری با اتحادیه عرب: اردوغان به اتحادیه عرب گفت: بیایید این مشکلات را در بین خودمان حل کنیم. اتحادیه عرب قبول کرد و به بشار اسد این پیام را داد:
یا با اراده خودت و مثل مدلی که در یمن رخ داد، بروید یا مثل مدل لیبی عمل کرده و شما را کنار می زنیم!
۳.دعوت از شورای امنیت سازمان ملل: دولت اردوغان پیام زیر را به شورای امنیت سازمان ملل داد: دموکراسی را به سوریه ببریم.
۴.مرحله گروه دوستان: پس از رای مخالف چین و روسیه به طرح شورای امنیت سازمان ملل در این مورد، دولت اردوغان با متحدان عرب خود گروهی را تشکیل داد. این گروه از مخالفان در سوریه حمایت مالی می کرد.
دکترین به صفر رساندن مشکلات با همسایگان
سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان دکترینی است که حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی ترکیه اجرا می کند. این دکترین را احمد داوود اوغلو نوشت و در کتاب عمق استراتژیک توضیح می دهد. اردوغان گفت ما بر اساسی این دکترین حرکت می کنیم. همین دلیل نمی خواهیم در مرز ما با سوریه مشکل پیش بیاید. اما او در عمل در سوریه دخالت کرد. همزمان ترکیه در خاورمیانه به دنبال احیای خلافت بود. یعنی اردغان خودش را خلیفه مسلمین می دید. اخوان مسلمین هم این موضوع را قبول کرده بود.
رابطه اردوغان و اخوان مسلمین
اینکه اردوغان رهبر اخوان المسلمین بود نیز در این شرایط موثر بود. اردوغان وقتی که برای تبریک پیروزی محمد مرسی که رییس احوان مسلمین بود به مصر رفت در مقابل رسانه های بین المللی به مرسی پول تحویل داد. این رفتار چیزی جز پیام «من رهبر واقعی اخوان هستم» نبود. هیچ رهبری در جهان تاکنون این روش را به کار نبسته است. حتی آمریکا هم به این شکل از اسرائیل حمایت نکرد. این روش هم خیلی دقیق و هم تحقیرآمیز است. آمیزه ای از قطعیت و برگشت ناپذیری.
مداخله ترکیه در جنگ داخلی سوریه ابتدا به صورت دیپلماتیک آغاز شد و بعداً به صورت نظامی تشدید شد. دخالت دولت ترکیه به تدریج تبدیل به کمک نظامی به ارتش آزاد سوریه در ژوئیه ۲۰۱۱ و درگیریهای مرزی در سال ۲۰۱۲ شد و با مداخلات نظامی مستقیم بین سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۲ ادامه یافت. این عملیاتهای نظامی از اوت ۲۰۱۶ به اشغال شمال سوریه توسط ترکیه انجامید. اردوغان از ترور به عنوان بهانه استفاده کرد، اما خود ترکیه در ادامه به مسیر انتقال تروریست به سوریه مبدل شد. ترکیه محل عبور تمام افراد تروریست از قفقاز و چچن همراه با خانواده هایشان به سوریه بود. لذا این سوال مطرح شد که اگر مشکل و نگرانی ترکیه تروریسم است چرا مرزهای این کشور به محل عبور تروریست تبدیل شده است؟
سکولاریسم و لائیسیته
اردوغان در سفر به مصر به مرسی گفت که "من به مرسی سکولاریسم را توصیه می کنم" این نشان می دهد که تسلط اخوانی ها بر مصر یک چالش جدی نبود. این نمونه ای از سیاست خارجی دوجانبه اردوغان است . اردوغان تنها به دنبال سود بردن و خلافت است که در دولت عثمانی هم این مشکل وجود داشت. خلفای عثمانی با دریافت فتوا بهانه ای برای اشغال گری پیدا می کردند.
پروژه بزرگ خاورمیانه
اسرائیل این پروژه را ایجاد و آمریکا نیز از آن حمایت کرد. اردوغان بعد از پیروز شدن در انتخابات گفت: من رئیس مشترک پروژه خاورمیانه بزرگ هستم.
وی سیاست خارجی خود را، در یک جمله خلاصه کرد. نجم الدین اربکان که معلم سیاست اردوغان بود پس از اظهارات اردوغان بیانیه ای داد و در جمع بندی گفت: رای دادن به حزب عدالت و توسعه، رای دادن به اسرائیل است.
اربکان تا سال انتخاب اردوغان، رییس حزب اسلام گرای ترکیه و رییس مشترک احوان مسلمین بود. به همین دلیل این جمله اربکان که رای دادن به حزب عدالت و توسعه یعنی رای دادن به اسراییل، برای سیاست خارجی و داخلی ترکیه خیلی مهم است.
نوعثمانیگری یا عثمانیسم
این پروژه مکمل پروژه بزرگ خاورمیانه و یک ایدئولوژی سیاسیِ ترکی، امپریالیستی است. هدف از نوعثمانی گری در معنای وسیعتر، ایجاد پیوندهای گسترده تر و جلب همکاری های بیشتر در درون مناطق امپراتوری عثمانی سابق است. اردوغان خود را خلیفه مسلمانان سنی می داند و مدعی است مسلمانان از این عقیده حمایت می کنند. هدف اردوغان رسیدن به مرزهای قدیمی عثمانی و کنترل لیبی، سوریه، مصر، لبنان، فلسطین، آذربایجان و کشورهای قفقاز است.
وهابی سازی:
افزایش نفوذ فرهنگی اخوانی ها و وهابی ها در ترکیه قبل از جنگ سوریه به عنوان یک پروژه آغاز شد. اردوغان این راه را دنبال کرد تا مداخله در سوریه را مشروع نشان دهد. چند امام وهابی نظرات این فرقه را در دانشکده های الهیات تدریس می کردند. لذا فتاوای ابن تیمیه و یوسف قرضاوی رواج یافت. اتفاقی نبود که در این سال ها چند استاد الهیات مشهور شدند مثل: قادر مصر أوغلي.
حکومت ترکیه برای رسیدن به هدف وهابی کردن اهل سنت و سنی کردن علویان بسیار تلاش کردند. زیرا «پروژه کمربند سبز» که با دستور آمریکا اجرا شده بود این را ایجاب می کرد. با تداوم حکومت حزب عدالت و توسعه، تلاش برای وهابی کردن اهل سنت و سنی کردن علویان شتاب بیشتری پیدا کرد. افکار و دیدگاه های وهابی در دانشکده های الهیات و دبیرستان های اسلامی که به نام امام حاتپ نامگذاری شده بودند، رواج یافت. منبرهای مساجد هم به عنوان مراکز تبلیغی وهابیان مورد استفاده قرار گرفت و این روند ادامه دارد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: