عطنا - با توجه به تحولات منطقه قفقاز جنوبی و بروز برخی چالشهای مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان و رویکردهای خصمانه رژیم باکو در هفتههای گذشته بر علیه امنیتملی و تمامیت ارضی ایران و تاثیرات مستقیم آن بر مولفههای اقتصادی و امنیتی جمهوری اسلامی، بهنظر میرسد شناخت صحیح دلایل عملکرد دولت علیاف در قبال ایران میتواند نقشهراهی متناسب با حوزههای مرتبط در اختیار تصمیمسازان و تصمیمگیران سیاست خارجه کشور قرار دهد.
درهمین ارتباط یکی از مهمترین مولفههایی که اقدامات باکو امنیت و منافع اقتصادی جمهوری اسلامی را دچار مخاطره کرده است طرح ایجاد دالان تورانی ناتو (کریدور زنگزور) است که با حمایت مستقیم دولت آنکارا، رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا در حال پیگیری است.
در این نوشتار سعی شده با معرفی کریدور ترانسخزر(کریدور میانی) که پروژه دالان زنگزور در دل آن تعریف میشود بپردازیم و در ادامه آسیبهای جدی اقتصادی و امنیتی این طرح بر منافع ملی ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
بحران اوکراین و ظهور کریدور ترانس خزر بهعنوان جایگزین
از جمله پیامدهای مهم ژئوپلیتیکی جنگ روسیه در اوکراین، تقویت مجدد کریدور میانی(ترانسخزر) حملونقل کالا از شرق به غرب جهان بوده است، هم به عنوان یک منطقه اقتصادی که شامل آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه میشود و همچنین بهعنوان یک مسیر جایگزین جذاب بین اروپا و چین. جنگ روسیه ارتباط زمینی از طریق مسیرهای زمینی جدید اوراسیا که با نام کریدور شمالی یا همان ترانس سیبری شناخته میشود که بخش اعظم آن از کشورهای روسیه و بلاروس که در شرایط فعلی تحت تحریمهای شدید کشورهای غربی قرار دارند میگذرد را مختل کرده است. این درحالی است که کریدور میانی یا همان ترانس خزر نمیتواند به طور کامل جایگزین کریدور شمالی شود، اما ادغام منطقهای در امتداد مسیر حملونقل بینالمللی ترانس خزر میتواند به احتمال زیاد توانایی ضربه زدن به منافع اقتصادی روسیه و ایران را در بلند مدت به همراه داشته باشد. روابط نزدیک فرهنگی آنکارا با جمهوریهای آسیای مرکزی به همراه تمایل جمهوریهای آسیای مرکزی به تنوع بخشیدن به روابط خارجی خود و دور شدن از مسکو و پکن، کارتهای بازی بیشتری را در اختیار ترکیه بهعنوان بزرگترین پشتیبان این مسیر در منطقه قرار میدهد.
اتحادیه اروپا و ترکیه به چند دلیل سیاسی و اقتصادی منافع مشترکی در تقویت کریدور ترنس خزر دارند: افزایش دسترسی تجاری به آسیای مرکزی، افزایش انعطافپذیری زنجیرههای تامین اروپا و تنوع بخشیدن به منابع انرژی اروپا از جمله منافع اقتصادی و همچنین حضور و نفوذ در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی و تقویت ارتباط با اوراسیا بهمنظور ایجاد توازن بین نفوذ روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی از مهمترین اهداف سیاسی مشترک ترکیه و اتحادیه اروپا است.
به دلیل تحریم های اخیر، حمل و نقل محموله بین اروپا و چین از طریق خاک روسیه و بلاروس دشوارتر شده است. بر اساس گزارش جدید بانک جهانی، تأثیر جنگ در اوکراین بر تجارت و سرمایه گذاری جهانی (2022)، اختلالات لجستیک تقریباً بر تمام جریان های تجاری بین روسیه و اروپا تأثیر گذاشته است و باعث تأخیر قابل توجه و افزایش قیمت های حملونقل جهانی شده است. محمولههای چین و اتحادیه اروپا در امتداد کریدور شمالی که چین را از طریق قزاقستان، روسیه و بلاروس به اروپا متصل میکند، از زمان شروع عملیات نظامی روسیه در اوکراین 40 درصد کاهش یافته است. این وضعیت جذابیت طرح کریدور میانی ترانس خزر را که ترکیه بیشترین منفعت را از آن میبرد افزایش داده است و در این بین این امکان را به این کشور داده است که با اجرایی شدن این پروژه روسیه و ایران را دور بزند و آنها را از منافع اقتصادی حاصله از طرح کریدور جنوبی و شمالی محروم کند.
ابتکار کریدور میانی(ترانسخزر)
کریدور میانه ابتکاری است که به دنبال اتصال ترکیه به چین از طریق گرجستان، آذربایجان، دریای خزر و سپس قزاقستان یا ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان است.
از دیدگاه آنکارا، کریدور میانی یک مسیر تجاری بسیار جذاب است که نه تنها ارتباط مستقیم این کشور را با اوراسیا ایجاد میکند، بلکه وابستگی سایر کشورهای ترک آسیای مرکزی و قفقاز را به روسیه و ایران کاهش می دهد. هدف اصلی اقتصادی ترکیه در راه اندازی ابتکار کریدور میانی، ایجاد یک مسیر چندوجهی جایگزین است که کشورهای اوراسیا را به هم متصل میکند و همکاری و هماهنگی منطقهای را با کشورهای ترانزیتی در امتداد مسیر بینالمللی ترانس خزر افزایش می دهد. گشایش مسیر حمل و نقل بار بین آذربایجان و ترکیه نه تنها برای تکمیل کوتاه ترین کریدور راه آهن بین چین و اروپا انجام گرفته، بلکه ارتباط و دسترسی بین ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را تا حد بسیار زیادی افزایش داد است. از سوی دیگر ترکیه قصد دارد با اجرایی طرحهای تشویقی گوناگون، حداقل 30 درصد از جریان حملونقل کالا که از کریدور شمالی و خاک روسیه میگذرد به سمت کریدور میانی جذب و منتقل کند. این کشور از طریق ابتکارات دوجانبه، سه جانبه و چندجانبه که به دنبال استفاده از موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد ترکیه در قلب مثلث تجاری اروپا، آسیا و آفریقا است، این امر را ترویج و تشویق میکند.
در ابتدا آنکارا در متقاعد کردن کشورهای آسیای مرکزی برای توسعه مسیرهای حملونقل در امتداد کریدور میانی مشکل داشت، بیشتر به دلیل وابستگی نامتقارن سیاسی و اقتصادی این کشورها به روسیه. بنابراین، تحریم های اعمال شده علیه روسیه پس از الحاق کریمه به روسیه در سال 2014، علاقه کشورهای آسیای مرکزی را برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی خود و فاصله گرفتن از مسکو افزایش داد. این در حالی است که مسکو با ورود به بحران اوکراین تمرکز خود را در منطقه آسیای میانه و قفقاز تا حدودی از دست داده است.
آنکارا همچنین بهمنظور پیشبرد اهداف خود در ابتکارات چندجانبه مانند تقویت سازمان کشورهای ترک (OTS) و مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر مشارکت فعالانهتری داشته است. سازمان کشورهای ترک یک پروتکل همکاری در زمینه توسعه حملونقل را در سال 2013 تصویب کرده است و بر مبنای این پرروتکل، شورای هماهنگی را برای گسترش ارتباطات منطقهای تأسیس کرد. سال گذشته، سازمان کشورهای ترک چشم انداز جهان ترکی -2040 را تصویب کرد که به دنبال الحاق کشورهای عضو به زنجیرههای عرضه و ارزش منطقهای و جهانی از طریق کریدور ترانسخزر است. دیدار اخیر وزرای خارجه چند کشور ترک زبان آسیای میانه وقفقاز که در هفته گذشته انجام شد را میتوان در راستای تعمیق و عملیاتی کردن همین چشمانداز مورد بررسی قرار داد.
ترکیه همچنین از قابلیتهای انجمن بینالمللی «مسیر بینالمللی حملونقل ترنس خزر TITR» برای ارتقای ارتباطات منطقهای استفاده کرده است. TITRیک انجمن حملونقل چندجانبه و چندوجهی است که پایانههای کشتی دریای خزر و دریای سیاه را با سیستمهای ریلی در چین، قزاقستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه و اروپای شرقی مرتبط میکند. این شبکه، حمل و نقل ریلی-کانتینری چین و اتحادیه اروپا را به هم متصل میکند.
چرا کریدور ترانسخزر مهم است؟
در پاسخ به این سوال باید به ابتدای قرن بیست و یکم بازگشت. تقریبا در سال2001 که آمریکا به افغانستان لشکرکشی کرد، هدف این لشگرکشی برهم زدن ایجاد یک نظم منطقهای متشکل از سه بازیگر اختلالگر نظم نوین آمریکایی در دنیا یعنی چین، روسیه و ایران بود. آمریکاییها با حضور در افغانستان هم به مناطق غربی چین که ادعای جداییطلبی داشتند نزدیک بود، هم در مجاورت مرزهای شرقی ایران قرار گرفت و هم در «خارج نزدیک» روسیه یعنی آسیای مرکزی حضور یافت. اولین صدای حضور آمریکاییها برای این راهبردشان تقریبا با طرح خط لوله TAPI شنیده شد؛ جاییکه آمریکا گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان و پاکستان به هند میرساند و از این طریق جلوی خط لوله صلح ایران که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند برساند را میگرفت. همچنین در سال 2011 و در دوران وزارت خارجه هیلاری کلینتون طرح «راه ابریشم» را مطرح شد؛ طرحی که جغرافیای محصور در خشکی آسیای مرکزی را از طریق افغانستان و پاکستان به هند و اقیانوسهای جنوبی میرساند. علاوه بر این طرحها، که تقریبا شمالی-جنوبی محسوب میشدند و عملا هدفشان عدم انتقاع سه بازیگر مخرب نظم آمریکایی مذکور بود، چینیها ابرپروژه «یک کمربند-یک راه» و ایران و روسیه هم کریدور «شمال-جنوب» را مطرح کردند. کریدور شمال-جنوب پس از تنشهای سال2014 روسیه و اوکراین اهمیت بیشتری یافت و در شاهراه شرقی-غربی که در قالب ابرپروژه راه جدید ابریشم چین مطرح شده بود این کشور را به اروپا میرساند. در شاهراه جدید ابریشم، سه کریدور مطرح شدند که کریدور شمالی از چین به قزاقستان و از آنجا به روسیه و اروپا میرسید. در کریدور مرکزی یا میانی و براساس نقشه اولیه مطرح شده، چین از طریق آسیای مرکزی به ایران و از آنجا به ترکیه و اروپا متصل میشد و در کریدور جنوبی که کریدور دریایی بود، شرق چین به بازار کشورهای دارای ساحل میرسید.
در همین راستا، دو کریدور شرقی-غربی و شمالی-جنوبی، در ایران تقاطع مییافتند و همین موضوع برای رقبای منطقهای و دشمنان فرامنطقهای تهران بسیار گران تمام میشد؛ ایران به هاب ترانزیت دنیا بدل میشد و وابستگی اقتصادی شرق و غرب به ژئوپلیتیک ایران غیرقابل باور میشد. در همین راستا و برای تکمیل این طرحها ابراز علاقه برای سرمایهگذاریهای فراوانی در ایران صورت گرفت. حتی رییسجمهور چین به عنوان اولین رهبر اعضای 1+5، پس از انعقاد برجام در سال2015، به تهران آمد و در یک بسته پیشنهادی آمادگی خود برای تکمیل خطوط ترانزیتی ایران را اعلام کرد اما به دلایلی چینیها بدون دستاورد تهران را ترک کنند. در همین حین، رقبای منطقهای کشورمان، تلاش کردند با تسهیل قوانین و ایجاد زیرساخت، برای خود مزیتزایی کرده و مزیت نسبی ژئوپلیتیک ایران در این راستا را کماثر کنند.
یکی از این بازیگران کشور ترکیه بود. ترکیه با تشکیل سازمان کشورهای ترک و البته حمایت از باکو در ایجاد جنگ قرهباغ2020، زمینهسازی ایجاد مزیت بیشتر برای کریدور مرکزی و اهمیت دادن به ترانسخزر به جای کریدور عبوری از ایران را فراهم کرد. سازمان کشورهای ترک، دقیقا کشورهایی هستند که در مسیر کریدور مرکزی شاهراه شرقی-غربی عالم قرار دارند و مزیت داشتن و انتقال تمرکز ترانزیت بر این مسیر یعنی حذف ایران از کریدور شرق به غرب. آخرین و مهمترین حلقه در تکمیل پروژه حذف ایران از شاهراه ارتباطی شرقی-غربی طرح ایجاد دالان تورانی ناتو یا همان دالان زنگزور است که از سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان به شدت درحال پیگیری است. البته این طرح با مخالفتهای شدید مسئولان جمهوری اسلامی بهخصوص رهبر معظمانقلاب در ممانعت از هرگونه تغییر در ژئوپلیتیک منطقه و مرزهای زمینی جمهوریاسلامی با کشورهای همسایه روبرو گردید و از سرعت پیشبر این طرح به شدت کاسته شد اما از دستور کار آنکاراو باکو خارج نشده است.
جنگ روسیه و اوکراین سبب شد کریدور میانی به عنوان تنها کریدور تعریف شده شرقی-غربی، اهمیت یابد و از آنجا که هنوز کریدورهای ترانزیتی ایران در داخل کشور تکمیل نیست، ترانس خزر اهمیت بیشتری یافت و طبق گزارشها، در سال2021 میلادی، افزایش ترانزیت 3 برابری را این کریدور تجربه کرده است. در این بین ترکیه بهمنظور استفاده هرچه بیشتر از شرایط جهانی و کماثر کردن مزیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران و روسیه با اقداماتی همانند:هماهنگ سازی قوانین گمرکی، کاهش هزینههای گمرکی، کاهش بروکراسی اداری و ایجاد تسهیلات برای ترانزیت از این مسیر سعی در جذابتر کردن و کسب درآمد بیشتری از ترانس خزر کرده است.
ادغام منطقهای در امتداد کریدور میانی
حتی قبل از جنگ در اوکراین، کریدور میانی با افزایش 52 درصدی ترافیک در طول مسیر بین سالهای 2020 تا 2021 ، اقبال خوبی به دست آورده بود. سرمایهگذاران اروپایی و آسیایی علاقه قابل توجهی به این مسیر نشان دادهاند. حمله روسیه به اوکراین و تحریم های متعاقب آن جذابیت کریدور میانه را بیشتر کرده است. از ژانویه تا مارس 2022، به نسبت مشابه سال قبل، محموله های حمل شده در این مسیر بیش از 120 درصد افزایش یافته است. پیش بینی میشود حجم محموله های عبوری از این مسیر در سال 2022 نسبت به سال 2021 شش برابر شده و به 3.2 میلیون تن برسد.
این افزایش تقاضا برای جایگزینی حملونقل در مسیرهای روسیه و ادغام منطقهای ذینفعان این مسیر را مجبور به تلاشهای جدی درجهت غلبه بر چالشهای فنی و ساختاری که زمانی مانع استفاده کارآمد از کریدور میانی میشد کرده است. کشورهایی که در امتداد کریدور میانه قرار دارند، از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، تلاشهای دوجانبه، سهجانبه و چندجانبه خود را بهمنظور افزایش مزایای حملونقل و ارتباطات تجاری تسریع کردهاند. تلاش آنها بر دو حوزه اصلی متمرکز شده است: گسترش ظرفیت روانی کریدور میانه با افزودن بنادر، کشتیها و قطارهای جدید در طول مسیر، و توسعه زیرساختهای نرم مانند مدیریت یکپارچه گمرکات و مرزها، مقررات یکپارچه و استانداردهای فنی مشترک.
درهمینراستا وزرای خارجه و حمل و نقل ترکیه، آذربایجان و قزاقستان در ماه ژوئن در باکو تصمیم گرفتند یک کارگروه بین بخشی در زمینه حملونقل تشکیل دهند که وظیفه آن نوسازی شرایط فنی و تعرفهای در همه بنادر درجهت جذب جریان بار اضافی به خط ریلی باکو-تفلیس-قارص و کریدور میانی بود. وزرای خارجه این کشورها در این نشست بر اهمیت ایجاد دالان تورانی ناتو(کریدور زنگزور) و ادامه ساخت آن از طریق خط راه آهن قارص – نخجوان تأکید کردند.
اما امکان افتتاح این دالان را (کریدور زنگزور) موکول به پساز حلوفصل کامل مناقشه قره باغ کوهستانی بین ارمنستان وآذربایجان دانستهاند. این دالان نه تنها دسترسی نامحدود آذربایجان به منطقه خود مختار نخجوان را بدون نیاز به عبور از هیچ پست بازرسی ارمنی و یا بدون نیاز به ورود به خاک ایران درجهت دسترسی به نخجوان امکان پذیر میکند، بلکه مسیر مستقیمی را برای ترکیه بهمنظور در حوزه خزر و آسیای مرکزی فراهم میکند. از سوی دیگر ایجاد این دالان، امکان دسترسی زمینی ایران به خاک اروپا بدون گذر از سرزمینهای ترک زبان را از ایران گرفته و این موضوع میتواند در آینده تبعات امنیتی و اقتصادی سنگینی را بر کشور ایران تحمیل کند.
این پروژه یک شبکه حملونقل یکپارچه بین سه کشور در امتداد مسیر بینالمللی حملونقل ترنس خزر ایجاد میکند و امکان ساخت راه آهن و بزرگراه در امتداد دالان تورانی (کریدور زنگزور) را فراهم میکند. تکمیل این پروژه که مهمترین قسمت آن ایجاد دالان تورانی ناتو (کریدور زنگزور) است تضمین میکند که کریدور میانه(ترانس خزر) کوتاه ترین مسیر زمینی از آسیا به اروپا باشد.
نقش و منافع اتحادیه اروپا
توسعه کریدور میانی میتواند اقتصاد آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه را متحول کند، اما تاکنون موانعی همانند کمبود تقاضا از سوی اتحادیه اروپا از رشد سریع این کریدور جلوگیری کرده است. اما با این حال، نشانههایی از تغییر، پساز درگیری روسیه در اوکراین و تأثیرات منفی قابلتوجه این امر بر شبکههای انرژی و زنجیره تأمین اتحادیه اروپا، دیده میشود. اتحادیه اروپا نیز به نوبه خود، به آسیای مرکزی به عنوان یک جایگزین نگاه کرده میکند. اتحادیه اروپا و آذربایجان در 18 ژوئیه قرارداد جدیدی در زمینه انرژی امضا کردند و در حال حاضر در حال مذاکره بر سر یک توافق جامع جدید هستند که امکان افزایش همکاری در طیف گستردهای از جمله تنوع اقتصادی، سرمایه گذاری و تجارت را فراهم میکند. پیکربندی مجدد زنجیره تامین جهانی امروز، بحران انرژی اروپا، و تمایل اتحادیه اروپا به جستجوی جایگزینی برای مسیرهای حمل و نقل ریلی ترانس سیبری، همگی پتانسیل فوق العاده ای را برای کشورهای کریدور میانه به عنوان بازار و شریک اتحادیه اروپا فراهم کرده است.
ترکیه چه میکند؟
رقبای منطقهای کشورمان منجمله کشور ترکیه با علم بر این مزایای ژئوپلیتیکی ، اقداماتی را انجام میدهند تا حد ممکن مزیتهای ایران که از سوی مقامات کشورمان مورد بیتوجهی قرار گرفته را با ایجاد آلترناتیو در سرزمین خود برای بازار تجار و بازرگانان کشورهای شرقی و غربی بتوانند دارای مزیت نشان داده و کسب درآمد سرشاری داشته باشند. نشست اخیر در اکتائوی قزاقستان نیز در راستای تلاش و برنامهریزی ترکیه برای مزیتافزایی کریدور ترانزیتی ترانس خزر است. ترکیه تلاشهای جدی را برای توسعه مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر آغاز کرده است.
همچنین لازم به یادآوری است که آنکارا سعی دارد با انحصار جریانهای انرژی از شرق به غرب، به «مرکز انرژی» اوراسیا شود. در حال حاضر، پروژه کریدور انرژی آذربایجان-ترکیه-اروپا که به گفته باکو، می تواند تا سال 2025 تکمیل شود در حال توسعه است. علاوه بر این، نباید فراموش کرد که ترکیه چندین سال است روابط نظامی و سیاسی خود را با کشورهای آسیای مرکزی تقویت نموده و در سالهای گذشته ایده ایجاد «ارتش توران» - بلوک نظامی با مشارکت کشورهای ترک - را مطرح کرده است. تقویت همکاری نظامی بین ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی پس از احیای درگیری قره باغ در سال2020 به طور چشمگیری افزایش یافته است. تمام این موارد و همچنین برخی از اقدام های دیگر آنکارا نشان میدهد که ترکیه به طور جدی تصمیم گرفته است با استفاده از روشهای دیپلماتیک و سیاسی و همچنین با استفاده از اهرمهای اجتماعی-اقتصادی و بشردوستانه موقعیت پیشرو را در آسیای مرکزی در اختیار بگیرد.
اما تقویت طرح کریدور میانی یا همان ترانس خزر تنها ایده آنکارا در تقابل با نقش منطقهای ایران نیست بلکه این کشور سعی دارد با سرمایهگذاری در طرحهای مختلف از جمله «کریدور ترانس افغان» و یا »کریدور لاجورد» مزیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران را مختل کند.
حمایت از کریدور ترانس افغان
ایجـاد مسـیری بـه آسـیای مرکـزی از دریـای عـرب و اقیانـوس هنـد، کریـدور فـرا افغـان را کاملاً در رقابـت بـاکریـدور در شـمال- جنـوب قـرار داده و این طرح بـه صـورت مشـخص و روشـن علیـه منافـع ژئواکونومیـک ایـران تعریف شده اسـت. در صـورت اجرایـی شـدن ایـن کریـدور کشـورهای آسـیای مرکـزی بـه ویـژه ازبکسـتان مسـیر دسترسـی جدیـدی بـه آب هـای آزاد خواهنـد یافـت. دسترسـی بـه ایـن مسـیر جدیـد در کنـار دسترسـی آنـان بـه کریـدور شـرقی - غربـی چیـن و آسـیای مرکـزی گزینـه هـای ایـن کشـورها را متنـوع مـی کنـد و نیـاز آنـان بـه مسـیر ترانزیتـی ایـران را کاهش میدهد. در مقابل به تبدیل شدن ترکیه به هاب ترانزیتی منطقه کمک شایانی خواهد کرد این در صورتی است که کاهـش نیـاز کشـورهای آسـیای مرکـزی بـه ویـژه ازبکسـتان بـه مسـیر ترانزیتـی ایـران نـه تنهـا بـرکریـدور شـمال-جنوب بلکـه بـر بنـدر چابهـار نیـز تاثیـر منفـی خواهـد گذاشـت.
البته اجرایی شدن فراافغان با چالشهای زیادی از جمله نبود امنیت در کشورهای مسیر از جمله افغانستان و یا عدم تامین منابع لازم به دلیل تحریمهای مالی افغانستان روبروست و همین عوامل عملیاتی کردن این مسیر در میان مدت را با چالشهای جدی مواجه کرده است.
ایجاد کریدور لاجورد درجهت دور زدن ایران
یکی دیگر از معاهداتی که ترکیه درجهت تضعیف منافع ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی ایران در منطقه ایجاد کرده، کریدور لاجورد است. این کریدور که افغانستان را از طریق ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان به دریای سیاه و در نهایت از مسیر ترکیه به دریای مدیترانه و اروپا متصل میکند در سال 2017 و در دوران ریاستجمهوری اشرفغنی در افغانستان منعقد شد. پس از خروج نظامیان ایالاتمتحده از افغانستان و رویکار آمدن نیروهای طالبان در این کشور، ترکیه با چراغ سبز آمریکاییها حضور خود در افغانستان را پر رنگتر کرد و تلاش کرد تا با سرمایهگذاریهای کلان در بخش زیرساختهای افغانستان همچنان دولت جدید این کشور را تحت حمایت و در راستای اهداف خود نگه دارد.
آنکارا با تکیه بر اهداف خود برای تشکیل اتحادیه کشورهای ترکزبان، با شعار اتصال این کشورها از ارومچی چین تا استانبول، «کریدور لاجورد» را مطرح کرده است که در آن با اتصال بنادر ترکمنباشی ترکمنستان و آکتائو قزاقستان به بندر باکو، مسیر جادهای ایران حذف شود.
به عبارت دیگر، طرح راه لاجورد، طرح دور زدن ایران به عنوان بهترین و کوتاهترین و به صرفهترین مسیر تجارت از شرق به غرب از سوی کشورهای همسایه شمالی ایران است تا ترکیه بتواند به اهداف تاریخی خود در این منطقه دست یابد. به رغم تمام مزیتهایی که این موافقتنامه برای چهار همسایه شمالی و شرقی میتواند داشته باشد، میتوان آن را به نوعی جایگزین کردن این مسیر با گذرگاه ایران تلقی کرد.
فرصتسوزیهای ایران!
فرصتی که در طول سالهای گذشته از عدم تکمیل طرحهای ترانزیتی از جمله عدم تکمیل قطعه راه آهن رشت-آستارا، زاهدان-چابهار و عدم تکمیل کریدورهای منتهی به سرخس، فرصتهای زیادی را از تهران گرفته است. طبق برآورد حجم ترانزیت عبوری و در آمد 70دلاری از هر تن کالای ترانزیت شده از کشور، سالانه ظرفیت 300میلیون تن کالا از کریدورهای شرقی-غربی و شمالی-جنوبی را میتوانیم پذیرا باشیم که درآمدی 20میلیارد دلاری که برابر با صادرات نفت ایران در سال 1400 بوده میتوان عاید کشور کرد. در این بین، چیزی حدود 180میلیون تن کالای عبوری مربوط به کریدور شمال-جنوب بوده که معطل تکمیل راه آهن رشت-آستارا است.
علاوه بر درآمد اقتصادی، عایدی امنیتی و سیاسی ناشی از وابسته کردن همسایگان و دیگر کشورهای به ژئوپلیتیک ایران، آنقدر جذاب است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
بـرای ارزیابـی نسـبت مسـیر ترانزیتـی ترانـس خزر بـا منافـع ایـران لازم اسـت در دو منظـر بـه موضـوع توجـه شــود. نخســت ارتبــاط ترکیــه بــا جمهوریهــای آســیای مرکــزی از طریــق باکــو و دریــای خــزر و دوم، ترانزیــت کالا میــان آســیا و اروپــا. نگاهــی بــه نقشــه نشــان میدهــد کــه بهتریــن راه بــرای دسترســی ترکیــه بــه آســیای مرکـزی ایـران اسـت؛ بـا ایـن وجـود فشـارهای ایالاتمتحـده بـا هـدف جلوگیـری از ادغـام ایـران در هرگونـه پـروژه منطقـهای، سـبب شـده اسـت تـا ترکیـه بـرای ارتبـاط زمینـی بـا جمهوریهـای آسـیای مرکـزی، مسـیر ترانـسخزر را برگزینـد، ضمـن اینکـه همانطـور کـه اشـاره شـد، ترکیـه در ایـن انتخـاب اهـداف ژئوپلیتیـک را نیـز دنبـال میکنـد. ایـن مسـئله سـبب از دسـت رفتـن یکـی از مزیتهـای ترانزیتـی ایـران بـه عنـوان پـل ارتباطـی آسـیای مرکزی-قفقــاز- آناتولــی و بهرهمندیهــای اقتصادی آن شده اســت.
در کنــار دو منظــر ذکــر شــده کــه نقــش ترکیــه را در نســبت مســیر ترانــسخزر بــا منافــع ایــران برجســته میکنـد، بایـد بـه نقـش جمهـوری آذربایجـان نیـز توجـه کـرد. ایـران و آذربایجـان هـر دو در مسـیر دالان اقتصـادی شـمال-جنوب )هند-ایـران-ج.آذربایجان-روسـیه- اروپـا( قـرار دارنـد. چنانچـه مسـیر جنوبـی کمربنـد و راه )چیـن- آسـیای مرکزی-ایران-ترکیه-اروپـا( سـهم بی شتـری از ترانزیـت کالا میـان دو قـاره را بـه خـود اختصـاص دهـد، ایـران بـه نقطـه اتصـال کمربنـد و راه و دالان اقتصـادی شـمال-جنوب تبدیـل میشـود و از مزایـای تبدیـل شـدن بـه هـاب ترانزیتـی بهرهمنـد خواهـد شـد. در مقابـل بـا تقویـت مسـیر میانـی (ترانـسخزر)، ایـن نقـش را بـه جمهـوری آذربایجـان خواهـد داد.
جمعبندی
بـا توجـه بـه آنچـه گفتـه شـد، بـه نظـر میرسـد در حالـی کـه تلاشهای ترکیـه بـرای تقویـت و توسـعه مسـیر ترانـسخزر بیشتـر ماهیتـی ژئوپلیتیـک دارد، ایـن تلاشهـا از سـوی جمهـوری آذربایجـان اسـت کـه منافـع ژئواکونومیکـی ایـران را تحـت الشـعاع قـرار میدهـد.
اما در ارتباط با کریدور شمال-جنوب هیچچیز واضحتر از این نیست که دستگاه سیاستگذاری ایران نیاز دارد تا با بسیج منابع و استفاده از ظرفیتهای مغفول مانده داخلی، خط آهن باقی مانده در مسیر رشت-آستارا را تکمیل کرده و هرچه زودتر ترانزیت کالا از این مسیر را عملیاتی کند. نیاز روسیه به این مسیر به دنبال بحران اوکراین، بهترین شرایط را برای این کار فراهم کرده است و به ویژه، استفاده از خط اعتبار ارزی چهار میلیارد دلاری روسیه به ایران میتواند در این امر راهکشا باشد. عملیاتی کردن این مسیر ترانزیتی نهتنها تجارت بازرگانان ایرانی با روسیه که به دنبال تحریمهای غرب نیاز فوری به منابع جایگزین خواهند داشت را تسهیل کرده و هدفگذاریهای تجاری برای توسعه تجارت با این کشور را به شکل چشمگیری بهبود میبخشد، بلکه بر اهمیت استراتژیک ایران برای هند خواهد افزود و مسیرهای شمالی-جنوبی رقیب، از قبیل ترانس افغان، و گذرگاه اقتصادی چین-پاکستان و حتی مسیر خلیجفارس به خاورمیانه را تحتالشاع قرار داده و اهمیت آن را کاهش خواهد داد.
نویسنده: مهدی سیفتبریزی و زهره عربزاده
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: