عطنا- محمد سعید ذکایی، عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه سیمین ویسی، در کتاب “زیست مجازی در ایران: عواطف و خردهفرهنگها در شبکههای اجتماعی” که در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات آگاه منتشر شد، از منظر مطالعات فرهنگی عواطف به این حوزه پرداختهاند. عواطف از منظر این کتاب، ویژگی ذاتی ندارند و دارای ریشهای اجتماعی هستند و بسته به شرایط زمانی و مکانی مختلف، به تفسیر افراد جامعه از پدیدهها وابسته هستند. یکی از نمودهای بارز این امر، تفاوت عواطف در نسلهای مختلف است. مثلاً یک حادثه تاریخی نظیر سقوط یک هواپیما برای یک نسل، احساسات بیشتری در مقایسه با نسلهای بعد ایجاد مینماید. اما عواطف، پیوند وثیقی با قدرت دارند و محل نقد سلطه هستند. پیامها توسط فرادستان برای تهییج عواطف عمومی رمزگذاری میشوند و فرودستان، این پیامها را به صورت فعالانه رمزگشایی میکنند.
اما وقتی سخن از رسانههای اجتماعی شبکهای به میان میآید، عواطف در این فضا ظهور و بروز متفاوتی مییابند و در این کتاب، احساساتی نظیر: امید، عشق، غرور جمعی، شفقت، ملال، ترس، اضطراب، خشم، نفرت و طنز در بستر رسانههای اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. از این منظر، ما در فضای مجازی برای دستیابی به حس امید، طیف وسیع و متکثری از قهرمانهای اتوپیایی، کاریزماتیک، بلاگردان، عقلانی و اجتماعی میسازیم. ما در فضای مجازی، حس نوستالژی (ناامیدی از بازگشت گذشته لذتبخش) را پرورش میدهیم (یادش بخیر!!). ما با مسایل ناامیدکننده (مثل مشکلات اقتصادی) شوخی میکنیم. امید در فضای مجازی با بسیاری از رفتارهای ما در هم تافته است و از حس همراه بودن با سلبریتی محبوب خود تا حس انتقادی برای تغییر آینده جامعه را دربرمیگیرد.
در فضای مجازی ایرانی، عشق جنسی، شیفتگی (جذب شدن بدون منطق)، و عشق رمانتیک، صورتهای مسلط عشقورزی هستند. عشق در عرصه مجازی، ویژگی گفتمانی مییابد و در این فضا، افراد، حالاتی نظیر: معصومیت و دوری از جنس مخالف، خودنمایی، عشق لاکچری، فانتزی جنسی، خودشیفتگی، نمایش غیرتورزی، حس فقدان بخاطر از دست دادن معشوق، عاشقنمایی (دونژوانیسم) و مردانگی مضاعف (مرد=زمخت و خشن) بروز میدهند.
در فضای مجازی، غرور ملی در قالبهایی نظیر دغدغه اصالت جمعی (تمایز ایرانی از سایر اقوام جهان)، اسطورهسازی نمادها، پارادوکس ملیگرایی یا جهانوطنگرایی و احساس غم یا شادی ناشی از تحقق یا عدم تحقق پیشرفت مطلوب و سرزنش من یا مای ملی بروز یابد. خشم ملی نسبت به یک عامل یا موضوع نامربوط سوق مییابد.
شفقت یا احساس همدردی در فضای مجازی، با گره خوردن به خشم از یک سو باعث احساس همدردی با قربانیان و از سوی دیگر، سوق یافتن افراد به سمت حل مشکل (مثل کمپین جمعآوری کمک برای حادثهدیدگان) میشود. امروزه شاهد بروز صورتهای کمسابقه شفقت نظیر همدردی فراملی (نظیر همدردی با پناهجویان در سایر کشورها) و حتی همدردی با حیوانات (ترکیب شفقت و نیهیلیسم) هستیم.
وقتی ما در زندگی با شرایط یکنواختی روبرو میشویم که زمان برایمان سپری نمیشود، ملال روی داده است اما این عاطفه در فضای مجازی، در این قالب روی میدهد که با وجود در جمع بودن، افراد گاهی حس میکنند در انزوا قرار دارند و در مواجهه با آن، سعی در مصرفگرایی برای پر کردن این خلأ دارد. این انسان در فضای مجازی به همهچیزخوارگی فرهنگی و وقتکشی و مصرف فرهنگی روی آورده است.
ترس و اضطراب در فضای مجازی باعث تحریک عده زیادی از افراد میشوند. ترس از بیماری، ترس از آینده، ترس از بیماری همهگیر کرونا و … با انگیزههایی نظیر: از بین بردن روزمرگی، جلب توجه عموم از اهمیت اقدام برای حل مساله، ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی و امثالهم، مدام در حال مطرح شدن و دیده شدن هستند.
ما در فضای مجازی، شاهد بروز خشونت نمادین علیه گروههای مختلف مثل زن/مرد، روستایی/شهری، پیر/جوان، فقیر/ ثروتمند، بیسواد/تحصیلکرده هستیم. زبان فضای مجازی ایرانی، اروتیزه و جنسیتزده و همراه با هرزهگوییها است و غلبه خشم، زمینه مساعدی برای شیوع شایعات و تخریبها و گسترش اخبار جعلی است و قدرتمندان از این فضا برای تحریف افکار عمومی بهره میگیرند.
شوخی و طنز که در فرهنگ ایرانی دارای سابقه طولانی است، در فضای مجازی مردم به صورت کارناوالی دور هم جمع میشوند و در این فضا شاهد بینظمی و رفتار غیرمعمول شرکتکنندگان هستیم. از سویی گاهی شوخی به گروتسک سوق مییابد و در آن شکستن همه تابوها و سخنان ناسزا عادی میگردد.
نویسندگان در سخنان پایانی این کتاب، به برخی مخاطرات عرصه مجازی میپردازند. از نظر آنها بواسطه سِر شدن افراد در برابر انبوه اخبار و اطلاعات، پدیده «ناظران بیطرف» پدید آمده که خصوصاً در مواقع عاملیت، مسئولیت را به دوش دیگران محول مینمایند. از نظر ایشان، خشم و نفرت در فضای مجازی به ندرت به امید مشفقانه برای حل مسایل ختم میشود. در عوض خشمِ دیگریساز و ناشی از ناکامی که به غایت منفعلانه است، مساعد گسترش شایعات و دستکاریهاست. فضای مجازی به تعبیر نویسندگان کتاب، “فضایی بین خیال و واقعیت است که مرز درست و نادرست مشخص نیست”. گسترش محیطهای مجازی مونولوگگویی برای جمع مجازی با هویتهای فیک این ظرفیت را کاهش میدهد. از نظر آنها، به تدریج، فضای مجازی برای بسیاری تبدیل به فضایی ملالانگیز میشود که شوکهای دورهای مانند خبر صعود تیم ورزشی ایران به جام جهانی باعث تمایل مقطعی به آن گردد. اما از سویی دیگر، فضای بینامتنی در عرصه مجازی، میتواند زمینه آگاهی انتقادی در افراد باشد. و بعلاوه، رواج زبان نامتعارف و اسلنگ، امکان نمایش صداهای گروههای حاشیهای را بیشتر کرده است. این فضا، امکان ارائه خوانشهای متفاوت از اخبار رسمی و غیررسمی را به مخاطبان میدهد. به زعم ذکایی و ویسی، ظرفیت سازنده توئیتر به مراتب بیشتر از اینستاگرام است؛ چرا که در توئیتر، شاهد گفتمان بیطرفانه هستیم حال آن که در اینستاگرام، هر گروهی سعی میکند صدای خود را به گوش سایرین برساند. هرچند، به تدریج شاهد افزایش همسویی رسانههای اجتماعی مختلف هستیم.
کتاب “زیست مجازی در ایران”، مرجع مناسبی برای آشنایی به حوزه نوظهور مطالعات عواطف است که مخاطب میتواند در آن با طیف وسیعی از نظریات نظیر سایمون ویلیامز، راندل کالینز، جاناتان ترنر، سارا احمد و امثالهم آشنا شود و با کاربرد آنها را در میدان جدید فضای مجازی مواجه شود. در این کتاب، مطالعه جوانان و مطالعات جنسیت، وزن بالایی دارد و مولفان در جای جای کتاب سعی در تحلیل این دو موضوع در بستر رسانههای اجتماعی نمودهاند. تابوشکنی جوانان، کارناوالی شدن، بحران مردانگی، مردانگی مضاعف، اضطراب زیبایی، اروتیزه شدن زبان، دشنامهای مردانه در مورد اندامهای زنانه و … برخی از این موارد است. بعلاوه، نظریات مرتبط با مطالعات فرهنگی اعم از استوارت هال، میشل دوسرتو، جان فیسک و اسلاویا ژیژک در این کتاب به صورت کاربردی به کار گرفته شده است. از این نظر، این کتاب توانسته نظر مخاطبان مباحث وسیعی را به خود جلب نماید.
مطالعه این کتاب به علاقهمندان به مباحث مطالعات جنسیت، جوانان، فضای مجازی، مطالعات فرهنگی، مطالعات عواطف و حتی روانشناسی اجتماعی پیشنهاد میشود.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: