عطنا - با افزایش دوباره تحرکات نظامی روسیه در مرز اوکراین، بار دیگر امریکا و هم پیمانان اروپایی نسبت به عواقب این مسئله هشدار دادند. بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، دخالت پررنگ روسیه در اوکراین به بعد از انقلاب سال 2014 اوکراین بر میگردد. در آن سال روسیه پس از تصرف شبه جزیره کریمه و برگزاری همه پرسی، رسما این شبه جزیره را به روسیه الحاق کرد.
اوج اختلاف غرب و اروپا با روسیه هم به الحاق شبه جزیره کریمه بر میگردد، در آن زمان امریکا و هم پیمانان اروپایی اش تنها به اخراج روسیه از گروه هشت و اعمال تحریم ها علیه روسیه اکتفا کردند. غرب اگرچه نسبت به افزایش تعداد نیروهای نظامی روسیه در مرز با اوکراین در راستای دخالت در اوکراین بسیار نگران است اما امریکا و ناتو معتقدند روسیه تحرکات را تنها در راستای امتیازگیری و فشار به غرب برای عدم پذیرش اوکراین به ناتو انجام میدهد.
بر مبنای یک دکترین در روابط بینالملل، رابطه میان روسیه و اوکراین در شرق به رابطه میان آلمان و فرانسه در غرب اروپا شباهت دارد. آلمان و فرانسه سالها در جنگ و کشمکش بودند، اما با کنار گذاشتن اختلافات و عادی شدن روابط، این دو کشور هسته اصلی اتحادیه اروپا را تشکیل دادند. بر این مبنا همبستگی روسیه و اوکراین نیز می تواند چنین هسته ای برای تمدن اسلاوی-اورتدکس در شرق اروپا ایجاد کند. بر مبنای این دکترین، طبیعی است که غرب علاقه ای به این موضوع نداشته و تلاش خواهد کرد تنش بین روسیه و اوکراین را تا حد ممکن افزایش بدهد.
البته تامین انرژی اروپا نقش اساسی در روابط روسیه و اوکراین بازی میکند. حدود یک چهارم گاز اروپا را روسیه تامین و اوکراین نقش کشور واسط را در این میان ایفا میکند. اگرچه تامین گاز اوکراین تا قبل از سال 2014 توسط روسیه انجام میشد اما روسیه در سال 2014 پس از اختلافات سیاسی و عدم پرداخت بدهی اوکراین، به طور کامل قرارداد گاز به این کشور را لغو کرد. به واسطه همین اختلافات در ارسال زمینی گاز روسیه به اروپا، آلمان و روسیه با آغاز پروژه نورد استریم در پی حل تامین گاز اروپا برآمدند و حتی به پروژه نورد استریم 2 هم منجر شد اما فعلا به طور کامل هنوز نهایی نشده است. امریکا که پس از جنگ جهانی دوم، نقش چتر امنیت اروپا را بازی میکند، نسبت به پروژه انتقادات جدی دارد و هشدار داده اروپا با این قرارداد نسبت به روسیه آسیب پذیر میشود.
بر همین مقدمه، به نظر میرسد تحرکات اخیر روسیه در مرزهای اوکراین اهمیت بسزایی دارد و حتی میتواند دامنه اثرات خود را روی منطقه غرب آسیا هم بگذارد. حمید حکیم، استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی در گفت و گو با رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی در این باره میگوید: در عرصه روابط بین الملل با بهرهگیری از دو مفهوم توسل به زور و تهدید به استفاده از زور میتوان تحرکات اخیر روسیه در مرزهای اوکراین را تفسیر و تبیین کرد.
حمید حکیم بر این باور است که اساساَ مناطق پیرامونی روسیه، حیات خلوت این کشور هستند، چرا که این کشورها زمانی جزو اتحاد جماهیر شوروی و جزو بلوک شرق بودند. از سوی دیگر غرب با تحرکاتی، به دنبال گسترش چتر امنیتی بر اروپا (ناتو) است. غرب بر پایه دکترین برژینسکی تاکید دارد امریکا باید روی همسایگان اتحاد جماهیر شوروی (روسیه) متمرکز شود و به قولی در مسیر اجرایی شدن و تداوم همین دکترین گام بردارد.
حکیم برای تبیین بهتر مسئله به عقب بر میگردد و اشاره میکند روسیه بعد از دهه 90 (بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) هنوز خود را نشناخته بود؛ بدین معنا که معلوم نبود ماهیت آن بر چه اساسی بعد از این (پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) باید شکل گیرد. امریکا و غرب هم به دلیل همان ابهام در شکل گیری ماهیت جدید روسیه، از اینکه نتوانستند به آنچه میخواستند برسند، بارها خود را سرزنش کردهاند. در واقع فضای ابهام آلود روسیه در آن دوران که فعالیت خود را هم محدود کرده بود، باعث شد امریکا و غرب هم نتوانند به اهداف مدنظر دست یابند.
بعد از توسعه طلبی و هژمونی سازی امریکا در دهه 2000 تا 2010، روسیه مجددا به دنبال احیای خاستگاه گذشته برآمد و با سیاستهای ولادیمیر پوتین دوباره در همان مسیر قبلی قرار گرفت. طبیعی است که با دو نگاه متفاوت امریکا و روسیه به روابط بینالملل، تعاملات به تدریج به سمت تعارض و تقابل منافع بینجامد.
حمید حکیم با بازگشت به دو مفهوم مصطلح در روابط بینالملل تاکید دارد روسیه در شرایط کنونی تهدید به استفاده از زور را برای تحرکات اخیر خود در اوکراین بهره میبرد و رسانههای غربی در این باره بیشتر غُلو و بزرگنمایی میکنند. البته روسیه در این نمایش قدرت میتواند از ابزارهای نظامی هم بهره گیرد. اگر مسکو بتواند با همان رویکرد تهدید به استفاده از زور به خواستههایش برسد، به هدف مطلوب میرسد و اگر نتواند یا بخشی از وجه و اعتبارش را از دست میدهد یا اینکه مسیر دوم را انتخاب میکند.
به گفته استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی، روسیه اگر در حالت اول (تهدید به استفاده از زور) به خواسته های خود نرسد، چه بسا فرضیه توسل به زور و اقدام نظامی محدود هم بعید نیست، هر چند که این مسیر تبعات خاص خود را دارد. در مجموع به نظر میرسد مسکو قصد تصرف کییف را ندارد، چرا که روسیه با تهدید به استفاده از زور به دنبال تامین اهداف دیگری همچون ارتقای جایگاه خودش در جهان، افزایش توان و سهم بازیگری در معادلات جهانی، ایفای نقش بیشتر در تامین انرژی اروپا، آسیا و چین والبته نحوه تعامل با آنها برای ارتقای موقعیت بینالمللی خود است.
این تحلیلگر روابط بینالملل تاکید میکند روسیه از شکاف بی تفاوتی غرب نسبت به تحرکات مسکو بعد از رُخداد گرجستان استفاده کرده و چشم انداز مطلوبتری را برای ارتقای سطح بازیگری خود در معادلات جهانی میبیند، با همین رویکرد، مسکو در مهمترین هدف خود با فشار به کییف به دنبال کاهش روابط اوکراین با غرب و خودداری از حضورش در ناتو و البته نمایش قدرتی از خود و جلوگیری از گسترش ناتو به ویژه در مناطق پیرامونیاش است.
به باور حکیم، اگر مسکو در این کشاقوس بینالمللی بتواند به نتیجه مطلوب برسد و مانع از توسعه ناتو شود، چه بسا با ارتقا در جایگاه روابط بین الملل که ساختار آن بر مبنای قدرت تنظیم شده است، مسیر هموارتری خواهد داشت. به نظر میرسد نوع فیصله یافتن رُخداد اوکراین میتواند روی روابط روسیه با کشورهای بلوک شرق و کشورهای منطقه غرب آسیا هم اثر بگذارد. چه بسا که با این موفقیت، کشورهای دیگر با میل و رغبت بیشتری از بازیگری مسکو حمایت کنند. البته در صورتی که مسکو در این موقعیت به خواستههایش نرسد، هر چه رشته، پنبه میشود، آن هنگام هم، در روابط روسیه با کشورهای منطقه غرب آسیا و جهان دوباره شاهد زورآزماییها و رقابتهای جدید خواهیم بود.
استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی تصریح میکند موفقیت و یا عدم موفقیت روسیه در قضیه اوکراین بر روابط با ایران تاثیر خواهد گذاشت؛ اینکه کدامیک از سناریوهای موفقیت یا عدم موفقیت روسیه در قضیه اوکراین برای ما بهتر خواهد بود، بسته به اینکه ثبات در نظم جهانی چگونه تداوم مییابد، بستگی دارد.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: