عطنا - یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اهرم تهدید ایران در مذاکرات هسته ای حد آستانه ای دارد که باید رعایت شود، اظهار کرد: «در بازار دیپلماسی برنده کسی است که بتواند کالای خود را در زمان مناسب به بالاترین قیمت و به بهترین خریدار بفروشد.»
رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیرا در گفتگویی با نشریه پولیتیکو درباره مذاکرات احیای توافق هسته ای در وین که آغاز دور هفتم آن به بعد از تشکیل کابینه دولت جدید ایران موکول شده است، سرنوشت برجام را «یک علامت سوال بزرگ» تلقی کرده و گفته بازگشت به این توافق چندجانبه «چیزی نیست که کاملا تحت کنترل ما باشد.» احتمالا اشاره مالی به شروط ایران از جمله لغو کلیه تحریم های هسته ای و تحریم های اعمالی از زمان ترامپ و همچنین تضمین امریکا برای عدم خروج دوباره از این توافق و راستی آزمایی ایران در لغو واقعی تحریم هاست که هر سه شرط تاکنون با مخالفت امریکا مواجه شده است. این شرایط باعث شده برخی کارشناسان احتمال احیای برجام را ضعیف بدانند. آیا مذاکرات وین با بن بست مواجه شده است؟
در این باره دکتر غلامرضا حداد، استادیار گروه سیاستگذاری و اقتصاد سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در گفتگو با عطنا گفت: «ارزیابی من از وضعیت کنونی «بن بست» نیست و تصور می کنم همچنان امکان و مسیری برای خروج از این وضعیت وجود دارد و آن همانا دیپلماسی است. دیپلماسی کارآمدترین ابزار سیاست خارجی است که در تمامی انواع روابط از همگرایی و اتحاد و ائتلاف گرفته تا تعارض و حتی جنگ قابلیت اجرا و پیگیری دارد. دیپلماسی منعطف ترین ابزار سیاست خارجی است که طیفی از تاکتیک های «اقناع»، «مصالحه» و «تهدید به کاربرد زور» را در بر می گیرد و هنر دیپلمات تاکید به موقع و درست بر هر یک از این ابزارها در زمان مناسب است.»
وی ادامه داد: «طرح مجلس در ممنوعیت مذاکرۀ نمایندگان دولت با آمریکا به نوعی ممنوعیت مذاکره و تابو ساختن از آن در آغاز به کار دولت جدید محسوب می شود که دیپلماسی را از دو ابزار کارآمد اقناع و مصالحه محروم کرده و آن را به «تهدید به کاربرد زور» محدود می کند. زور نیز آنجایی کارآمد است که در مرحلۀ تهدید به اهداف خود برسد وگرنه استفاده از زور برای دستیابی به اهداف نه مقرون به صرفه است و نه در درازمدت قابل تداوم؛ پس نهایتا می بایست در راستای اقناع و مصالحه به کار گرفته شود. یعنی هر چقدر که قدرتمند باشیم و بتوانیم آن را نمایش دهیم مادامی که نتوانیم از آن در فرایند اقناع و مصالحه استفاده کنیم دستاوردی نداشته ایم.»
اهمیت درک حد آستانه قدرت ایران
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «البته به این نکته هم باید توجه داشت که زور در ابعاد سخت افزاری مفهومی نسبی است که سهم نسبی ایران از آن در نقطه تمرکز، دامنه، برد، هزینه و وزن در مقایسه با طرف های مقابل زیاد نیست. آنچه هم اکنون در دسترس ایران است، اهرمی است که از تجمیع عناصر تهدید، یعنی امکانِ اتمی شدن و نیروهای مقاومت به دست می آید. کارآمدی این اهرم حد آستانه ای دارد که باید رعایت شود و ایران می بایست هوشمندانه بتواند در نزدیک ترین نقطه به این حد آستانه، این اهرم را در بالاترین قیمت به سکۀ رایج سیاست تبدیل کرده و در فرایند دیپلماسی در معامله برای اقناع و مصالحه از آن استفاده نماید؛ در غیر این صورت آنچه قرار است امنیت ساز شود خود امنیت زدا خواهد شد.»
شروط دیپلماسی جیست؟
حداد با بیان اینکه موفقیتِ دیپلماسی بستگی به رعایت قواعدی دارد، اظهار کرد: «نخست اینکه دیپلماسی باید از جنگاوری و مبارزات ایدئولوژیک به دور باشد. جنگ و مبارزات ایدئولوژیک، فضاهایی دراماتیک و مبتنی بر دوقطبی های متضادِ خیر و شر یا سیاه و سفید هستند، اما دیپلماسی محدودۀ خاکستری ها است. دیپلماتها حتی در میانۀ جنگی خونبار در حالیکه سربازانشان در جبهه های جنگ مشغول کشتار یکدیگرند، می توانند بر سر یک میز بنشینند، به هم لبخند بزنند و امیدوارانه و مودبانه برای کسب بیشترین منفعت ملی با یکدیگر مذاکره کنند.»
وی ادامه داد: «دوم اینکه اهداف سیاست خارجی می بایست بر اساس منافع ملی تعریف شده و با قدرت ملی حمایت شود. منافع ملی می بایست مخرج مشترک منافع آحاد جامعه و تمامی جریان های داخلی باشد و قدرت ملی می بایست در راستای حمایت از منافع همگانی به کار گرفته شود. اینکه اقلیتی بتوانند ترجیحات خود را به عنوان منافع ملی معرفی کنند و از قدرت خود برای محدودسازی منافع دولت به ترجیحات خود استفاده کنند، عاملی است که اهداف ملی را به هزینۀ عمومی، به اهدافی گروهی تقلیل داده و دیپلماسی را از یک ابزار کارآمد ملی به یک ابزار نامشروع و منحرفِ محفلی بدل می کند. لذا دولت جدید می بایست متوجه بازتعریف منافع ملی و کنترل منابع قدرت در راستای حمایت از آن برای موفقیت در دیپلماسی باشد.»
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: «سوم اینکه دیپلماسی باید از دیدگاه سایر دولت ها نیز به صحنه بنگرد تا هم بتواند ترجیحات طرف های دیگر و رفتارهای آنها را پیش بینی کند و هم بتواند مطالبات خود را با درک اقتضائات و امکانات دیگران تنظیم کند؛ به عبارت دیگر به جای تعقیب دستاوردهای مطلق و حداکثری متوجه دستاوردهای نسبی باشد تا توافق امکان پذیر گردد. در دولت جدید توافق در خصوص احیای برجام تنها از طریق درک متقابل دغدغه های همۀ طرفها، ممکن خواهد بود و این نیازمند نگاهی واقع بینانه به محیط بین المللی است.»
وی افزود: «آخرین نکته در بحث دیپلماسی این است که دولت ها باید برای «مصالحه» بر سر منافع «غیرحیاتی» آماده باشند. دولت آقای رئیسی می بایست فهرستی از اولویت های خود مبتنی بر منافع ملی داشته باشد و در زمان انتخاب بتواند میان آنچه به معنای واقعی حیاتی است با آنچه نیست تمییز قائل شود. دیپلماسی عرصۀ بده بستان است و همواره دستاوردها با هزینه هایی همراه هستند. دستاورد بهینه مطلق نیست، بلکه برآیندی مثبت است از آنچه به دست می آوریم در قبال آنچه که به ازای آن از دست می دهیم.»
قدرت های بزرگ نمی توانند به موضوع هسته ای ایران بی تفاوت بمانند
حداد تصریح کرد: «بنابراین انسداد فعلی حداقل از بُعد نظری قابل حل است و آن تکیه به دیپلماسی است. مسئلۀ اتمی ایران، از موضوعات سیاست اعلی و از اولویت های حیاتی قدرت های بزرگ است، پس در آن مماشاتی نخواهند کرد و نسبت به آن بی تفاوت نیز نخواهند بود. به عبارت دیگر ایران حتی با پیگیری رویکرد انزوا و قطع رابطه با جهان هم از آن خلاصی نخواهد داشت. تنها راه حل دیپلماسی است و دیپلماسی هم قواعد و کارگزار تخصصی خود را دارد. دیپلماسی دانش، فن و هنر مذاکره است؛ به عبارت دیگر هم نیازمند پشتوانۀ علمی است، هم تجربۀ عملی و هم خلاقیت و نبوغ فردی. این یعنی دیپلماسی نیازمند دیپلماتهای دانش آموخته، با تجربه و هوشمند است که می توان این سه را در عبارت «دیپلماسی تکنوکراتیک» خلاصه کرد.»
بلاتکلیفی دیپلماتیک پرونده ایران را راهی شورای امنیت می کند
حداد در پاسخ به این سوال که آیا در شرایط فعلی می توان از مرگ برجام و ارجاع دوباره پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سخن گفت؟، اظهار کرد: «همانطور که پیش تر گفتم اهرم تهدیدی که در اختیار ایران است حد آستانه ای دارد که باید رعایت شود. این حد آستانه دارای دو بُعد مادی و زمانی است؛ یعنی هم میزان توانمندی اتمی ایران و گستره و عمق عملکردی نیروهای مقاومت (چه نیروهای برون مرزی ایران چه نیروهای جهادی تحت حمایت ایران) اهمیت دارد و هم پارامتر زمان بواسطۀ نقشی که در برنامۀ اقدام در مقابل یک نیروی متمایل به قدرت اتمی دارا می باشد.»
وی ادامه داد: «بنابراین تداوم وضعیت بلاتکلیفی و بی عملیِ دیپلماتیک، فرایند مقابله با هدف توقف ایران را مجددا کلید خواهد زد که قرار دادن ایران ذیل فصل هفتم منشور بخشی از آن خواهد بود. امیدوارم برجام احیاء شود و مبنایی باشد برای توافقی اصلاح شده به نحوی که ایران بتواند از خروج یکجانبۀ آمریکا از آن به عنوان امتیازی در جهت بهبود تضمین ها و ارتقاء منافع خود بهره مند شود.»
در دیپلماسی برد مطلق بی معناست
حداد در پاسخ به این سوال که ایران چگونه می تواند برای ممانعت از بروز این شرایط و هم تامین شروط و منویات خود کار را پیش ببرد؟، گفت: «تنها راه، پذیرش اقضائات دیپلماسی است. در دیپلماسی برد مطلق بی معناست و هیچ دستاوردی کامل نیست. همچنین دوستی و دشمنیِ جوهری نیز بی معناست؛ دیپلماسی هنرِ زیستِ مسالمت آمیز در دشمنی هاست.»
این استاد دانشگاه افزود: «لازم است «همه چیز علیه آمریکا» در سطح کنش های کلامی حفظ شود اما می توان به سمت «همه چیز بدون آمریکا» در کنش های عملی پیش رفت. در این میان دولت دموکرات ها در بستر مذاکرات احیای برجام بزرگترین مزیت و فرصت است. نخست اینکه دموکرات ها به دلیل مبانی فلسفیِ لیبرالی خود به نسبت جمهوری خواهان تمایل کمتری به درگیر شدن در منازعات و تنش های سخت نظامی و امنیتی دارند، بیشتر مماشات می کنند و کمتر حاضر به پرداخت هزینه هستند. دوم اینکه در مقایسه با جمهوری خواهان تمایل کمتری به یکپارچه دیدن جمهوری اسلامی دارند و طیفی متنوع از میانه رو و رادیکال را در درون آن به رسمیت می شناسند و این باعث می شود انعطاف بیشتری در مواجهه با ایران از خود نشان دهند. و آخر اینکه به دلیل تعهد به آزادی و حقوق بشر به نسبت جمهوری خواهان، امکان کمتری در موازنۀ ایران توسط دولت های اقتدارگرای منطقه دارند. ایران می تواند با کج دار و مریز کردن در دشمنی با آمریکا و ارائه الگویی کنترل شده در دشمنی که تلویحا توسط آمریکا نیز پذیرفته شده باشد از مواجهه با بحران هایی که در صورت تداوم وضع موجود انتظارش را می کشند پرهیز کند.»
کاهش تعهدات هسته ای منجر به تقویت اهرم های فشار و مقاومت ایران شد
حداد درباره تاثیر افزایش سطح غنی سازی اورانیوم توسط ایران در مذاکرات احیای برجام گفت: «کاهش تعهدات هسته ای ایران در قبال خروج آمریکا از برجام اقدام سنجیده ای بود که به تقویت اهرم های فشار و مقاومت ایران در مذاکرات بسیار کمک کرد. این اقدام از یکسو کارآمدی یکجانبه گراییِ راستِ جمهوری خواه را هم در داخل آمریکا و در رقابت با دموکرات ها و هم در سطح بین المللی زیر سوال برد و از سوی دیگر ایران را در آستانۀ مذاکرات احیای برجام پس از به قدرت رسیدن دموکرات ها در موقعیت بهتری قرار داد. در هر صورت دولت بایدن احیای برجام را پیگیری می کرد اما اقدام ایران باعث شد که در مقطع بازگشت به میز مذاکره دست خالی نبوده و متاع ارزشمندی برای معامله داشته باشد.»
وی تصریح کرد: «اما همانطور که گفتم این اهرم حد آستانه ای دارد که باید رعایت شود. کارگزار سیاست خارجی ایران می داند که غنی سازی اورانیوم در خلوص بالا هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای رسیدن به بهترین توافقی که مزیت های آن تضمین شده باشد. در بازار دیپلماسی برنده کسی است که بتواند کالای خود را در زمان مناسب به بالاترین قیمت و به بهترین خریدار بفروشد.»
مصاحبه از: فهیمه خواجوند
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: