سیاستگذاری اجتماعی| در این نشست دستاوردهای چهار مقاله علمی در زمینه جامعهشناسی سیاسی ارائه شد. مقاله اول این نشست، با عنوان «چرا خطر پوپولیسم جهانی و ملی است؟» اثر حمیدرضا جلاییپور و مقاله دوم با عنوان «بررسی وضعیت و تحولات مشارکت اجتماعی» اثر حسن رضایی بحرآباد به بحث و بررسی گذاشته شد. سپس فرشته طوسی، مقالهای با عنوان «بررسی اشکال مقاومت سوژه دانشجو: مطالعهای قومنگارانه در دانشگاههای تهران» و حمیدرضا پرنیان مقالة «برنامههای توسعه -سیاستهای کلی- و نقد ناتمام -آزاد سازی اقتصادی» را ارائه دادند. مدیریت این نشست برعهده محمد جواد زاهدی مازندرانی بود.
به گزارش عطنا، نشست «جامعه شناسی سیاسی» در راستای «سلسله نشستهای پنجمین همایش ملی پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران»، پنجشنبه ۷ اسفندماه بهصورت برخط برگزار شد.
حمیدرضا جلاییپور در توضیح « چرا خطر پوپولیسم جهانی و ملی است؟» دستاوردهای تحقیق خود را ارائه داد: افراد مصلحتاندیش و دلسوز چه در ایران و چه در جهان وجود دارند که از دموکراسی ذیل حاکمیت قانون و توسعه پایدار و در سطح جهانی نیز با هدف صلح جهانی از تعامل دولت-ملتها در حوزههای بینالمللی دفاع میکنند.
پس از حادثه 11 سپتامبر و انفجار برجهای دوقلو و پس از آن حمله ایالات متحده آمریکا به افغانستان و عراق و خیزش داعش در پی آن، موجی از پوپولیسم در سراسر جهان شکل گرفت. این موج نقطه مقابل همزیستی و حاکمیت قانون است و نباید آن را نادیده گرفت؛ چراکه خطری است که باید آن را شناخت. در این رابطه چهار سوال اصلی وجود دارد که پاسخ دادن به آنها میتواند ما را به شناخت این خطر رهنمود کند.
چهار سوال اصلی عبارتند از؛ مؤلفههای اصلی پوپولیسم چیست؟ چرا پوپولیسم خطری جهانی و ملی است؟ چرا پوپولیسم برای توسعه عادلانه خطرناک است؟ چگونه باید با خطر پوپولیسم روبرو شویم؟
پوپولیسم پدیدهای واگراست که در تمام جوامع وجود دارد و میتوان مؤلفههای آن را به چهار دسته تقسیم کرد: انبوه افراد ناراضی، ناتوانی ساختار سیاسی در مدیریت نارضایتی، تقابل قومیتی میان مردم، خودشیفتگی گروههای قدرتطلب و خودمنجیپنداری آنها برای نجات ناراضیان.
اقتصاد دنیا جهانیشده است و اقتصاد جهانی مبتی بر توسعه ناعادلانه است. پیشرفت اطلاعات و ارتباطات زمینة تبلیغ را برای پوپولیستها نسبت به گذشته مهیاتر کرده است. به عبارتی افراد پوپولیست از این امکان استفاده و موجسواری میکنند؛ به عنوان مثال رأی آوردن ترامپ در مرحله دوم ناشی از همین امکان است. در ایران نیز محمود احمدی نژاد از این زمینه استفاده میکند.
با امنیتیشدن جوامع و مواجه با مسائل امنیتی توجهها معطوف به رفع بحرانهای امنیتی میشود و مسائل مربوط به توسعه به حاشیه رانده میشوند. مانند آنچه که در پی خروج یک طرفه ترامپ از برجام شاهد بودیم و خاورمیانه آشوبزده، آشوبزدهتر شد.
مواجه با پوپولیسم سخت است. برای مواجه با آن نباید شکاف طبقاتی و نارضایتی معیشتی مردم را نادیده گرفت. به همین دلیل همه جوامع به سیاستهای حمایتی و مبتنی بر عدالت اجتماعی و منزلت انسانی به کمک نیروهای اجتماعی نیاز دارند. همچنین هرجامعهای باید به اقشار آسیبپذیر خود توجه کند.
برای دستیابی به توسعه و گریز از گریبانگیری پوپولیسم باید به ارتقای سطح آموزش در سراسر کشور و نه فقط استانهای مهم توجه شود. حتی بهترین امکانات و معلمها برای مناطق محرومتر در نظر گرفته شود. همانطور که جوامع پیشرفته به اهمیت این موضوع رسیدهاند، ما نیز باید بر آگاهی عمومی تاکید کنیم تا با افزایش سطح آگاهی عمومی، پوپولیسم را از میان ببریم.
سپس حسن رضایی بحرآباد در جایگاه سخنران دوم به دستاوردهای تحقیق خود با عنوان «بررسی وضعیت و تحولات مشارکت اجتماعی» پرداخت و مقاله خود مطالعه فراتحلیل و طولی معرفی کرد.
روش تحقیق مقاله تحلیل ثانویه است. تعریفی اولیه از مشارکت با دو رویکرد در مواجهه با مشارکت اجتماعی وجود دارد. رویکرد اول مشارکت اجتماعی را فینفسه هدف نمیداند. مشارکت اجتماعی صرفا ابزاری است که باید از آن برای فرآیند توسعه بهره برد. رویکرد دوم در مقابل رویکرد اول، مشارکت را هدف میداند و مشارکت افراد جامعه فینفسه ارزشمند است و موجب تبلور خلاقیت در انسانها میشود.
در ایران مشارکت اجتماعی به صورت سنتی بهویژه در انجام مناسک مذهبی، رسم و رسوم مربوط به عزا و ازدواج انجام میشود و جدیدا به طور رسمی شورایاریها، انجمنهای ولایتی و نهادهای مدنی شکل گرفته است.
در این تحقیق سه سطح بررسی برای انواع مشارکت سطح خرد (خانواده و گروه نخستین)، سطح میانه (نهاد ها، انجمن ها،گروه ها) و سطح کلان(اجتماع ملی) در نظرگرفته شده است. پیمایشهای مرتبط با مشارکت اجتماعی از سال1353 تا 1397 استفاده شده است.
در زمینة مشارکت ملی از گویههایی مانند آمادگی مردم برای مشارکت در جنگ به وقت حمله ناگهانی و کمک داوطلبانه آنها برای کمکرسانی به مناطق محروم سوال شده است. طبق مقایسههای انجامشده در سالهای موردنظر در تحقیق، آمادگی مردم برای میزان مشارکت در این سطح همیشه بالا بوده است و رتبه اول مشارکت اجتماعی به مشارکت اجتماعی در سطح ملی میرسد.
رتبه دوم، مشارکت اجتماعی در سطح خانواده است. طبق نتایج تحقیق براساس گویهها، در این سطح مانند میزان مشارکت در تصمیمگیریها و مشورت اعضای خانواده با هم، مشارکت در سطح خرد (خانواده) با توجه به افزایش شهرنشینی و افزایش سطح سواد و آموزش زنان به رشد خود ادامه داده است و روند دموکراتیکشدن در سطح خانواده در این سالها رشد خوبی داشته است.
در نهایت مشارکت اجتماعی رتبه آخر را در سطح میانه کسب میکند. در این سطح از مشارکت در ابتدای سالهای اصلاحات و با شعار های مشارکت مدنی، شور و نشاط جامعه، میزان مشارکت اجتماعی و عضویت مردم در نهادهای مختلف افزایش پیدا میکند. اما در سالهای پس از آن، مثل سال 84 و86 این مشارکت افت و سیر نزولی طی میکند.
پس از آن فرشته طوسی سومین مقاله با عنوان «بررسی اشکال مقاومت سوژه دانشجو: مطالعهای قومنگارانه در دانشگاههای تهران» را ارئه داد:
اهمیت این پژوهش در این است که مقاومت یک معنای منسجم و قابل مشاهده ندارد و براساس تجارب زیسته، مشاهده و مشارکت در میدان دانشگاههای علامه طباطبائی، امیرکبیر، تهران و علم و صنعت صورت گرفته است و به نقطه تلاقی میدان عمل و نظر میپردازد و درصدد پیوند دادن نقاط مختلف بههم است.
دانشگاه را یک میدان است که سازوکارهای قدرت خود را تولید میکند، ابزار کنترلی در دست دارد. در مقابل، سوژة دانشجو نیز در این میدان قدرت باید بهنحوی مقاومت کند. اعمال قدرت دانشگاه، دانشجویان را طرد و حذف میکند. در نتیجه این طرد و حذف استراتژیهای مقاومت شکل میگیرند.
سه دستهبندی دانشجویان برای استراتژیهای مقاومت تعیین شده که عبارتند از؛
علاوه بر سنخبندی دانشجویان در این تحقیق، کانونهای متفاوتی برای مقاومت نیز ارائه شده است و در سه دسته مقاومت عرفی، سیال و فراگیر جا میگیرند و هرکدام ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارند.
در ادامه ی نشست، حمیدرضا پرنیان نکات کلیدی آخرین مقاله این نشست را شرح دادند: در این مقاله به برنامههای توسعه عمرانی قبل از انقلاب برای مقایسهای تاریخی پرداخته شده است و نوع تدوین سیاستهای کلی نظام را از دهه هفتاد به بعد بررسی کرده است. این مقاله درصدد جلب کردن توجهها نسبت به سیاستهای کلی نظام است.
بعد از انقلاب روند عمران متوقف میشود و در سال 62 یک برنامه برای توسعه کشور تدوین میشود و تا سال 66 در روند تصویب مجلس راکد میماند و اجرا نمیشود. در سال 68 برنامه توسعهای نوشته میشود که مجلس طی لایحهای برای کنترل بیشتر و پاسخگو کردن آن به خود، آن را تبدیل به وزارتخانه میکند. البته این برنامه توسعه در سال 68 دوباره به جایگاه خودش برمیگردد و از سال 68 به بعد برنامههای توسعه 5 ساله شکل گرفت.
با ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام به مثابة مرجع سیاستگذاریهای کلی، رشته برنامهریزی برای کشور به ویژه در مسائل اقتصادی از دست دولت و مجلس خارج شد. همین موضوع باعث شده است که با تغییر در دولتها و مجلسها تغییری در سیاستگذاریها اتفاق بیفتد. لذا بدون توجه به این مسئله، سیاستهای کلی نظام یک گام هم به سمت توسعه پیش نخواهد رفت.
جامعهشناسان برای تامل در سیاستهای کلی نظام نقش به سزایی دارند. این سکوت و بیتفاوتی و حتی در مواردی همدستی جامعهشناسان در جلوگیری از روند توسعه اشکل دارد. سیاستگذاری اجتماعی تنها یک مسئله سیاسی نیست؛ بلکه موجب شکلگیری طبقات اجتماعی شده و رابطه این طبقات با دولت و ذینفعان وظیفهای است که جامعهشناسان باید به آن توجه داشته باشند.
خبرنگار: نکیسا معمار / ویراستار: فاطمه ملک پائین