در حال گذراندن تجربهای شگفت هستیم. همه ما ایرانیان احساس غریبی داریم. «نوروز» که بزرگترین جشن مهرورزی و شادی ماست، امسال به سبب شیوع کرونا، صورت دیگری پیدا کرده است. «نوروز» هنگامهٔ باهم بودن است و کرونا ما را از «یکدیگر» جدا ساخته. این وضع شاید بهانه مناسبی باشد که اندکی در باره «دیگری» درنگ کنیم.
در بحران کرونا باید از «دیگران» دور باشیم و از خود در مقابل آنها مواظبت کنیم. خطر ابتلا به بیماری، باعث شده که با دقت و وسواس به «دیگری» بنگریم. اما «دیگری» همیشه اینگونه نیست و حتی در همین شرایط بحرانی برای رهایی از بحران، چشم به «دیگرانی» دوخته ایم که درمان کنند و دارویی برای بیماری بیابند. پس هر چه هست در دایره «دیگران»یم. «دیگری» هم بهشت من است و هم جهنم من، هم دردم هست و هم درمانم. «دیگری» از شگفتآورترین موضوعاتی است که هر کس به گونهای آن را درک و تجربه می کند. «دیگری» در هزار چهره ظاهر میشود و بر من تأثیرات متفاوتی می گذارد. من همواره در دایرهای سیر میکنم که «دیگری» با من است و همه احوال، احساسات، افکار و رفتارهایم نسبتی با او دارد.
حال میتوانیم به وجوه دیگری از نسبتداری با «دیگری» بنیدیشیم. نسبت من با «دیگری» تابع چه اموری است؟ در چه شرایطی و با چه زمینه هایی «دیگری» باعث آرامش و شادی و مهربانی من می شود و چرا و چگونه «دیگری» باعث ناآرامی و خشم و پرخاش و ستیزهگری من؟ این گونه پرسشها را به صورتهای مختلف میتوان پیش برد و مایهای برای تفکر قرار داد. اما در اینجا بگذارید این رشته را به شرایط امروز ایران پیوند دهیم. کرونا نگاه ما به جسمِ «دیگریِ» مبتلا را حسّاس کرده، اما لازم است که این تجربه را به تجربه بنیادیتری تبدیل کنیم و به «دیگری» با تمام وجوه و مراتبش بنگریم.
بگدارید پرسشها را کمی ملموستر کنیم. چرا آمار طلاق و مشاجرات خیابانی اینقدر زیاد است؟ چرا سیل مهاجرت از ایران به روندی عادی تبدیل شده است؟ چرا فضای وسایل ارتباط جمعی، به خصوص رسانههای اجتماعی مقابلهجویانه و «دیگرستیزانه» است؟ چرا به محض هر رویداد جدیدی صفکشی و جدال آغاز میشود؟ چرا پرخاش و تمسخر و دشنام رواج دارد؟ چرا فضای ذهن و فکر ما اینقدر درگیر چالشهاست؟ چرا در هر رویدادی اغلب در جست و جوی «دیگری»های مقصر،توطئهگر و جنایتکارند؟... آیا این شرایط عادی است؟ آیا از این وضع گریزی نیست؟
تجارب تاریخ معاصر جهان نشان داده که قدرتِ ملتها نسبت مستقیمی با همگرایی، وفاق و تابآوری در مقابل تفاوت و اختلاف دارد. اگر جز این باشد، روندها به سوی افزایش تقابل و خشونت پیش خواهد رفت. شرایط امروز جهان، به خصوص خاورمیانه مقتضی حساسیت نسبت به نحوه رفتار با «دیگری» است. قرار گرفتن در چرخه خشونت بزرگترین بلای بیشتر کشورهای جهان است. در کشورهای مبتلا به رفتارهای ستیزهآمیز باید به فکر راههای خروج از چرخه خشونت و مقابلهجویی بود. چطور میتوان رفتارهای ستیزهآمیز و خشونتبار را به رفتارهایی تبدیل کرد که باعث مفاهمه، نوع دوستی و مشارکت شود؟ باید اینگونه پرسشها را بارها و بارها و در موقعیتهای متفاوت تکرار کرد.
در شرایط ناشی از بحران کرونا از «یکدیگر» دوریم و در نزدیک شدن به «دیگری» احتیاط میکنیم. میتوانیم این وضع را بهانهای قرار دهیم و به نحوه نسبتی که با «دیگران» داریم ژرفتر بیندیشیم. در این صورت شاید وقتی که این شرایط به پایان رسید و دوباره به هم نزدیک شدیم، با دقّت بیشتری به «دیگری» بنگریم. نه تنها به جسم «دیگری» بلکه به «دیگری» با تمامی وجوه و آثارش. از اکنون به این بیندیشیم که چطور میتوانیم در کنار «یکدیگر» زندگی کنیم، در حالی که از خشم و نفرت خالی باشیم. چطور میتوانیم آرامتر به یکدیگر بنگریم؟ چطور میتوانیم تفاوت و اختلافهای «یکدیگر» را برتابیم. چطور میتوانیم رقابت کنیم اما در دام خشونت نیفتیم؟ چطور میتوانیم بنویسم و سخن گوییم، اما نوشته و سخنمان خالی از نفرت باشد و موجب برافروختن و برانگیختن «دیگران» نشود؟ چطور میشود به جامعه ای آرامتر، امیدوارتر با همبستگی بیشتر رسید؟
نوروز بزرگترین جشن ملی ما ایرانیان است و ما همراه با تحول در طبیعت، تحول در خویشتن را درخواست میکنیم. میتوانیم سال نو را با درخواست تحوّل در نحوهٔ نسبتمان با «دیگران» آغاز کنیم. میتوانیم برای تقویت مهرورزی و شفقت، با یکدیگر اتفاق کنیم.