همایش بینالمللی نظام بینالملل، تحولات منطقهای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با حضور صاحب نظران این حوزه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد.
به گزارش عطنا، حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبائی و استاد روابط بین الملل، ضمن خیر مقدم به مهمانان، استادان، محققان و دانشجویان، گفت: آیا تحولاتی که امروز در جهان وجود دارد یا اقداماتی که دولت آمریکا در پهنه جهان انجام می دهد به معنای عصر جهانی است؟ آیا به معنای این است که فرآیند جهانی شدن به نقطۀ پایان رسیده است؟ وقتی مشاهده می کنیم که یکی از قدرتمندترین دولت های جهان تقریباً از تمام پیمانهایی که نشانه شاخصهای جهانی شدن است خارج می شود، از پیمان نفتا گرفته تا پیمانهای محیط زیستی مثل کیوتو و مادرید و مشکلات تجاری متعددی با هم پیمانهای خود در اروپا و آمریکای مرکزی پیدا میکند، بازگشت نظام تعرفهها بر خلاف آنچه در سازمان تجارت جهانی به آن توصیه میشود و همچنین جنگ شدید تجاری با چین و فشارهای شدید اقتصادی که به روسیه وارد میشود، آیا این به این معناست که فرآیندها و رژیمهای جهانی که شکل گرفتهاند رو به پایانند؟
سلیمی ادامه داد: بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران به همین معنا تعبیر کردهاند، ولی من میگویم که اینگونه نیست. بلکه این تلاش بخشی از ساختار قدرت در جامعه آمریکا را نشان میدهد که بعد از یک دوران تشدید فرآیند جهانی شدن، بخشی از ساختار اقتصاد سیاسی آمریکا در برابر این فرآیند ایستادگی میکند. حتی پا را فراتر گذاشته و به دنبال استفاده از ابزارهای جهانی علیه فرآیند جهانی شدن است. به طور مثال، یکی از مهمترین نشانه های جهانی شدن، جهانی شدن سرمایه است که با یک بازار جهانی سرمایه مواجه میشویم و در این بازار، سرمایه متعلق به کشور خاصی نیست. در صورتی که در بازار جهانی شاهد هستیم ایالات متحده تلاش میکند از ابزارهای خودش در بازار جهانی سرمایه علیه کنش جهانی در بازار سرمایه استفاده کند. به نوعی رفتارهای خاصگرایانه را در عامترین فضای کنش جهانی استفاده کند.
وی با بیان اینکه ماهیت جهانی نظام سرمایه از بین نرفته است، افزود: بخشی از نظام سرمایه در مقابل فرآیند جهانی شدن مقاومت می کند و همین اتفاق در گوشه و کنار بازار سرمایه جهانی، باعث باز شدن منافذی میشود که جایگاه ابزارهای پولی وابسته به سرمایهگذاری آمریکا در درونش سستتر و کاربرد آن را محدودتر کند. در حال حاضر تقریباً تمام قدرت های اقتصادی دنیا دنبال یافتن منافذی هستند که اگر روزی چالشی را با بانکها یا خزانه داری آمریکا پیدا کردند، اقتصادشان با بحران روبهرو نشود. به همین دلیل فکر میکنم سیاستهایی که آمریکا در پیش گرفته است به معنای پایان جهانی شدن نیست و اتفاقاً برعکس به معنای اوج گرفتن فرآیندی است که مقاومت های مقابل آن را هم به اوج میرساند.
رئیس دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه با طرح سوال اینکه آیا تحولی که در عرصه جهانی رخ میدهد با بحرانهای شدید همراه خواهد بود؟ گفت: هر زمان تحولی بنیادین در نظام بین الملل یا نظام جهانی اتفاق افتاده است، یک جنگ وسیع یا یک بحران فراگیر به همراه آن بوده است. زمانی که نظام امپراتوریهای سنتی به یک نظام موازنه قوای مدرن بدل میشد ما شاهد جنگهای بعد از انقلاب فرانسه هستیم که تقریباً تمام اروپا و بخشی از خاورمیانه را در بر میگیرد. وقتی که نظام موازنه قوا در اروپا تغییر می کند در درون اروپا شاهد جنگهای دهه 1860 و 1870 هستیم و بعدها که در عرصه جهانی گسترش پیدا میکند با جنگ جهانی اول و دوم مواجه می شویم که بعد از آن نظام، از نظام موازنه قوا به نظام دوقطبی تغییر پیدا می کند و هنگامی که شاهد پایان نظام دو قطبی در عرصه بین المللی هستیم جنگ فراگیر جهانی به وجود نمی آید ولی بحرانهایی فراگیر به وجود میآید که خود را درقالب جنگ های خونین منطقه ای نشان می دهد.
وی اظهار کرد: تحولات اخیر نشان داده است که جهان امروز و قدرتهایی که انگیزه جنگ طلبی دارند توان ورود به جنگهای فراگیر را ندارند ولی احتمال به وقوع پیوستن بحرانهای فراگیر در عرصه اقتصادی و منطقهای وجود دارد.
استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی تاکید کرد: مسئله بسیار مهمی که وجود دارد، الگویی است که ایران در این دوره ارائه میکند. ایران در دو سال گذشته زیر فشارهایی قرار گرفته که کمتر دولتی در تاریخ جهان زیر اینگونه فشارها قرار داشته است. یک نظام فراگیر تحریم، یک نظام فراگیر فشار سیاسی در تمام عرصه ها، از عرصه های ورزشی گرفته تا روابط فرهنگی و دانشگاهی فشاری مضاعف و همه جانبه به شکل های مختلف وارد میکند به ویژه الان به دلیل وجود شبکه های اجتماعی، میتوانند از این طریق به ذهن اقشار جامعه نیز فشار وارد کنند.
وی عنوان کرد: اگر کشوری مثل ایران بتواند در برابر همه این فشارها تاب بیاورد و حیات مستقل و تاثیرگذار خود را بتواند حفظ کند، تبدیل به الگویی خواهد شد که این الگو ممکن است مساوی با پایان فشارهایی اینگونه در کشور دیگر جهان هم باشد. اگر کشوری مانند ایران که مشکلات اقتصادی متعددی دارد و برخی از ساختارهای بوروکراتیک آن به نقطه تکامل و تعالی نرسیده، بتواند مقابل سنگینترین فشارهای خارجی مقاومت کند، این به معنای باز شدن دریچه جدید در دنیای جدید است و این دریچه به روی تمام کشورها و ملتها باز خواهد شد.
سلیمی در پایان با اشاره به اینکه دیگر با ابزار زور، فشار و حتی با حداکثر بهرهبرداری از ابزارهای جهانی نمیتوان در پیشبرد سیاست های منطقهای به نتیجه رسید، گفت: برای حل مشکلات، اختلافنظرها و بحرانها، راهی به جز همسازی و همراهی باقی نمانده و ابزار زور و فشار دیگر در شرایط فعلی کارآمد نیست. در عرصه های جهانی کسی از عامل زور استفاده میکند که قدرتش به حداقل رسیده باشد. بنابراین مقاومت در مقابل این زور حداکثری و به نتیجه رسیدن این مقاومت به معنای پایان سیاست زور خواهد بود و این دریچهای به سمت جهانی صلحآمیزتر خواهد بود.