همایش بین المللی نظام بینالملل، تحولات منطقهای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با حضور صاحب نظران این حوزه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد.
به گزارش عطنا، دهقانی فیروزآبادی، معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی در مراسم افتتاحیه این همایش، ضمن خیر مقدم به مهمانان و تقدیر و تشکر از دست اندرکاران برگزاری همایش، گفت: همایش های بین المللی مانند علم، می تواند سه کارکرد داشته باشد، کارکرد اول تولید علم، فکر و اندیشه محض است، دومین کارکرد، علم انتقادی است و کارکرد سوم، علم کاربردی و سیاست گذارانه است.
وی با اعلام اینکه در این همایش دو روزه، هر سه حوزه به ویژه وجه سیاست گذارانه و کاربردی آن، پوشش داده شده است، افزود: محورهای اصلی مقالات مولفان داخلی، موضوعاتی از قبیل سیاست خارجی دولت دوازدهم، آمریکا و خاورمیانه، هند و خاورمیانه، آسیای مرکزی و ایران و خروج آمریکا از برجام است و مولفان خارجی نیز به موضوعاتی همچون تحریم ها، خروج آمریکا از برجام، امنیت در خاورمیانه و روابط ایران و کشورهای عربی پرداخته اند.
دهقانی فیروزآبادی گفت: در سیاست های خارجی ایران، چالش های نظری مختلفی وجود دارد که به چالش های عملی و رفتاری نیز منجر شده و می شود. یکی از این چالش ها بحث نسبت بین منطقه گرایی و بینالمللگرایی در سیاست خارجی ایران است. به بیان دیگر روابط و سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران چه نسبتی با روابط ما با خارج از منطقه به ویژه با قدرتهای بزرگ و تعیین کننده در نظام بین الملل دارد.
وی ادامه داد: قبض و بسط منطقهگرایی در سیاست های خارجی جمهوری اسلامی ایران، می تواند پیوندی بین سه سطح مطرح شده در همایش باشد. یعنی، نظام بین الملل، تحولات منطقه ای و سیاست های خارجی، چه نسبتی با هم دارند و در سیاست خارجی ایران چه نسبتی برقرار است.
استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی اذعان کرد: منشا این چالش دو چیز است. نخست اینکه جمهوری اسلامی ایران بدون تردید قدرتی منطقه ای است، بنابراین باید در سطح منطقه ای که حضور دارد، نقش آفرینی کند و فراتر از آن در مناطق مجاور و پیرامونی هم نقش آفرین هستیم. دوم اینکه، تقریباً یک اجماع نظری وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران از قبل از انقلاب تا به الان از لحاظ استراتژیکی و ژئوپلیتیکی یک ماهیت بین المللی دارد که حتی اگر نخواهیم در تحولات و سیاست بین الملل نقشی ایفا کنیم، نظام بین الملل و بازیگران بین المللی ما را به واکنش وا می دارند و باعث می شود که ما موضع بگیریم.
وی در پاسخ به این سوال که در سیاست خارجی ایران اصالت و اولویت با منطقه گرایی یا بین الملل گرایی است؟ گفت: سه دیدگاه در این مورد وجود دارد. دیدگاه نخست، اصالت و اولویت را به منطقه گرایی می دهد و از منظر منطقه به نظام بین الملل نگاه می کند و حوزه اعمالش در منطقه و نظام بین الملل است. سیاست منطقه ای را مستقل و جدا از روابط جهانی و بین المللی ایران میداند و نوعی استقلال عمل در این دیدگاه مشاهده می شود. یعنی ابتدا منطقه اهمیت دارد و از موضع منطقه به نظام بین الملل نگاه می شود. بر اساس این دیدگاه در برخی موارد، اصالت دادن به منطقه باعث نوعی تقابل با نظام بین الملل می شود.
معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: دیدگاه دوم، اصالت و اولویت را به بینالمللگرایی می دهد. کسانی که قائل به این دیدگاه هستند، اعتقاد دارند که ایران باید به واسطه موقعیت استراتژیک و ژئوپولیتیک در سطح بین الملل، روابطش را تنظیم کند. این دیدگاه به یک نوع سیاست تبعی و اقتضایی می انجامد، یعنی سیاست منطقه ای ما تابعی از روابط بین المللی ما است.
وی اظهار کرد: در دیدگاه سوم اصالت با هر دو سطح منطقه ای و جهانی است. بر اساس این دیدگاه نسبت بین منطقه و نظام بین الملل دیدگاه معقول و مقبول و تعامل دو جانبه بین این دو است. بنابراین در تدوین سیاست منطقه ای نسبت برابری بین دو سطح سیاست منطقه ای و بین المللی برقرار است، به این دلیل که محیط استراتژیک ملی، منطقه ای و بین المللی ما با هم تداخل دارد در صورتی که در بسیاری از کشورهای جهان اینگونه نیست و این سه محیط به این میزان درهم تنیده نیستند. همچنین بین سطح منطقه ای و سطح بین المللی تعامل دو سویه وجود دارد. بنابراین ما نیازمند به تدوین و تعقیب یک سیاست منطقه ای موازی متعامل هستیم، یعنی بر اساس دیدگاه سوم ما به یک سیاست منطقه ای مستقل نیاز داریم که به موازات سیاست و روابط بین المللی وجود داشته باشد.
دهقانی فیروزآبادی تاکید کرد: این سه دیدگاه در سیاست خارجی ایران متاثر از سه دیدگاه خاص در مورد منطقه گرایی و انواع سیاست منطقه ای است. نوع نخست، منطقه گرایی ارادی-انتخابی است. بر اساس این فرض که ما غیر از منطقه گرایی و سیاست گرایی، آلترناتیوهای دیگری هم داریم و ایران می تواند بین منطقه گرایی و آلترناتیوهای دیگر، یکی را انتخاب کند. نوع دوم منطقه گرایی اضطراری-اقتضایی است به معنای اینکه منطقه گرایی بهترین آلترناتیو ما نیست و به آلترناتیوی بهتر از منطقه گرایی باور داریم. نوع سوم منطقه گرایی الزامی- استراتژیک است که در این دیدگاه، منطقه گرایی بهترین گزینه و آلترناتیو سیاست خارجه ما است.
وی افزود: نوعی الزام استراتژیک وجود دارد که ما خیلی قادر به انتخاب بین منطقه گرایی و غیر منطقه گرایی نیستیم و بر این اساس، سه نوع سیاست منطقه ای قابل تصور است. نخست، سیاست منطقه ای مستقل، منزوی و انحصاری است. به معنای اینکه ما قادریم بر اساس سیاست منطقه ای و تعاملات منطقه ای منافع ملی و منطقه ای خود و به تبع آن سیاست بین المللی را نیز تامین کنیم. دوم، سیاست منطقه ای تبعی است، یعنی منافع ملی و منطقه ای ایران به تبعیت از منافع بین المللی تامین می شود و سوم سیاست منطقه ای تعاملی است. به این معنا که تامین منافع ملی، منطقه ای و بین المللی ما مستلزم یک سیاست منطقه ای و سیاست بین الملل و روابط بین الملل موازی متعامل است.
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه دیدگاه حاکم بر سیاست خارجی ما، اصالت و اولویت را به بین الملل گرایی داده بود، افزود: تصور و تلقی ما این بود که از طریق تنظیم و تعقیب روابط با قدرت های بزرگتر در سطح نظام بین الملل می توانیم هم منافع ملی و اهداف بین المللی خود را تامین کنیم هم در سطح منطقه حفظ منافع کنیم. بنابراین یک نوع سیاست منطقه ای اقتضایی-اضطراری داشتیم. یعنی در زمان اضطرار و مواجه شدن با یک انقباض بین المللی، به انبساط منطقه گرایی روی می آوردیم. در سیاست خارجی ما رابطه معکوسی بین منطقه گرایی و بین الملل گرایی وجود داشته است. انبساط روابط بین المللی جا را برای روابط منطقه ای و منطقه گرایی تنگ کرده و برعکس وقتی روابط بین الملل ما دچار انقباض و محدودیت شده است امکان و فرصت گسترش روابط در منطقه و تاکید بر منطقه گرایی شدت گرفته است.
دهقانی فیروز آبادی در پایان گفت: ما به تدوین یک سیاست منطقه ای مستقل و متعامل با نظام بین الملل و روابط بین المللی نیاز داریم. پس منطقه گرایی یک الزام استراتژیک در سیاست خارجی ماست چه ما امکان گسترش روابط بین المللی و تعامل با نظام بین الملل داشته باشیم چه نداشته باشیم. تاکید بر این است، ما زمانی که امکان تعامل با نظام بین الملل و گسترش روابط بین المللی وجود دارد باید به منطقه بپردازیم، این دو مستقل از همدیگر هستند ولی جدا نیستند و یک تعامل دوسویه ای باید بین اینها وجود داشته باشد.